جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۶ شوال ۱۴۴۵ | Apr 26, 2024
ایستاده در غبار

حوزه/ متاسفاته از اواسط دهه ۷۰ به این بهانه که فیلم‌های دهه ۶۰ نگاهی سطحی به جنگ داشته، از حماسه فاصله گرفت و به نوعی خودزنی کرد، نتیجه آن شد که امروز می‌بینیم...

سالهاست سینمای دفاع مقدس آن روح و نشاط دهه 60 و ابتدای دهه 70 را ندارد. پیرامون چرایی این مسئله بحث‌های مختلفی مطرح شده،اما نکته اصلی که معمولا در بحث‌ها مغفول مانده، حماسه سرایی در فیلم‌های دفاع مقدس است که این ویژگی بارز به هیچ وجه در فیلم‌های این ژانر دیده نمی‌شود، البته حماسی‌سرایی هیچ ربطی به خیال پردازی ندارد.

از ابتدای دهه شصت فیلم‌های دفاع مقدس به بهانه نگاه واقع‌گرا به سمتی گرایش پیدا کردند که دیگر فرق دشمن یا خودی در آن مشخص نبود. برای مثال در فیلم «طبل بزرگ زیر پای چپ» با دشمن مقابل ارتباطی انسان دوستانه برقرار می‌شود یا در فیلم «ملکه» گوشه‌ای دیگر از این همنوایی دیده می‌شود. از این دست مثالها در فیلم‌های دفاع مقدس در یک دهه اخیر به وفور دیده می‌شود و متاسفانه باز هم در فیلم‌های دیگر آن را می‌بینیم. 

حال بیاییم این نگاه را با فیلم‌هایی چون «هراس» یا «گذرگاه» ساخته شهریار بحرانی در دهه 60 مقایسه کنیم. در این فیلم‌ها دشمن به معنای واقعی، دشمن است، چون به خاک یک کشور دیگر تجاوز کرده است. برای همین وقتی با این نیروهای شر مبارزه در می شود، حس حماسه در تماشاگر هویداست.

بعد از گذشت 30 سال هنوز وقتی این قبیل آثار را می‌بینیم بابت آن احساس رضایت می‌کنیم. این خصیصه تنها به سینمای کشور ما محدود نمی‌شود، بلکه سینمای جهان نیز از آن بهره می‌برد. برای نمونه فیلم «فیوری» را مثال می‌زنیم که از بازی برد پیت بهره برده است.

در این کار رشادت چند سرباز آمریکایی با مواجهه با سربازانی آلمانی تصویر می‌شود بدون اینکه بخواهد نیروهای دشمن را با نگاهی انسان دوستانه برانداز کند. بنابراین آنچه در فیلم دیده می‌شود، حماسه‌ای است که به فیلم عظمت می‌بخشد. 

متاسفاته از اواسط دهه 70 به این بهانه که  فیلم‌های دهه 60 نگاهی سطحی به جنگ داشته، از حماسه فاصله گرفت و به نوعی خودزنی کرد، نتیجه آن شد که امروز می‌بینیم. این نقصان تا به آنجا پیش رفت که در فیلم «اتوبوس شب» رزمنده ایرانی فریاد می‌زند چرا می‌کشیم! این پیام فیلم بسیار خطرناک است، چون حس میهن پرستی را از بین می‌برد و این تفکر را در تماشاگر به وجود می‌آورد که برای دفاع از آب و خاک جنگیدن راه علاج نیست؟! حال خود قضاوت کنید با این توصیفات چگونه سینمای ما می‌خواهد تصویرگر رشادت کسانی باشد که امروز در لباس مدافعان حرم از جان خود می‌گذرند تا آسایش را هدیه مردم کنند، آیا آنها هم باید از خود سوال کنند چرا باید در کشوری دیگر جان خود را فدا کنند؟

 تمام این توضیحات به این دلیل بیان شد تا به معدود استثناهای سینمای دفاع مقدس با نگاهی احترام آمیز بنگریم. فیلم‌هایی نظیر «ایستاده در غبار » که مایه مباهات سینمای دفاع مقدس است، البته در سالهای قبل‌تر، نمونه‌های موفق دیگری چون «روز سوم»، «چ»، «دوئل» و چند کار دیگر نیز داشته‌ایم، اما شاید تعداد این فیلم‌ها طی دو دهه گذشته به تعداد انگشتان دو دست نیز نرسد.

«ایستاده در غبار» فیلمی با شمایل جدید در سینمای دفاع مقدس است که از ساختار مستندگونه خود برای جذابیت بیشتر بهره برده است، اما آن چیزی که در فیلم به خوبی دیده می‌شود، همان حس حماسه است که در کار به خوبی نمایان است. این فیلم احترام برانگیز در مدح سردار پرافتخار این سرزمین، احمد متوسلیان است انصافاً هم نگاهی شریف به این سردار دارد. حال داشته های این فیلم را با فیلمی نظیر «شور شیرین» مقایسه کنید که تصویرگر گوشه‌ای از رشادت های سردار "کاوه" بود، اما متاسفانه هیچگاه نتوانست در رسیدن به تصویری مناسب از این شهید سرفراز موفق باشد.

 در انتها باید بار دیگر تاکید کرد، کمبودهایی که از بحث‌های سخت افزاری در فیلم‌های دفاع مقدسی می‌شود در جای خود صحیح است، اما دلیل اصلی برای افول این ژانر، همان بحث حماسه‌سرایی است که در فیلم های مورد نظر مغفول مانده است، کاری چون «ایستاده در غبار» نشان داده با امکانات اندک هم می‌توان برداشت‌هایی زیبا از هشت سال دفاع مقدس داشت.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha