به گزارش خبرگزاری حوزه، حضرت آیت الله صافی گلپایگانی در دیدار اعضاي ستاد برگزاري همايش حكومت علوي، با ابراز خرسندی از برگزاری این همایش و احياء امر اميرالمؤمنين علي(ع)، گفتند: اگر تمام بشريت غير از وجود مقدس حضرت رسول اكرم(ص) بخواهند با همكاري و همراهي یکدیگر حضرت امير المؤمنين(ع) را معرّفي كنند، اين امكان و قابليت وجود ندارد.
ايشان با اشاره به اهميت معرفت نسبت به حضرت علي(ع)، تصریح كردند: شناخت آن حضرت، در عقايد اسلامي از اهميت بسياري برخوردار است. اگر حضرت را شناختيم، همه ائمه(ع) و حضرت ولي عصر(عج)را شناخته ايم؛ بنابراین اگر در شناخت حضرت مهدي(عج) مشكل داريم، به خاطر اين است كه علی(ع) را نشناخته ايم. براین اساس معرفت اميرالمؤمنين(ع) از آن جهت كه محور معرفت دين و ائمه(ع) است، بسيار مهم مي باشد.
این مرجع تقلید در ادامه با بي نظير خواندن نهج البلاغة در بيان معارف والاي اسلامي، افزوند: يكي از معجزات و فضائل مهم اميرالمؤمنين(ع) كلماتي است كه از آن حضرت صادر شده است. نهج البلاغة پر از معارف و علوم مختلف اسلامي است.
معظم له خاطرنشان کردند: ابن ابي الحديد اعتراف مي كند كه غير از اميرالمؤمنين(ع) كسي نميدانست و نميتوانست این مطالب غنی را بگويد. البته مقام حضرت رسول(ص) جداست، مطالب ايشان، مطالب نبوي بود.
حضرت آيت الله صافي گلپایگانی با اشاره به ولايت الهي علي(ع) به عنوان جانشين پيامبر(ص)، تصریح کردند: باید حقایق تمام مواضع حضرت بعد از پيامبر اكرم(ص) بيان شود. خيال نكنيم كسي ديگر در ولايت و وصايت براي پيامبر(ص) شريك اميرالمؤمنين علي(ع) بود. اصل وصايت رسول گرامي اسلام(ص) از آن اميرالمؤمنين علي(ع) بود و كسي را نمي توان هم رديف و در كنار حضرت قرار داد.
این مرجع تقلید تاکید کردند: جانشيني نبی مکرم اسلام(ص) فقط ويژه علي(ع) بود و اين طور نيست كه بگوييم تا مدتي ديگران بودند و بعد ايشان آمدند، بلكه همه امامت متعلق به علي(ع) بود و نمي شود امامت را از خلافت جدا دانست. اصلاً نبايد خلافت را منهاي امامت دانست. امام مؤمنين از ابتدا تا آخر همان خليفه به حق بود و خليفه و جانشين رسول الله(ص) همان اميرالمؤمنين علي عليه السلام بود.
معظم له در ادامه با اشاره به اعتراف غير مسلمانان به مقام والاي اميرالمؤمنين(ع)، گفتند: راجع به مقام اميرالمؤمنين(ع) و فضائل آن حضرت، چه مسلمان و چه كافر لب به اعتراف گشوده اند. مثلاً جبران خليل جبران دانشمند مسيحي مي گويد «في عَقيدَتي انَّ عَلي بْنَ ابي طالِبٍ اوَّلُ عَرَبِي جاوَرَ الرّوحَ الْكلِّيةَ وَ سامَرَها؛ به عقيده من علي بن ابيطالب اول شخصي است از عنصر عرب كه هميشه در كنار روح كلي عالم است».
ایشان ادامه دادند: جرج جرداق كه يك مسيحي ولي اهل انصاف است. وقتي نامه اي را با كتاب «الإمام علي صوت العدالة الإنسانية» خودش براي استاد ما آيت الله العظمي بروجردي فرستاد، در آن نوشته بود كه من در زندگي امام علي(ع) مطالعات زيادي داشتم كه حتي شيعيان هم به آن مقامات علي(ع) نرسيدند و بسياري از خاورشناسان هم نخواستند اعتراف كنند كه يك چنين شخصيتي در شرق و عالم اسلام وجود دارد، اما چون من يك مسيحي هستم آنها را بيان مي كنم و مرا نمي توانند رمي به تعصّب كنند.
حضرت آیت الله صافی اضافه کردند: جرج جرداق در ادامه نامه نوشته بود كه «اني انصفت الامام بعض الانصاف». آیت الله العظمی بروجردی نامه را به بنده دادند تا مطالعه كنم و بعد وقتي كتاب هم به دست ايشان رسيد، امر به مطالعه آن كردند و حقير هم براي اين كه ايشان مي خواستند اظهار رأي بكنند و جواب بدهند، همه آن را از اول تا آخر دقيق مطالعه كردم و اشكالاتي كه بود را نوشتم و خدمت ايشان دادم. اين دانشمند بزرگ در اين كتاب دربارهي عهدنامهي مالك اشتر و تفاوت آن با اعلاميهي حقوق بشر مطالب بسيار جالبي دارد كه چقدر از عهدنامه تمجيد و تعريف كردهاند و لازم است آقايان مطالعه نمايند