اشاره؛
31 شهریورماه 1393 مصادف است با سی و هفتمین سالگرد رحلت شهادت گونه بزرگ مردی از تبار روحانیت شیعه و بیت مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی(ره)؛ شخصیتی که در دوران کوتاه عمر خود با تمام وجود در راه اعتلای مکتب اهل بیت علیهم السلام و پیشبرد اهداف عالی روحانیت تلاش کرد و در این راه با ایمان و عمل صالح، خدمت به ارکان جامعه اسلامی به خصوص حوزه علمیه قم را سرلوحه فعالیت های سیاسی و اجتماعی خود قرار داد و از هر فرصتی در راه خدمت بهره می برد.
آری، سخن از مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید مهدی موسوی گلپایگانی، فرزند مرجع والامقام مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی(ره) است.
به همین مناسبت خبرنگار خبرگزاری «حوزه»، سال گذشته در گفتگو با حجت الاسلام سید محمد موسوی گلپایگانی، فرزند آن مرحوم و نوه حضرت آیت الله گلپایگانی(ره)، به بررسی ابعاد شخصیتی و خدمات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آن روحانی فقید و خادم مکتب اهل بیت(ع) پرداخته که بنا به اهمیت موضوع در سالگرد آن فقید سعید بازنشر می شود.
*به عنوان اولین سؤال معرفی اجمالی از پدر بزرگوارتان داشته باشید؟
مرحوم حاج آقا مهدی گلپایگانی در 17 شعبان المعظم 1358 هجری قمری، در شهر مقدّس قم به دنیا آمد. پدر ایشان مرحوم آیت الله العظمی حاج سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی(ره) و والده ایشان صبیه مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج میرزا مهدی بروجردی بودند.
ایشان پس از دوران ابتدایی نظام قدیم، وارد حوزه علمیه قم شدند و زیر نظر والد بزرگوار خود به تحصیل علوم دینی پرداختند. دروس مقدّمات و سطوح عالیه را نزد اساتید بزرگ حوزه فراگرفت و سپس در درس خارج والد بزرگوار خود شرکت کرد. علاوه بر شرکت در درس ایشان، از مجالس خصوصی و جلسات استفتاء ایشان نیز بهره مند بود.
مرحوم والد مطالعات گسترده ای در رشته های مختلف علوم اسلامی از تفسیر، تاریخ، حدیث و کلام داشت و دارای اندیشه روشن و آراء ارزنده ای بود.
*از والد شما به عنوان یک روحانی فعّال و موفّق در حوزه تبلیغ دین و مدیریت مراکز فرهنگی و اجتماعی یاد می شود. در صورت امکان از شخصیت فرهنگی و اجتماعی ایشان بگویید؟
مرحوم والد، انسانی روشن، آگاه به زمان، فعّال و پر تحرّک و از هوش سرشار و استعداد خاصّی برخوردار بود. افرادی که از نزدیک با ایشان ارتباط داشتند، ایشان را این گونه می دیدند "مؤمن، صبور، با شهامت، مهربان، مدیر و مدبّر و عاشقِ کار".
در انجام وظایف نه تنها خستگی در ایشان دیده نمی شد، بلکه در سخت ترین شرایط، امید و توکّل به خداوند متعال را از دست نمی داد.
شخصیت جامع الأطرافی بود که در عین مهربانی و عطوفت، بسیار شجاع و غیور بود و در حوزه دین هرگز در مقابل بدعت ها کوتاه نمی آمد. از خدا می ترسید و بس. این ادّعا نیست که من به زبان می آورم. هم اسناد موجود فعالیت های ایشان گواه این مطلب است و هم سخنان دوستان ایشان، بزرگواران، علما و مراجع عالیقدری که از نزدیک با مرحوم ابوی ارتباط داشتند و با ایشان کار می کرده اند.
زندگی کوتاه ایشان سراسر همراه فداکاری و جانبازی در راه تحکیم عظمت اسلام و مذهب تشیّع و مبارزه با بدعت ها بود.
از آنجا که مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی با بینش خاصّ و نظر واقع بینانه، همواره اقدامات مؤثّری در پیشبرد اهداف و مقاصد اسلامی و تحرّک هر چه بیشتر روحانیت در جامعه داشتند، عمده خدمات سیاسی فرهنگی و اجتماعی مرحوم والد در راستای اهداف و برنامه های پدر بزرگوارشان بود.
ایشان با وجود موانع بسیار و مزاحمت و کارشکنی های افراد مغرض، به موفقیت های چشمگیری نائل آمد و با صبر و بردباری، تمام تلاش خود را در اطاعت از پدر بزرگوار و پیشبرد اهداف آن مرجع فقید به کار برد.
*چند نمونه از فعالیت های فرهنگی و اجتماعی مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید مهدی گلپایگانی(ره) را بیان کنید؟
من از میان خدمات ایشان در حوزه فرهنگ و اجتماع دو نمونه را ذکر می کنم.
مؤسسه هایی که ساخت و مدیریت آن به دست ایشان و تحت اشراف و عنایت والد بزرگوارشان بود، مثل بیمارستان، دار القرآن الکریم، مدارس علمیه، قبرستان بقیع و مؤسّسه خیریه حضرت ولی عصر عج، مجمع اسلامی جهانی لندن، مرکز فرهنگی الزهرا علیهاالسلام در لبنان. اینها مواردی است که حقیر به خاطر دارم. اجازه بدهید این دو مورد اخیر را توضیح بدهم.
مجمع اسلامی جهانی، یکی از مهمترین مراکز اسلامی در خارج کشور به حساب می آید. به دنبال درخواست مسلمانان اروپا از مرجعیت شیعه و ضرورت وجود یک مرکز فرهنگی شیعی در اروپا، مرحوم والد با مطالعه و بررسی اوضاع سیاسی، اجتماعی و مذهبی مسلمانان، خصوصاً شیعیان در اروپا، کشور انگلستان و شهر لندن را برای تأسیس این مرکز انتخاب می کند.
در قدم اول، با اجاره سالن کتابخانه از شهرداری لندن، جلساتی را در آن محلّ تشکیل و با دعوت از مسلمانان مقیم آن کشور، برنامه تبلیغی خود را آغاز می کند. این جلسات سخنرانی و ارشاد مورد استقبال قرار گرفت تا اینکه در سال 1353 هجری شمسی به امر مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی، اقدام به خرید ساختمانی در قلب لندن می کند و آن را به نام "مجمع اسلامی جهانی" نامگذاری کرد و این مرکز، پایگاهی برای شیعیان اروپا و پاسخگوی مسائل شرعی و اعتقادی آنان شد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و احیاء و اقامه نماز جمعه در جوامع اسلامی، نماز جمعه شیعیان لندن در این مکان برگزار شد و تا امروز هم این سنّت حسنه پابرجاست.
یکی دیگر از فعالیت های فرهنگی و اجتماعی آن مرحوم، تأسیس مرکز فرهنگی الزهرا علیهاالسلام لبنان می باشد.
در مهرماه سال 1353 که جنگ های داخلی لبنان و نبرد میان مسیحیان و مسلمانان آغاز شد، اسرائیل هم در یک توطئه هماهنگ وارد جنوب لبنان شد و به همراه مسیحیان به کشتار مسلمانان پرداخت.
در این زمان، مرجعیت شیعه هم وارد عمل شد. با برپایی مجالس، صدور بیانیه و دعوت از گروه های مسلمان و اعلان شماره حساب بانکی جهت کمک به شیعیان لبنان، نقش مهمّی در تسکین دردهای شیعیان برداشته شد.
در یک حرکت انسان دوستانه، مرحوم آقای والد از طرف پدر بزرگوار خود عازم لبنان شد تا از نزدیک، مشکلات آنها را بررسی و جهت رفع آن اقدام کند.
در این راستا یک مجتمع عظیم را در بیروت خریداری و به نام مبارک حضرت زهرا سلام الله علیها نامگذاری می کند. این مرکز، مشتمل بود بر بیمارستان، مدرسه، دار الأیتام و یک کانون تبلیغات اسلامی.
مرحوم والد، این مرکز را با همکاری امام موسی صدر تهیّه و راه اندازی می نماید و مسئولیت اداره آن را به امر مرجع عالیقدر جدّ بزگوار ما به امام موسی صدر می سپارند.
*اسناد به جای مانده از ساواک، نشان دهنده فعالیت های سیاسی چشمگیر مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی و فرزند ایشان حاج آقا مهدی است. از فعالیت های سیاسی پدر بزرگوارتان و نقش ایشان در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی و نهضت بگویید؟
در پاسخ به سؤال شما لازم است توضیح بدهم که با توجّه به سیاست های حکومت پهلوی در حوزه دین و فرهنگ و مانع تراشی های رژیم برای فعّالان عرصه فرهنگ و تبلیغ دین، ورود به این حوزه، در واقع ورود به مبارزات سیاسی را هم به دنبال داشت.
در مورد مرحوم والد ما نیز همین مسأله صدق می کند، یعنی هر کدام از فعّالیت های فرهنگی و اجتماعی ایشان با توجّه به شرایط زمان، نوعی مبارزه علیه طاغوت و جلوگیری از نفوذ فرهنگ ضدّ دینی شاه می باشد.
