پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱ ذیقعدهٔ ۱۴۴۵ | May 9, 2024

رییس مرکز اسلامی هامبورگ با انتقاد از رسانه‌های اروپایی در ارایه چهره‌ای غیر واقعی از اسلام و مسلمانان، اقلیّت مسلمان را جزیی از جامعه اروپایی توصیف نمود و این تلقی که مسلمانان میهمان و خارج از این جامعه‌اند را علّت اصلی بسیاری از مشکلات در تعامل جوامع غربی با آنان دانست.

به گزارش مرکز خبر حوزه، حجت‌الاسلام والمسلمین قائم‌مقامی در مصاحبه با مجله سیکرو از مشهورترین مجلات آلمانی با اشاره به ماهیّت احکام اسلامی، این توهّم که اسلام و مسلمانان در صدد تحمیل عقاید خود به غرب می‌باشند را به شدّت ردّ کرد و الگو‌گیری سیستم حقوقی اروپا از حقوق اسلامی را امری ممکن و مفید دانست.

وی یادآور شد همان گونه که جامعه از مسلمانان انتظار دارد که به قوانین جاری احترام بگذارند، باید به مسلمانان نیز نسبت به تأمین حقوق آنان در جامعه تضمین داده و به آنان حقّ بدهد که بتوانند بر اساس آموزه‌های دینی خود عمل نمایند و در عین حال بر اساس آزادی بیان، حقّ انتقاد و اعتراض آنان به قوانین نیز محفوظ است بدون آنکه بخواهند آن را نقض نمایند.

بخشی از این مصاحبه به این شرح است:

 سئوال : آقای قائم مقامی بسیاری از انسان‌ها در اروپا از شریعت [اسلامی] ترس دارند. آیا این درست است که بر اساس اعتقادات اسلامی احکام شریعت باید یک به یک در همه جای جهان پیاده شود ؟

پاسخ : شریعت  در جامعه‌ای می‌تواند تحقّق یابد که اکثریت آن مسلمان [ و معتقد به اسلام ] هستند. امّا این تنها یک شرط لازم است ولی کافی نیست علاوه بر آن برای آنکه احکام اسلامی در جامعه اسلامی نیز بتواند به اجرا در آید شرط دیگری هم نیاز است و آن اینکه همان اکثریت مسلمان، خودخواهان اجرای احکام اسلامی باشند و به اجرای آن رأی دهند. طبیعی است هر کس احکام دینی را رعایت نکند معصیت کرده و به عنوان شخص گناهکار محسوب می‌شود.

اسلام می‌خواهد که انسان با بهره‌گیری از عقل خود به احکام و آموزه‌های دینی معرفت پیدا کند و آنگاه با اراده آزاد به آن عمل نماید بنابراین در یک جامعه‌ای که اکثریت آن مسلمان نیستند و خواهان اجرای احکام اسلامی نمی‌باشند، اسلام، اجباری به اجرای شریعت نمی‌کند و به همین دلیل ] یک مسلمان، با حفظ مسلمانی خود می‌تواند در جوامع غیر مسلمان و تحت قوانین مدنی دیگر زندگی کند.

سئوال : آیا حقوق الهی و شریعت اسلامی با عقلانیّت انطباق دارد؟

پاسخ: در آموزه‌های اسلامی میان عقل و ایمان، و میان ایمان و علم هیچ تضّادی وجود ندارد و اصولاً چنین تضادّی معقول نیست. خداوند به انسان عقل و اراده داده است، پس انسان می‌تواند با عقل خود عقلانیت و حقانیت قوانین الهی را درک کند و با اراده آزاد نیز آنها را بپذیرد و عمل کند و یا [ معصیت کرده ] و آنها را ترک نماید. قرآن به عنوان هدایت الهی [ با آگاهی‌هایی که می‌دهد ] به انسان کمک می‌کند تا از آزادی فطری و توانائی‌های عقلانی خود [ به درستی] استفاده کند و به تکامل برسد.

خداوند از یک سو خالق انسان است و از سوی دیگر [دین را ] برای هدایت او فرستاده است. این امکان ندارد که خداوند از یک طرف به عنوان خالق انسان‌ها به آنها عقل و آزادی بدهد و از طرف دیگر در دین فرامینی قرار دهد که علیه آزادی و عقلانیت او باشند ما معتقدیم که مبدأ آفرینش و دین، هر دو یکی است و هیچ تضادی با یکدیگر ندارند [ و خداوند آنچه را که در آفرینش قرار داده، در دین خود ضدّ آنرا قرار نمی‌دهد ] .

 سئوال: پس شریعت تنها از حقوق الهی تشکیل نمی‌شود بلکه حقوق انسانی را نیز در بر می‌گیرد؟

پاسخ: دقیقاً ، البته این وظیفهء عالمان و کارشناسان دینی است که تشخیص دهند که چه بخشی از حقوق منشأ الهی و تعبّدی دارند که غیر قابل تغییر می‌باشند و چه بخشی از آن منشأ انسانی دارد که ماهیت عصری پیدا می‌کند زیرا در طول تاریخ ملاک‌ها و معیارهای دینی با عرف‌ها، سنت‌ها و فرهنگ‌ها آمیخته شده است و نمی‌توان در یک نگاه سطحی و ابتدایی مشخص کرد که چه بیانی از شریعت به کدامیک از این دو بخش تعلق دارد. تشخیص چنین چیزی به یک فعالیّت و کارشناسی علمی دقیق و مفصّل نیاز دارد.

سئوال: حال در اسلام چه چیزهایی حقوق الهی و چه چیزهایی حقوق انسانی است؟

پاسخ : در یک تصویر کلی احکام شریعت را می‌توان بر سه گروه دانست : 1) بخشی که مربوط به رابطه فرد با خداوند می‌باشد 2) احکامی که به رابطه و تعامل فرد با سایر افراد جامعه مربوط می شود و3) نیز احکامی است که به کلیّت جامعه تعلّق دارد . در تمامی این سه بخش، هم عناصر الهی وجود دارد و هم اجزای انسانی ولی می‌توان گفت معمولاً آن احکامی که مربوط به جامعه می‌باشد، عمدتاً برخوردار از عناصر انسانی است.

 سئوال: آیا می‌توانید یک مثال برای حقوق الهی بیان کنید؟

پاسخ: همه آنچه که به عبادات و آیین پرستش مربوط می‌شود مانند نماز، روزه و ... حقوق الهی می‌باشند، این احکام را نمی‌توان بر اساس [ فهم عرفی و شناخت‌های ] انسانی تغییر داد و یا حتّی شکل و فرم آنها را دگرگون ساخت.

سئوال: آیا می‌توانید تصور کنید عناصر شریعت اسلامی بر سیستم مدنی اروپا وارد شده و اجرائی شود؟

پاسخ: بله و خیر! چون همانگونه که گفتم شریعت مشتمل بر حقوق الهی و حقوق انسانی است و برخی از عناصر آن فقط در یک جامعه خاص اسلامی و یا در یک شرایط خاص، موضوعیّت پیدا می‌کند و لذا کل شریعت همیشه و برای هر جائی کاربرد و قابلیّت تحقق ندارد . امّا عناصر مهمی از آن با در نظر گرفتن شرایط خاص قابل اجرا در این جامعه نیز می‌باشد . اجازه دهید که یک مثال بزنم: هم در اندیشه اسلامی و هم در ادیان دیگر، خانواده از یک جایگاه و شأن والایی برخوردار است [ و بر همین اساس احکامی وجود دارد که از نهاد خانواده صیانت و حفاظت می‌کند ] و لذا این ممکن و مفید است که حتی در حکومت‌های سکولار نیز در این زمینه، از تجربیات سیستم حقوق اسلامی استفاده شود. [ بدیهی است] یک سیستم حقوقی [ کارآمد و موفق] ، سیستمی زنده است که تنفس می کند و می‌تواند با سایر سیستم‌ها تعامل پیدا کند و عناصر جدیدی را در خود بپذیرد و این عناصر جدید می‌تواند از هر جا باشد [ مهم مفید و ممکن بودن این تعامل است. لذا سیستم حقوقی غرب نیز می‌تواند از اسلام الگو بگیرد ] همانطور که یک جامعه اسلامی نیز می‌تواند از تجربیات سیستم حقوقی جهان غرب بهره بگیرد. در یک سیستم زنده، همیشه چنین تبادل‌هایی وجود دارد.

 سئوال: در سیستم حقوقی ای که در اروپا اعتبار دارد، امکان طلاق [برای زن]، حقوق زنان، و آزادی برای همجنس بازان وجود دارد، اینها چیزهایی است که با قوانین اسلامی نمی‌توانند هماهنگ باشند در چنین شرایطی چه حقوقی برای مسلمانان لازم‌الاجر است؟

پاسخ: کاملاً روشن است، هرکس باید به قوانین کشوری که در آن زندگی می‌کند احترام بگذارد. و همه این نکاتی که شما یادآور شدید صرفاً به این معناست که هر انسانی در این جامعه از این حقوق برخوردار است یعنی امکان آن دارد که از آنها استفاده کند[ ولی هرگز به معنای آن نیست که حتماً باید به این قوانین عمل کند و همان گونه باشد که شما می‌گوئید] بنابراین هر مسلمان ضمن آنکه باید به حقوقی که قانون در جامعه برای دیگران قرار داده احترام بگذارد مثلاً حتّا اجازه ندارد به یک همجنس باز تعدّی و توهین نماید، در عین حال این حق را دارد که در زندگی خود بر اساس ایمان و باورهای دینی خود عمل کند. و با این توضیح، یک مسلمان می‌تواند در عین حال که در تحت قوانین غیر اسلامی زندگی می‌کند [ به آموزه‌های دینی عمل کند ] و یک مسلمان خوب باشد . طبیعی است [ همان گونه که مسلمانان به قوانین جامعه احترام می‌گذارند] باید آنان نیز این تضمین را داشته باشند که در این جامعه آزادی قانونی برای انجام وظائف دینی و عمل بر اساس ایمان اسلامی خود را دارا هستند بدون آنکه تبعیضی در حق آنان اعمال گردد .

 سئوال: آیا اکثریت علمای اسلامی نیز شریعت را آنگونه که شما تفسیر می کنید تفسیر می کنند؟

پاسخ: [ البته در میان عالمان و مفسران دینی نظرات و گرایش‌های مختلفی وجود دارد ] گروهی معتقدند که باید به ظواهر  نصوص و متون مقدس وفادار بود و آن را کلمه به کلمه تفسیر کرد و گروهی نیز وجود دارند که متون مقدس را بر اساس معیارها و ملاکاتی که درون این متون وجود دارد تفسیر می‌کنند و معتقدند که باید این ملاکات از این متون استخراج شوند. این نوع نگرش به متون و منابع مقدس ، در اندیشه اسلامی« اجتهاد» نامیده می‌شود. [ بر اساس نظریهء اجتهاد] خطابات و گزاره‌هایی که 1400 سال پیش برای انسان وارد شده است باید امروز بر اساس ملاک‌ها و معیارهایی که استخراج می شوند مورد تفسیر قرار گیرند و من به گروه دوم تعلّق دارم. شیوهء برخی از مفسران هم این است که آیات [قرآن] را جداگانه تفسیر می‌کنند امّا ما معتقدیم که هر آیه باید در ارتباط با سایر آیات قرآن[ و به عنوان جزئی از یک کلّ به هم پیوسته] و هماهنگ با آنها مورد تفسیر قرار گیرد. و نکتهء قابل توجه اینکه، قرآن خود نیز این روش را مورد تأئید قرار می‌دهد ولی جای تعجب و تأسف دارد که معمولاً به این شیوه توجه نمی‌شود .

