سه‌شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳ |۶ شوال ۱۴۴۵ | Apr 16, 2024
یادداشت

حوزه/ پذیرش اصول عقلایی مشترک به عنوان بخشی از اقتصاد اسلامی به معنای انحصار احکام و اهداف اقتصاد اسلامی در اصول عقلایی نیست . بر این اساس از این مقدمه که رسول اکرم قبل از بعثت به عنوان یک امر عقلایی به تجارت می پرداختند نمی‌توان نتیجه گرفت که اقتصاد اسلامی نداریم. 

به گزارش خبرگزاری حوزه، متن نامه حجت الاسلام امین عابدی نژاد استاد حوزه و عضو هیات علمی جامعه المصطفی العالمیه در پاسخ به اظهارات آیت الله علوی بروجردی به این شرح است:
 
بسمه تعالی 
جناب حجت الاسلام والمسلمین محمد جواد علوی بروجردی
با اهداء سلام و تحیت 
اخیرا سخنانی از حضرت عالی  منتشر شده که در آن  پیرامون علوم انسانی اسلامی و نظامات اجتماعی اسلام مدعیاتی طرح شده  که تذکر چند نکته کوتاه و تبیین هر چه بیشتر موضوع را در اذهان ضرورت بخشیده است. باشد که  سودمند افتد اما قبل از آن ذکر این نکته لازم است که  مدعیات  و استدلالات  طرح شده پیش از این  بارها  از سوی برخی از نویسندگان غیر حوزوی  شنیده ایم  که به آنها پاسخ درخور داده شده است . اما آنچه پاسخ به سخنان حضرت عالی را ضروری می‌کند آنست که باز شدن باب گفتگو ان‌شاءالله می تواند به غنای مباحث طرح شده بیانجامد.
  در این بیانات برای آنکه نشان داده شود اسلام برخوردار از مکتب اقتصادی مستقل نیست به پاره ای از امور استدلال شده است که به ارزیابی برخی از  آنها می پردازیم. 
۱.در این بیانات برای نفی اقتصاد اسلامی اینگونه استدلال شده  که در  اسلام و نظام سرمایه داری به خلاف برخی از صور سوسیالیسم  مالکیت به رسمیت شناخته شده است و از از آنجا که مالکیت یک امر عقلایی است نمی توان  اقتصاد اسلامی را به عنوان یک مکتب مستقل پذیرفت. 
در مورد این ادعا باید گفت :
اولا معلوم نیست که چرا در این بیانات مالکیت سرمایه داری  امری عقلایی دانسته شده اما ادعا شده مالکیت در نظام سوسیالیستی  به رسمیت شناخته نشده.؟ امور عقلایی احکامی هستند که نظامات اجتماعی صرف نظر از اختلافاتشان وابسته به آنها هستند. و به همین جهت در تمامی جوامع مشترک هستند و کشورهای سوسیالیستی عملا از این قاعده مستثنا نیستند. البته ممکن است در برخی از صور فرضی کمونیسم نهایی، مالکیت نفی شود که البته فرضی ذهنی است. و الا در تمام نظام های محقق سوسیالیستی و کمونیستی مالکیت به نوعی و شکلی مورد احترام و اعتنا بوده است. اما مساله این است که  قالب کردن مشهورات نظام سرمایه داری به عنوان امور عقلایی مغلطه شایعی است که اخیرا در آثار برخی از نویسندگان رسوخ کرده که البته امری غیر موجه است. 

ثانیا  آنچه از نظر دور مانده آن است که، آنچه که عقلایی است اصل وجود مالکیت است که در تمامی نظامات اجتماعی از قبیل سوسیالیسم، سرمایه داری و اسلام مشترک است و آنچه که  این سه مکتب را به عنوان سه مکتب اقتصادی مستقل متمایز می‌کند تمایز در برخی از ویژگی های مالکیت، آثار مالکیت، گستره مالکیت، علل مالکیت و موانع مالکیت است. 
ای کاش قبل از اظهار نظر درباره اقتصاد اسلامی نگاهی اجمالی به آثار فقها عظیم الشان در باب اقتصاد اسلامی می شد. مثلا بحث اختیارات حکومت اسلامی و نسبت آن با مالکیت خصوصی مطالعه می شد یا به عنوان نمونه در تفسیر این عبارت:   "بان الارض اذا لم یعمرها صاحبها اخذها منه ولی الامر و استثمرها بحساب الامه" اگر صاحب زمین آن را آباد نکند ولی امر زمین را از صاحبش می‌گیرد و در جهت منافع عمومی آن را آباد می‌کند. شهید صدر(ره) استدلال می کند  که این گونه مضامین که در روایات ما وجود دارد، با تاسیسی که  اسلام در مالکیت دارد سازگار است هر چند که ویژگی های مالکیت در نظام سرمایه داری سازگار نیست. این مسائل را در فقه پیشرفت به تفصیل توضیح داده ام که ان شاءالله می تواند نافع باشد. 

ثالثا به تاسیسات  اسلام در باب ماهیت مالکیت می توان لیست بلند بالایی از تاسیسات مولوی در باب علل و گستره مالکیت اضافه کرد که تمایز آشکار و قاطع اقتصاد اسلامی را با اقتصاد سرمایه داری به رخ می کشد.  قاعده کلی ملکیت دولتی اراضی، قاعده حرمت حمی و حرمت تصرف زمین های معموره، حرمت واسطه گری در وجوه، نحوه ملکیت منابع زیر زمینی و رو زمینی، نحوه تصرف در اباحات عمومی و از همه مهمتر مبارزه قاطع اسلام با تکاثر و شکاف طبقاتی و صدها اصل و قاعده دیگر می توان افزود. 

۲. در مقام انکار استقلال مکتب اقتصادی اسلام استدلال شده که پیامبر قبل از اسلام معامله اقتصادی می کرده اند و همین امر دلالت بر آن دارد که در اسلام مکتب اقتصادی نداریم

در پاسخ به این اشکال باید گفت پذیرش اصول عقلایی در اقتصاد اسلامی سخنی است و فروکاهش اقتصاد اسلامی به اصول عقلایی سخن دیگری است. پذیرش اصول عقلایی مشترک به عنوان بخشی از اقتصاد اسلامی به معنای انحصار احکام و اهداف اقتصاد اسلامی در اصول عقلایی نیست . بر این اساس از این مقدمه که رسول اکرم قبل از بعثت به عنوان یک امر عقلایی به تجارت می پرداختند نمی‌توان نتیجه گرفت که اقتصاد اسلامی نداریم. 

۳. گفته شده که مگر چند آیه در مورد مهار تورم یا رشد اقتصادی داریم؟ یا اشکال شده در آیات و روایات بیان نشده که رشد اقتصادی با چه فرمولی درست بشود. 

در پاسخ باید گفت روشن است که رشد تولید و مهار تورم از اهداف همه  نظامات اقتصادی است. و در تمام نظام های اقتصادی این اهداف با ابزار و قواعد و سیاست های مشخصی دنبال می‌شود. سیاست های  اقتصاد اسلامی را برای کنترل تورم و رشد تولید که طبعا وابستگی علی نیز با یکدیگر دارند می توان در سیاست های توزیعی پیشا تولید، سیاست های نظارتی مبارزه با انحصار، مبارزه با افزایش تقاضای کاذب، مبارزه با کمیابی مصنوعی، سیاست های توزیعی پسا تولید، سیاست های حاکم بر رفتار دولت اسلامی در مقابل واقعیت اقتصادی و از همه مهتر سیاست های پولی اقتصاد اسلامی معرفی کرد. البته روشن است که صرفا با خواندن کتاب مکاسب نمی‌توان بر این جنبه ها و جهات از اقتصاد اسلامی اطلاع و وقوف یافت. 

۴.استدلال شده همچنان که طب اسلامی یا فیزیک اسلامی یا شیمی اسلامی نداریم، همانطور هم اقتصاد اسلامی هم نداریم. 

در پاسخ به این اشکال باید گفت که ظاهرا در این اظهارات  تصویر روشنی از  ماهیت علوم انسانی وجود ندارد و به همین جهت احکام علوم انسانی با علوم تجربی  خلط شده است. اولا دیدگاه پوزیتویستی و تجربی نسبت به علوم انسانی دیدگاهی است که بخصوص پس از طرح هرمنوتیک رومانتیک شلایر ماخر و دیلتای از یک سو و طرح نظریه واقعیت اجتماعی امثال جان سرل و نظریه اعتبارات پیتر وینچ  و امثال او از رواج و مقبولیت افتاده است.
 ثانیا همچنان که در مقاله رابطه علوم انسانی و فقه نظام توضیح داده ام علوم انسانی در غایات خود،   حداقل در احکام تجویزی و نیز در بافت اعتباری بین الاذهانی ، حتی در احکام توصیفی  و نیز در روش های اثبات مساله و نیز در اصول و مبانی اثبات مسائل ، وابسته به نوعی معرفت شناسی، جهان ذهن اعتباری، هستی شناسی، انسان شناسی، و مبانی ارزش شناختی هستند به همین جهت علومی فرهنگی  به شمار می روند. و از این جهت به هیچ وجه با علوم تجربی قابل مقایسه نیستند

۵.اظهار شده پیغمبر یک مرشد معنوی است نیامده اقتصاد .. درست بکند. 
در پاسخ باید گفت قرآن کریم در آیات متعددی و نیز در سیره و سنت نبوی گزاره های  بین و مبین بسیاری وجود دارد که نقش پیامبر اکرم منحصر به نقش معنوی نمی داند .  در آیات متعدد قرآن  نبی اکرم به عنوان امام  اجرای عدالت معرفی شده است. مثلا می فرماید فَلِذَٰلِکَ فَادْعُ ۖ وَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ ۖ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ ۖ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ کِتَابٍ ۖ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ ۖ  آیا بدون درست کردن اقتصاد می‌توان به عدالت رسید؟ آیا در آن نوع اقتصاد عقلایی که در این سال ها متاسفانه از سوی برخی از مدیران و فارغ التحصیلان دانشگاه‌های غربی بر گرده مردم جامعه ما  تحمیل شده به عدالت عقلایی رسیده ایم.؟ آیا در کشورهای سرمایه داری و در کل جهان  که در قبضه اقتصاد  مثلا عقلایی است به عدالت رسیده ایم؟  به هر حال در باب گستره دین و نقش اجتماعی رسول در این سالها کتاب های خوبی تالیف شده که مراجعه آنها می تواند مفید باشد. 
۶. نکته آخر اینکه کسانی از این اظهارات و مانند آن دست افشان و پای کوبان بشارت گویان که چه نشسته اید که در حوزه علمیه قم دوران اسلام گرایی گذشته و دوره پسا اسلام گرایی آغاز شده است. در پاسخ به شعف این حضرات باید گفت   قم عش آل محمد است  قم حوزه فقه و جهان بینی اهل بیت است و هرگز در مقابل تمدن مادی و متجاوز غربی سر تسلیم فرو نخواهد آورد و همچنان که تا کنون بوده قم پایگاه نشر اسلام راستین، اسلام مظلومان و پابرهنگان، اسلام آزادی خواهان و عدالت جویان اسلام مبارزه با استکبار سرمایه داری منحط  خواهد بود. و به همت نسل نوخاسته از جوانان دانشمند و انقلابی حوزه علمیه قم خواب پریشان تسلیم در برابر نظامات اجتماعی سرمایه داری منحط غرب هرگز تعبیر نخواهد شد. 
والسلام علیکم و رحمة الله 
امین رضا عابدی نژاد 
قم 
۱۲ مهر ۱۳۹۹

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • هادی IR ۱۲:۵۷ - ۱۳۹۹/۰۸/۰۶
    0 1
    بسیار عالی و متین جواب دادند.احسنت