با این نگاه می توان آن فعالیت ها را نیز جزء مبارزات سیاسی ایشان بررسی نمود. اما در خصوص سؤال شما، به دو فعالیت مهمّ و عمده ایشان اشاره می کنم: یکی مسأله انقلاب اسلامی و پیشبرد اهداف آن که شما به طور خاص در سؤال مطرح کردید و دیگری هم مسأله مبارزه با اسرائیل و رژیم صهیونیست.
و امّا نقش ایشان در پیشبرد اهداف انقلاب؛ سال های مبارزه روحانیت با حکومت طاغوت در دوران ستمشاهی، خصوصاً بعد از تبعید رهبر فقید انقلاب به ترکیه و عراق، سخت ترین روزهای زندگی سیاسی و اجتماعی مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی بود. ایشان در تمامی جریانات سیاسی با موضع گیری محکم و استوار خود، نهضت را اداره می کردند. نگاه به زندگی سیاسی آن مرجع بزرگوار، بدون در نظر گرفتن نقش فرزند ایشان، نگاهی ناقص است.
مرحوم حاج آقا مهدی نه تنها از افراد تأثیر گذار در بین روحانیت و حوزه های علمیه شیعه بود، بلکه در نهضت و پیشبرد آن نیز تأثیرگذار به حساب می آید. اگر چه در همان زمان از سوی بعضی انقلابیون تندرو مورد بی مهری قرار می گرفت، ولی با نظر مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی، آنچه را که مسئولیت شرعی و انسانی او بود، انجام می داد.
بیشتر از اینکه ادّعا کند و سر و صدا داشته باشد مرد عمل بود. ارتباط و پیوند دستگاه مرجعیت شیعه با انقلابیون و گروه های مبارز در نقاط مختلف کشور و کمک به پیشبرد اهداف آنها، از وظائف سنگین و خطیر ایشان بود.
در این بین از تهدید و آزار و اذیّت در امان نبود. پس از تبعید امام خمینی قدّس سره به ترکیه مرحوم حاج آقامهدی اولین کسی بود که از طرف آیت الله العظمی گلپایگانی به ترکیه سفر کرد. این سفر انجام شد تا از وضع حال امام و سلامت ایشان اطمینان حاصل شود.
پرونده سنگین ایشان در سازمان اطلاعات و امنیت رژیم شاه بالغ بر دو هزار برگ می باشد که عمق فعالیت های سیاسی آن مرحوم را نشان می دهد.
امّا مسأله دوم در زندگی سیاسی ایشان که گفتم به آن نیز خواهم پرداخت، افشاگری نسبت به توطئه اسرائیل و رژیم غاصب صهیونیستی بود.
در جریان جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در 21 ماه رمضان 1393 هجری قمری در یک حرکت عظیم به دعوت مراجع معظم تقلید آن زمان و هدایت مرحوم حاج آقا مهدی، مردم شریف قم در مسجد امام حسن عسکری علیه السلام تجمّع کردند و برای نجات مردم مظلوم فلسطین و لبنان دست به دعا برداشتند.
در این مجلس که با حضور مراجع تقلید برگزار شد، مرحوم حاج آقا مهدی گلپایگانی سخنرانی و بیانیه ای را به عنوان پیام حوزه علمیه قم درباره جنگ اعراب و اسرائیل قرائت کرد.
ایشان با بیان توطئه رژیم صهیونیستی، خطر اسرائیل را نه تنها متوجّه کشورهای عرب، بلکه متوجّه تمامی مسلمانان دانست.با این اقدام، اسرائیل با موجی از نفرت در میان مردم روبرو شد. .
برگزاری این مجلس و ایراد چنین سخنانی، آن هم در کشوری که شاهِ آن دست دوستی و برادری با اسرائیل داده بود، نشان از شجاعت و دلاوری ایشان و توکّل ایشان در مبارزات سیاسی داشت.
شاید از همان زمان بود که رژیم شاه از روشنگری و شجاعت این روحانی جوان احساس خطر جدّی کرد. توجّه داشته باشید که در زمان فعلی صحبت در مورد اسرائیل آسان است، ولی آنهایی که در کوران مبارزه بودند شرایط آن زمان و اهمیت این اقدام مرحوم والد ما را درک می کنند.
*راجع به حادثه تصادف که منجرّ به فوت ایشان شد نیز توضیحی بدهید؟ آنچه بیشتر مورد نظر است نقش این حادثه در مبارزات انقلابیون علیه رژیم است. عکس العمل مردم، علما و رژیم شاه نسبت به این حادثه چه بود؟
در 25 شهریور 1357 زلزله طبس اتّفاق افتاد. به دنبال آن حادثه، مؤسسات به اصطلاح خیریه آن زمان که بعضاً به فرقه ضالّه بهائیت وابستگی نیز داشتند، اعلام آمادگی کردند که ایتام این حادثه را می پذیریم.
مرحوم والد تلگرافی از قم به مشهد خطاب به مراجع تقلید مرحوم آیت الله حاج آقا حسن قمی و مرحوم آیت الله حاج سید عبدالله شیرازی مخابره می کند و آمادگی مؤسسه خیریه حضرت ولیّ عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را برای تکفّل ایتام بی سرپرست حادثه اعلام می کند و از آقایان درخواست می کند که نگذارند کودکان مسلمان به مؤسسات غیر اسلامی تحویل داده شوند.
ایشان در رأس هیئتی به سمت طبس حرکت می کنند. در یزد با علما و روحانیون منطقه ملاقات و برنامه سفر خودش را اعلام می کند.
شبانه به سمت طبس حرکت می کند. در بامداد 31 شهریور 1357 پس از ادای نماز صبح در جریان تصادفی مبهم در حالی که 38 بهار از زندگی را پشت سر گذاشته بود، به ملکوت اعلی پیوست.
در یزد، تشییع بی سابقه ای از جنازه ایشان به عمل آمد. مرحوم شهید صدوقی(ره)، به مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی گفته بودند حدود 9 کیلومتر این جنازه بر دوش مردم یزد تشییع شد و هنگامی که جنازه را داخل آمبولانس قرار دادند، مردم آمبولانس را بر روی دست بلند کردند.
در مورد بخش دوم سؤال نیز باید بگویم از آنجا که مرحوم والد تمام سعی و تلاش خود را در پیشبرد اهداف انقلاب به کار می بست، مسأله فوت ایشان، تشییع با عظمت و مجالس ترحیم در سراسر کشور نقش مهمّی در بارور شدن هر چه بیشتر انقلاب اسلامی ایران داشت و به انقلاب، توان بخشید و به قول یکی از بزرگان که می فرمود "فوت ایشان تزریق خون تازه ای بود بر بدنه انقلاب".
در اسنادی که از ساواک به جا مانده، به شمار قابل توجّهی از مجالس ترحیم ایشان و اتفاقات بعد از آن اشاره شده است. مجالس ایشان در سراسر کشور به کانون حرکت انقلابیون و فرصتی برای مبارزه با رژیم تبدیل شد.
امّا در مورد عکس العمل رژیم باید بگویم که بعد از حادثه 17 شهریور 1357 و سرکوب انقلابیون، این جریان فرصتی شد برای فشار بر رژیم پهلوی، تا آنجا که رژیم مجبور شد برای تشییع جنازه ایشان حکومت نظامی را لغو کند. حتی رژیم با اقداماتی همچون فرستادن نمایندگان خود به مراسم و ارسال تلگراف تسلیت به مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی تلاش کرد از این حادثه در راستای بهبود رابطه خود با مرجعیت بهره برداری کند که عکس العمل مرحوم آقا به این اقدامات، این توطئه را خنثی کرد.
حتماً تلگراف شریف امامی، نخست وزیر وقت و جواب هوشمندانه مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی را ببینید.
ایشان در پاسخ به تلگراف شریف امامی فرموده بودند «تسلّي خاطر اينجانب وقتي فراهم مي شود كه مصائب وارده بر اسلام و قرآن مجيد كه قلب مبارك حضرت ولي عصر ارواح العالمين له الفدا را جريحه دار ساخته است، جبران و نظام كامل اسلامي در مملكت برقرار گردد. از خطراتي كه به واسطه وضع غيراسلامي آموزش و پرورش و مدارس مختلط و نشريات و مطبوعات گمراه كننده و تلقينات و تبليغات الحادي و سپاه دانش دختران و پليس و افسر زن و امور ديگر كه شرف و حيثيت و عفّت اجتماع را لكّه دار نموده و فرزندان عزيز اسلام را تهديد مي كند به مراتب بيشتر از مرگ فرزندم متأسّف مي باشم.»
آیا غیر از این می توان گفت که این برخورد عالمانه و حکیمانه مرحوم آقا ناشی از اوج ایمان و غیرت دینی ایشان است که مصائب موجود در جامعه آن روز را به مراتب غمبارتر و دردناکتر از مصیبت شهادت فرزندش می داند و این را هم صریحاً اعلام می کند.
*از اینکه این فرصت را در اختیار خبرگزاری حوزه گذاشتید، سپاسگزارم.
من هم از شما تشکّر می کنم که در سالگرد درگذشت مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا مهدی گلپایگانی(ره)، زمینه این گفت و گو را فراهم کردید. انشاء الله خداوند به همه ما توفیق بدهد تا بتوانیم به وظیفه مان عمل کنیم. امّیدوارم موفق باشید.
انتهای پیام