شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ |۱۲ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 14, 2024
عاشورا

حوزه / اگر قیام امام بدون شاهد به اتمام می‌رسید با وجود لشکر پیروز حکومت وقت، این قیام تا حد جنگ‌های محلی مطرح می‌شد و حکومت پیروز آن را در حد از میان برداشتن کسی که علیه خلیفه شوریده بود، مطرح می‌کرد و چون دیگر وقایع تاریخی به دست فراموشی سپرده می‌شد. آن وقت حکومت می‌توانست پرونده این حرکت را بسته نگه دارد و کسی باقی نمانده بود که با نقل مشاهدات خود، این قیام را زنده نگه دارد.

به گزارش خبرگزاری حوزه به نقل از ایسنا / «روزی که امام از مدینه حرکت کرد و خانواده‌اش را همراه برد، خیرخواهان! بر امام خرده گرفتند و از روی خیرخواهی از امام خواستند در این سفر سخت، خانواده را همراه نداشته باشد.»

امام بر این امر اصرار داشت، آن‌ها که این کار را مثبت می‌دیدند و مخالفت نمی‌کردند، شاید چنین تعبیر می‌کردند؛ امام وقتی با خانواده حرکت می‌کند، یک پیام دارد و آن این است که او قصد جنگ و قتال ندارد، سفر او اعتراضی و ارشادی است و برای امر به معروف و احیای دین جدش و اعلام نارضایتی از خلیفه‌ای چون یزید قیام کرده است.

این تفکر که چرا حضرت خانواده‌اش را همراه دارد در بین علاقمندان به حضرت بیشتر بود، آن‌ها در مراحل مختلف سفر از امام می‌خواستند خانواده و زن و بچه را همراه خود نداشته باشد.

امام با ایمان و هدفمند تصمیم خود را عملی کرد. حتی هنگام حرکت از مکه، مجددا با تاکید بیشتری به حضرت اعتراض کردند که خانواده‌اش را به همراه نبرد و امام بدون توجه به نظر خیرخواهان، از روز اولی که از کنار حرم جدش رسول الله (ص) با هدف مشخص، علنی و رسمی حرکت کرد، خانواده‌اش را همراه داشت و به نظر خیرخواهان توجه نفرمود، نه اینکه اهل مشورت نبود و از فکر دیگران استفاده نمی‌کرد! بلکه با اطمینان به "وشاورهم فی‌الامر" معتقد بود و بر شور و مشورت و استفاده از فکر دیگران تاکید داشت، اما این تصمیم هدفی به دنبال داشت و امام به هدفی فکر می‌کرد که خیرخواهان آن را درک نمی‌کردند.

امام به همراه خانواده از مدینه حرکت کرد. در تمامی مسیر، در مذاکرات و اتفاقات همراهانش حضور داشتند و شاهد هر اتفاقی بودند. حضور حضرت در مکه هم همین طور بود، در کنار امام حسین (ع)، خانواده‌اش حضور داشتند تا اینکه امام به دلایلی تصمیم گرفت مکه را ترک کرده و به سمت کوفه حرکت کند. او هم همانند جدش پیامبر (ص) در لیله المبیت، از راه غیررسمی و جهت مخالف، از مسیر تنعیم از شهر مکه خارج شد. به صورتی که هنگام حرکت مقصد امام معلوم نبود و کسی که جهت حرکت امام به سمت تنعیم را مشاهده می‌کرد، نمی‌توانست حدس بزند که به کدام سمت حرکت می‌کند.

در مسیر مکه تا کربلا سراسر اتفافات عجیبی افتاد و هر کدام واقعه‌ای بود، شنیدنی و قابل نقل.

همراهان امام تمامی اتفاقات در مسیر راه و منازل مختلف را شاهد بودند و در خاطره ضبط می‌کردند. تمام این‌ها در دریافت دعوت‌ها، پذیرش‌ها و مذاکرات همراهان امام حضور داشتند. این خانواده در زمانی که بحث جنگ و درگیری جدی شد، در کنار امام حضور داشتند و شاهد اتفاقات و تصمیمات بودند.

استقرار اجباری امام در سرزمین کربلا و استقرار لشکر کوفیان در مقابل اصحاب امام، از جنگ و برخورد شدید نشان داشت؛ جنگی نابرابر و ظلمی که در حق یاران حسین (ع) پیش‌بینی کرده بودند.

امام در شب عاشورا پس از اطمینان از ثبات قدم یارانش، وعده شهادت به همه داد و با تحقق وعده امام، همه یارانش و مردان همراه در روز دهم محرم (عاشورا) به دست دعوت‌کنندگان و میزبانان به شهادت رسیدند.

در این قیام ۱۶۰ روزه که منجر به شهادت امام (ع) و یارانش شد، تمامی مردانی که در این سفر ایشان را همراهی و یاری می‌کردند و تا آخرین لحظه با فدای جان در برابر دشمن ایستادگی می‌کردند، یکی یکی به شهادت رسیدند تا نوبت به حضرت سیدالشهدا (ع) رسید. با شهادت امام(ع) پرونده این قسمت بسته شد و لشکر مقابل خود را پیروز میدان تصور کرد!

نکته مهم اینجاست که اگر امام جز مردان کسی دیگر همراه نداشت وقتی تمامی مردانش در این سرزمین به شهادت رسیدند، چه کسی باید تمامی وقایعی که در این مدت اتفاق افتاده است را بازگو می‌کرد و حق و واقعیت را به زبان می‌آورد تا آیندگان بر ظلمی که به دست مسلمانان و پیروان پیامبر خاتم (ص) بر سر آخرین سبط پیامبرشان آوردند را در تاریخ جاودانه کند. 

اگر قیام امام بدون شاهد به اتمام می‌رسید با وجود لشکر پیروز حکومت وقت، این قیام تا حد جنگ‌های محلی مطرح می‌شد و حکومت پیروز آن را در حد از میان برداشتن کسی که علیه خلیفه شوریده بود، مطرح می‌کرد و چون دیگر وقایع تاریخی به دست فراموشی سپرده می‌شد. آن وقت حکومت می‌توانست پرونده این حرکت را بسته نگه دارد و کسی باقی نمانده بود که با نقل مشاهدات خود، این قیام را زنده نگه دارد.

اگر امروز همه ماجرای کربلا به صورت دقیق بازگو می‌شود و اگر از روز عاشورا سال ۶۱ تا امروز که ۱۴۰۰ سال از ماجرا گذشته و همه ساله و همه روزه یاد این حرکت در قلب مومنان باقی و به زبان همه جاری است، آثار حضور این خبرنگاران است.

این شاهدان ۱۶۰ روز قیام را با دقت مشاهده کردند و در همه اتفاق‌ها مانند خبرنگاری واقع‌بین، رخدادها را در ذهن خود ضبط و در فرصت مناسب واقعیت را برای مردم بازگو کردند.

آنچه درباره‌ی وقایع عاشورا می‌شنویم و در کتاب‌های مقاتل به آن اشاره شده، تمامی آن‌ها از سرچشمه زلال خاندان پیامبر (ص) و همراهان حضرت سرچشمه گرفته و تمامی وقایع بر اساس مشاهدات مستقیم ضبط کرده و برای مردم بازگو می‌کردند.

در نقل وقایع قیام امام حسین (ع) علاوه برخانواده همراه، گروه‌های دیگری هم نقش داشتند که به اشاره از آن می‌گذریم.

راویان ماجرا افرادی بودند که بخشی از راه را با امام طی کردند و به دلایلی امام را تنها گذاشتند. اینان چون از امام جدا شده بودند، تعبیراتی از این حرکت به زبان می‌آوردند؛ هرچند توفیق ادامه راه را تا انتها نداشتند.

دسته دوم لشکر به اصطلاح پیروز عبیدالله بن زیاد است. کوفیان چون به قصد گرفتن صله و پاداش دست به این جنایت زده بودند، حتی اغراق‌آمیز و با افتخار همه اتفاقات و ظلمی که بر این خاندان روا داشتند را بازگو می‌کردند. این‌ها در هر صورت شاهدان عینی ماجرا بودند و دیده‌های خود را بازگو می‌کردند.

علاوه براین دو دسته که می‌توانند راویان صادق نباشند، تدبیر و هدف امام حسین(ع) در همراه کردن خانواده اینجا معنا پیدا می‌کند که در آینده مورخان و علاقمندان گفته‌های دیگران را با واقعیتی که از زبان یاران حضرت که شاهد صادق ماجرا بودند، تطبیق دهند.

در میان خانواده امام حسین (ع) بزرگانی چون امام سجاد (ع) حضور دارند که تمام مراحل را همراهی و مشاهده کرده و جز چند روز بیماری، در همه تصمیم‌ها و مذاکرات در کنار پدر شرکت داشتند.

یکی دیگر از شاهدان ماجرا زینب کبری (س) است. خواهری که هنگام ازدواج با همسرش شرط کرده بود در سفر همراه برادرش باشد. او از ابتدای سفر همراه برادر بود و پس از شهادت برادر فرماندهی ادامه راه را به عهده گرفت، خطبه‌های آتشین او در کوفه و شام تاثیر بسزایی در پیروزی نهصت داشت.

امام باقر (ع) هم در کودکی کربلا را درک کرده و خاطرات کربلا را به یاد دارد.

سکینه بنت الحسین (ع) با وجود داشتن قریحه شعر جزو کسانی است که در ترویج و بازگو کردن وقایع کربلا نقش اساسی داشته است. او با برگزاری نشست‌های شعرخوانی، شاعران را برای مرثیه‌سرایی برای قیام امام تشویق می‌کرد.

این خبرنگاران بر اساس مشاهدات خود و نقل وقایع در هر موقعیتی از وقایع ۱۶۰ روز قیام و سی روز اسارت و حضور در حرم شریف اباعبدالله در روز اربعین و بازگشت پیروزمندانه به مدینه و برپایی مراسم عزاداری و نقل مصیبت‌ها و ظلم‌هایی که در طول مدت سفر تحمل کرده بودند را برای مردم مدینه بازگو می‌کردند و شاعران بر اساس این نقل قول‌ها اشعاری سرودند. این‌ها منبع معتبری بودند برای نقل قول‌هایی که در کتاب‌های مقاتل و تاریخ آمده است.

خلاصه بحث این است که امام برای جاودانگی خبرهای حادثه کربلا بیش از ۸۰ خبرنگار همراه خود داشت و این خبرنگاران صادق و همراه تمامی وقایع را با دقت نظر و صادقانه به خاطر سپردند و در موقعیت‌های مناسب بازگو می‌کردند و آنچه امروز به دست ما رسیده، واقعیت‌هایی است که از زبان این همراهان بیان شده است.

به یاری خداوند در نوشتار بعدی به نقش امام سجاد (ع) و زینب کبری (س) در این اطلاع‌رسانی و نقش آنان در پیروزی قیام پرداخته خواهد شد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha