سه‌شنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۳ |۴ ذیحجهٔ ۱۴۴۵ | Jun 11, 2024

*اشاره؛ کلاس چهارم ابتدایی بودم. روزی معلم ما چند قطعه کاغذ را بین دانش آموزان پخش کرد و گفت: «هر کس به هر شغلی علاقه مند است ...

*اشاره؛

کلاس چهارم ابتدایی بودم. روزی معلم ما چند قطعه کاغذ را بین دانش آموزان پخش کرد و گفت: «هر کس به هر شغلی علاقه مند است و می خواهد آن شغل را برگزیند ، روی کاغذ بنویسد.»

دانش آموزان که حدود سی نفر بودند، هر کدام نام شغلی را نوشتند :« دکتری ، مهندسی، خیاطی ، کشاورزی ، بنایی ، معلمی و .... بنده با یک نفر در آن وقت که یازده ساله بودم، نوشتم:«آخوندی»

در حالی که در آن زمان در بین اقوام و آشنایان ما طلبه ای وجود نداشت و من اصلا نمی دانستم طلبه و روحانی یعنی چه؟ ضمن آن که کسی در این باره به من چیزی نگفته بود....

جملات فوق آغاز ماجرای شور و شوقی طولانی است که در وجود یکی از طلاب علوم دینی در راستای هدایت مردم شکل گرفت و بعد ها او را در زمره یکی از برجسته ترین نویسندگان معاصر و از مخلص ترین شاگردان مکتب امام صادق (ع) قرار داد.

آری! سخن از مرحوم حجت الاسلام و المسلمین محمد محمدی اشتهاردی (ره) است.

 

*اندکی از زندگی نامه

خود آن عالم فقید درباره زندگی نامه اش چنین می گوید:« اينجانب‌ محمّد ملامحمّدي‌ مشهور به‌ محمّد محمّدي‌ اشتهاردي‌ در دوم‌ بهمن‌ 1323 هجري‌ شمسي‌ در اشتهارد (واقع‌ در 59 كيلومتري‌ غرب‌ كرج‌) در يك‌ خانواده‌ي‌ متوسّط‌ مذهبي‌ به‌ دنيا آمدم‌. وقتي‌ بزرگ‌ تر شدم‌، نخست‌ به‌ مكتب‌خانه‌ براي‌ يادگرفتن‌ روخواني‌ قرآن‌، سپس‌ به‌ دبستان‌ رفتم‌، در كلاس‌ پنجم‌ در تعطيلات‌ تابستاني‌ به‌ حوزه‌ علميّه‌ اشتهارد كه‌ از چند نفر محدود در حسينيه‌ محل‌، تشكيل‌ مي‌شد رفتم و جذب‌ آن شدم‌، از آن‌ پس‌، دبستان‌ را رها كرده‌ و به‌ تحصيل‌ ادبيّات‌ علوم‌ حوزوي‌ مشغول‌ شدم‌، كتاب‌ سيوطي‌ را مي‌خواندم‌، كه‌ توفيق‌ رفيق‌ شد و در سال‌ 1338 شمسي‌ به‌ قم‌ براي‌ ادامه‌ي‌ تحصيل‌ سفر كردم‌، درس‌ سطح‌ را بيشتر در محضر آيات‌ گرام‌ آقايان‌: حاج‌ شيخ‌ حسين‌ شب‌زنده‌دار، حاج‌ شيخ‌ غلامرضا صلواتي‌، حاج‌ شيخ‌ علي‌پناه‌ اشتهاردي(ره)‌، حاج‌ شيخ‌ علي‌ مشكيني‌(ره) و حاج‌ شيخ‌ ناصر مكارم‌شيرازي‌ خواندم‌ و چند سال‌ در درس‌ خارج‌ در محضر آيت‌الله شيخ‌ هاشم‌ آملي‌(ره‌)، آيت‌الله ناصر مكارم‌شیرازی، آيت‌الله العظمي‌ سيدمحمدرضا گلپايگاني‌(ره‌) شركت‌ كردم‌ و بخشي‌ از منظومه‌ي‌ سبزواري‌ و فلسفه‌ را نیز در محضر آيت‌الله شيخ‌ جعفر سبحاني‌ و استاد مرحوم‌ حاج‌ آقا مهدي‌ حائري‌ (فرزند مؤسس‌ حوزه‌) شركت‌ نمودم‌، بخشي‌ از علوم‌ روز را در محضر استاد مرحوم‌ شيخ‌ محمد محقق‌لاهيجي‌ (نماينده‌ آيت‌الله بروجردي‌ در آلمان‌) آموختم‌.

 *... و جرقه ای که زده شد!

در قم‌ قبل‌ از ازدواج‌، نخست‌ در مدرسه‌ ستّيه‌، سپس‌ در مدرسه‌ حجّتيه‌ و مدرسه‌ خان‌ و پس از آنان مدرسه‌ فيضيه‌ مسكن‌ گزيدم‌ و در درس‌ تفسير پربار آيت‌الله خزعلي‌ نيز شركت‌ نموده‌ و در همان‌ وقت‌ احساس‌ كردم‌ كه‌ ذوق‌ نويسندگي‌ شديدي‌ دارم‌.

در ایام تحصیل در قم ، شب ها بعد از نماز مغرب و عشا، مرحوم آیت الله حاج میرزا ابوالفضل زاهدی (ره) در شبستان سرداب مسجد امام حسن عسکری قم، آیات قرآن را تفسیر می کرد، بنده گاه و بیگاه شرکت می کردم. یک شب راجع به آیه «ن و القلم و ما یسطرون » سخن به میان آورد. ایشان در تفسیر این آیه به طور مشروح سخن گفت و درباره ارزش نویسندگی از نظر قرآن و روایات و آثار و فواید آن بررسی فراوان نمود و فرمود:  اگر قلم نبود ، فرهنگ انسان ها ناقص می ماند، کتاب های آسمانی و قرآن و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و احادیث معصومین (ع) و دیوان سعدی و حافظ به ما نمی رسید. گفتار ایشان جرقه ای بود که ذوق نویسندگی مرا شعله ور ساخت؛ به طوری که تصمیم گرفتم در این راستا تلاش بیشتری داشته باشم.

 

*تفسیر نمونه و آغاز راهی درخشان

مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین محمدی اشتهاردی همچنین درباره ماجرای حضور در جرگه نویسندگان تفسیر نمونه و قلم زدن در محضر استادش آیت الله العظمی مکارم شیرازی چنین می گوید: «اینجانب قسمتی از درس مکاسب و بخش مهمی از کفایه الاصول را در محضر حضرت آیت الله مکارم شیرازی خواندم . از این رو با ایشان آشنا شدم و در کنار درس در جلسه نویسندگی و مقاله نویسی که در منزل ایشان برگزار مي‌شد در شب های جمعه شرکت می کردم . پس از مدتی ایشان تصمیم گرفتند به صورت گروهی تفسیری به قلم روان و جامع و مناسب با بحث های روز برای قرآن بنویسند. این موضوع در جلسه مطرح شد تا هر کس آمادگی دارد ، شرکت کند . بنده اظهار آمادگی کردم و 9 نفر دیگر هم آماده شدند. پس از آن تفسیر یکی از آیات قرآن را به استاد دادم و ایشان پذیرفتند. این گونه شد که 15 سال به عنوان همکار در تدوین تفسیر نمونه شرکت نموده که در 27 جلد چاپ شد، سپس در تفسیر موضوعی پیام قرآن تا آخر که در مجموع به صورت 13 جلد منتشر شده، شرکت داشتم.

به این جهت که نسبتا تند نویس بودم ، نوشتن تفسیر با املای استاد غالبا با بنده بود . خدا را شکر که توفیق شرکت در این تفسیر مهم را که در همه جا رفته و به چند زبان خارجی ترجمه شده به ما عنایت فرمود. کار تدوین تفسیر نمونه از سال 1351 شمسی شروع شد و در سال 1366 به پایان رسید.

*حسنات جاریه یک نویسنده متعهد

حق و انصاف آن است که گفته شود؛ آثار متعدد فرهنگی و اخلاقی آن مرحوم موجب رهیافت بسیاری از جوانان در مسیر هدایت و بازیابی عقیدتی ، پالایش فکری و زدودن آلایش خرافی از اذهان جماعت مسلمین شده است . بی شک محصولات و آفرینش های دینی متقن و تحقیقات و پژوهش های ارزشمند ایشان در تحکیم تاریخ تشیع و ترویج فقه جعفری از آثار ماندگار و مورد استفاده همیشگی است و البته این حسنه و صدقه جاریه ایشان برای جامعه کماکان منشا برکات و اثرات اخلاقی و معنوی فراوانی می باشد.

 

*تواضع و اخلاص کم نظیر

بلندی روح و مناعت طبع این روحانی وارسته و مخلص و متخلق به اخلاق و ادب دینی و نویسنده صاحب نام ، تواضع و فروتنی اش در برخورد های اجتماعی ، قناعت و کم توقعی اش در امور دنیوی و مادی از او شخصیتی کم نظیر و انسانی محجوب و محبوب ساخته بود.

یکی از خصایص بارز ایشان بنا بر گواه همه نزدیکان و دوستان و همراهانش این بود که نه خدمت در انبوه تالیفات ارزشمند، نه اخلاص در تلاش و عمل و نه شهرت او را مغرور نساخت و هیچ تغییری در برخورد و رفتار متواضعانه اش را سبب نشد.

 

* مجاهدتی خستگی ناپذیر در وادی قم

آن مرحوم در زمان حیات خویش بیش از 200 کتاب را به رشته تحریر در آورد و بدین سان حقیقتا عمر، زمان، ساعات، بیان و قلم خود را در اختیار نشر معارف قرآن و اهل‌بیت‌(ع) قرار داد.

کتاب های ایشان همواه مورد استفاده همگان به ویژه طلاب علوم دینی بوده و می باشد؛ به طوری که به تعبیر یکی از فضلای حوزه، کتاب سوگنامه آل محمد (ص) تالیف ایشان در خانه اغلب طلاب و مداحان اهل بیت (ع) به چشم می خورد.

از کتاب‌های ایشان چه در زمان حیات آن مرحوم و چه پس از ارتحال ،استقبال فراوانی به عمل آمده است که از آن جمله می توان به کتاب هایی چون سوگنامه آل محمد، عالم برزخ در چند قدمی ما،داستان های نهج البلاغه ،داستان های شنیدنی ازچهارده معصوم علیهم السلام، حضرت مهدی (ع) فروغ تابان ولایت و ترجمه بیت الاحزان از محدث قمی، به نام «رنجها و فریادهای فاطمه(س » اشاره کرد. جالب این که برخی از این کتاب ها در زمان حیات آن مرحوم به زبان های انگلیسی، عربی، اردو وترکی استانبولی ترجمه و منتشر شده است.

 

*غدیریه نجاتم داد

فرزند ایشان نقل می‌کند:« پدرم را در عالم رویا دیدم که بسیار مسرور و خوشحال بود، گفت: در اینجا هر چه دارم از آخرین مقاله که درباره غدیر بود، دارم و صاحب آن مرا نجات داد».

مرحوم حجت الاسلام و المسلمین محمدی اشتهاردی در کنار تحصیل و کارهای عظیم و حیرت انگیز قلمی به تبلیغ نیز اهتمام بسیاری داشت. ایشان خود در یکی از مصاحبه هایش می گوید: «در ايّام‌ تبليغي‌ محرّم‌ و دهه‌ي‌ آخر صفر و ماه‌ رمضان‌، براي‌ تبليغ‌ به‌ روستاها و شهرك‌هاي‌ متعدد رفتم‌ و چند سال‌، شب‌هاي‌ جمعه‌ نيز براي‌ اداره‌ي‌ هيئت‌هاي‌ قرآني‌ و بيان‌ احكام‌ به‌ جاهاي‌ مختلف‌ مسافرت‌ مي‌كردم‌.»

*توصیه هایی ناب به طلاب اهل قلم

توصیه جدی اش به طلاب در زمینه نویسندگی که آن ها را در گفتگویی با مجله کوثر مطرح کرده بود این چنین بود:«طلاب جوان باید بدانند که به برکت قلم، آیات قرآن وگفتار پیامبر(ص)و امامان معصوم علیهم السلام و فقهای بزرگ وعلمای سترگ پیشین به ما رسیده است. اگر قلم نبود، چگونه آثاردرخشان آن ها حفظ می شد؟ و حدود شصت هزار حدیث امامان علیهم السلام که در وسائل الشیعه ومستدرک الوسائل و... آمده، به دست مامی رسید؟!

به عنوان مثال اگر قلم نبود و قلمزنانی مانند شیخ کلینی، شیخ طوسی، شیخ صدوق (رحمه الله علیهم) نبودند، اکنون کتب اربعه(کافی، استبصار، تهذیب و من لایحضر،)در اختیار ما نبود وما از دستیابی به منابع و مدارک و اسناد فقه اسلامی محروم می شدیم. به عنوان مثال اگر علامه مجلسی، کتاب بحارالانواررا(که یک کتابخانه کوچک و دائره المعارف پرمحتوا است) نمی نوشت، امروز ما از چنین گنجینه پربهایي محروم بودیم و آثار سازنده ودرخشان پیشینیان ما از علما، حکما و فرزانگان به باد فراموشی سپرده می شد. این هنر قلم است که آن همه گنجینه ها و زیورهای معرفت و ماندگار را برای ما به یادگار گذاشته است. مگر نه این است که چنان که گفتیم طبق سخن پیامبر(ص)در روز قیامت خون شهیدان با سیاهی قلم دانشمندان سنجش می شود، در این سنجش، سیاهی قلم دانشمندان بر سرخی خون شهیدان برتری می یابد.

*يك توصیه كاربردي

توصیه کاربردی اش به طلاب علاقه مند به نویسندگی نیز این بود که :«طلاب به ویژه طلاب جوان نباید از بهره وری نعمت قلم غافل شوند و از کنار این دریای زلال معارف تشنه بگذرند. قطعا باید با اسلوب صحیح، به سراغ قلم آیند و با شمشیر قلم به مصاف اعوان و انصار استکبار جهانی و فرهنگ منحط غرب بروند که بسیار مفید و کارساز خواهد بود».

آن مرحوم خود را وقف در علوم نافع کرده بود و در عین حال به خوبی می‌دانست نسل جوان امروز به چه چیزی نیازمند است و لذا طبق زمان کتاب می‌نوشت.

 

*قبل از هر چیز باید جوانان را شناخت

ایشان همچنین درباره چگونگی ارتباط دادن جوانان با اسلام و معارف دینی حرف های گفتنی بسیاری داشت که برای امروز طلاب می تواند رهگشا باشد، آن جا که تصریح می کرد:«قبل از هرچیز باید نیازهای روحی، معنوی و فرهنگی جوانان راشناخت و مطالبی را که در رابطه با اشباع این نیازها از دیدگاه اسلام بیان شده، به شکل های مختلف: (تجزیه و تحلیل، داستان،تفسیر روان قرآن و نهج البلاغه، روان نویسی متون ادبی دانشمندان پیشین اسلامی)در اختیار جوانان گذاشت و مطالب اسلامی را باشیوه های جالب و جذاب و نوآوری‌های زیباي آمیخته با روش های ادبی وهنری با کیفیت و کمیت خوب در معرض افکار آن ها قرار داد.

 

 *در کلام بزرگان؛

*آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛

«از عنایات الهیه بر این بنده حقیر یکی این بود که در طول تدریس در حوزه علمیه نجف و قم (بیش از شصت سال) با افرادی مواجه شدم که هم دارای استعداد فوق العاده بودند و هم مرتبه عالیه ای از پاکی و تقوا داشتند و مرا در پیشبرد کارهای مهم علمی به سوی اهداف عالیه حوزوی یاری کردند. یکی از نمونه های بارز این موضوع، جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمین مرحوم مبرور آقای محمدی اشتهاردی بود که فضل و کمال و هوشیاری علمی را با تقوا و قداست روح آمیخته بود.

در تمام طول تالیف تفسیر نمونه و ... ایشان با ما بودند. سلامت نفس و تلاش مستمر و نظم و انضباط در کار و دقت در مسایل علمی از ویژگی های آن فقید سعید بود. سپس مستقلا به تالیف کتاب های بسیاری در موضوعات مختلف دینی مخصوصا تاریخ اهل بیت (ع) پرداخت که با استقبال فراوانی روبه رو شد.

آن فقید سعید تا آخرین ساعات عمر با برکتش از پای ننشست و همواره در راه یاری مکتب اهل بیت (ع) قلم می زد، خدایش غریق رحمت گرداند و با موالیانش محشور گرداند».

 

*آیت الله العظمی صافی گلپایگانی :

«اشخاص و افراد وقتی به سرای دیگر می روند نامه اعمال و دفتر حسنات و سیئات آن ها بسته می شود. بر حسب روایات چند طایفه پس از فوت هم پرونده عملشان باز خواهد ماند. از میان آنان که پرونده حسناتشان بسته نمی شود و برای آن ها ثواب و حسنه نوشته می شود عالمی است که از او ورقه علمی بماند که مردم از آن بهره مند شوند.

یکی از افراد موفق در این میدان که نه تنها یک ورق علم بلکه اوراق بسیار و کتاب های متعدد در رشته های مفید از معارف اهل بیت (ع) از او به یادگار مانده و همواره بر حجم دفتر حسنات او افزوده می شود، نویسنده شهیر حجت الاسلام و المسلمین آقای محمدی اشتهاردی است؛ مردی که از عمر و وقت و فرصت خود بهره های بزرگ معنوی برد و نشر فضایل اهل بیت (ع) را وجهه همت خود قرار داد.»

*مرحوم آیت الله شیخ علی پناه اشتهاردی؛

«ایشان از اول جوانی اش در فکر ترویج مذهب و آیین و اخلاق بود. تالیفات زیادی دارد. قلمش روان بود و کتاب هایش مورد پسند روز بود. در عمرش به کار کسی کاری نداشت. گمان نمی کنم در عمرش یک کلمه غیبت کرده باشد یا حرفی به خلاف زده بود. ایشان معتزل و کناره گیر بود و به کار نوشتن مشغول بود. در تفسیر نمونه زیر نظر آیت الله مکارم از نویسندگان آن به شمار می آمد. مدتی در مدرسه ایشان مشغول به کار بود و به ایشان کمک می کرد. از این اشخاص باید قدردانی کرد و جوانان هم باید از آن درس بگیرند و به اسلام ، مذهب ، انقلاب و ابقا دما شهدا خدمت کنند.»

 

*آیت الله کریمی جهرمی؛

«خدا ایشان را با اولیا و صالحان محشور کند. خیلی زحمت کشیدند من به ایشان ارادت زیادی داشتم.»

 

*مرحوم آیت الله سید عباس حسینی کاشانی؛

«نام آقای محمدی اشتهاردی برای همیشه جاودانه است. صد سال ، سیصد سال ،پانصد سال و بیشتر . هر چه زمان بگذردنامش جاودانه تر است و تاریخ شیعه به ایشان و آثارشان با احترام زیادی نگاه خواهد کرد. او زنده است. چون کتاب ها و کارهای نیکش زنده اند. او صفای باطن و اخلاص و سادگی خاصی داشت و کارهایی بزرگی برای اهل بیت (ع) کرد.»

 

*حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی؛

«بنده به ایشان عشق می ورزیدم و علاقه داشتم. درگذشت ایشان خیلی غمناک بود و ما سوختیم. به هرحال خداوند انشاالله به بستگان ایشان توفیق دهد راهشان را ادامه بدهند. ما آدم فاضل زیاد داریم، محقق زیاد داریم ، نویسنده زیاد داریم ولی نویسنده روان چه؟... مثلا نویسندگانی هستند که یک مقدار از کتاب هایشان نقل شود، این طرف و آن طرف می نشینند می گویند فلان کسی حرف هایش را از روی کتاب من می نویسد ، نمی دانم ...سرقت علمی می کند یا حرف هایم را به اسم خودش چاپ می کند. اما مرحوم محمدی اشتهاردی اهل این حرف ها نبود. روان و راحت بود. این طور نبود که اگر کسی حرف هایش را نقل کند یا از کتاب هایش استفاده ببرد، غصه بخورد یا ناراحت شود. مثلا کسی کتابش را پنج هزار تا چاپ کند یا ده هزار تا ، کاغذش خوب باشد، درجه یک باشد یا درجه دو ، گیر این حرف ها نبود، خیلی راحت بود و این از امتیازات ایشان بود»

*تهیه و تنظیم : سید محمد مهدی موسوی

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha