در این هوای سرد زمانه و این سوز بیقراری جهان، که از غفلت انسان، درد تنهایی و زجر جنگِ جهانخواران و ظالمان، گرفتار و دردناک است، به کجا و چه کسی می توان پناه برد جز نام و یاد او و پناهگاه انتظارش که تنها بازمانده از قافله امامان همام و پرچمداران هدایت و امیدآفرینان خدا و وارثان زمین است.
او که در ندبه و نجوای ما، در سماع سمات ما، در کمیل کمال ما، در آل یاسین جمعه ما، در نماز و نیاز ما، در اشک و لبخند ما، در درد و غم ما، در شور و شیون ما، در شیدایی و شرف ما و در قیام و قعود ما... در هر حال و حالتی، هست؛ به روشنی و زلالی و هویدایی و امید و آفتاب.
یا ایهاالعزیز دلم مبتلایتان
دارد دوباره این دل تنگم هوایتان
از حال ما اگر که بپرسی ملال نیست
جز دوری شما و فراق صدایتان
من غصه ام گرفته برای غریبی ات
حالا شما بگو کمی از غصه هایتان
یک روز زیر پای شما خاک میشوم
من زاده میشوم که بمیرم برایتان
ناقابل است پیش کشم در برابرت
چشمم سرم دلم همه آقا فدایتان
ما شیعیان و بلکه همه آزادگان عالم و آنها که دلی در گرو موعود آخرین دارند، دلهایمان با سوز و سودای او در پیوند است و با یاد و نامش دمخور.
ما در این عصر آخر و دوران پرمحنت فقدان آن یار غایب از نظر، ریسمانی محکمتر و عهدی آسمانیتر و امیدی برتر از انتظار و محبت و پیروی از او نداریم و همین رشته عاطفه و ولایت پذیری و مهدی خواهی ماست که در این دنیای دنی و زمانه خطرناک و خطیر، همچنان در دایره ولایت و محبت نگه دارمان است.
مهدی، کلمه رمز همه عشاق و منتظران خورشید است تا بتوانند و بخواهند این شب دیجور را تحمل کنند و به صبح صادق عشق نایل آیند.
مهدی(عج) آخرین امید انسان در کوران این دوران، تنها باقیمانده از نسل خورشید ولایت و امامت است.
و بازتابیدن این خورشید تنها به مدد احیای روح ایمان درماست تا با قدرت اعتقاد و عزم دلهایمان، ابرهای غفلت و گناه را از آسمان وجود کنار زنیم و راه را برای تابیدن آفتاب مهربانی در افق حیاتمان مهیا سازیم.
ندبه خوانیم تو را هر سحر آدینه
تو کدام آینه ای ؟ صل علی آیینه
تو کدام آینه ای ، ای شرف الشمس غریب
که زد از دوری دیدار تو چشمم پینه
از همه آینه ها زلف رها کرده تری
می زنند آینه ها سنگ تو را بر سینه
لوح محفوظ خدا! آینگی کن یک صبح
که جهان پر شده از آتش و کفر و کینه
در همه آینه ها نام تو را کاشته ایم
ندبه خوانیم تو را هر سحر آدینه
*شعر: علیرضا قزوه، حسن کردی