به گزارش خبرگزاری حوزه، نهمین سلسله مقالات حضرت آیتالله صافی گلپایگانی در ماه مبارک رمضان
ما مسلمانان بر آن عقیدهایم که قرآن، نور و رحمت و هدایت به سوی خیر و سعادت است و کافیتر و جامعتر از آن دستوری برای بشر نیامده و نخواهد آمد و جامعه انسانی با وجود احکام قرآن و مکتب اسلام به هیچ نظام و قانون دیگری احتیاج ندارد.
تمسّک به ثقلین، تنها راه سعادت جامعه بشری
شکّ نداریم که اگر تعالیم قرآن به اجرا درآید، نقاط ضعف و نابسامانیهایی که زندگی جوامع بشری را فرا گرفته، مرتفع خواهد شد و برادری و عدل و داد، جهان را فرا خواهد گرفت.
بنابراین، وظیفه ما است که به حکم حدیث شریف و متواتر: «اِنِّی تارِکٌ فِیکُمْ الثَّقَلَیْنِ کِتابَ اللهِ وَعِترَتِی ما اِن تَمَسَّکتُم بِهما لَن تَضِلُّوا اَبَداً»(1) به قرآن و عترت پیامبر صلّیالله علیه وآله وسلّم متمسّک شویم و رسالت قرآن را به جهانیان برسانیم؛ مبدأ و مقصد انجام حرکات و نهضتها، اقدامات و انقلابهای اصلاحی را، تعالیم قرآن قرار دهیم؛ و همواره آن را نقطه شروع و نقطه پایان، مصدر هدایت و منبع جهش بدانیم؛ و در تمام شؤون و نواحی زندگی فقط به قرآن و عترت رجوع نماییم و آن را یگانهمیزان و قانون محترم و واجب الإتّباع دین و دنیا دانسته، در هیچ اقدام و هیچ حالی از آن غافل نگردیم.
ملاک تشخیص جامعهی اسلامی از جوامع دیگر
تشخیص اجتماع اسلامی از جوامع دیگر به این است که مصدر افکار و افعال و سلوک اجتماعی، تربیتی، تجاری، سیاسی و مبدأ تحرّک و محور تمام فعّالیّتهای علمی و صنعتی و اصلاحی، «قرآن» و «سنّت» باشد؛ از این رو، اگر مسلمانان بتوانند چنین انقلابی در جهان اسلام و در جوامع خود به وجود آورند، آینده آنان سعادتبخش و مقرون به رستگاری و آزادی خواهد بود و برای ابلاغ رسالت اسلام به جهانیان و نجات بشر از این همه سرگردانی و گمراهی، لیاقت و شایستگی خواهند یافت.
لزوم همراهی عمل با عقیده به کمال قرآن
متأسّفانه برخی از مسلمانان، هدایت قرآن را تمام و جامع و شامل میدانند؛ ولی در مقام عمل به تعالیم دیگر گرایش پیدا میکنند و مکتبهای غیر اسلامی، و افکار و آراء و دستور زندگی خود را از جاهای دیگری اقتباس مینمایند و سپس سعی دارند با تأویل و توجیه نصوص، کتاب و سنّت را با آن افکار و تعالیم، موافق معرّفی نمایند. چنانچه برخی در استفاده از آیات قرآن، اخبار و احادیث را ترک کرده و روایات را کنار میگذارند و بدینگونه بین قرآن و عترت جدایی میاندازند و به اجماع فقها و فهم و استظهارات بزرگان، اعتنا نمیکنند، که بیشک هدف آنان از این روش، پیدا کردن معاذیر و دستاویزهایی برای پیروی از نظریّات مأخوذ از دیگران و تقلید از اجانب و مکتبهای غرب یا شرق است.
اینها در روشنی تعالیم اسلام گام برنمیدارند، و روشی که دارند، آنان را از قرآن دور، و جمال زیبای اسلام را مستور، و هرج و مرج فکری و اعتقادی و پراکندگی ایجاد میکنند.
اینها را باید به کیفیّت صحیح و طریق مستقیم استفاده و استنباط از کتاب و سنّت، راهنمایی کرد؛ و از توجیه و تأویل و هم چنین تقلید از افکار بیگانگان و مکتبهای مادّی و ضعف شخصیّت، برحذر داشته و آنان را به استقلال فکر و تعقّل و تأمّل و پیروی از علم تشویق نمود.
گروه دیگری از مسلمانان که بر صراط مسقیماند، کسانی هستند که به طور جدّی و قاطع، قرآن و عترت را منبع هدایت و یگانه کتاب راهنمای دنیا و آخرت میدانند؛ و از هیچ مکتب و مصدر دیگری حاضر به اقتباس برنامه زندگی نیستند و متون و نصوص کتاب و سنّت را محترم شمرده و به حلال و حرام و واجب و مستحب و مکروه آن ایمان آورده و قرآن را راهنمایی برای همه میدانند. این افراد را میتوان اهل قرآن و امّت قرآن خواند.
این جمعیّت، جمعیّت وفادار به قرآن و خواهان اجرای کامل احکام قرآن هستند؛ هر چند وفاداری و فداکاری آنان یکسان نیست و امتحانات و حوادث، معلوم میسازد که تا چه حد و تا کجا و به چه مقدار برای قرآنی شدن اجتماع، فداکاری و اقدام میکنند.
آیا به همان عقیده قلبی وبحث علمی در این موضوع، قناعت کرده یا حاضرند قدم به جلو گذارند و واقعاً هدایت اسلام را بر مسایل زندگی از اخلاق و معاملات، تربیت، اقتصاد و... تطبیق نمایند و به اخطارات و انذارات و بشارتها و تعالیم قرآن توجّه کنند؟
وظیفهای که این دسته در مقابل دین و قرآن دارند این است که: قرآن را مایهی نشاط فکری و برنامه عمل و حرکت قرار داده و تصمیم بگیرند که در هیچجا و هیچ مورد از آن منحرف نشوند و تنها به این که قرآن، زینت اوراق مصاحف و محور بحثها و مطالعات علمی و فقهی و تحقیقی است و از خواندن و نوشتن و شنیدن آن، زبانها و دستها و چشمها و گوشها مستفیض میشود، اکتفا نکرده و اجرای احکام قرآن را ـ که کتاب عمل و کتاب دین و دنیا و برنامه حیات است ـ هدف خود قرار داده و به آن اهمیّت بدهند؛ دین و احکام آن
را به عقاید و عبارات و جنبههای فردی و روحی محدود نسازند و در هر رشتهای احکام قرآن را مطاع و مرجع دانسته؛ و دنیا و آخرت خود را با احکام آن اداره کنند.
لزوم حاکمیت قرآن و عترت در همه برنامهها
تا وقتی که این وضع در جوامع مسلمانان به وجود نیاید و افراد غیور و با همّت برای تحقّق این مقصد، کمر همّت نبندند و صادقانه و مخلصانه، تلاش و جهاد ننمایند، از بحث علمی و اعتقادی بیعمل، هدایت و رهبری قرآن بر کرسی تسلّط مطلق بر تمام شؤون بشر، مستقر نمیشود. از این رو باید کاری کرد که آفتاب اسلام در عرصههای گوناگون زندگی مسلمانان پرتو افکن شده و جلوهی نفوذ و رسوخ اشعّه آن در نواحی متعدّد حیات آنان آشکار گردد.
مادام که دنیا قرآن و عترت را در اجتماع مسلمانان، مرجع امور و مصدر نهضت و تحرّک نبیند، از حقیقت اسلام و قدرت آن در سازندگی مترقّیترین اجتماعات چیزی نمیفهمد.
دنیا به ما میگوید: اگر چنانچه شما مدّعی هستید که از امّت حضرت خاتم الانبیاء صلّی الله علیه وآله وسلّم میباشید؛ اسلام را دین خدا و قرآن را کتاب خدا و قانون حکومت و اجتماع و تجارت و حیات و موت میدانید و به آن ایمان دارید و نقص و ناتمامی در آن فرض نمیکنید، پس چرا ریزهخوار خوان دیگران شده و پای رکاب دیگران میدوید و کورکورانه نظریّات و آرا و مبانی و راه دیگران را گرفته و ترویج میکنید؟
بزرگترین خدمت به اسلام
در عصر حاضر، بهترین و بزرگترین خدمتی که هر مسلمان باید به اسلام بنماید، این است که: با محدود کردن قرآن در دایره عبادات و چهاردیواری مساجد و جدا کردن آن از اجتماع و امور دنیا ـ که یک فکر خطرناک غربی و بیگانه از اسلام است ـ مبارزه کند و مفاهیم و مقاصد وسیع اسلامی را از قرآن و سنّت ترویج و تبلیغ نماید؛ تا هر جا، هر مقام و هر مجمع، سازمان و مؤسّسهای، مظهر تعالیم اسلام گردیده و جامعه اسلامی با سرعت هر چه بیشتر ترقّی نماید.
پینوشتها:
۱. بحار الانوار، ج 35، ص 184، ح 2؛ همانا من در میان شما دو چیز گرانسنگ باقی میگذارم، کتاب خدا و عترتم مادام که به آن دو تمسّک جویید هرگز گمراه نخواهید شد.