سئوال: تا چه میزانی در جمعیّت های اسلامی تأثیر گذار هستید؟

پاسخ: آنچه که می‌گویم [ برداشت‌های شخصی از متون اسلامی نیست] بلکه یک دیدگاه کارشناسی و اجتهادی است که اعتبار خود را از متون اسلامی می‌گیرد و نباید آن را در حدّ یک عقیدهء شخصی تلقی کرد و از آنجا که اعتبار خود را از منابع و متون اسلامی إخذ می‌کند برای مسلمانان معتبر می‌باشد .

 سئوال: آیا این دیدگاه‌ها می‌تواند جوانانی را که بطور فزاینده‌ای افراطی می‌شوند را تحت تأثیر قرار دهد؟

پاسخ: عنوان « جوانان افراطی » مبهم است [ و تعریف مشخصی ندارد] رسانه‌های غرب هر روز چهره‌ای افراطی از مسلمانان نشان می‌دهند و به مخاطبان خود وانمود می‌کنند که « مسلمانان این گونه‌اند » با آنکه افراطیون، [ در میان مسلمانان] گروه اندکی هستند ولی رسانه‌ها در مقایسه با اکثریت معتدل جامعه مسلمانان، صدای افراطیون را بلندتر می‌کنند . از طرف دیگر آن گروه اندک افراطی نیز می‌گویند: « یک مسلمان باید این گونه باشد ». حال در چنین شرایطی ممکن است برخی از جوانان [ که خودشان امکان شناخت و داوری درست را ندارند] میان دو راهی قرار گیرند که یا باید دست از اعتقادات اسلامی خود بردارند یا باید به افراطیون بپیوندند

چون تبلیغات رسانه‌ای به آنان می‌گوید اسلام همین است که افراطیون می‌گویند] از این رو ما انتظار داریم که رسانه‌ها [ صادقانه] به صدای اکثریت مسلمانان که همان عقلانیت اسلامی است، بهای لازم را بدهند و آن را به گوش مخاطبان خود برسانند .

 سئوال: آیندهء مسلمانان را در اروپا چگونه می‌بینید؟

پاسخ: تعامل غیر مسلمانان در این جامعه به شکل‌های مختلف قابل تصوّر است: یا می‌توان مسلمانان را همچنان «میهمان» دید که هیچگاه عضو این جامعه نخواهند شد در این صورت [ طبیعی است که ] نمی‌توان از آنها مسئولیت‌های یک شهروند را انتظار داشت و نتیجهء چنین نگرشی نیز چیزی جز ایجاد خصومت و جدایی نیست . امّا راه دیگر این است که واقعیّت و مصلحت جامعه را در نظر بگیریم و بدانیم گرچه شاید زمانی اکثریت مسلمانان در این جامعه بصورت میهمان زندگی می‌کرده‌اند ولی اکنون دیگر آنها « میهمان» نیستند بلکه بسیاری از مسلمانان خصوصاً نسل سوّم آنها که در اینجا زندگی می‌کنند ، «بومی» می‌باشند [ و عضوی از جامعه تلقی می‌شوند.] اسلام برای صلح و همزیستی مسالمت‌آمیز میان همه انسان‌ها می‌باشد و از این رو « گفتگو برای تفاهم » برای ما از اهمیّت ویژه‌ای برخوردار است و در پرتو این تفاهم، روشن خواهد شد که اسلام و مسلمانان، سابقه‌ای طولانی در این جامعه دارند و به عنوان عضوی از جامعهء دمکراتیک، مسئولیت‌ها و وظائف خود را بر عهده خواهند داشت.


انتهای پیام

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha