سه‌شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۶ ذیقعدهٔ ۱۴۴۵ | May 14, 2024
تبلیغ دین

حوزه/ یک عالم و مبلّغ دین در درجه اول باید تلاش کند در امر تبلیغ دین و آموزه های ارزشمند آن، فهم عمیق و جامعی از دین کسب نموده و نیک فهمیِ خود را بالا ببرد.

سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، هر مکتب و مذهبی برای بقا و دوام خود، حفظ پیروان و جذب دیگران، نیاز مبرم به شناساندن اصول، مبانی و آموزه های خود دارد و بدون عنصر تبلیغ و بیان، نمی تواند از آنها پاسداری کرده و حراست نماید و با تبیین و تبلیغِ جهان بینی و ایدئولوژی هر دین و مذهبی، می توان از مشتبه شدن حق و باطل و ارزشها و ضد ارزشها به یکدیگر در عرصه های مختلف جلوگیری کرده و زمینه را برای گسترش آموزه های آن دین فراهم کرد.

مفهوم تبلیغ در لغت و شرع

«ابلاغ» و «تبلیغ» در لغت به معنای «رساندن» است؛ راغب در مفردات می نویسد: «البلوغ و البلاغ الانتها إلی أقصی المقصد والمنتهی مکاناً کان أو زماناً او امراً من امور المقدرة و رب ما یعبر به عن المشارفة علیه وإن لم ینته إلیه؛ (1) بلوغ و تبلیغ، رسیدن به پایان مقصد از حیث مکان یا زمان و یا هر امر دیگر است و گاهی از مشرف بودن به مقصد مورد نظر نیز به کار می رود، اگر چه منتهی به آن مقصد نباشد.»

سپس در ارتباط با معنی اول به آیه «فَبَلَغنَ اَجَلَهُنَّ فَلَا تَعَضُلُوهُنَّ»؛ (2) «هنگامی که عدّة خود را به پایان رساندند، مانع آنها نشوید.» و در ارتباط با معنی دوم به آیه: «فَاِذَا بَلَغنَ اَجَلَهُنَّ فَاَمسِکُوهُنَّ بِمَعرُوفِ»؛ (3) «و چون عدّة آنها سر آمد، آنها را به طرز شایسته ای نگه دارید.» استناد می کند و سپس می گوید: «بلاغ، به معنای تبلیغ و رساندن است؛ مانند: «هَذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ»؛ (4) «این [قرآن] پیام [و ابلاغی] برای مردم است.» و «وَ مَا عَلَینَا اِلَّا البَلَاغُ المُبِین»؛ (5) «و بر عهده ما چیزی جز ابلاغ آشکار نیست.» و «عَلَیکَ البَلَاغُ وَ عَلَینَا الحِسَاب»؛ (6) «تو فقط مأمور ابلاغ هستی و حساب [آنها] بر ما است.» و «فَاِن تَوَلَّوا فَاِنَّمَا عَلَیکَ البَلَاغُ المُبِین»؛ (7) «اگر روی برتابند، [نگران مباش] تو فقط وظیفه ابلاغ آشکار داری.»

اهمیّت تبلیغ آموزه های دین

تبلیغ و دعوت به سوی ارزش های اسلامی و الهی در فرهنگ قرآن و سیرۀ پیامبران و ائمه معصومین(ع) یک وظیفۀ همگانی و همیشگی برای مسلمانان بوده و دارای اهمیت بسیار زیادی است و به دو صورت فردی و گروهی، قابل انجام است که برای هر دو قسم آن، آیات و روایاتی دلالت دارد؛ به عنوان نمونه به مواردی از آنها می پردازیم:

قرآن مجید، بهترین گفتار را دعوت الی الله دانسته است و می فرماید: «وَ مَنْ أَحْسنُ قَوْلاً مِّمَّن دَعَا إِلى اللَّهِ وَ عَمِلَ صَالِحاً وَ قَالَ إِنَّنى مِنَ الْمُسلِمِينَ»؛ (8) «و چه کسی خوش گفتارتر است از آن کس که دعوت به سوی خدا می کند و عمل صالح انجام می دهد و می گوید: من از مسلمانانم.»

و نیز قرآن کریم برترین امّت را امّتی می داند که امر به معروف و نهی از منکر می کنند و می فرماید: «وَ لْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلى الخَيرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولَئك هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛ (9) «باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی و امر به معروف و نهی از منکر کنند و آنها همان رستگاران اند.»

و در آیه «نفر» می خوانیم: «وَ مَا كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِن كلّ فِرْقَةٍ مِّنهُمْ طائفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فى الدِّينِ وَ لِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيهِمْ لَعَلَّهُمْ يحْذَرُونَ»؛ (10) «شایسته نیست مؤمنان همگی [به سوی میدان جهاد] کوچ کنند، چرا از هر گروهی طایفه ای از آنان کوچ نمی کند. تا در دین [و معارف احکام اسلام] آگاهی پیدا کنند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آنها را انذار نمایند تا [از مخالفت فرمان پروردگار] بترسند و خودداری کنند؟!»

امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرماید: «بَعَثَنِی رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه وآله اِلَی الیَمَنِ وَ قَالَ لِی یَا عَلِیٌّ لَا تُقَاتِلَنَّ اَحَداً حَتَّی تَدعُوهُ وَ اَیمُ اللهِ لَاَن یَهدِی اللهُ عَلَی یَدَیکَ رَجُلاً خَیرٌ لَکَ مِمَّا طَلَعَت عَلَیهِ الشَّمسُ وَغَرَبَت وَلَکَ وَلَاؤُهُ یَا عَلِی؛ (11) پیامبر مرا به سوی یمن اعزام کرد و به من فرمود: ای علی! مبارزه را با کسی آغاز نکن، مگر آنکه پیش از آن، او را به اسلام دعوت نمایی. به خدا سوگند! اگر خداوند یک انسان را به دست تو هدایت کند، برای تو بهتر است از تمام آنچه خورشید بر آن طلوع و غروب می کند.»

امام صادق(ع) نیز در ارتباط با رسالت و نقش اصلی علمای دین می فرماید: «عُلَمَاءُ شِیعَتِنَا مُرَابِطُونَ بِالثَّغرِ الَّذِی یَلِی اِبلِیسُ وَعَفَارِیَتُهُ یَمنَعُونَهُم عَنِ الخُرُوجِ عَلَی ضُعَفَاءِ شِیعَتِنَا وَ عَن اَن یَتَسَلَّطَ عَلَیهِم اِبلِیسُ وَ شِیعَتُهُ النَّوَاصِبُ اَلَا فَمَنِ انتَصَبَ لِذَلِکَ مَن شِیعَتِنَا کَانَ اَفضَلَ مِمَّن جَاهَدَ الرُّومَ وَ التُّرکَ وَ الخَزَرَ اَلفَ اَلفِ مَرَّةِ لِاَنَّهُ یَدفَعُ عَن اَدیَانِ مُحِبِّینَا وَ ذَلِکَ یَدفَعُ عَن اَبدَانِهِم؛ (12) دانشمندان پیروان ما، همانند مرزدارانی هستند که در برابر لشکر ابلیس صف کشیده اند و از حمله آنها به افرادی که قدرت دفاع از خود را ندارند جلوگیری می کنند. آگاه باشید هر کس از شیعیان ما، خود را به این مرزداری برگمارد، مقامش از کسانی که با رومیان جهاد کرده اند هزار هزار بار بالاتر است؛ بدان جهت که این مرزدار، از دین دوستان ما دفاع می کند، در صورتی که آنان از بدن ایشان دفاع می کند.»

امام هشتم(ع) فرمود: «رَحِمَ اللهُ عَبداً اَحیَا اَمرَنَا؛ خدا بیامرزد کسی را که امر ما را زنده کند.» راوی حدیث گوید: چگونه امر شما زنده می شود؟. امام فرمود: «یَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ یُعَلِّمُهَا النَّاسَ فَاِنَّ النَّاسَ لَو عَلِمُوا مَحَاسِنَ کَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا؛ (13) به آموختن علوم و تعلیم دادن آن به مردمان؛ چه اگر مردمان از آن تعالیم والا که در سخنان ما است آگاه گردند، پیرو ما خواهند شد.»

مبارزۀ با نادانی، وظیفۀ سنگین علماء

یکی از مسئولیت های بزرگ علما و مبلّغان اسلامی، مبارزه با جهل، نادانی، خرافات و بدعت ها و بیدار کردن اندیشه ها و گسترش هوشیاری اجتماعی در زمینه های مختلف است که گاهی فرد و یا جمعی گرفتار آن می شوند و زمینه را برای سوء استفاده قدرتهای استکباری و سلطه بر افکار، اعتقادات و فرهنگ جامعه فراهم می کنند؛ چنانچه در قرآن راجع به فرعون می خوانیم: «فَاستَخَفَّ قَومَهُ فَاَطَاعُوهُ اِنَّهُم کَانُوا قَوماً فَاسِقِین»؛ (14) «فرعون قوم خود را سبک شمرد؛ در نتیجه از او اطاعت کردند. آنان قومی فاسق بودند.»

پیامبر(ص) فرمود: «اِذَا ظَهَرَتِ البِدَعُ فِی اُمَّتِی فَلیُظهِرِ العَالِمُ عِلمَهُ فَمَن لَم یَفعَل فَعَلَیهِ لَعنَةُ اللهِ؛ (15) چون بدعت ها در امت من پدید آید بر عالم است که علم خود را آشکار کند، پی هر کس چنین نکند، لعنت خدا بر او باد.»

و نیز امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل می کند که آن حضرت فرمود: «یَحمِلُ هَذَا الدِّینَ فِی کُلِّ قَرنٍ عُدُولٌ یَنفُونَ عَنهُ تَأوِیلَ المُبطِلِینَ وَتَحرِیفَ الغَالِینَ وَانتِحَالَ الجَاهِلِینَ؛ (16) بار حفظ دین را در هر قرن، مردمان عادلی بر دوش دارند که تأویل های باطل اندیشان و تحریف های گزافه کاران و ساخته های نادانان را از آن دور و نابود می کند.»

مبلّغان راستین چه کسانی هستند؟

مبلّغ و عالم دین، باید از لحاظ علمی، اخلاقی، فنّ خطابه و بیان و ... دارای شرایط و ویژگی هایی باشد تا در این رشتۀ مهم موفّق گردد.

 نظر قرآن و حدیث به برخی از ویژگی های مبلّغین

1. فهم و دریافت دین

یک عالم و مبلّغ دین در درجه اول باید تلاش کند اگر می خواهد در امر تبلیغ دین و آموزه های ارزشمند آن موفّق باشد، فهم عمیق و جامعی را از آنها کسب نماید و به عبارت دیگر، اصول و فروع دین را خوب و دقیق بفهمد و نیک فهمی را (فهم عمیق و جامع) خود را بالا ببرد.

قرآن کریم در این زمینه می فرماید: «وَ مَا كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِن كلّ فِرْقَةٍ مِّنهُمْ طائفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فى الدِّينِ وَ لِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيهِمْ لَعَلَّهُمْ يحْذَرُونَ»؛ (17) «شایسته نیست مؤمنان همگی [به سوی میدان جهاد] کوچ کنند؛ چرا از هر گروهی طایفه ای از آنها کوچ نمی کند [و طایفه ای بماند] تا در دین [و معارف احکام اسلام] آگاهی پیدا کنند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود آنها را انذار نمایند تا [از مخالفت فرمان پروردگار] بترسند و خودداری کنند.»

امام علی(ع) می فرماید: «لَا خَیرَ فِی دِینٍ لَا تَفَقُّهَ فِیهِ؛ (18) خیری در آن دین [و دینداری] نیست که با تفقه و نیک فهمی همراه نباشد.»

و نیز فرمود: «المُتَعَبِّدُ عَلَی غَیرِ فِقهٍ کَحِمَارِ الطَّاحُونَةِ یَدُورُ وَ لَا یَبرَحَ؛ (19) عبادت کننده ناآگاه از دین، همچون خر آسیاب است، که دور خود می چرخد، ولی از جایی که هست بیشتر نمی رود.»

امام صادق(ع) می فرماید: «لَوَدَدتُ اَنَّ اَصحَابِی ضُرِبَت رُءُوسُهُم بِالسِّیَاطِ حَتَّی یَتَفَقَّهُوا؛ (20) دوست دارم تازیانه ها بر سر اصحاب من افراخته بود تا اینکه در حلال و حرام تفقه کنند.»

و از امام هفتم(ع) نیز نقل شده که فرمودند: «تَفَقَّهُوا فِی دِینِ اللهِ فَاِنَّ الفِقهَ مِفتَاحُ البَصِیرَةِ وَ تَمَامُ العِبَادَةِ وَ السَّبَبُ اِلَی المَنَازِلِ الرَّفِیعَةِ وَ الرَّتَبِ الجَلِیلَةِ فِی الدِّینَ وَ الدُّنیَا وَ فَضلُ الفَقِیهِ عَلَی العَابِدِ کَفَضلِ الشَّمسِ عَلَی الکَوَاکِبِ وَ مَن یَتَفَقَّه فِی دِینِهِ لَم یَرضَ اللهُ لَهُ عَمَلاً؛ (21) در دین خدا تحقیق و تفقه کنید که فهم و فقه، کلید بینایی و کامل کننده عبادت و سبب رسیدن به جایگاه های بلند و پایگاه های بزرگ در دین و دنیا است. برتری فقیه دین شناس بر عابد، همچون برتری خورشید بر ستارگان است و هر کس در دین تفقه نکند، خدا از هیچ عمل او خرسند نمی شود.»

در تفسیر نمونه آمده است: «فقیه» در کاربرد احادیث و اخبار، به معنایی که در سده های بعد اصطلاح شده و تا کنون نیز متداول است، نیست. فقیه در این اصطلاح، یعنی کسی که علم فقه اصطلاحی را به صورت اجتهادی بداند؛ لیکن فقیه، در منطق احادیث و تعالیم، یعنی عالم به ابعاد گوناگون دین و شناخت های دینی و عامل به موازین اخلاق و اعمال اسلامی [است]؛ یعنی کسی که دین را در بُعد توحید و خدا شناسی، حاکمیت سیاسی و اجتماعی، تربیت، اخلاق و خودسازی، مدیریت قضا و حقوق، احکام و اقدام و اعمال به خوبی بشناسد و خود، نمونه عملی آن باشد؛ چون اکنون روزگاری است که جهان بشری دگرگون شده و حیات انسانی متحول گشته است و مسائل بی شماری در مفاهیمی نو برای انسان و انسانیت پیش آمده است؛ فهم همه معانی و مسائل اسلامی در ارتباط با انسان و جهان و بشریت و حیات، کار فرد نیست. این است که باید از این پس، این مسائل به وسیله هیئت ها، گروه های عالم و شایسته، تخصص دیده، انسانگرا و زندگی شناس شناخته، تبیین و عرضه گردد. (22)

2. عدم وحشت از هیچ کسی جز خدا (شجاعت)

در قرآن می خوانیم: «الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسلَتِ اللَّهِ وَ يخْشوْنَهُ وَ لا يخْشوْنَ أَحَداً إِلا اللَّهَ وَ كَفَى بِاللَّهِ حَسِيباً»؛ (23) «[پیامبران پیشین] کسانی بودند که تبلیغ رسالت های الهی را می کردند و تنها از او می ترسیدند و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند و همین بس که خداوند حسابگر و پاداش دهنده اعمال آنها است.»

از این آیۀ شریفه، دو ویژگی اساسی برای مبلّغان راستین استفاده می شود: الف. شجاعت و قاطعیت؛ ب. اخلاص.

در تفسیر نمونه می خوانیم: منظور از تبلیغ در اینجا، همان ابلاغ و رسانیدن است و هنگامی که ارتباط با [رسالات الله] پیدا کند، مفهومش این می شود که آنچه را خدا به عنوان وحی به پیامبران(ع) تعلیم کرده به مردم تعلیم کنند و آن را از طریق استدلال، انظار، بشارت، موعظه و اندرز، در دل ها نفوذ دهند. (24)

3. اخلاص و چشم داشت از خدا

یک مبلّغ الهی به مقتضای: «وَ کَفَی بِاللهِ حَسِیباً» تنها به این می اندیشد که حسابگر اعمال او خدا است و پاداشش به دست او است و همین آگاهی و عرفان به او در این راه پر نشیب و فراز مدد می دهد. (25)

یک مبلّغ راستین باید نه بیمی از مردم داشته باشد و نه ترسی از هیچ مقامی که آن نیاز و این ترس بر افکار و اراده آنها خواه ناخواه اثر می گذارد.

با وجود این دو شرط، پیروزی و موفّقیّت در امر تبلیغ، قطعی و حتمی است؛ زیرا جهاد همیشه در اسلام، جهاد مسلحانه نیست، بلکه بالاتر از آن، جهاد فکری، فرهنگی و تبلیغاتی است؛ چنانچه پیامبر(ص) در زمان رسالتش در مکه و قبل از هجرت به مدینه، چنین جهادی را شیوه خود در امر رسالت الهی قرار داده بود.

احمد نادری عفیف

پی نوشت:

1) المفردات فی غریب القرآن، ص 60.

2) بقره/ 232.

3) طلاق / 2.

4) ابراهیم / 52.

5) یس / 17.

6) الرعد / 40.

7) نحل / 82.

8) فصلت / 33.

9) آل عمران / 104.

10) توبه / 122.

11) الاصول من الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج 5، ب 28.

12) بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، ج 2، ص 5؛ الاحتجاج، طبرسی، ج 2، ص 155.

13) بحار الانوار، ج 2، ص 30؛ معانی الاخبار، ج1، ص 174.

14) زخرف / 54.

15) اصول کافی، ج 1، ص 54.

16) بحار الانوار، ج 2، ص 92.

17) توبه / 122.

18) بحار الانوار، ج 70، ص 307.

19) الاختصاص، شیخ مفید، چاپ کنگره، 1413 ق، ص 238.

20) بحار الانوار، ج 1، ص 213.

21) تحف العقول، حسن بن علی حرّانی، ص 303 ـ 302.

22) ترجمه فارسی الحیات، احمد آرام، ج1، ص 102.

23) احزاب / 39.

24) تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج 17، ص 355.

25) همان، ص 360.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha