شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۳ ذیقعدهٔ ۱۴۴۵ | May 11, 2024
کد خبر: 253672
۱۱ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۱:۰۳

جنگ تبوک،‌ مرگ مروان بن ابی العاص و پذیرش ولایت‌مداری امام رضا (ع) و نیز سالروز وفات بانوی زاهده نفیسه‌خاتون دختر حسن بن زید بن علی بن ابیطالب (ع) از مهمترین رخ‌داد‌های تاریخ، در نخستین روز ماه مبارک رمضان است.

حوزه‌نیوز ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات، توجه کاربران ارجمند را به شرح وقایع اتفاق‌افتاده جلب می‌نماید.

1. جنگ تبوك

در اول ماه رمضان سال 9 ه‍ جنگ تبوك به وقوع پيوست (1) اين جنگ را فاضحه نيز مى گويند، زيرا منافقين مدينه و كسانى كه قصد كشتن پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را در عقبه داشتند رسوا و مفتضح شدند.

به لشكرى كه در اين جنگ شركت داشتند ((جيش العسره )) مى گويند، زيرا در سختى و زحمت فراوان ، با اينكه ايام جمع آورى محصول بود به جنگ رفتند. حركت لشكر در ماه رجب بود كه 30 هزار نفر حركت كردند و فقط هزار نفر سواره بودند. در مسير هر دو نفر به يك خرما سد جوع مى كردند و آب هم كمياب بود. در اين جنگ عده اى از زنها نيز همراه حضرت حركت كردند.

از سوى ديگر 82 نفر از منافقين مدينه با عذر تراشى به جنگ نرفتند و در مدينه ماندند تا در غياب آن حضرت، خانه آن حضرت را غارت كنند و خانواده ايشان را از مدينه بيرون نمايند. پيامبر (صلى الله عليه و آله ) امير المؤ منين (عليه السلام ) را به جاى خود در مدينه خليفه قرار داد و منافقين كلماتى گفتند كه خاطر مبارك امير المؤ منين (عليه السلام ) را آزردند. پيامبر (صلى الله عليه و آله ) به آن حضرت فرمود: «اءما ترضى اءن تكون منى بمنزله هارون من موسى الا اءنه لا نبى بعدى ...»؟

در بازگشت از تبوك چهل نفر از منافقين كه همراه حضرت بودند، تصميم گرفتند وقتى شتر حضرت بالاى گردنه مى رسد كدوها را پر از ريگ نمايند و به زير دست و پاى شتر حضرت رها كنند تا شتر رم كند و پيامبر (صلى الله عليه و آله ) از شتر افتاده و به قتل برسد. هنگام اجراى توطئه شتر حضرت قدم از قدم برنداشت و مكر منافقين شكست خورد و خداوند وجود مقدس ‍ پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را حفظ كرد(2).

از سوى ديگر منافقينى كه در مدينه مانده بودند قصد جان امير المؤ منين (عليه السلام ) را نمودند و حفره اى طولانى در مسير راه مدينه حفر كردند و روى آن را با حصير پوشاندند تا هنگامى كه امير المؤ منين (عليه السلام ) به استقبال پيامبر (صلى الله عليه و آله ) مى آيد هنگام مراجعت ميان آن حفره بيفتد و آنان بر سرش بريزند و او را به قتل برسانند. ولى هنگام مراجعت اسب آن حضرت از روى حصير و گودال عبور ننمود و بار ديگر حيله منافقين باطل گرديد(3).

در تبوك جنگى صورت نگرفت و آن حضرت بالشكر به مدينه بازگشتند(4). وقوع اين جنگ در ماه رجب هم نقل شده است (5).

2. مرگ مروان

در اين روز در سال 65 ه‍ مروان بن حكم در سن 81 سالگى در دمشق به دركات جحيم شتافت،  مدت خلافت او 9 ماه بود(6).

مروان پسر حكم بن ابى العاص بود و به ((وزغ بن وزغ )) ملقب گرديده بود. او و پدرش مورد لعن پيامبر (صلى الله عليه و آله ) واقع شدند، حتى عايشه به مروان گفت : شهادت مى دهم كه پيامبر (صلى الله عليه و آله ) پدرت را لعن كرد در حاليك تو در صلب او بودى .

مروان در عداوت با خدا و پيامبر (صلى الله عليه و آله ) و اهل بيت (عليهم السلام ) خصوصا امير المؤ منين (عليه السلام ) از زمان عثمان تا آخر ايام خود بسيار كوشيد. بعد از آنكه عثمان او و پدرش حكم را از طائف بر خلاف امر پيامبر (صلى الله عليه و آله ) به مدينه بازگردانيد، خمس افريقا را به مروان داد و فدك را هم به او واگذار كرد و او را وزير و كاتب خود قرار داد.

او در ايام خلافت عثمان فتنه ها بپا كرد و بعد از جنگ جمل هنگامى كه اسير شد حسنين (عليهم السلام ) را شفيع قرار داد و امير المؤ منين (عليه السلام ) او را رها كرد. به حضرت عرض ‍ كردند: از او بيعت بگير. فرمود: همانا دست او دست يهودى است ، چه اينكه يهود به مكر و حيله معروفند.

بعد از آن كه مروان به معاويه پيوست هرگاه حكومت شهرى به او داده مى شد، در ترويج سب امير المؤ منين (عليه السلام ) تلاش می‌کرد. او در مدينه هر جمعه بر منبر پيامبر (صلى الله عليه و آله ) بالا مى رفت و در حضور مهاجرين و انصار امير المؤ منين (عليه السلام ) را سب مى كرد. مروان بعد از هلاك شدن يزيد به جاى وى نشست ، و همسر او را به عقد خود در آورد و نه ماه خلافت كرد. همسر يزيد زهرى در غذاى او ريخت كه لال شد و آخر الآمر متكا بر دهان او گذاشت ، و با كنيزان روى او نشستند تا اينكه در اول ماه رمضان به درك واصل شد(5).

 ولايتعهدى امام رضا (عليه السلام )

در 7 رجب سال 200 مأمون عباسى نامه اى به امام رضا (عليه السلام ) نوشت ، و آن بزرگوار را براى ولايت عهدى خويش به مرو فراخواند(8) در روز اول ماه رمضان سال 201 ه‍ مردم با حضرت رضا (عليه السلام ) به ولايتعهدى بيعت كردند(9)،

4. وفات حضرت نفيسه (عليها السلام )

در اين روز در سال 208 ه‍ زاهده عابده حضرت نفيسه خاتون (عليها السلام ) دختر حسن بن زيد بن حسن بن على بن ابى طالب (عليهم السلام ) در مصر وفات كرد(10).

شوهر آن حضرت اسحاق مؤ تمن پسر حضرت صادق (عليه السلام ) بوده ، و از طرف مادر منتسب به آقا قمر بنى هاشم (عليه السلام ) است (11 ).

حضرت نفيسه (عليها السلام ) براى خود قبرى كنده بود و پيوسته در آن قبر نماز مى خواند و ختم قرآن مى نمود.

در اول ماه رجب بيمار شد، و نامه اى به شوهرش كه در مدينه بود نوشت و او را از احوال خود با خبر كرد. در شب اول ماه رمضان بيمارى شدت پيدا كرد و فرداى آن روز در حالتى كه روزه بود طبيب آوردند و او امر به افطار كرد. آن بانوی با فضیلت گفت: ((واعجبا! سى سال است از خداوند مسئلت دارم با حالت روزه از دنيا بروم ، و اكنون كه روزه هستم افطار كنم ))؟ پس خواندن سوره انعام را شروع كرد، و چون به آيه مباركه «لهم دار السلام عند ربهم» رسيد وفات كرد.

همسر حضرت نفیسه زمانى رسيد كه ايشان وفات كرده بود. مى خواست او را به مدينه ببرد و در بقيع نزد اجداد طاهرينش دفن كند، ولى مردم مصر با التماس و در خواست او را نگه داشتند. اسحاق مؤ تمن پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را در خواب ديد كه فرمودند: ((با اهل مصر در اين ماجرا مخالفت نكنى ، كه به خاطر نفسيه خداوند رحمت و بركاتش را نازل مى كند)). جناب اسحاق بدن همسر خود را در محل فعلى دفن كردند و معروف است كه دعا كنار قبر حضرت نفیسه خاتون مستجاب است (12).

1- وقايع الشهور: ص 158.

2- منتخب التواريخ : ص 61. منتهى الآمال : ج 1 ص 91 93.

3- منتخب التواريخ : ص 60.

4- منتهى الآمال : ج 1 ص 91.

5- بحار الانوار: ج 21، ص 245. الموسوعه الكبرى فى غزوات النبى الاعظم (صلى الله عليه و آله ): ج 5 ص 334 335.

6- تتمه المنتهى : ص 83. بحار الانوار: ج 45 ص 385.

7- شفاء الصدور: ج 1 ص 323. تتمه المنتهى : ص 78 84.

8- قلائد النحور: ج رجب ، 63.

9- فيض العلام : ص 24. بحار الانوار: ج 49 ص 11،321،303.

10- زندگى سيده نفيسه (عليها السلام ): ص 43 45.

11- وقايع الشهور: ص 187.

12- تتمه المنتهى : ص 289. منتخب التواريخ : ص 195 196.

13-تقویم شیعه

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha