در حوزه های مختلف از جمله اندیشه کلامیِ شیعه، چه قدر کتاب داریم که هنوز در گوشه کتابخانهها به صورت مخطوط باقی مانده، یا به صورت چاپ سنگی باقی مانده است. ما هنوز یک ارزشگذاری انجام ندادهایم تا اندیشههای طرح شده در این منابع را بسنجیم. متاسفانه در این زمینه با یک رکورد علمی مواجهیم به طوری که اگر از ما بپرسند تاریخ تطورات کلامی شیعه در یک تاریخ زمانی مشخص چیست؟ جواب مشخصی برای آن نداریم.
حجت الاسلام علی صدرایی خویی، پژوهشگر و مسئول طرح فهرستگان نسخ خطی پژوهشکده دارالحدیث و متخصص متون دینی در همایش کتاب سال حوزه با کتاب مرآت الکتب که تصحیح و ترجمه ایشان است حایز رتبه برگزیده شده اند.
خبرگزاری حوزه با این محقق و پژوهشگر با نقبی به موضوعاتی چون تاریخ علم، اطلاعرسانی تألیفات ارزشمند در فضای جامعه و نکات مهم و قابل توجهی همراه شد که جادارد مطمح نظر همه اهالی رسانه، نخبگان و نیز نهادهای فرهنگی کشور قرارگیرد.
*به عنوان نخستین سئوال در خصوص تاریخ علم و کتابشناسی ارایه دهید و در مقایسه با سایر ملل در چه جایگاهی هستیم؟
کتابشناسی به عنوان علم، یک مقدمة تاریخ علم است. تاریخ علم برای هر جامعهای لازم است، منتها در جامعه ما تاریخ علم به سهلانگاری گذرانده شده به همین دلیل هم سابقه علمی جامعه ما شناسانده نمیشود، اصلا انگیزهای وجود نداشته تا بررسی شود که در سیر و روند قرنهای متمادی بر تاریخ علم یک جامعه چه گذشته است تا آن را بسنجیم و مورد تحلیل قرار دهیم.
مثلا در رشته پزشکی؛ این رشته در ایران تازه ایجاد نشده! ما در دورههای مختلف گذشته چه پیش و چه پس از اسلام، ادوار مختلفی در این رشته داشتهایم و تجربیات مختلفی هم پشت سرگذراندهایم، ولی متاسفانه وقتی الان یک پزشک کارش را آغاز میکند، گویی میخواهد برای اولین بار رشته پزشکی را ایجاد کند! چرا؟ چون ما نیامدهایم تاریخ تجربیات و تطورات این رشته را در طول ادوار مختلف گردآوری و در یک مجموعهای به دانشجو ارائه کنیم. تا بتواند از این سیری که انجام گرفته اطلاع یابد و بهرهبرداری کند تا کار او فیالبداهه و بیتوجه به سابقه و عقبه این علم نباشد.
با این مثال است که ارزش کار تاریخ علم معلوم میشود.
*در واقع دانشپژوهان ما از صفر شروع میکند!
بله. البته ناگفته نماند که استعمار و غربیها در این مسئله داشته و تاثیرگذار بودهاند آنها نمیخواستند که کشورهای اسلامی از گذشته علمیشان مطلع شوند و تلاشهای بعدیشان را بر گذشته علمیشان بنا کنند.
آنها میخواهند که مسلمانان احساس کنند تا دانش را از غرب گرفتهاند، پس خود را مدیون غربیها بدانند؛ به همین دلیل است که در تاریخ علمهایی که غربیها نوشتهاند، نقش مسلمانها بسیار کمرنگ است.
ما باید کتابشناسی را (با توجه به تلاشهای کمی که تا کنون صورت گرفته و در برابر نیازهایی که داریم، اندک است با اینکه تلاشهای بسیاری صورت گرفته) جدیتر از این و با توجه به ارزش و اهمیتی که دارد، پی بگیریم.
گاهی اوقات توجه و تحقیق در حوزه یک اثر نسخه خطی، نتایج پربار و مفصلی را در حوزه تاریخ علم نصیب ما میکند.
متاسفانه تاریخ علم که باعث هشیاری انسانها شده، جولان ذهنها را به دنبال داشته و باعث تشخیص درست جایگاه انسان میگردد در کشور ما مغفول واقع شده است
کتابشناسی مقدمهای برای نگارش دقیق تاریخ علم در رشتههای مختلف است و ما هنوز در کتابشناسی، در قدمهای اول هستیم.
کتابهایی که الان منتشر میشود، مثلا سیهزار عنوان کتاب در سال؛ همینها در یک پایگاه جامع، ثبت و گزارش نمیشود تا کسی بتواند سال بعد از اینها استفاده کند. چنین چیزی در دسترس نیست و نشانهای از نقطه ضعف جدی ما در این حوزه است. این امر باعث میشود تا در حوزه معرفی کتاب و نیز دسترسی به منابع اطلاعرسانی و شبکه تبلیغاتی، فقدان و خلأ به وجود بیاید.
وضعیت نسخههای خطی، واقعا اسفناک است و در کتابخانهها محبوس شدهاند. گاهی گفته میشود که غربیها کتابها و نسخ ارزشمند ما را بردهاند و متاسفانه کاملاً درست است.
این نگرش غربی به کشورهای اسلامی و جهان سوم وجود دارد. منتها باید توجه کنیم که آنها برای بهرهگیری خودشان آثاری را میبرند، ولی اینطور نیست که این کتابها از دسترس ما خارج شود.
الان بسیاری از کتابهایی که در کشورهای اروپایی هست، قابل دسترسی میباشند ولی در کشور خود ما این گونه نیست.
فراموش نکنیم که تولید اطلاعات یک موضوع است و «مصرف» اطلاعات، موضوع دیگری؛ ما در تولید اطلاعات شاید به اندازهای در حوزه «کتابشناسی» خوب باشیم، ولی مصرف اطلاعاتمان جایگاه خوبی ندارد. یعنی مصرف کننده ما هیچ گونه احساس نیازی برایش ایجاد نشده که از این اطلاعات استفاده اطلاعاتنوینی تولید کند؛ این چرخه در جامعه ما وجود نداشته و ندارد. همین چرخه است که میتواند منجر به تولید آثار غنیتر و بهتر شود.
با این این که مدتی است از ورود تکنولوژی دیجیتال به حوزه کتابشناسی میگذرد؛ تلاشهایی نیز صورت گرفته، اما این تلاشها کافی نیست و ما راه زیادی را در مقابل داریم و این وضعیت نمیتواند جامعه ما را به رشد علمی برساند.
مثلا در حوزه اندیشه کلامی شیعه، چه قدر کتاب داریم که هنوز در گوشه کتابخانهها به صورت مخطوط باقی مانده، یا به صورت چاپ سنگی باقی مانده است. ما هنوز یک ارزشگذاری انجام ندادهایم تا اندیشههای طرح شده در این منابع را بسنجیم. متاسفانه در این زمینه با یک رکورد علمی مواجهیم به طوری که اگر از ما بپرسند تاریخ تطورات کلامی شیعه در یک تاریخ زمانی مشخص چیست، جواب مشخصی برای آن نداریم.
آثار وجود دارد، ولی چون وارد چرخه سنجش، ارزشگذاری، طبقهبندی و بازآفرینی در حوزه تاریخ علم نشده، این وضعیت پیش آمده است.
*کجا باید متکفل این کار شود؟ دولتها، مراکز علمی یا...
به نظرم دولتها دنبالهرو جریاناتی هستند که ایجاد میشود. وقتی یک اندیشه کلامی در جامعه ایجاد میشود، مسئولین به این فکر میرسند که به آنها پاسخ دهند و رشتههایی ایجاد میشود که متکفل پاسخگویی به آنها شود.
الان هجمهای که اندیشههای غربی در جوامع ما ایجاد کردهاند، ما را وا نداشته که به گذشته علمی خودمان اعتنا کرده آنها را فراموش نکنیم و از آنها مدد بگیریم.
مثلا ابن سینا و دیگر بزرگان اندیشه و خرد در جامعه ما چه قدر مورد توجه بوده، اندیشههایشان مورد اعتناد قرار میگیرد.
ما روز ابن سینا در تقویم رسمی داریم، در حالیکه هیچ توجهی به او نمیّشود. غربیها هم روز ادیسون دارند و در کنار آن، همه دستگاهها و افکار عمومی برای توجه و پژوهش و اعتنا به او بسیج میشوند.
ما در جامعه خودمان نتوانستیم سوالهایی در ذهن متفکران و قشر علمیمان ایجاد کنیم، یا این که محققانمان به وسیله پژوهش در حوزه این سوالها، از این منابع غنیای که در اختیار داریم استفاده بهینه کرده و آنها را به روز و بازآفرینی کنند.
* این حلقه مفقوده کجاست؟ رسانهها؟ حکومت؟ یا خود نخبگان و دانشمندان؟ به نظر میرسد همه اینها به نوعی باید تعامل داشته باشند و این چرخه به راه افتد.
بله. این کار به تنهایی از عهده دولت یا نخبگان یا... بر نمیآید. مثلا رسانههای جمعی ما برای معرفی یک اندیشه یا یک اثر علمی چه قدر وقت میگذراند و چقدر برایشان ارزش دارد؟
اخبار علمی و فکری در رسانههای ما چه جایگاهی دارد؟ به عنوان آخرین خبر! در روزنامهها؛ در صفحات لایی که شاید دیده نشود!
هیچ وقت در اول اخبار یا نقاط حساس و در نقطه دید مردم قرار ندارد. همین هم باعث میشود تا جامعه فکری ما به خواندن تیترها و متوقف ماندن در سطح و بیحوصلگی بسنده کند. حس کنجکاوی، تلاش علمی و پیگیریِ گم شدههای فکری حتی در جمع نخبگان ما از بین رفته است.
برای اصلاح این وضعیت به یک تعامل همگانی میان همه نهادهای جامعه از دولت گرفته تا نخبگان و رسانهها و... نیازمندیم.
*کتاب شما تحت عنوان تصحیح مرآة الکتب که با همکاری مرحوم محمدعلی حائری انجام شده، به عنوان برگزیده چهاردهمین همایش کتاب سال حوزه انتخاب شد، در این خصوص توضیح دهید؟
دو عنوان از آثار حقیر در کتاب سال حوزه شایسته تقدیر شناخته شده. در سال گذشته این کتاب که یک کتابشناسی تحلیلی و پژوهشی است، مورد تقدیر قرار گرفت. اصل کتاب تالیف ثقةالاسلام تبریزی است که با توجه به مبارزاتی که ایشان در زمان خودش با استکبار جهانی و سلطه خارجیهای داشت، اثر مهمی محسوب می شود و با توجه به سابقه علمی ایشان در حوزه کتابشناسی به عنوان یک فن و علم جدید که مورد نیاز جامعه شیعه هست، به این موضوع پرداختهع این کتاب را پیریزی کردند و هدف عمده آنها هم این بود که تاریخ علم شیعه و تطورات علمی شیعه را آشکار و به جامعه جهانی معرفی نمایند.
مقدمه رسیدن به این هدف هم این است که یک کتابشناسی جامع و دقیق انجام شود ایشان نیز علیرغم آن همه مشکلات اطلاعرسانی که آن دوره (در قرن 13) دچارش بود، شروع به این کار کرد و در دو محور ادامه داد، یکی شناسایی عالمان شیعی که پژوهش و تحقیقاتی داشتند و بخش اول این کتاب به زندگینامه و معرفی این عزیزان اختصاص دارد، بخش دوم را به صورت کتابشناسی و الفبای معجمهای امروزی با الفبای نام کتاب به انجام رساندند.
متاسفانه ایشان زندگی پرتلاطمی داشتند، به ویژه در محیط تبریز که در زمان ثقةالاسلام تبریزی مورد تهاجم قوای خارجی بود و باعث شد بخشی از کتاب وی از بین برود.
این کتاب بعد از شهادت مرحوم تبریزی چاپ نشده بود و ورثة ایشان مجلدات اصلی کتاب را وقف کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی کردند و چند نسخه محدود هم از روی دست خط مولف به صورت کپی رایت منتشر کردند تا کتاب از بین نرود، تا اینکه کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی تصمیم گرفت کتاب را به شکل جدیدی احیا کند و در اختیار جامعه علمی قرار دهد، مرحوم شیخ محمد علی حائری این کار را بر عهده گرفت و تصحیح کتاب را از روی نسخه خطی مولف شروع کرد.
ایشان 5 جلد از این کار سنگین را به سامان رساند و منتشر کرد و بعد از دنیا رفت.
تصحیح مجلدات باقی مانده زمین ماند تا اینکه از طرف کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی ادامه این کار که جلد 6 و 7 باشد، بر عهده بنده گذاشته شد تا به همان سبک مرحوم حایری، انجام شود.
بالاخره سال گذشته این کتاب در 7 جلد به پایان رسید و در اختیار جامعه علمی قرار گرفت و امیدوارم جامعه علمی ما قدر این کتاب را بداند و مخصوصاً در بخشهای نرمافزاری و دیجیتالی که برای آثار شیعی درست میکنند، این کتاب هم به آن صورت ارائه شود، تا تلاشهای این عالم شیعی و شهید بزرگوار و نیز مصحح گرانقدرش آقای حایری در اختیار جامعه علمی قرار گیرد.
*اگر اثر مولف اصلی و نیز کار تصحیحی شما از چه ویژگی برخوردار است.
چون مرحوم تبریزی به عنوان یک رهبر اجتماعی و سیاسی شیعیان تلقی میشده، با تیزبینی خاصی که داشته متوجه میشود که جامعه علمی -با توجه به اینکه رنسانس اسلامی شروع شده بود و از دوره ایشان ارائه معلومات و اطلاعات که اندیشهها را شکل میدهد آغاز گردیده بود- نیازمند چنین اثری است که بتواند پاسخگوی نیاز جامعه علمی اسلامی آن دوران باشد.
اصل نظر ایشان این بود که کتاب «کشفالظنون» که توسط حاجی خلیفه تالیف شده، توانسته آثار اهل سنت را به خوبی معرفی کند و در مقابل آن باید اثری منتشر شود که آثار غنی شیعی به شکل کامل و درستی ارائه شود، ایشان برای پرکردن این خلا شروع به نگارش این اثر کرد و خودش هم به دلیل تیزبینی خاصی که داشت، در بخش معرفی هر شخصیتی که مطرح میکند، به تلاشها و اندیشههایش میپردازد و در بخش کتابها هم به ارزیابی هر کتاب و نظریاتی که در آن هست و نیز ارزش علمی کتاب پرداخته و حتی دو جای کتاب یادم هست که وقتی کتاب کشفالظنون را مطرح میکند، میگوید این کتاب در غرب تصحیح شده و اشاره میکند که در خود کتاب کشفالظنون یک کتاب کشفالظنون دیگری مطرح شده و این سوال برایش مطرح شده که این کشفالظنون دوم تالیف قبل از کتاب حاجی خلیفه است یا نه و وجه تمایز این دو کشفالظنون چیست؟
مرحوم تبریزی به فلوبر، مصحح این کتاب نامهای مینویسد و وجه این مساله را میپرسد و ایشان هم که مصحح کشفالظنون بوده متوجه این اشکال بوده و میگوید برای من هم سوال است که آن کشفالظنونی که خود حاجی خلیفه در کتابش مطرح میکند، جهتش چیست.
خلاصه اینکه میخواهم بگویم مرحوم تبریزی اینقدر در کارش جدی و مصمم بوده که حاضر میشود، این قدر برای کشف یک حقیقت تلاش کند و سختی بکشد که میدانیم با توجه شرایط و امکانات آن زمان، چنین اقدامی (یعنی نامه نوشتن و توضیح خواستن از یک مصحح غربی ) کار سختی بوده و نیاز به همت بلندی داشته است.
ایشان در کارش بسیار دقیق و جدی بوده و در امر تالیف و پژوهش، تلاش و جدیت فوقالعادهای داشته و سعی میکرده در کار علمی، با انصاف و دقت کافی و وافی برخورد کند.
کتاب مرآت الکتب اثری فنی، دقیق و عالمانهای است و متاسفانه جامعه علمی ما به این کتاب ارجاعات نداشتهاند علیرغم اینکه این کتاب قبل از کتاب الذریعه آقا شیخ بزرگ تالیف گشته، ولی به دلیل اینکه تصحیح و عرضه نشده بوده مورد رجوع محققان جامعه علمی ما قرار نگرفته است.
امیدوارم از این پس و با عنایت به اینکه مجموعه هفت جلدیِ کتاب از سوی کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی عرضه شده است بیش از پیش مورد توجه پژوهشگران و محققان جامعه علمی ما قرار گیرد.
مرحوم حایری هم انصافاً در کارش جدیت و علمیت و دقت زیادی به انجام رسانده است و در کار خود بسیار خوب کارکرده و من هم تلاش کردم تا همان شیوه و کار ایشان را ادامه دهم، به سرانجام برسانم.
*از بازخوردهای کتاب در مراکز علمی اطلاعی دارید؟
متاسفانه اطلاعرسانی در حوزه کتاب و مخصوصا در حوزه کتابهای قم و خاصه کتابهای مرجع، بسیار ضعیف است، یعنی خود منشورات قم اطلاعرسانی بسیار کمی دارند.
گاهی کتابی در قم منتشر میشود که کیفیت بالایی دارد و از محتوایی فنی نیز برخوردار بوده، خیلی از محققین دوست دارند این کتاب را بخوانند، ولی در اثر عدم اطلاعرسانی اصلا خبردار نمیشوند و نمیتواند به کتابها دسترسی پیدا کنند.
