به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، استاد حسین انصاریان در بخشی از کتاب ارزشمند «حسنات و سیئات» آورده است؛ خوشا به حال کسیکه دیگران از او راضیاند. خوشا به حال کسیکه پدر، مادر، همسر، فرزند، دوست، همکار، همسایه، استاد، شاگرد، خواهر و برادر از او راضی هستند. احساس رضایت دیگران سرمایه ارزشمندی برای یک انسان به حساب میآید. انسانهای خوشاخلاق بیآزار و دوست داشتنی هستند و همنشینی و همسفری با آنها لذتبخش و همراه با آسودگیخاطر است. این رضایت بندگان، رضایت خداوند متعال را هم به دنبال دارد. برای ارتباط و انس معنوی با حضرت حق باید سبکبار بود.
استاد اخلاق حوزههای علمیه مینویسد: سفارش شده است پیش از فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، اگر حق و دِینی از دیگران برعهده شخص است، آن را ادا کند. اگر ظلمی را در حق کسی روا داشته است، از او حلالیت بطلبد. برای ورود به ضیافت الهی و بهره بردن از برکات معنوی آن، باید رضایت بندگان خدا را همراه داشت.
حجت الاسلام والمسلمین انصاریان با استناد به روایات میافزاید: شخصی از امام صادق(ع) پرسید: میخواهم در مکه یا مدینه مجاور شوم، حال آنکه از شخصی دِینی بر گردن دارم، نظرتان در اینباره چیست؟ فرمود: «برو به جایی که بتوانی دِین خود را بپردازی و مراقب باش تا خدای بزرگ را در حالی ملاقات کنی که دِینی بر گردن نداشته باشی؛ مؤمن هرگز خیانت نمیکند» [۱].
وی افزود: احترام به حقوق دیگران یک اصل اساسی اسلام است. افراد در یک جامعه اسلامی، از ناحیه دیگران باید در امنیّت همه جانبه قرار گیرند؛ امنیت جانی، امنیت مالی و امنیت روانی. در جامعه اسلامی کسی حق ضرر رساندن به دیگران را ندارد. «لَا ضَـرَرَ وَ لَا ضِـرَارَ فِی الْإِسْلَامِ» [۲].
مفسر برجسته قرآن کریم افزود: شخصی به نام سَمُره بن جندب در باغ یکی از انصار درخت خرمایی داشت. گاهی برای چیدن خرما و رسیدگی به درخت بدون اجازه از صاحب باغ به صورت سرزده وارد باغ میشد. خانه مسکونی مرد انصاری که خانوادهاش در آن زندگی میکردند، در ابتدای باغ قرار داشت. ورود سرزده و بدون اعلان او و همچنین چشمچرانیاش مرد انصاری را به تنگ آورد. چندبار از او خواهش کرد، سرزده وارد باغ او نشود؛ ولی او نمیپذیرفت. ناگزیر شکایت نزد رسول خدا(ص) برد و گفت: این مرد سرزده وارد باغ میشود، خانه من در ابتدای باغ قرار دارد و خانوادهام از نگاه سرزده و آلودهٔ او در امان نیستند، از او بخواهید بدون اطلاع وارد نشود.
استاد انصاریان مینویسد: پیامبر اکرم(ص) سَمُره را خواست و به او فرمود: «فلانی از تو شکایت دارد، میگوید بدون اطلاع وارد باغ او میشوی و خانوادهاش را در حالی میبینی که او نمیپسندد. از این به بعد برای ورود اجازه بگیر». اما سمره درخواست پیامبر(ص) را نپذیرفت. رسول خدا(ص) از او خواست درخت را به او بفروشد. اما سمره نپذیرفت. فرمود: «اگر از درخت خرمای خود صرفنظر کنی، در بهشت درختی نصیبت میشود». باز هم سمره قبول نکرد. نه حاضر شد درختش را واگذار کند و نه پذیرفت با اطلاع وارد باغ آن مرد شود.
وی افزود: رسول اکرم(ص) وقتی لجاجت سمره را دید، به او فرمود: «تو مردی زیانرسان هستی، و در دین اسلام ضرر زدن و تنگ گرفتن وجود ندارد». بعد رو کرد به مرد انصاری و فرمود: «برو درخت خرمایش را ریشهکن کن و جلوی او بینداز». سپس به سمره فرمود: «برو درخت خرمایت را هر کجا که خواستی بکار!»[۳].
این مبلغ عرصه بین الملل ادامه میدهند: اسلام میخواهد مؤمنان حقوق یکدیگر را اگرچه حق کوچکی باشد، رعایت کنند. نسبت به یکدیگر احساس مسئولیت داشته باشند و بیتفاوت نباشند.
--------------------------
پی نوشت:
[۱]. الکافی ۵/۹۴، باب الدین، حدیث ۹؛ «عَنْ أَبِیثُمَامَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِیجَعْفَرٍ الثَّانِی إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَلْزَمَ مَکَّةَ أَوِ الْمَدِینَةَ وَ عَلَیَ دَیْنٌ فَمَا تَقُولُ فَقَالَ ارْجِعْ فَأَدِّهِ إِلَی مُؤَدَّی دَیْنِکَ وَ انْظُرْ أَنْ تَلْقَی اللهَ تَعَالَی وَ لَیْسَ عَلَیْکَ دَیْنٌ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا یَخُونُ».
[۲]. معانی الأخبار: ۲۸۱.
[۳]. وسائل الشیعه ۲۵/۴۲۸، کتاب الشفعه، حدیث ۱ و ۳ و ۴.
انتهای پیام ۳۱۳/۱۷