به گزارش خبرگزاری «حوزه»، طلیعه دهه پنجم انقلاب اسلامی به لطف الهی همراه شد با حماسه بزرگ ملتی که همچنان دل در گرو ارزش ها و آرمان های این انقلاب و نظام دارد و با وجود همه سختی ها و مشقت ها حاضر نیست دست از حمایت آن بشوید.
بی شک از آغازین روزهای به ثمر نشستن انقلاب، یکی از مهم ترین اهداف نظام اسلامی، تقویت بنیه علمی کشور و به ویژه در عرصه علوم انسانی بوده که در طول این سال ها با وجود بعضی کاستی ها و نقایص، انصافاً گام های خوبی برداشته شده که نباید به بهانه وجود ضعف ها، این تلاش ها را نادیده انگاشت و به رسم این روزهای برخی، صرفاً نیمه خالی لیوان را به نظاره نشست.
در این بین آن چه قابل توجه و حایز اهمیت است این که آگاه باشیم یکی از آفت ها در مسیر رشد علمی کشور به ویژه کلان مقوله تحول در علوم انسانی این است که ما بخواهیم مسایل فرهنگی و علمی را به موضوعات و مسایل سیاسی تقلیل دهیم که این روند بدون تردید چه در بازه ی زمانی کوتاه مدت و چه بازه ی زمانی بلند مدت برای ما و جامعه ی ما آسیب زاست.
در رابطه با تحول در علوم انسانی با توجه به این که جنس کار ، اساسا ً از نوع مقولات فرهنگی و علمی است همواره باید این نکته مهم را مدنظر داشته باشیم که فرهنگ در بستر فرهنگ و علم در بستر علم است که می تواند به روند خود به درستی ادامه دهد، هر چند که حمایت دستگاه سیاسی و حاکمیتی از این فرآیند نیز امری بایسته است اما نباید در مسایل علمی و فرهنگی، دغدغه های صرف سیاسی و جناحی مطرح و دخیل شود چرا که این مساله باعث ایجاد چالش های سیاسی و دعواهایی می شود که به روند تولید علم و تحول در ساحت فرهنگ کمکی نمی کند.
در حقیقت آن چه مهم است این که نباید نگاه ها و رویکردها به بحث تحول در علوم انسانی، سطحی و شکلی باشد چه آن که اساساً تولید فکر و علم زمان بَر است و از این منظر می بایست با حوصله در این باره و به دور از شتابزدگی رفتار کرد و این که پیش از هر چیز زمینه ها و مقدمات یک رشد و جهش مناسب علمی را فراهم نمود.
طبعاً در این راستا نیاز به برنامه ریزی هدفمند بیش از هر چیز دیگری احساس می شود و این که ما تحول در علوم انسانی را به عنوان یک ضرورت مدنظر قرار دهیم که در این مسیر صدالبته نیاز به همدلی و همفکری و همچنین تعامل و هم افزایی میان نخبگان حوزه و دانشگاه، کاملاً احساس می شود و این تعامل به خصوص در پنجمین دهه از عمر انقلاب با درنظر گرفتن ضعف های دهه های پیشین باید نقاط قوت بیشتر و کارآمدتری هم داشته باشد.
از سوی دیگر، اگر این تعامل و هم افزایی به معنای واقعی کلمه و به دور از شعارهای مرسوم تحقق پیدا کند، لاجرم بخش عظیمی از اهداف مقرر در مساله تحول در علوم انسانی با رویکرد اسلامی سازی و بومی سازی محقق می شود، کما این که رهبر فرزانه و فرهیخته انقلاب نیز بارها بر همین مساله و وحدت حوزه و دانشگاه در این جهت تاکید کرده اند.
به هر صورت ما در وضعیت کنونی، ظرفیت ها و توانمندی های بزرگی در جهت تحول در علوم انسانی به خصوص از حیث منابع انسانی متخصص و کارآمد در حوزه و دانشگاه در اختیار داریم که می بایست حداکثر استفاده ممکن را از آن داشته باشیم ، کما این که از آن سو نیز سستی و کاهلی و غفلت در این باره بی گمان توأم با خسارت هایِ گاه غیرقابل جبرانی برای جامعه و نظام اسلامی خواهد بود.
سید محمد مهدی موسوی