این تازه درباره کتابهای عمومی است، درباره کتابهای مرجع و تخصصی که وضع بسیار اسفبارتر است و اصلا تبلیغات و اطلاعرسانی درباره این کتابها صورت نمیگیرد، مخصوصا کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی که در آنجا وقتی کتاب چاپ میشود، فقط در کتابفروشی خودشان عرضه میکنند و هیچ جای دیگری عرضه نمیشود.
چند جلد از کتاب خود بنده در آنجا چاپ شده، ولی گاهی افرادی از جاهای مختلف با من تماس میگیرند و سراغش را از من میگیرند.
یک محقق اروپایی از یکی از کتابهای من در مورد خواجه نصیر نام برده بود و دانشجویی در تهران به شدت دنبال کتاب گشته و آن را نیافته بود. تا اینکه با من تماس گرفت و من گفتم، این کتاب را کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی چاپ کرده و کتاب را هم به وفور دارد و نه اینکه تمام شده باشد، ولی به دلیل اینکه تبلیغ و اطلاعرسانی صورت نگرفته و توزیع نشده کسی به آن دسترسی ندارد.
متاسفانه مراکز حوزوی دیگر هم با همین مشکلات مواجه هستند.
*دلیل این وضعیت چیست؟
نمیدانم! شاید چون تبلیغات هزنیه دارد و روشهای خاص خود را هم دارد. با اینکه در این وضعیت، اگر تبلیغ و اطلاعرسانی نشود، ضرر مادی هم میکنند، مثلا همین مرآتالکتب که هفت جلد است، نگهداری آن نیز هزینه بر است ، خلاصه این که شبکه اطلاعرسانی ما در حوزه کتابهای دینی، خاصه در قم ایجاد نشده است.
*توزیع هم به شکل استاندارد و درستی وجود ندارد.
بله نه توزیع و نه اطلاعرسانی استاندارد نیستند.
مثلا در همین کتاب سال حوزه که هر سال کتابهای سال قبل را ارزیابی میکند ما مرجعی نداریم که نشان دهد در سال گذشته در این حوزه چه تعدادی کتاب منتشر شده است.
در این زمینه به ارسال خود مولفین اعتماد میکنند. چه بسا کتابی بسیار ارزشمند و غنی منتشر شده باشد که مولف برای کتاب سال حوزه ارسال نکرده و یا اصلا از این برنامه مطلع نباشد. همین امر باعث میشود که هیچ آمار درستی در این حوزه نداشته باشیم.
اگر مرکزی وجود داشت که این امور را به صورت دقیق و جدی پیگیری و اطلاعرسانی میکرد و به یک شبکه توزیع استانداردی پیوند میزد خیلی از مشکلات مراکز علمی حل میشد.
شاید خیلی از مراکز علمی ما حتی مطلع نباشند که کتاب مرآت الکتب منتشر شده است. چه برسد به اینکه ما بخواهیم دنبال بازخوردها باشیم.
*سخن پایانی
ما باید به تاریخ علم به عنوان منبعی برای تأمین احساس هویت یک جامعه نگاه کنیم، نه صرفا یک کتاب یا رشته. تاریخ علم مبنای سیاستگذاری رشد اجتماعی است و در همه شئون فردی و اجتماعی جامعه مدخلیت دارد و باید بیش از این مورد توجه، جدیت و التفات همگانی قرار گیرد.
خاطرنشان میشود: حجتالاسلام صدرایی خویی متولد 1342 شهرستان خوی میباشد وی از سال 1362 وارد حوزه علمیه قم شد، نخستین اثر او در سال 1372 منتشر گردید وی در این باره میگوید: فعالیت من ابتدا با انتشار مقالات در مجله پیام حوزه همراه بود. اولین مطلبی هم که از من منتشر شد، مقالهای درباره آداب مطالعه بود که بعد هم مقالات را در موضوعات دیگر ادامه دادم، بعد از آن، کتاب سیمای خوی را منتشر کردم و سپس وارد جریان تدریس و تحقیق شدم. دروس عمومی را در دانشگاه تدریس میکردم و در کنارش هم پژوهشهایی داشتم.
در بخش پژوهشی بیشتر گرایش بنده به شناسایی نسخههای خطی و کتابشناسی و تصحیح متون بود که فعالیتهای عمده من هم در همین زمینه است. چیزی حدود 40 جلد کتاب نیز در همین عرصه چاپ کردهام.
وی انتشار 35 عنوان کتاب را در کارنامه علمی خود دارد.
گفتوگو: محمدرضا محقق