چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۳ |۹ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 11, 2024
رمضان

در این سالها که ماه مبارک رمضان به تابستان افتاده است بسیاری از مردم طی یک برنامه ریزی درخور، سعی می کنند تا پاسی از شب بیدار باشند و باحضور در مجالس قرآنی و روحانی، از لحظات زیبا و بهشتی این ماه ربانی فیض ببرند. جالب اینجاست که این رسم، در سنتهای قدیم ایرانی در شهرهای بسیاری از جمله تهران هم جاری و ساری بوده است.

خبرگزاری حوزه/ اینکه در ماه رمضان ما شاهد تجلی بسیاری از سنتهای زیبای اجتماعی و فرهنگی مسلمانان در جای جای ایران عزیز و اقصی نقاط جهان هستیم، از جمله به این دلیل است که در این ماه، حال و هوای همه چیز، انسان را به سوی زیباتردیدن و زیباتر زیستن رهنمون می سازد.

سنتهای انسانی با نشانه های آسمانی

سنت‌های این ماه، حول محور ارزشهای انسانی، لطایف روحانی و نمادهای عرفانی این ماه ربانی می چرخید

سنتهایی که براستی و درستی در ازدیاد حس نوع دوستی و همیاری و همکاری و همدلی میان مردم موثر بوده است.

وقتی تاریخ رفتارهای رمضانی مردم را در جای جای این سرزمین و کره خاکی مرور می کنیم، درمیابیم که ماه رمضان چه فرصت درخشان و مغتنمی است برای هرچه بهتر زیستن و زیباتر شدن.

در بسیاری از این سنتها می توان نمادهای زیبای عبودیت و نمودهای برجسته انسانیت را دید.

گاه در این سنتها، لطایفی هست که انسان را به شور و شوق وا می دارد و از ظرافتی که در آنها به کار رفته است دل و جان آدمی را بر می‌انگیزاند.

شب‌های روشن ایران اسلامی

در این سالها که ماه مبارک رمضان به تابستان افتاده است و روزهای طولانی و گرم، گاه گداری روزه داران را بیتاب و عطشناک و خسته می کند، بسیاری از مردم طی یک برنامه ریزی جالب و درخور، سعی می کنند تا پاسی از شب بیدار باشند و باحضور در مجالس قرآنی و روحانی، از لحظات زیبا و بهشتی این ماه ربانی آنهم در شبانگاه که وقت خلوت و بهره گیری از فرصت طاعت و عبادت است، فیض ببرند.

سنت شبهای روشن در روزگار قدیم

جالب اینجاست که این رسم، در سنتهای قدیم ایرانی در شهرهای بسیاری از جمله تهران قدیم هم جاری و ساری بوده است.

مشهور است كه در تهران قدیم، روشنایی معابر تنها تا 2ساعت پس از غروب آفتاب ادامه داشت و پس از آن، با نواختن گزمه‌های حكومتی بر طبل‌هایشان، شهر نیز در كام خاموشی فرومی‌رفت.

تلاش های مردمی برای سرپانگداشتن چراغ روشنایی

این در حالی بوده است که با درنظر گرفتن تمهیداتی که غالبا خودجوش و مردمی بوده است و به میمنت ماه رمضان، بعد از این ساعت هم علاوه بر اینکه عبورومرور بعد از غروب آفتاب قطع نمی‌شده، تا طلیعه صبح هم ادامه می‌یافته، و مردمان می توانستند در ساعات سحرگاهی نیز در کوچه و خیابان و زیر نور مردمی در حرکت و سیر و سلوک باشند، و همان مناسک جمعی همچون مجالس قرائت قرآن و دعا را برپا دارند.

در آن زمان مردم تلاش می کردند تا با هر وسیله و به هر شکلی که برایشان مقدور بوده از چراغ‌های نفتی خانگی گرفته تا گردسوزهای روغنی، سر در خانه ها و کوچه هایشان را روشن نگه دارند تا عموم مردم بتوانند از آنها عبور و مرور داشته باشند.

بیداری متصبل به صدای توپ اعلام گر وقت سحر

از دیگر رسم و آیین‌های جالب مردم در برخی از مناطق کشور و از جمله تهران در ماه مبارك رمضان، این بوده است که اعلام سحر و افطار با در کردن توپ صورت می گرفته است.

در آن ایام در هر گوشه شهر 2توپ جنگی كار گذاشته می‌شد كه این توپ‌ها را هنگام سحر و اذان مغرب، 3بار شلیك می‌كردند و اوقات شرعی را بدین‌ترتیب برای مردم اعلام می‌داشتند. ضمن آن‌كه زمانی نیز رسم بر این بوده كه خانه‌ها و مغازه‌ها به ویژه آنان كه در جایگاه مرتفع و بلندتری بودند، یكی، دو ساعت مانده به اذان صبح، جلو در، یك چراغ نفتی آویزان كنند تا مردم با دیدن آن‌ها، بساط سفره سحری را بچینند.

مدرن شدیم اما دلمان همان است که بود

و این رسم و سنت های زیبای رمضانی، با تغییر امکانات و پیشرفته تر شدن جوامع و آمدن تکنولوژی مدرن و نو به نو هم هنوز در میان مردمان مناطق مختلف شهری و روستایی ما برقرار و بردوام است.

سنت یاری رساندن به مردم در گذرگاهها، سنت بیدار کردن دوستان و اقربا و همسایگان در وقت سحر و سنت شب بیداری در این شبهای روشن عبادت و مودت و محبت.

یکی از هزاران لذت و غنیمت شب بیداری و گرسنگی

و چه زیبا و بجاست یادآوری این حدیث گرانسنگ از امام هادى عليه السلام که فرمود:

اَلسَّهَرُ اَ لَذُّ لِلمَنامِ وَ الجوعُ يَزيدُ فى طيبِ الطَّعامِ؛

شب زنده دارى، خواب را شيرين تر و گرسنگى، غذا را لذت بخش تر مى كند.

(تنبيه الخواطر، ص 141، ح 18)

و آنکه وقت مناجات با خدای قادر متعالی است که نعمت بودن و نفس کشیدن در ماه رمضان را با این همه غنا و استغنا و زیبایی وطراوت و مهر و دوستی به ما ارزانی داشته است که به درگاهش روی آوریم و بگوییم که:

با سنگ هر گناه پرم را شكسته ام
آه اي خدا ، خودم كمرم را شكسته ام

نه راه پيش مانده برايم نه راه پس
پلهاي امن پشت سرم را شكسته ام

من دانه دانه اشك خودم را فروختم
نرخ طلايي گهرم را شكسته ام

ديگر مرا نشان خودم هم نمي دهند
آيينه هاي دور و برم را شكسته ام

دنيا شكست خورده تر از من نديده است
حالا به سنگ خورده ، سرم را شكسته ام

آرام كن مرا و در آغوش خود بگير
حالا كه بغض شعله ورم را شكسته ام

راهم بده به باغهاي شجرهاي طيبه
من توبه كرده ام ، تبرم را شكسته ام

حالا ببين كه به غير از گدا شدن
در پيشگاه تو هنرم را شكسته ام

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha