سه‌شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۲۱ شوال ۱۴۴۵ | Apr 30, 2024
امام خمینی

در نشست «خودسازی و سیاست فطرت» با تاکید بر این نکته تاکید شد که عرفانی که حضرت امام(ره) به ما آموختند، عرفان درویشی و پناه بردن به شکاف کوه و رفتن به بیابان نیست، بلکه عرفان مولا علی(ع) است که شیران روز و پارسایان شب بودند.

به گزارش خبرگزاری حوزه از تهران، در اولین نشست از سلسله نشست های مکتب امام(ره) و گام دوم انقلاب اسلامی، نشست «خودسازی و سیاست فطرت» با حضور دکتر همایون همتی، عضو هیئت علمی دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه و حجت الاسلام والمسلمین ذوعلم، رئیس اندیشگاه بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی و با دبیری محمدحسین ضمیریان، معاون اندیشگاه بیانیه گام دوم انقلاب، دوشنبه نهم خرداد ۱۴۰۱ در تهران برگزار شد.

همتی: معرفة النفس، نادرست و ناقص معنا شده است

همایون همتی در ابتدای این نشست با بیان اینکه فطرت، علم حضوری بسیط معلول به علتش است و پایه های استوار فلسفی دارد، گفت: در فلسفه گفته شده است که علم علت به معلول، علت تام است. علم حضوری است نه علم حصولی. مفهومی نیست، بلکه یافت مستقیم بلاواسطه است. علامه طباطبایی در نهایة الحکمة برای نخستین بار یک ابتکار فلسفی دارند که علم معلولین علت واحده به یکدیگر هم علم حضوری است که اثبات بسیار مشکلی دارد.

وی افزود: علامه حسن زاده و آیت الله جوادی آملی به شدت از آن دفاع می کردند که این کار راه را برای عرفان باز می کند، البته نیاز به تأملات بسیاری دارد تا این بحث جا بیفتد. در واقع فطرت علم حضوری معلول است که از طریق نفس که روزنه ای است که خدایابی و خداشناسی می تواند علت هستی بخش خود را هم بیابد. فطرت، سکوی خدایابی و خدادانی است. ارتباطی وجودی است که هم خدا با موجودات دارد و هم بعضی از موجودات با تقویت حضور و بندگی می توانند علت هستی بخش را بیابند.

این پژوهشگر فلسفه دین بیان کرد: متأسفانه معرفة النفس که در کلام بزرگان دین از جمله امیرالمؤمنین(ع) وجود دارد، نادرست و ناقص معنا شده است. خیلی از کسانی که فهم قاصر داشتند و با مبانی عرفانی و فلسفی آشنا نبودند فکر کردند که این معرفة النفس همان علم النفس است. علم النفس حصولی است، اما معرفة النفس دانش و نوعی آگاهی است که عین خودآگاهی است و واسطه ندارد، یعنی معلوم در آنجا نیست. عالم و معلوم نوعی اتحاد پیدا می کنند. جان پاک، طهارت نفس، تحصیل حضور و مراقبه و عبادت و بندگی پیشه کردن می خواهد. آنگاه به قدری که آدمی تلاش کرده خدا را می یابد چنانکه نفس خود را می یابد. این روزنه باز است منتها انسان ها به دلیل معصیت این روزنه را قیراندود می کنند.

