جمعه ۲۳ آذر ۱۴۰۳ |۱۱ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 13, 2024
حضرت علی اکبر

در روز میلاد حضرت علی اکبر(ع) که اشبه الناس خلقا و خُلقا به رسول الله بوده است، با مروری موجز و فشرده بر زندگی و شخصیت و وقایع تاریخ حیات طیبه آن جوانمرد رشید، درنگی داریم بر جوانی و استعانت جوان از خورشید نورانی اهل بیت(ع).

خبرگزاری حوزه/ در بیان زیبایی خلقت و سیما و معنویت و معرفت باطن و رفتار حضرت علی اکبر(ع) گفته اند که ایشان شبیه ترین خلق بوده است به رسول خدا چه از جهت سیما و ظاهر خلقتش و چه از منظر اخلاق و رفتار و گفتارش. و چه خوش گفته است شاعر این شعر زیبای عرفانی که:

می‌آیی و لیلا شده مجنون عطر و بوی تو

دستی به رویت می‌کشد، یک دست بر گیسوی تو

نه بر نمی‌دارد کسی یک لحظه چشم از روی تو

یک چشم زینب بر حسین آن چشم دیگر سوی تو

هم باده نوش کوثری، هم مست از جام علی

باز، ای محمد! می‌رسی، این بار با نام علی  

روز ولادت با سعادت حضرت علی اکبر (ع) روز جوان فرصت مناسب و غنیمتی است تا در این برهه از زمان، که زندگی انسان بر مدار کژتابی ها و کجرویها می گذرد به راهی بیاندیشیم و چراغی که فرا راه نسل جوان ایران اسلامی و امت واحده اسلام بنانهاده شده و این بنا با نام و یاد حضرت علی اکبر(ع) به زیبایی و درخشندگی هرچه تمام تر هویداست.

و اینک بجاست تا در این مناسبت خجسته، ابتدا مروری داشته باشیم فشرده و خلاصه از سیره و سیرت و زندگی و شخصیت حضرت علی اکبر(ع) که گلی است معطر و منور و شمایلی مبین خلق و خلق حضرت رسول اکرم(ص).

این جوان برومند بنی هاشم در يازدهم شعبان،سال43 قمري در مدينه منوره قدوم مبارکش را به عرصه گیتی نهاد.

پدر گرامي اش امام حسين بن علي بن ابي طالب (ع) و مادر محترمه اش ليلي بنت ابي مرّه بن عروه بن مسعود ثقفي است.او از طايفه خوش نام و شريف بني هاشم بود . و به بزرگاني چون پيامبر اسلام(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س)، امير مؤمنان علي بن ابي طالب(ع) و امام حسين (ع) نسبت دارد.

ابوالفرج اصفهاني از مغيره روايت كرد: روزي معاويه بن ابي سفيان به اطرافيان و هم نشينان خود گفت: به نظر شما سزاوارترين و شايسته ترين فرد امت به امر خلافت كيست؟ اطرافيان گفتند: جز تو كسي را سزاوارتر به امر خلافت نمي شناسيم! معاويه گفت: اين چنين نيست.

بلكه سزاوارترين فرد براي خلافت، علي بن الحسين(ع)است كه جدّش رسول خدا(ص) مي باشد و در وي شجاعت و دليري بني هاشم، سخاوت بني اميه و فخر و فخامت ثفيف تبلور يافته  است.

نقل است روزي علي اكبر(ع) به نزد والي مدينه رفته  و از طرف پدر بزرگوارشان پيغامي را خطاب به او ميبرد، در آخر والي مدينه از علي اكبرسئوال كرد نام تو چيست؟ فرمود: علي سئوال نمود نام برادرت؟ فرمود: علي آن شخص عصباني شد، و چند بار گفت: علي، علي، علي، « ما يُريدُ اَبُوك؟ » پدرت چه مي خواهد، همه اش نام فرزندان را علي مي گذارد، اين پيغام را علي اكبر(ع) نزد اباعبدالله الحسين (ع) برد، ايشان فرمود : والله اگر پروردگار دهها فرزند پسر به  من عنايت كند نام همه ي آنها را علي مي گذارم و اگر دهها فرزند دختر به من عطا، نمايد نام همه ي آنها را نيز فاطمه مي گذارم.

 درباره شخصيت علي اكبر(ع) گفته شد، كه وي جواني خوش چهره، زيبا، خوش زبان و دلير بود و از جهت سيرت و خلق و خوي و صباحت رخسار، شبيه ترين مردم به پيامبر اكرم(ص) بود و شجاعت و رزمندگي را از جدش علي ابن ابي طالب (ع) به ارث برده و جامع كمالات، محامد و محاسن بود. در روايتي به نقل از شيخ جعفر شوشتري در كتاب خصائص الحسينيه آمده است: اباعبدالله الحسين هنگامي كه علي اكبر را به ميدان مي فرستاد، به لشگر خطاب كرد و فرمود:« يا قوم، هولاءِ  قد برز عليهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله....... اي قوم، شما شاهد باشيد، پسري را به ميدان مي فرستم، كه شبيه ترين مردم از نظر خلق و خوي و منطق به رسول الله (ص) است بدانيد هر زمان ما دلمان براي رسول الله(ص) تنگ مي شد نگاه به وجه اين پسر مي كرديم.

بنا به نقل ابوالفرج اصفهاني، آن حضرت درعصر خلافت عثمان بن عفان (سومين خليفه راشدين) ديده به جهان گشود.اين قول مبتني بر اين است كه وي به هنگام شهادت بيست و پنج ساله بود. در برخي روايات هم سن ايشان را 28 ساله ذكر كرده اند، وي در مكتب جدش امام علي بن ابي طالب (ع) و در دامن مهرانگيز  پدرش امام حسين(ع) در مدينه و كوفه تربيت و رشد و كمال يافت.امام حسين (ع) در تربيت وي و آموزش  قرآن ومعارف اسلامي و اطلاعات سياسي و اجتماعي به آن جناب تلاش بليغي به عمل آورد و از وي يك انسان كامل و نمونه ساخت و شگفتي همگان، از جمله دشمنانشان را بر انگيخت.

حضرت علي اكبر(ع) در ماجراي عاشورا حضور فعال داشت و در تمام حالات در كنار پدرش امام حسين(ع)بود و با دشمنانش به سختي مبارزه مي كرد. شيخ جعفر شوشتري در خصائص نقل مي كند: هنگامي كه اباعبد الله الحسين عليه السلام در كاروان خود حركت به سمت كربلا مي كرد، حالتي به حضرت(ع) دست داد بنام نوميه و در آن حالت مكاشفه اي براي حضرت(ع) رخ داد، از آن حالت كه خارج شد استرجاع كرد: و فرمود: «انا لله و انا اليه راجعون » علي اكبر(ع) در كنار پدر بود، و مي دانست امام بيهوده كلامي را به زبان نمي راند، سئوال نمود، پدرجان چرا استرجاع فرمودي؟: حضرت بلادرنگ فرمود: الان ديدم اين كاروان مي رود به سمت قتلگاه و مرگ درانتظار ماست، علي اكبر(ع) سئوال نمود: پدر جان مگر ما بر حق نيستيم؟ حضرت فرمود: آري ما بر حق هستيم. علي اكبر (ع) عرضه داشت: پس از مرگ باكي نداريم،

گفتني است، با اين كه حضرت علي اكبر(ع) به سه طايفه معروف عرب پيوند و خويشاوندي داشته است، با اين حال در روز عاشورا و به هنگام نبرد با سپاهيان يزيد، هيچ اشاره اي به انتسابش به بني اميه و ثفيف نكرد، بلكه هاشمي بدون و انتساب به اهل بيت(ع) را افتخار خويش دانست و در رجزي چنين سرود:

أنا عَلي بن الحسين بن عَلي نحن  بيت الله آولي يا لنبيّ

أضربكَم با لسّيف حتّي يَنثني ضَربَ غُلامٍ هاشميّ عَلَويّ

وَ لا يَزالُ الْيَومَ اَحْمي عَن أبي تَاللهِ لا يَحكُمُ فينا ابنُ الدّعي

وي نخستين شهيد بني هاشم در روز عاشورا بود و در زيارت شهداي معروفه نيز آمده است:السَّلامُ عليكَ يا اوّل قتيل مِن نَسل خَيْر سليل. علي اكبر(ع) درنبرد روز عاشورا دويست تن از سپاه عمر سعد را در دو مرحله به هلاكت رسانيد و سرانجاممرّه بن منقذ عبدي بر فرق مباركش ضربتي زد و او را به شدت زخمي نمود. آن گاه ساير دشمنان، جرأت و جسارت پيدا كرده  و به آن حضرت هجوم آوردند و وي را آماج تيغ شمشير و نوك نيزه ها نمودند و مظلومانه به شهادتش رسانيدند.

امام حسين(ع) در شهادتش بسيار اندوهناك و متأثر گرديد و در فراقش فراوان گريست و هنگامي كه سر خونين اش را در بغل گرفت، فرمود:ولدي علي عَلَي الدّنيا بعدك العفا (فرزندم علي ،ديگر بعد از تو اف بر اين دنيا.

قبر مطهر حضرت علي اكبر عليه السلام  در كربلاي معلي پايين پاي اباعبدالله الحسين عليه السلام است.

باری؛ حضرت علی اکبر می تواند و باید مقتدا و سرور و الگویی بی بدیل باشد برای همه جوانان ما.

جوان، راز رشید خلقت خداوند است که بودنش نه یک تهدید؛ که فرصتی است برای پرواز در بلندترین ارتفاعات ایمان و رشادت.

جوان، جلوه جلال و جمال هستی خداوندی است و بودنش شور و شرفی برای زمین و آسمان و راست گفته اند و درست که؛

در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است...

و تمام زیباییهای زندگی، چه در ساحت قدس ایمان و چه در ملک زمین و زمان، در بهترین و دوست داشتنی ترین وجه و نحوه اش در اختیار جوان است تابا دل پاک و دیده رهایش، به سوی آسمان هدایت و عنایت الهی سربرکشد و آسمانی شود.

جوانی «فرصت» است و نه «تهدید»؛ «حرکت» است و نه «سکون»؛ و فرصت این حرکت به سوی بهترین ها و زیباترین ها، می تواند زمینه ای باشد برای پدید آمدن برترن مخلوقات عالم و کسانی همچون حضرت علی اکبر(ع) که اشبه الناس بودند به پیامبر رحمت و محبت.

و چه زیبا و بجاست که کسی همچون علی اکبر(ع) آیینه ای باشد تا جوانان ما خود را در صیقل وجود او تماشا کنند و به مدد رشادت روح بلندش، خود را بیابند تا خدا را بیابند.

موج نگاهت کشتی اهل یقین را می‌برد

غرقند قایق‌های ما در بهت اقیانوس تو

بال ملک می‌سوزد از «یا نور و یا قدوس» تو

وقتی رجز خوان می‌شوی، انگار حیدر می‌رسد

یک لافتای دیگر از نسل علی سر می‌رسد

ای نسخه دوم! ـ که با اصلش برابر می‌رسد ـ

پیش تو می‌لرزد زمین، گویی که محشر می‌رسد

صف می‌کشد یک شهر تا شاید تماشایت کند

مه می‌رسد تا یک نظر در صبح سیمایت کند

شهزاده! دل را می‌بری از شهر با یک گوشه لب

ای مرد! تو یا یوسفی یا احمدی،  یا للعجب!

چشم انتظارت کوچه‌ها، ای ماه زیبای عرب!

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha