تاکنون سی و یکسال از این رویداد بزرگ و مهم و تأثیرگذار گذشته است و بد نیست برای ادامه راه، با نگاهی به گذشته، راهی را که سینمای ایرانِ پس از انقلاب آمده، بنگریم و کمی ها و کاستی ها و نیز نقاط قوت و رخدادهای قابل دفاعش را به تحلیل و نقد بگذاریم؛ باشد که برای هرچه بهتر پیمودن ادامه این مسیر، یاریگر همه اهالی سینمای ایران و مخاطبانش باشد.
حقیقت آن است که با نگاهی به مجموعهی آثار سینمایی تولید شده پیش و پس از انقلاب چند نکته و مولفهی ساختاری و مفهومی در این محدوده به نظر میآید. و از آن جمله:
1- نگاه محتوایی حاکم بر این آثار به لحاظ مفاهیم انتزاعی:
الف: نگاهی که برآیند دیدگاههای رسمی است و محصول آن غالباً آثار سفارشی حاکم بر آن، تک بعدی است.
ب: آثاری که نمایندهی سلیقه، فکر و نیاز قشرهای متفاوت جامعه است.
2- ساختار سینماورزانه حاکم بر آثار:
الف: آثاری که به لحاظ هنری ضعیف و از جهت فیلمنامه غیر قابل دفاعاند.
ب: تولیداتی که به لحاظ کمّی، در حداقل و بیشتر تحت عنوان جرقههایی جدی استاندارد این سینما را دستخوش تغییر کرده و به شکل مقطعی بالا بردهاند.
با مطالعه و بررسی آثار یاد شده نمونههایی را شاهد هستیم که مصادیق تام و تمام آثار تألیفی هستند. فیلم هایی که در آنها سازندهی اثر با تسلط بر هنر سینما و نیز بهره بردن از مؤلفههای اندیشگی توانسته در خلق یک فیلم هنری در سینمای ایران پیروز باشد.
به لحاظ نگاه محتوایی هم پیش و هم پس از انقلاب، آثاری که به نوعی با دستاویز قراردادن قراردادهای اداری و بی توجه به مؤلفهها و مشخصههای اصیل هنر سینما ساخته و پرداخته شده باشند حضور نسبتاً پررنگ و البته ناموفقی دارند.
به همان اندازه که آثار سینمایی مروج ابتذال و فساد پیش از وقوع انقلاب سترگ اسلامی، نتوانستند قاطبهی مردم مسلمان ایران را تحت تأثیر منفی قرار دهند، در مقیاسی دیگر و به نسبتی متفاوت در پس از انقلاب نیز آثاری که به نوعی بی توجه به رعایت موازین هنر سینما سعی کردند نوعی رویکرد سطحی و شعاری از اصول مذهبی و شعائر دینی به نمایش بگذارند ناموفق بودهاند.
دلیل اصلی در این امر بی توجهی به «هنر سینما»ست. باید بپذیریم اثر هنری در مقولهی سینما بیش و پیش از آنکه به پردهی نقرهای برسد، بایستی در ساختار و محتوا به نوعی بلوغ هنری و فکری رسیده باشد. سینماگر بایستی هنر سینما را به لحاظ ابزارهای سخت افزاری بشناسد. دکوپاژ، میزانسن، شخصیت پردازی، بازیگری، موسیقی و دهها تخصص دیگر را به صورت جدی و حرفهای تجربه کرده باشد و در عین حال بتواند آن مفهوم معنوی و دینی و قدسی را به عبارتی در ساحت سینما ترجمهی هنرمندانه کند.
به بیان رهبر فرزانهی انقلاب، فیلم مذهبی فیلمی نیست که الزاماً نمادها نشانههای مذهبی در آن جلوهگر باشد. یک فیلم مذهبی و دینی ممکن است، هیچ نشانهی ظاهری از المانهای دینی را نداشته باشد؛ در عین حال به شدت و حدت و عمیقاً مذهبی باشد. آنچه مهم است اینکه مفاهیم مذهبی با یک ترجمان و بیان هنرمندانهی سینمایی در ساختاری منسجم و قوی حضور و ظهور نماید.
اتفاقی که پس از انقلاب در عرصهی سینمای دینی و انقلابی به ندرت به وقوع پیوست.
از سوی دیگر با نگاهی به تاریخ سینمای قبل و بعد از انقلاب، شاهد آثاری هستیم که نسبت به شرایط زمانهی خود به لحاظ فرم و ساختار از یک سو و نیز به جهت مفهوم بیانی و محتوای مطروحه از سوی دیگر آثار قابل توجه و تعمقی هستند.
پدید آمدن این آثار به ویژه در شرایط حاکم بر سینمای پیش از انقلاب بیانگر این نکتهی مهم است که حتی در سختترین شرایط به لحاظ تولید آثار فاخر و هنرمندانه نیز میتوان کارهای شایسته و بایستهای خلق کرد.
به عنوان نمونه و ذکر نشانههایی از این جرقهها و جلوههای هنرمندانه در عالم سینما به بررسی چند فیلم سینمایی موفق در این تاریخ پر فراز و نشیب یکصد و اندی ساله میپردازیم.
فیلم گاو یکی از شاخص ترین آثار تولیدی پیش از انقلاب اسلامی است. فیلمی که حضرت امام خمینی(ره) هم بر آن صحه گذاشته و از آن تقدیر کردند. (صحیفه نور ج 9 ص 265)
فیلم به نوعی بیان سمبلیک از وضعیت حاکم بر جامعهی ایران در آن دوران است. گرچه نگاههای منتقدانه و ظریف از منظرهای مختلف به برداشتهای متعدد از این فیلم رسیده و میرسند، لکن نوعی نشانه گذاری استعارهای و فلش گذاری مفهومی بر فضای این فیلم سایه انداخته و به چشم میآید.
شاید بتوان برای فشرده کردن فیلم گاو در یک کلمه از واژهی مسخ استفاده کرد. اینکه شرایط یک اجتماع به لحاظ استعمار و استثمار ملت به جایی میرسد که عموم افراد هر یک به شیوهای و به گونهای دچار مسخ میشوند. در این فیلم یک روستایی به نام (مش حسن) علاقهی شدید و عجیب خود را نسبت به یک گاو به طرزی خارق العاده به نمایش میگذارد.
او که در ابراز علاقه به گاو خود به نحوی افراطی خود را شهرهی عام و خاص نموده در واقع جلوهای از روزگاری است که مردم ما زیر چکمههای مستبدانهی حکومتی دست نشانده و فرهنگی هجمهگر و غیر بومی به سختی نفس میکشیدند.
و در این میانه آنچه مورد آسیب و خدشه قرار میگرفت روحیه، فرهنگ، منش و آداب و سنت ایرانی و خلق و خوی آریایی بود.
گرچه به دلیل اصالت بی بدیل و ژرفای کهن و باستانی این فرهنگ، آن هجمهها هرگز نتوانست خلل جدی و ضربهی کاری و جبران ناپذیر بدان وارد کند، اما به گونهای اجتناب ناپذیر آثار شومی از خود برجای گذاشت.
برداشت دیگری که از این فیلم میشود بحث نفت و به یغما رفتن آن توسط مستعمرین است. گاو مش حسن به عنوان نمادی از ثروت، مکنت و موجودی این کشور و ذخایر ارزشمند مادی آن به تصویر کشیده میشود. که این گونه دچار هجمه و اتلاف مستکبرین خارجی قرار میگرفته است.
فیلم گاو توانست جزء معدود آثار جدی و فاخر پیش از انقلاب باشد که به تنهایی و سختی جور آن سینمای بی هویت، مبتذل و اهالی بی مایهی فیلمفارسی ساز را میکشیدند.
در کنار فیلم گاو آثار دیگری نیز تولید و به نمایش گذاشته شد که به نوعی توانستند در حیطهها و مقولههای مختلفی نمایندگانی شایسته از ایرانیت و هویت جمعی قوم در میدان سینما باشد.
از آن جمله میتوان به آثاری همچون قیصر، سوته دلان و ... اشاره کرد.
اما سینمای پس از انقلاب بی تردید در نسبتی که با خود انقلاب و تبعات آن داشت، یک انقلاب درونی را تجربه کرد.
با نگاهی به آثار تولیدی در دههی اول تااواسط دههی دوم پس از انقلاب شاهد جهتگیریها و تلاشهایی مرتبط و ناشی از این تحول در بسیاری از آثار سینمایی هستیم.
سینمای پس از انقلاب شاهد چندین مکتب و سینماگر مؤلف به معنای معتبر کلمه شد. که از آن جمله میتوان آثار شاخص سینماگرانی چون مجید مجیدی، ابراهیم حاتمی کیا و ... را نام برد.
مجید مجیدی با آثاری چون بچههای آسمان و رنگ خدا پدیدآورندهی نوعی سینمای عمیقاً انسانی با رگههایی جدی از عنصر مذهب گشت. سینمایی که جایگاه جهانی معتنابهی را به همراه آورد و در عین حال هرگز در دام پدیدهی مذموم جشنواره گرایی نشد.
تردیدی نیست که اگر قرار باشد به دنبال آثاری باشیم که درصد زیادی از واقعیتها و حقایق دفاع مقدس را نمایندگی کنند، به فیلمهای ابراهیم حاتمی کیا میرسیم. آثاری چون «دیدهبان»، «مهاجر»، «بوی پیراهن یوسف»، «روبان قرمز» و بالاخره اثر ماندگار و مثال زدنی «آژانس شیشهای».
سینمای ایران به لحاظ پشتوانهی غنی فکری و فرهنگی و پتانسیل بهرهگیری از گنجینهی هویت اسلامی – ایرانی خود میتواند چهرهای قوی، فاخر، جدی و در عین حال جذاب در دنیای هنر معاصر باشد. به شرطی که بتواند به تلفیقی آگاهانه،سینماورزانه و به دور از سطحی نگری و شعار زدگی از هنر و معانی عمیق فکری فرهنگ و فلسفهی اسلام و ایران دست یابد.
انشاءالله تعالی!