خبرگزاری حوزه/
مژده ای دل که دگر سوم شعبان آمد
پیک شادی ز بر حضرت جانان آمد
مژده ای دل که برای دل غمدیده ما
هدهد خوش خبر از نزد سلیمان آمد
خیز ای دل تو بیارای کنون بزم طرب
که دگر موسم اندوه به پایان آمد
مطربا نغمه نو ساز کن و پای بکوب
که به ما مژده وصل شه خوبان آمد
وجود مبارک حضرت اباعبدالله نور ناب و آفتاب عالم تابی است که در راه احیای همه زیباییها و به منصه ظهور و بروز رساندن همه خوبیها همه وجود خویش را در طبق اخلاص نهاده و برترین و والاترین و خالص ترین تصویر عبودیت را به رخ تاریخ کشانده است.
وجود نازنین آن مهر سپهر امامت و ولایت همگی امتیاز و والایی و برتری و «خاصیت» است.
از ولادتش گرفته تا نامگذاریش، از کودکیش تا مردانگی، از شهادت تا عروج، از عبادت تا حضور از تربت تا مدفن، از زائر تا یار و همراه و از نام و یادش تا ذکر و فکرش... همگی و همگی نور ناب و شور عالمگیری است که از ازل تا ابد نماد و نمونه دیگری ندارد و نه هیچ هماوردی.
وجود اباعبدالله به تمامی خصائص است و امتیاز و ان حضرت در همه امور وجودی و در جسم و جان و جهانش سراسر امتیاز است و خلقتش از جهان پیشین تا دنیای پسین همگی نور است و امتیاز.
اسمش آفتاب دوار طبابت دلها و یادش تیمار جانهای بیمار. ولادتش نشانه های روشن خلقت و مراتب مرگش برآورندة اشرف شهیدان و سید رشید مردان.
مدفنش زیارتگاه اولیا و اوصیا و روضه خوانش حضرت حق جل و علا.
تربتش معراج مومنین و سجده گاه اهل یقین.
تنها خاک پاک اوست که دوای درد دلهای تبدار و جانهای خسته از درد بیمار و دوای زخم و مرهم سختی های این دنیاست و می توان تنها و تنها خاک قتلگاه او را نوش جان کرد و نیوشای ایمان و دربرگیرنده ماه مستنیر عرفان شد.
آری همان خاکی که خوردنش حرام است، وقتی رنگ و بوی حسین را می گیرد می شود دوای درد و مرهم زخم.
و چه نشانه و امتیازی از این والاتر و بالاتر در نمودار و برکشیدن شخصیت والای مردی که همه پیامبران پیش از خلقتش بر او گریسته و پیش از تدفینش به زیارت زمین مرقدش رفته اند.
تربت حسین نورانی است و نور سجده بر خاکش تا طبقه هفتم زمین و آسمان در عروج است و مومن را به معراج عرفانیش می برد.
تسبیحی که با خاک گلگون او باشد حتی بی ذکر ذاکر هم برآورنده شمع معرفت و یاد و نام خداست.
و دهها و صدها استحباب با خاک و یاد و نام او و از آن جمله اینکه در کفن و دفن مومن به کار معراجش آید که بر پارچه سپید کفنش با خاک خونرنگ او بنگارند و با تربت بهشتی او معطرش سازند و رهسپار بهشتش گردانند.
غبار خاک مرقد حسین نور خدا و بوی بهشت است و شفای درد جسم و جان.
ساقیا باده بده خود بنما سرمستم
زان میای کو به تن خسته ما جان آمد
ظلمت و تیرگی شام الم رفت کنون
روز شادی شد و خورشید فروزان آمد
غنچهی دهر در این روز بخندید دگر
که به بستان علی نوگل خندان آمد
عطر پاشید به بستان که همه عطرآگین
سمن و یاسمن و سنبل و ریحان آمد
بلبل از لب به ترنم بگشاید نه عجب
که به گلذار نبی بلبل خوش خوان آمد
و تو می دانی که با بوی خاک حسین و زیارت مرقدش دل به حزن آید و جان به شوق و حالتی قریب و غریب جان و جهان زائرش را دربرگیرد که در هیچ جای دیگر از این زمین و زمان چنین نباشد و نگردد.
و این همه از علامات ایمان است و رسیدن به معراج زیارت حضرتش.
و حسین در روز عاشورا در خوف و رجا بود؛ در گریه و خنده؛ در شور و شیدایی؛ در اضطراب و آرماش و در وقار و خاک و خون.
اما نور محض بود در همه این حالات عرفانی و لمحات روحانی.
که حسین خون خداست.
و خون خدا پاینده و جاوید است.
گوهری از صدف بحر کرم گشت عیان
که به توصیف رخش لولو مرجان آمد
نور حق جلوه به برج شرف زهرا کرد
بین به این نور که این گونه درخشان آمد
وه چه روزی است مبارک ز قدوم شه دین
موسم مغفرت و رحمت یزدان آمد
روز فرخنده میلاد حسین ابن علی(ع)
مژدهی خامُشی آتش نیران آمد
باعث کون و مکان منشاء ایجاد حسین
که وجودش به جهان مفخر انسان آمد
مظهر ذات خدا سبط رسول دو سرا
نور چشمان علی آن شه مردان آمد
محمدرضامحقق
*پینوشتها:
برداشتی عارفانه و ادیبانه با عنایت به بخشی از کتاب مجالس شوشتری
شعر: سید جلال یاسینی