چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۷ ذیقعدهٔ ۱۴۴۵ | May 15, 2024
کد خبر: 1153646
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۳
1

حوزه/ استاد حوزه و دانشگاه به تبیین مؤلفه های سواد امنیتی بر محور معارف موجود در نهج البلاغه پرداخت.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام ایمان شکیبایی طی سخنانی در دیدار جمعی از رابطین نمایندگی ولی فقیه در حوزه ها و پایگاه های مقاومت بسیج که به مناسبت فرارسیدن هفته عقیدتی، سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برگزار شد با اشاره به فرمایشی از رهبرمعظم انقلاب گفت: ایشان در مهرماه ۱۴۰۱فرمودند: «امنیّت زیرساخت همه‌ی ابعاد زندگی یک جامعه است...از مسائل شخصی بگیرید، تا مسائل اجتماعی، تا مسائل عمومی، تا مسائل خارجی.»

وی در ادامه به فرمایشی از حضرت آقا اشاره کرد که ایشان در مهرماه ۱۳۷۹در مراسم فارغ التحصیلی جمعی از پرسنل نیروی انتظامی فرمودند:امنیت، یکی از اساسی‌ترین و اصلی‌ترین نیازهای یک ملت و یک کشور است. مهمترین مشکل برای یک کشور وقتی به وجود می‌آید که در محیط کار، در محیط زندگی، در محیط تحصیل و در فضای عمومی جامعه مردم احساس امنیت نکنند. این‌جاست که مغزهای فعال، دستهای توانا و سرانگشتان ماهر، هیچیک نخواهند توانست مسئولیت مهمی را که هر کدام بر دوش دارند، به انجام برسانند. در فضای امنیت است که هم تلاش علمی، هم تلاش اقتصادی، هم روحیه و نشاط و هم همه‌ی فعالیتهای یک کشور می‌تواند به‌درستی برنامه‌ریزی شود و با دقت دنبال گردد و به نتایج خود برسد.

استاد حوزه و دانشگاه گفت:امروز برای خیلی از موضوعات، کارشناسان مربوطه، مولفه هایی را ترسیم می کنند تا با توجه به آن مولفه ها، مواردی که نیاز به توجه و فعالیت بیشتر دارد، بیشتر به چشم بیاید و بیش از گذشته به تقویت آن مولفه ای که مورد توجه نبوده پرداخته شود، لذا تبیین مولفه های سواد امنیتی از این منظر حائز اهمیت است که در یک هندسه کلی بدانیم در کدام مولفه ها پیشرفت داشته ایم و در کدام مولفه ها پسرفت.

حجت الاسلام شکیبایی گفت:امیرالمومنین(ع) دریک طبقه ‌بندی، امنیت را به انواع گوناگونی تقسیم نموده است:

۱-امنیت فردی

۲-امنیت اخلاقی معنوی

۳- امنیت فرهنگی

۴- امنیت سیاسی اجتماعی

۵- امنیت اقتصادی

۶- امنیت قضایی

۷- امنیت مرزی

۸-امنیت نظامی

۹-امنیت ملی

۱۰-امنیت عقیدتی

وی افزود:تمام این مولفه ها در یک مجموعه شامل، به همدیگر مرتبط و محدوده‌های هم را کامل می‌نمایند. مولفه های این مقوله را با محوریت نهج البلاغه پی‌گیری می نمائیم:

پژوهشگر حوزه و دانشگاه در تبیین امنیت فردی گفت:امنیت فردی، حالتی است که در آن شخص از لحاظ جسمی و روحی، فارغ از ترس نسبت به آسیب رسیدن به جان، مال یا آبروی خود یا از دست دادن آنها زندگی کند. نمونه اهمیت امنیت فردی را در خطبه۲۷ملاحظه می فرمایید که حضرت فرمود:به من خبر رسید که مردی از لشکر شام به خانه زنی مسلمان و زنی غیر مسلمان که در پناه حکومت اسلام بوده وارد شده و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره‌های آنها را به‌غارت برده است؛ در حالی که هیچ وسیله‌ای برای دفاع، جز گریه و التماس‌کردن نداشته‌اند... د. اگر برای این حادثه تلخ، مسلمانی از روی تأسف بمیرد، ملامت نخواهد شد و از نظر من سزاوار است.

حجت الاسلام شکیبایی در باب امنیت اخلاقی، معنوی گفت:مراد از امنیت اخلاقی، معنوی که برای آحاد یک جامعه و ملت وجود دارد این است که قلب انسان به واسطه ایمان و باور همراه عمل به یک سکون و آرامش درونی دست یابد. عمده‌ ترین هدف انبیاء در بعثت، توجه دادن مردم به همین مسئله است.

حضرت در نکوهش کوفیان و هشدار به آنها در خطبه ۱۰۶می‌فرماید:الحمدالله الذی شرع الاسلام فسّهل...فجعله امناًلمن عقله... ستون‌های اسلام را در برابر ستیزه جویان استوار کرد...و آن را پناهگاه امنی برای پناه برندگان قرار داد. امام اسلام را بعنوان مقوله‌ای که خود امنیت آورست، معرفی می‌ نماید و در باقی کلمات خود برای رسیدن به این امنیت معنوی، مصادق دیگری را هم عنوان می کنند؛ یکی دیگر از راههای امنیت معنوی وجود نبی اکرم(ص) است که در حکمت۸۸فرمود: کان فی الارض امانان من عذاب الله و قد رفع احدهما...دو چیز در زمین مایه امان از عذاب خدابود: یکی از آن دو برداشته شد، پس دیگری را دریابید و بدان چنگ زنید. اما امانی که برداشته شد، رسول خدابود و امان باقی مانده، استغفار کردن است.

استاد حوزه و دانشگاه در باب امنیت فرهنگی ابراز داشت:فرهنگ که فرایندی از آداب و رسوم، خوی‌ها و خصلت‌ها و چگونگی روابط حاکم بر مجموعه ‌ها و گروه های انسانی است ضمن آن که خود زاییده زندگی اجتماعی انسانهاست، تأثیر شگرف و غیر قابل تردیدی بر چگونگی زندگی و ادامه حیات اجتماعی و ملی ملتها نیز دارد. فرهنگ هر ملتی ریشه در اعتقادات، طرز تلقی‌ها و نوع نگرش آنها به جهان و مسائل موجود در آن دارد. بنابراین به میزانی که پایه‌ های اعتقادی و باورهای اجتماعی ملتی مبتنی بر حقایق و ارزش های انسانی و الهی باشد، ارزش های فرهنگی او نیز شایسته تمجید و درخور ستایش و قابل پیروی خواهد بود. اما پرواضح است که در طول تاریخ حیات بشری، همواره آداب و سنن و خوی و خلق انسانها در جهت حق و بر اساس برداشت‌ های حق جویانه و واقع ‌گرایانه از قضایا و مسائل مختلف نبوده و در بسیاری موارد و به دلایل عدیده، انحراف و کجروی و دوری از صراط مستقیم فلاح و رستگاری و درغلتیدن در دامن موهومات و باورهای خرافی، باطل گرایانه، غیر الهی و ضدبشری گریبانگیر اقوام و ملل مختلف شده است.

وی ادامه داد: در عصری که بسیاری از واژه‌ها معنای حقیقی خود را از دست داده‌اند، اشاعه ابتذال و فساد، نام ترویج فرهنگ و خدمت به جامعه بشری به خود می‌گیرد و دفاع از هویت ملی و ارزشهای والای انسانی و فرهنگ واپسگرایی، سکون و عقب ماندگی تلقی می‌شود. امام در زمینه پنهان بودن حرکت ضد فرهنگی دشمن در خطبه ۹۲هشدار می ‌دهد که: فتنه ‌ها آن گاه که روی آورند با حق شباهت دارند و چون پشت کنند، حقیقت چنان‌که هست، نشان داده می‌شوند. فتنه‌ ها چون می‌آیند شناخته نمی ‌شوند و چون می‌ گذرند، شناخته می‌ شوند. فتنه ‌ها چون گرد بادها می‌ چرخند از همه جا عبور می ‌کنند...و یا درخطبه ۱۵۱می ‌فرماید:... الفتنه عند طلوع جنینها و ظهور کمینها و انتصاب قطبها و مدارحاها...فتنه آغازش چون دوران جوانی پرقدرت و زیبا و آثارش چون آثار باقیمانده بر سنگ‌های سخت زشت و دیر پاست...

آنچه در زندگی سیاسی و فردی حضرت بعنوان نقاط برجسته ظهور می ‌نمایند این است که اوضاع سیاسی و فقدان امنیت و ثبات سیاسی در طول ۲۵ سال سبب نابودی امنیت سیاسی و فرهنگی امت محمد(ص) گردید. آن‌ها در پناه خفقان و استبداد به هجوم فرهنگی خویش در قالب عدم کتابت حدیث وعدم رجوع به قرآن ناطق، جامعه را با شعار حسبنا کتاب اللَّه در غباری از تیرگی وانهادند، امّا حضرت بر این اساس با بدست گرفتن زمام امور جامعه با ایجاد یک انقلاب فرهنگی در جهت زدودن رسوبات و لایه‌های پیدا و پنهان افکار منحرف، دشمنان را از صحنه بیرون نمود.

کارشناس نهج البلاغه در تبیین امنیت سیاسی، اجتماعی گفت:امنیت سیاسی، اجتماعی به معنای رهبری جامعه به سوی خیر و صلاح است و امیرالمومنین در بازگشت از صفین در خطبه۲این نعمت را چنین متذکر مردم شدند که: ...والناس فی فتن انجذم فیها حبل الدین و تزعزعت سواری الیقین و اختلف النجر و تشقت الامم ...خداوند پیامبراکرم را زمانی فرستاد که مردم در فتنه‌ها گرفتار شده، رشته‌های دین پاره شده و ستون‌های ایمان و یقین ناپایدار بود. دراصول دین اختلاف داشتن و امور مردم پراکنده بود. راه رهایی دشوار و پناهگاهی وجود نداشت. چراغ هدایت بی نور و کور دلی همگان را فرا گرفته بود. خدای رحمان معصیت می‌شد و شیطان یاری می گردید...ویا در عبارت دیگر در خطبه۳۳فرمود:ان الله بعث محمداً و لیس احدٌ من العرب یقرا کتاباً ولا یدعی نبوّه، فساق الناس حتّی...

خداوند هنگامی محمد را مبعوث نمود که هیچ کس از عرب، کتاب آسمانی نداشت و ادعای پیامبری نمی‌کرد. پیامبر اکرم مردم جاهلی راتا به جایگاه کرامت انسانی پیش برد و به رستگاری رساند که سرنیزه هایشان کُندی نپذیرفت و پیروز شدند و جامعه آنها استحکام گرفت. ضرورت امنیت سیاسی، اجتماعی آن گاه تجلی می‌یابد که جوامع و ملت‌ها از درون و بیرون مورد هجوم باطل‌ ها و دشمنان دین قرار گیرند و آن‌گاه که اباطیل و باطل ‌ها از میان جامعه و اطراف جوامع رانده شدند، یک آرامش و ثبات سیاسی بر فضای جامعه طنین انداز خواهد شد.

وی در تبیین امنیت اقتصادی خاطرنشان کرد:مراد از امنیت اقتصادی برقراری یک عدالت در جامعه است. زیرا بی‌ شک عدالت اجتماعی، آرمان مقدسی است که تنها در جریان جامعه دینی محقق شدنی است. امیرالمومنین(ع) پس از بدست گرفتن زمام ظاهری حکومت، در اولین نطق خود، در خطبه۱۵وعده اصلاح و اجراء امنیت اقتصادی را داد و فرمود:والله لو وجدته قد تزوج به النساء وملک به الاماء لرددته، فانّ فی العدل سعة و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق...به خدا سوگند بیت المال تاراج شده را هر کجا بیابم به صاحبان اصلی آنها باز می‌گردانم، گرچه با آن ازدواج کرده یا کنیزانی خریده باشند، زیرا در عدالت گشایش برای عموم است و آن کس که عدالت بر او گران آید، تحمل ستم براو سخت‌تر است.

اگر در جامعه ‌ای رفاه به شکل نهادینه و روش‌مند برای عامه مردم تحقق نیابد، هرج و مرج و بی ‌عدالتی رواج پیدا خواهد نمود. زیرا عدم رفاه مادی که در لسان روایت، فقر نامیده شده است، زمینه را برای عصیان و طغیان در جامعه فراهم می‌نماید.

حجت الاسلام شکیبایی در تبیین امنیت قضایی اظهار داشت:در این باره امیرالمومنین(ع) در به کارگیری قضات شریف و بافضیلت و از خانواده ‌های توانا و شایسته برای مسؤولیت قضاوت و دارای تیزبینی در نامه۵۳تأکید می‌فرماید:ثُمَّ اختر لِلْحُکْم بَیْن النّاس اَفْضل رعیَّتک فی نفسک مِمَّن لا تَضیق بِه الامُور و لا تَمحکه‌الخُصوم...؛ برای قضاوت در میان مردم بهترین کارگزارانت را انتخاب کن. از کسانی باشد که امور گوناگون و کارها بر او تنگ نیاید و او را در تنگنا قرار ندهد و برخوردهای گوناگون و خصمانه طرفهای درگیر، او را به خشم وا ندارد. کسی که در لغزش خود پای نمی‌فشارد و چون حق را شناخت، بازگشت به حق بر او دشوار نخواهد آمد. خویشتن را اسیر طمع و آز نکرده و به فهم سطحی بسنده نمی‌کند. از آن کسان که در شبهات از همه بیشتر احتیاط می‌کنند و در گردآوری ادله و پیروی از دلیل از همه بیشتر پا می‌فشارد. کسانی که از مراجعه خصوم کمتر دچار ناشکیبی می‌شوند و برای کشف حقایق امور از همه صابرتر و شکیباتر باشند و چون حق برای آنها روشن شد، از همه قاطع‌ترند. کسانی که ثناخوانی، آنها را دچار خودخواهی نمی‌کند و با چرب‌زبانی و فریب، شاهین ترازوشان به کژی میل نمی‌کند. البته چنین کسانی سخت کمیاب‌اند.

این فصل از بیان حکیمانه و سازنده و عدالت ‌گستر و پاسدار حریم حق و عدل، یکی از حساس‌ ترین و کارآمدترین بخشهای حکومت در جامعه است، که بخش قضاوت و احقاق حقوق مردم و برقراری نظم و امنیت در جامعه و پاسداری از حقوق محرومان و ستمدیدگان و مبارزه با زورگویان و ستمگران است. بدون تردید اساس حکومت زمانی استوار و پایدار خواهد بود که جلوی ظلم و زور و فساد در جامعه گرفته شود و عدالت و امنیت قضایی با قاطعیت در جامعه برقرار گردد.

وی افزود:بدیهی است شرط اول برای تحقق این رسالت، استقرار قانونی و ایجاد دستگاه قضایی سالم و کارآمد برای انجام وظایف محوله است. اساس چنین دستگاهی دو چیز است:قانون و قضات شایسته.

آنچه در سخنان امام(ع) نسبت به منصب قضاء و حساسیت حرفه گرانسنگ و الهی قضاوت بیان شده، نشانگر خطیر بودن آن و نقش سرنوشت‌ساز حاکمان و قاضیان و دادرسان و شاغلان منصب قضا است، که شرایط آنان بدین قرار است:

۱. از بهترین و برترین اشخاص باشند.

۲. دارای شرح صدر باشند و اطلاعات لازم برای قضاوت عادلانه را به دست آورند.

۳. با شهامت اشتباهات خود را بپذیرند و آن را جبران کنند.

۴. زود به خشم نیایند و در مقابل پافشاری طرفینِ دعوا به احقاق حقشان کنترل خود را از دست ندهند.

۵. قوی و نیرومند باشند و از قدرتمندان نترسند.

۶. عزت نفس و همت عالی داشته باشند و اسیر آز نگردند و توسط رشوه‌دهندگان تطمیع‌نشوند.

۷. اهل تحقیق باشند و با آسان‌گیری از مسایل نگذرند و بدون کسب اطلاعات به قضاوت نپردازند و با برخورد سطحی و بر اساس اولین شنیده‌ها حکم صادر نکنند.

۸. در مواجهه با امور مشتبه و مسایل گنگ و پیچیده، احتیاط و تأمّل را از دست ندهند و در کشف واقعیات بر اساس دلایل و براهین قطعی کنجکاو و مصرّ باشند و در یافتن حق، پافشاری و توانایی و شرح صدر لازم را داشته باشند.

۹. با طرفین دعوا گشاده‌رو باشند و بدون ابراز خستگی و ناراحتی به هر کدام از طرفین فرصت سخن گفتن بدهند.

۱۰. گرفتار حیله و مکر فریبکاران نشوند و در مقابل تملق و چاپلوسی اراده خود را از دست‌ندهند.

۱۱. از قاطعیت برخوردار باشند و هنگامی که حقیقت را کشف کردند، اجازه ندهند عاملی مانع صدور حکم عادلانه گردد و حکم خود را بدون طرفداری از یکی و کم‌لطفی به دیگری صادر کنند و از هیچ چیز و هیچ کس ملاحظه نکنند، جز عدل و وظیفه. البته افرادی با چنین مشخصات اندک‌اند. داشتن قاضی شایسته و صالح برای حکومت توفیق بزرگی است که باید ارزش آن را بداند.

وی افزود:رهبرمعظم انقلاب در تیرماه ۱۳۸۲دردیدار مسئولان دستگاه قضایی فرمودند:مسأله امنیت قضایی هم که در برخورد و مراجعه و مواجهه با دستگاه قضا، مردم احساس امنیت کنند، بسیار مهمّ است... اگر امنیت قضایی به وجود آمد، امنیت سیاسی، امنیت اجتماعی، امنیت اقتصادی، امنیت اخلاقی و امنیت فرهنگی هم به وجود خواهد آمد.

استاد حوزه و دانشگاه در باب امنیت مرزها گفت:امیرالمومنین(ع) خطاب به یکی از فرماندارانش در نامه۴۶ می‌نویسد:امّا بَعْدَ فانّک مِمَّنِ اسْتَظْهر بِه عَلی اِقامة الدّین و اقمع بِه نَخوة الاثیم و اسد بِه لهاة الثغرالمَخُوف؛ بی‌گمان تو از کسانی هستی که من در اقامه دین خدا و اجرای قوانین الهی و در هم شکستن غرور جنایتکاران و پاسداری از مرزهای حساس کشور به نیروی آنها تکیه و اعتماد می‌کنم.

امام می‌فرماید: اقامه دین و ریشه‌کن کردن غرور گناهکاران و جباران و انسداد مرزهای حساس و گلوگاه های دشمن را به وسیله تو می‌بندم. تو در کارهای مهم از خداوند استعانت جوی و سختی و شدت را با نرمی درآمیز و هر جا رفق مؤثرتر باشد، از آن استفاده کن و هر جا جز شدت جواب ندهد، با قاطعیت برخورد کن و در هر حال با رعیت و مردم مهربان باش و آغوشت را برای آنها بگشا و با گشاده‌رویی با آنان برخورد کن و با نرمی با آنان معاشرت بنما و در ملاحظه و نظر کردن و تحیت گفتن با آنان یکسان رفتار کن تا بزرگان طمع در ستم کردن به تو نکنند و ضعیفان از عدل تو مأیوس نشوند.

وی افزود:خبر به آن حضرت رسید که لشکریان معاویه به شهر مرزی انبار حمله کرده و به مال و جان مردم یورش آورده‌اند و خلخال و دستبند از پا و دست زنان مسلمان و کسانی که در پناه حکومت اسلام هستند، در آورده و پیروزمندانه برگشته ‌اند و کسی در برابر آنها نایستاده است، در خطبه۲۷فرمود:اگر انسان از شنیدن این خبر از غصه دق کند و بمیرد، سزاوار است. همه ناموس امام هستند و حکومت اسلامی نسبت به همه مسؤولیت دارد، تا جایی که نه تنها زنان معاهد در شهر انبار باید در سایه امن و امان حکومت اسلامی باشند که در شام یا یمامه اگر گرسنه ‌ای باشد، امام مسلمانان هرگز آرام ندارد و برای او قابل تحمل نیست خود سیر باشد و ملتش گرسنه باشند. همه فرزندان و برادران دینی او همانند او انسان و از حقوق انسانی برخوردار هستند که در نامه۵۳فرمود: «فَاِن النّاس صنفان امّا اَخ لَک فِی الدّین اَوْ نظیر لَکَ فی الخلَق».

استاد حوزه ودانشگاه در تبیین امنیت نظامی گفت:امیرالمومنین(ع) در نامه ۳۶ که در رد تقاضای عقیل مبنی بر تغییر نظر در برخورد با جنگ، در هنگامی که معاویه حمله های غارتگرانه خود را به اطراف حکومت اسلامی شروع کرده و دست به فساد و قتل و غارت زده بود، به برادرش نوشت:من تا جان دارم جنگ با کسانی را که آن را روا می دانند، روا می دانم تا آنکه خدای خود را دیدار کنم. یعنی با این بیعت شکنان و سرکشان و مخالفین و آنهایی که به عملیات جنگی و جرم و جنایت بر علیه دولت اسلامی و اهل آن، دست یازیده اند، می جنگم.

پژوهشگر نهج البلاغه در تبیین امنیت ملی گفت:امیرالمومنین(ع) در نهج البلاغه برای امنیت ملی اهمیت خاصی قائل است و از این رو بسیاری از فرمایشات آن امام همام، بر پایه حفظ امنیت سرمایه های وجود انسان اعم از جان و مال و آبرو و ناموس آن قرار داده است که با توجه به خطبه ها و نامه ها و حکمت های آن حضرت، در خصوص امنیت ملی، می توان آنها را راهگشا دانست و در زندگی فردی و اجتماعی پیاده کرد؛ به عنوان نمونه می توان به باج ندادن به برادرش عقیل یا خلخال پای زن یهودی و... و.)

حجت الاسلام شکیبایی در باب امنیت عقیدتی گفت:امنیت عقیده صحیح به قدری باید حفاظت و مراقبت شود که هرکسی جرات نکند با یک سخنرانی ناصحیح و یک پیام معاندانه در فضای مجازی به عقیده صحیح خدشه و ضربه وارد سازد، امیرالمومنین(ع) در خطبه۱۳۱فرمود: «اللهم انک تعلم انه لم یکن الذی منا منافسه فی سلطان و لاالتماس شی ء من فضول الحطام و لکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک فیامن المظلومون من عبادک و تقام المعطه من حدودک.» یعنی بار خدایا تو می دانی که جنگ و درگیری ما برای بدست آوردن قدرت و حکومت و دنیا و ثروت نبود بلکه می خواستیم که نشانه های دین تو را در جایگاه خویش بازگردانیم و در سرزمین های تو اصلاح را ظاهر کنیم تا بندگان ستمدیده ات در امنیت زندگی کنند و قوانین و احکام فراموش شده ات بار دیگر اجرا گردد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • ابرقویی IR ۰۹:۵۰ - ۱۴۰۳/۰۲/۱۱
    0 0
    سلام علیکم از خبرگزاری حوزه بابت انعکاس حداکثری محتوای گزارش فوق آن هم به نحو دسته بندی و با ذکر سند بسیار متشکرم