فطرت پاک الهی مثل آتش زیر خاکستر جرقه خواهد زد

وی با اشاره به اندیشه های شهید مطهری، گفت: استاد مطهری در کتاب فطرت، از فطرت تعبیر به ام المسائل و ام المعارف می کنند. بنیان و اساس بسیاری از معارف اخلاقی، عرفانی و کلامی در اسلام همین مسئله فطرت است. در ادیان دیگر نظیر یهود، هندویی و بودایی چنین آموزه و تأکیدی ندیدم، اگر هم وجود دارد به مسئله فطرت تصریح نکردند. تنها در قرآن در سوره روم آمده «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ»،این دین قیم فطرت است، البته این موضوع در آیات دیگر هم آمده است. گاهی به سلب، گاهی به ایجاب، گاهی به دلالت مطابقی، گاهی به دلالت تضمّنی، گاهی به دلالت التزامی. می توان از بعضی از آیات دیگر هم استفاده کرد که نوعی تلازم هست بین شناخت خود و شناخت خدا و بین فراموش کردن خود و فراموش کردن خدا. منتها اشتباهی که برخی روشنفکران در جامعه ما و بعضی از فلاسفه غرب از دیرباز مرتکب شدند این است که فکر کردند فطرت همان ادراکات فطری است و فطرت از نوع ادراکات است، البته فطرت با ادراکات فطری ارتباط دارد، اما فطرت را بیشتر یک تمایل و گرایش می دانیم. در آدمی تمایلی است که اگر تربیت درست پیدا کند و در فضای انحراف‌آلود قرار نگیرد و به بی دینی کشانده نشود، فطرت پاک الهی مثل آتشی از زیر خاکستر جرقه خواهد زد و روشنایی خواهد داد و گرمی خواهد بخشید.

استاد دانشگاه در ادامه با بیان اینکه گاه بُعد حیوانیت آدمی رشد می کند و جلوی فطرتش را می گیرد، گفت: از خود فرعونی می سازد. امام علی(ع) می فرمایند: «فالصُّورَةُ صُورَةُ إنسانٍ و القَلبُ قَلبُ حَیوانٍ»؛ ظاهر انسان دارد اما حقیقتا انسان نیست. جنبه های تربیتی تئوری فطرت بسیار زیاد است و انسان اگر که درست توجه کند سازندگی و هشداردهندگی دارد. آدمی به خود می آید و سبک زندگی خود را عوض می کند و به جایی می رسد که خواب و خور از آدم گرفته می شود. روزی که پرده ها کنار می رود آدمی همه چیز را می بیند. از درون و خود ما شروع می شود و لازم نیست بیرون را بگردیم، کافی است که انسان باور داشته باشد تا برنامه عبودی جامع برای خود تهیه کند و خودش را رها نکند و مراقبه داشته باشد، آن وقت متوجه می شود که چقدر نفسش او را فریب داده و چقدر شیطان زمینش زده است.

مؤمن نباید در یک جا دو بار زمین بخورد

همتی افزود: آیت الله خوشوقت همیشه می فرمودند: مؤمن نباید در یک جا دو بار زمین بخورد. یک بار که زمین خوردی کافیست. دستت را به زانو بگیر یا علی بگو و دوباره راه بیفت. ما دائما در زندگی اشتباهاتمان را تکرار می کنیم. فطرت ما را بیدار می کند که ای انسان در تو بارقه الهی است. این را زیر خروارها غفلت و معصیت دفن کردی. باید بکوشی تا آن بارقه احیا شود.

حضرت امام(ره ما را احیا کرد

وی ادامه داد: حضرت امام(ره) آمد و ما را احیا کرد. او احیاگر نفوس بود و غیر از اینکه یک رژیم استبدادی را فروریخت و پوزه جباران را به خاک نشاند و مستضعفان را برنشاند و عزت بخشید با دم مسیحایی خود نسلی را که در راه است تربیت کرد.

نمی توانیم بی خدا به آرامش برسیم

استاد فلسفه و عرفان تطبیقی گفت: زن، فرزند، مال، جاه، آبرو، مقام، علم، ثروت، قدرت نمی تواند پیمانه وجود آدمی را پر کنند. به هر جا که می رسد باز حس می کند که چیزی گم شده است، برای اینکه ما نمی توانیم بی خدا به آرامش برسیم. اگر هم روزی این مسئولیت ها به انسان رو آورد فقط به چشم مسئولیت و امانت به آن نگاه کند، خیلی هم خوب است اگر بتواند حق مطلب را ادا کند و ضایع نکند و احقاق حق کند و دفع باطل کند، لذا فطرت اگر بیدار شود آدمی خود را مسافر می بیند.

چراغ فطرت را روشن کنیم

همتی با تأکید بر اینکه بحث فطرت ابعاد عمیق عرفانی، اخلاقی و اعتقادی دارد، گفت: فطرت خدایابی است و از درون روشن می شود و آینه وجود را زنگارزدایی می کند. چراغ فطرت که روشن شد خیلی چیزها را با آن می بینی که قبلا نمی دیدی. در آدمی چیزی هست که او را به سمت بی کران ها سوق می دهد. آنها اصطلاح فطرت را به کار نمی برند و می گویند در ساختمان هستی انسان یک گرایش بنیادین هست که به سمت امر مطلق و امر متعالی گرایش پیدا می کند. کتاب هایی نظیر رشحات البحار، ده مقاله پیرامون مبدأ و معاد آیت الله جوادی، رساله فطرت آیت الله مطهری و معارف قرآن استاد مصباح در این حوزه هستند. می توانیم با تئوری فطرت، بحران معنویت را در سطح جهان بزداییم و بحران پوچی و بحران بی معنایی را پاسخ دهیم که جهان تهی نیست و خدایی هست که در سراسر هستی در آفاق و انفس تجلی کرده و حضور دارد.

ذوعلم: مهمترین چالش ما فاصله گرفتن از مکتب امام(ره) است

حجت الاسلام والمسلمین ذوعلم هم در این نشست گفت: باید دلالت های این مباحث عرفانی و فلسفی را در امر سیاست دنبال کنیم. اگر حضرت امام(ره) عرفان را به عرصه جامعه آوردند و نگاهشان به قدرت، انقلاب، مردم و جامعه یک نگاه خدامدار بود و عالم را محضر خدا می‌دیدند؛ چگونه باید این نگرش امتداد و بسط پیدا کند و در لایه های مختلف نظام سیاسی جریان پیدا کند؟.

رئیس اندیشگاه بیانیه گام دوم انقلاب ادامه داد: مهمترین چالش ما در گام دوم انقلاب اسلامی، فاصله گرفتن از مکتب امام(ره) است. بحث فطرت مبنایی ترین نگاه و مبنای نظریه‌های دیگر حضرت امام(ره) است. امام راحل سیاست را از توحید أخذ کرده بود نه اینکه نگاهش به سیاست نگاه حیوانی و سیاست شیطانی باشد و صرفا بخواهد اصلاحی در آن ایجاد کند. این سیاست مبتنی است بر همان گرایش ها و تمایلات فطری در انسان که حاکمیت آن را باید در جامعه احیا کند و زمینه سازی رشدش را فراهم کند. توجه به نیازهای طبیعی انسان ها زمینه سازی برای رشد و تعالی نیازهای فطری است. نسل جوانی که مخاطب بیانیه گام دوم انقلاب است از این زاویه هم باید به گام دوم نگاه کند و تعبیر مقام معظم رهبری این است که امام(ره) را مؤسس این راه می دانند.

نگاه توحیدی و الهی امام(ره) به سیاست

وی افزود: این مباحث باید توسط اندیشگاه بیانیه گام دوم تفسیر پیدا کند، مبادا که جرقه ها و تراوشاتی که از این نگاه توحیدی و الهی امام در جامعه آغاز شد در زیر یک خرواری از خودخواهی ها و غفلت زدگی ها و نگاه حیوانی به سیاست دچار خمول شود. فطرت توحیدی در عرصه اجتماع و سیاست را باید مورد توجه قرار دهیم. تمدن سازی نوین اسلامی در پرتو این نگاه باید شکل بگیرد.

رئیس اندیشگاه بیانیه گام دوم تأکید کرد: امتداد کار امام(ره) کاری است که شاگردان ایشان، شاگردان شاگردان امام(ره) و طیف جوانان انقلابی بصیر و مبارز در این عرصه باید دنبال کنند، البته کار دشواری است و ما در آغاز راه هستیم. در چله اول انقلاب دست ورزی و تمرین کرده ایم و همین طور که رهبر انقلاب در بیانیه گام دوم اشاره کردند خودسازی باید مبتنی بر معارف الهی باشد که اشاراتی به آن شد، بخصوص بحث معرفة النفس که این بحث غالباً در نگاه فردی محدود شده است، اما موقعیت درست آن این گونه نیست. همان نگاه اجتماعی و جوهره اجتماعی اسلام که اسلام همه اش سیاست است به این معناست که این معرفة النفس در عرصه اجتماعی و سیاست هم امتداد پیدا می کند.

همتی: دین اسلام و مذهب تشیع ابعاد اجتماعی عمیقی دارد

پس از سخنان حجت الاسلام والمسلمین ذوعلم، همایون همتی در پایان این نشست با اشاره به اینکه عمداً وارد بعد اجتماعی نشدم، چون احساس می کنم فطرت جنبه فردی دارد، اظهار کرد: دین اسلام و مذهب تشیع و سیره معصومان ابعاد اجتماعی عمیقی دارد و حتی عرفان و معنویت ما هم چهار سفر است که وقتی از خلق به حق سفر می کنند آن سیر چهارم بعد از احراز آمادگی ها و یافت درون طبیعت و عالم باید برگردد و از خلق خدا دستگیری کند و به انجام مسئولیت و ایفای رسالت خود بپردازد. بنابراین اینها از هم جدا نیستند.

عرفان امام(ره) عرفان درویشی و گوشه نشینی نیست

وی با بیان اینکه عرفانی هم که حضرت امام(ره) به ما آموختند، عرفان درویشی نیست، تصریح کرد: عرفان امام(ره) پناه بردن به شکاف کوه و رفتن به بیابان نیست. عرفان مولا علی(ع) است که شیران روز و پارسایان شب بودند.

همتی ادامه داد: در اسلام برای پذیرش مسئولیت و ایفای تعهد اجتماعی یک مقدمه سازی لازم است. خداجویی و تمرین با خدا زیستن به ما کمک می کند که در عرصه های لغرنده و پرخطر اجتماعی و سیاسی دچار لغزش و انحراف نشویم. از امام صادق (ع) نقل شده است «عارف کسی است که از درون به خدا پیوسته، ولی در بین مردم زندگی می کند». همه این تمرین ها برای این است که بتوانیم وظایفمان را انجام دهیم. این همه لغزشی که در سیاست مداران و مسئولان وجود دارد برای این است که خودشان را رها کردند. به تعبیر آیت الله خوشوقت وقتی که مسئولیت پذیرفتید وارد مرحله سخت تری شدید، تازه اینجا جای خطر است، از این به بعد شیطان با شما کار دارد. الان بیت المال و آبروی مردم و کشور در دستان شماست. بنابراین توجه به فطرت و کسب معنویت، اخلاق و ریاضت و تذهیب نفس این نیست که از مردم کنار بگیریم. اسلام دین درگیری با ظلم و ایستادن مقابل ظالم است. امام(ره) به ما نشان داد که می توان عارف بود و در عین حال لحظه ای هم از وظیفه غافل نبود.

شیعه علی(ع) نمی تواند کنار بایستد و بدون موضع باشد

استاد دانشگاه یادآور شد: اساس زندگی ما با فقاهت و مناسک است. دین برای لحظه لحظه زندگی برنامه عملی دارد، لذا باید توجه داشته باشیم که بدون آمادگی وارد علم یا سیاست نشویم. نه اینکه کنار بکشیم و منزوی شویم. شیعه علی(ع) نمی تواند کنار بایستد و بدون موضع باشد. تا زمانی که مظلومی روی کره زمین باشد من و شما هم هستیم.

عرفان امام(ره) عزت مندانه است نه عرفان بنده وار و غلامانه

همتی در پایان تصریح کرد: عرفانی و معنویتی که از تئوری فطرت می گیریم، عرفان درگیر است نه عرفان سازش. عرفان عزت مندانه است نه عرفان بنده وار و غلامانه. ابرقدرت ها از همین می ترسند؛ نسلی که در راه است در آینده خواب را بر تمام استعمارگران جهان حرام خواهند کرد.

انتهای پیام

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha