شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۸ شوال ۱۴۴۵ | Apr 27, 2024
علامه حسن زاده آملی

حوزه/ در میان آثار مختلف عرفانی، فلسفی، کلامی، ادبی ، فقهی، رجالی، تفسیری و ریاضی که از علامه حسن زاده آملی ماندگار شده، رساله ای با نام «صَد کلمه» وجود دارد که محور اصلی آن «خودشناسی» است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام محمدحسین ایراندوست، مدیرمسئول مجله مطالعات فقهی فلسفی در نوشتاری اینگونه آورده است:

    

مقدمه :

مرحوم علامه حسن‌زاده آملی (ره) فیلسوف و عارف و دانشمند ذوفنونی است که عمر با برکت ایشان در تدریس و تحقیق و تدوین و تصحیح آثار درخشان علمی گذشت. با تدریس دروس فلسفه و عرفان مانند شرح منظومه، اشارات، اسفار اربعه، شرح فصوص قیصری، شرح تمهید و مصباح الانس در شهر مقدس قم، نوآورِ نظرات و آراء جذاب و لطیف شد. و شگفت آنکه حدود هفده سال دروس ریاضیات، هیأت، شناخت وقت و قبله را تدریس کردند که نشان روشن و نمودی از شایستگی های تحسین برانگیز حضرت استاد است.  

در میان آثار مختلف عرفانی، فلسفی، کلامی، ادبی ، فقهی، رجالی، تفسیری و ریاضی که از ایشان ماندگار شده، رساله ای با نام «صَد کلمه» وجود دارد که محور اصلی آن «خودشناسی» است.

در این یادداشت، مروری کوتاه بر این کلماتِ مانا و اثربخش و جملات کوتاه ولی گیرا و بانفوذ و واژه های راسخ و اثرگذار ِآن داریم :

     

جایگاه «صد کلمه» در آثار استاد :

مرحوم استاد علامه حسن زاده آملی (رضوان الله علیه) در حوزه های مختلف و دقیق علمی مانند عرفان و اخلاق ، فلسفه، کلام، ادبیات ، فقه، رجال، تفسیرقرآن ، ریاضیات و هیأت آثار و تألیفات مهمی دارند. فقط در دو قلمرو عرفان و فلسفه می توان به اختصار چنین گفت:

     

الف- در حوزه «عرفان و اخلاق» :  آثاری مانند «رسالة لقاء الله» در یکی از مباحث  دقیق عرفانی تنظیم فرمودند و یا کتاب «وحدت از دیدگاه عارف و حکیم» در یکی از مباحث  اساسی یعنی توحید و وحدت  از منظر عارف و حکیم نگاشته شده و یا «رساله انه الحق» که به مناسبت ارتحال حضرت  علامه طباطبایی (ره) در یادنامه آن جناب تدوین شد و یا کتاب « ولایت  تکوینی» که در موضوع مهم عرفانی است. و یا « رساله نور علی نور» که در  یک  مقدمه و یازده فصل  پیرامون دعا و ذکر و مناجات , نگارش یافته است. علاوه براین تصحیح و تعلیقِ مهمترین کتابهای عرفانی مثل «تصحیح و تعلیقه بر شرح فصوص قیصری»، یا «تصحیح و تعلیق تمیهد القواعد» ، یا «تصحیح و تعلیق شرح فصوص خوارزمی» که شرح عارف  فاضل کمال الدین حسین بن حسن خوارزمی بر فصوص است. ، و یا  «مشکاة القدس علی مصباح الأنس» که تعلیقاتی است  بر کتاب  مصباح الانس  محمد بن حمزه معروف به ابن فناری است.

     

ب- حوزه فلسفه :  کتب و آثاری مثل « دروس اتحاد عاقل به معقول» که از مهمترین مباحث فلسفی در مبحث «ادراک» است. و یا «مقدمه و تعلیقه بر رساله اتحاد عاقل به معقول» که رساله ای است  به قلم توانا و استوارِ آیة الله حاج میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی استاد بزرگوار علامه آیة الله حسن زاده آملی ، و یا « نصوص الحکم بر فصوص الحکم» که  ترجمه و شرحی بر «فصوص الحکم» معلم ثانی حکیم ابونصر فارابی است. که بنابرتعبیر علامه حسن زاده (ره) به صورت  حکمت متعالیه نگارش یافته و اگر خواننده به تاریخ نگارشِ اسفار آخوند ملا صدرا و تحریرِ فصوص فارابی آگاهی نداشته باشد، حتما گمان می کند که فصوص بعد از اسفار تألیف  شده است!! و « مقدمه و تصحیح و تعلیقه بر  آغاز و انجام» که رساله ای از محققِ شهیر , خواجه نصیر الدین طوسی رضوان الله تعالی علیه است که آن را به سبک  خاصی در مبداء و معاد نوشته است .

یکی از آثار حضرت استاد در حوزه فلسفه و علم النفس کتاب « صد کلمه» است. این اثر شگفت دربردارنده صد عبارت در «خودشناسی» و معرفت  نفس است. این صد عبارت یا جمله کوتاه و مانا، برای تهییج و تحریص مخاطبین نگاشته شده که مستعد خودشناسی و تعالی و ترقی نفس خود هستند.

استاد علامه (ره)  در مقدمه این رساله چنین آورده است  :

« این صد کلمه که صد دانه در یک  دانه است  برای خاظر عاطر آن عزیزی که شایق اعتلای به ذروه معرفت  نفس است، از قلم این کمترین حسن حسن زاده آملی به رشته نوشته در آمده است  که اگر مورد پسند افتد او را بسند است[۱]»

      

نقش «خود» در صد کلمه :

این رساله بر «خود» تأکید زیاد دارد. حدود ۱۰۲ بار کلمه «خود» تکرار شده است یعنی در هر کلمه از آن بطور میانگین یک بار  آمده است. توجه زیاد حضرت استاد بر «خودشناسی» ناشی از تأکید آموزه های دینی است.  چنانچه حضرت علی (ع) فرمود: «أَفضَلُ المَعرِفَةِ مَعرِفَةُ الإِنسانِ نَفسَهُ[۲] »برترین شناخت، خودشناسی است.  و نیز فرمود : «المَعرِفَةُ بِالنَّفسِ أَنفَعُ المَعرِفَتَینِ[۳]». سودمندترینِ دو شناخت ، خودشناسی است. از نگاه حضرت علی (ع) خودشناسی برترین حکمت ، و نهایت آگاهی و شناخت ، و سودمندترین معرفت است [۴].

«صدکلمه» حاوی صد عبارت کامل و متفاوت از یکدیگر است . گاهی خیلی کوتاه است مانند «کلمه هفتاد و نُهم» که مرکب از ۹ کلمه بیشتر نیست و می فرماید: «آن که با یاد خدا همدم نیست ، آدم نیست[۵] .» و گاهی هم چند پاراگراف و طولانی است. گزیده ای از کلماتِ کوتاه  استاد در «صدکلمه» عبارتند از :

     

۱- کلمه اول:  آن که خود را نشناخت چگونه دیگری را می شناسد[۶] ؟!

سخن حقی است که از آموزه های دینی برآمده چنانچه  از امام باقر(ع) روایت شده: « لا مَعرِفَةَ کَمَعرِفَتِکَ بِنَفسِکَ [۷].» هیچ شناختی مانند این نیست که خود را بشناسی. روایاتی در زیان به جهل «خود» ذکر شده که مفاد همین کلمه را دارد. مثلا حضرت علی (ع) فرمود :  «مَن جَهِلَ نَفسَهُ کانَ بِغَیرِ نَفسِهِ أجهَلَ [۸]» آن که خود را نشناسد ، به غیر خود ، نادان تر است. و نیز حضرت (ع) فرمود : «کَیفَ یَعرِفُ غَیرَهُ مَن یَجهَلُ نَفسَهُ[۹] ؟!» آن که خود را نشناخته ، چگونه دیگری را بشناسد. و منبع اصلی سخن استاد همین عبارت حضرت علی (ع)  است.

       

۲- کلمه دوم : آن که از صحیفه نفس خود آگاهی ندارد، از کدام کتاب و رساله طرفی می بندد[۱۰] ؟!

استاد در این کلمه «خودشناسی» را به یک کتاب تشبیه نموده که اگر صفحات آن کتاب خوانده شد از صفحات کتابهای دیگر مثل طبیعت شناسی و خدا شناسی بهره مند خواهد شد. و این مطلب نیز در روایات ما آمده است.

     

۳- کلمه چهارم : آن که خود را فراموش کرده است ،  از یاد چه چیز خرسند است[۱۱]  ؟ !

عامل خودفراموشی در روایات فراموشی خداست : «مَن نَسِیَ اللّه َ سبحانَهُ أنساهُ اللّه ُ نفسَهُ و أعمی قَلبَهُ[۱۲]» امام علی علیه السلام : هر کس خدای سبحان را فراموش کند ، خداوند خودش را از یاد او ببرد و دلش را کور کند .

     

۴- کلمه دَهم: آن که تن آراست  و روان آلاست ؛ به چه ارج و بهاست[۱۳]  ؟ ! 

 کلمه دَهم، از عبارات شیرین و مانای حضرت استاد است. مُسجَع و موزون و مُقفی بیان شده است. واژه «آراست» فعل است به معنای « آرایش کرد» ، «بزک کرد» و «زیور و آذین کرد» . چنانچه حافظ همین معنا را از این فعل اراده کرده و در غزلی می گوید :

مرا به کار جهان هرگز التفات نبود              رخ تو در نظر من چنین خوشَش آراست[۱۴]

واژه «آلاست» فعل است از آلایش به معنای «آلوده کرد» ، « ناپاکی نمود» ، «تردامنی کرد» . چنانچه مرحوم محتشم کاشانی در غزلی همین واژه را چنین بکار برده است:

دامن آلاست ز اشکِ من مجنون دَر و دشت          اشک پالای خود از گوشة دامان تو کیست[۱۵]

مقصود از «کلمة دَهم» آن است که هرکس به بزک کردن و آرایش کردن تن و جسم خود مشغول شود و روان و نفس خود را با ناپاکی و تردامنی و فسق و گناه آلوده سازد هیچ ارج و بهایی ندارد. 

     

۵- کلمه دوازدهم : آن که به هر آرمان است ، ارزش او همان است  .

«آرمان» اسم است و به چند معناست . اول : آرزو ، خصوصا آرزوهای بزرگ.   دوم :  امید.  و سوم: حسرت. در اینجا مراد استاد از «آرمان» همان معنای اول است. گاهی هم «آرمان» در معنای اول به مفهوم «بلندطبعی» و «اراده و عزم قوی» است که در روایت ِما با واژه «همّت» بیان شده است. مثلا امیرالمومنین(ع) فرمود: « قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَی قَدْرِ هِمَّتِهِ[۱۶]،» ارزش هر کس به اندازه همت اوست. و این سخن حضرت مبنای کلمه دوازدهم استاد است. 

     

۶- کلمه سیزدهم :  آن که از مرگ  می ترسد ، از خودش می ترسد .

محتوای اصلی این کلمه هم در روایات به وفور مشاهده می شود. به عنوان نمونه، مردی از امام حسن مجتبی(علیه السلام) پرسید: «یَابْنَ رَسُولِ الله! ما بالُنا نَکْرَهُ الْمَوْتَ وَ لا نُحِبُّهُ؟»؛ یعنی چرا ما مرگ را ناخوشایند می دانیم و دوست نداریم؟ امام فرمود: «اِنَکُمْ اَخْرَبْتُمْ آخِرَتَکُمْ وَ عَمَّرْتُمْ دُنْیاکُمْ وَ اَنْتُمْ تَکْرَهَوُنَ النَّقْلَةَ مِنَ الْعِمْرانِ اِلَی الْخَرابِ.[۱۷] » این به خاطر آن است که شما آخرت خود را ویران ساختید و دنیای خود را آباد کردید، لذا ترس و اکراه دارید که از آبادی به سوی ویرانی روید.  

     

۷- کلمه بیست و سوم :   آن که خود را زرع و زارع و مزرعه خویش نداند ، از سعادت  جاودانی باز بماند .

واژه «زَرع» هم به معنای مصدری «کاشتن و زراعت کردن» است و هم به معنای اسمی «مزروع و آنچه کاشته شده» است. که در اینجا مقصود استاد به قرینه کلمه بعدی، معنای اسمی زرع است.  کلمه «زارع»  به معنای برزگر، حارث، دهقان، کشاورز و کشتگر است. منظور استاد از کلمه بیست و سوم این است که حقیقت انسان هم زارع است و هم مزروع. کشتگر و کشاورز اعمال خود است چنانچه از جهت دیگر مزروعِ خود هم هست. وقتی اعمال انسان را بر اساس نظر تمثل اعمال و تجسم آن نگاه کنیم، آنگاه اتحاد بین زارع و مزروع رخ می دهد. همان که می کارد ، حقیقتا همان است که کاشته می شود. وقتی اتحاد زارع و مزروع برقرار آنگاه انسان مزرعه خودش هم هست.

این حقیقت که انسان زارع و مزروع است و خودش مزرعه خویش است ، از آیات قرآن استنباط می شود. در آیه ۲۶۱ سوره بقره آمده است : « مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ» مثل آنان که مالشان را در راه خدا انفاق می‌کنند به مانند دانه‌ای است که از آن هفت خوشه بروید و در هر خوشه صد دانه باشد.

در این آیه اشخاص و افراد را به دانه و بذر تشبیه کرده است. می فرماید خودِ آنان مانند بذری هستند که کاشته می شوند و سپس  روییده می شوند و از آنها خوشه برمی آید. نگاه استاد در «کلمه بیست و سوم» از همین نگاه قرآنی برآمده است.

انسان مزروع و مزرعه خودش است و همین نگاه در غزل مولوی آمده است که می گوید:

بجوشیـد بجوشیـد که ما اهل شعاریم         به جز عشق ، به جز عشق ، دگر کار نداریم

دراین خاک دراین خاک دراین مزرعه پاک         بجــز مهر به جز عشق دگر تخم نکاریم

برخی هم گفته اند در این آیه  انسانِ انفاق کننده به «زارع» تشبیه شده است.  چنانچه  ابن عَجیبه، ابوالعباس احمد بن محمد بن مهدی بن عجیبه حسنی  (۱۱۶۰ - ۱۲۲۴ق)، عارف، و مفسر مراکشی در تفسیر خود « البحر المدید فی تفسیر القرآن مجید.» می گوید : «مثل الذین ینفقون أموالهم فی سبیل الله أی: یتصدقون بها فی سبیل الله، کالجهاد ونحوه،  کمثل  زارع حبة أنبتت [۱۸]» یعنی آنان که مال خودشان را در راه خدا مثل جهاد صدقه می دهند  مانند زارع و کشاورزی هستند که بذر می کارند و از آن هفت خوشه بروید و در هر خوشه صد دانه باشد.

        

پی نوشت ها:

[۱] - حسن زاده آملی، صدکلمه درمعرفت نفس، قم، انتشارات قیام ، ۱۳۷۱، ص: ۵

[۲] - غرر الحکم : ح ۲۹۳۵ .

[۳] - غرر الحکم : ح ۱۶۷۵ .

[۴] -غرر الحکم : ح ۳۱۰۵ .  و نیز  : ح ۶۳۶۵ . و نیز  : ح ۹۸۶۵ .

[۵] - حسن زاده آملی، صدکلمه درمعرفت نفس، قم، انتشارات قیام ، ۱۳۷۱، ص: ۳۹

[۶] - حسن زاده آملی، صدکلمه درمعرفت نفس، قم، انتشارات قیام ، ۱۳۷۱، ص: ۷

[۷] - تحف العقول : ص ۲۸۶ ، بحار الأنوار : ج ۷۸ ص ۱۶۵ ح ۱ .

[۸] - غرر الحکم : ح ۸۶۲۴ .

[۹] - عیون الحکم والمواعظ : ص ۳۸۳ ح ۶۴۶۷ .

[۱۰] - حسن زاده آملی، صدکلمه درمعرفت نفس، ص: ۷

[۱۱] - حسن زاده آملی، صدکلمه درمعرفت نفس، قم، انتشارات قیام ، ۱۳۷۱،  ص :۸

[۱۲] - غرر الحکم : ح۸۸۷۵

[۱۳] - حسن زاده آملی، صدکلمه درمعرفت نفس،  ص ۹

[۱۴] - حافظ ، غزلیات، غزل۲۲

[۱۵] - محتشم کاشانی ، دیوان اشعار، غزلیات ، غزل شماره ۱۰۶

[۱۶] - نهج البلاغه، حکمت ۴۷

[۱۷] - معانی الأخبار، ابن بابویه، محمد بن علی‏، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، جامعه مدرسین‏، قم، ۱۴۰۳ قمری، چاپ اول‏‏، ص ۳۹۰،  همچنین ر.ک : بحار الأنوار، مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی‏، محقق / مصحح: جمعی از محققان‏، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت‏، ۱۴۰۳ قمری‏، چاپ دوم، ج ‏۶، ص ۱۲۹.

[۱۸] - ابن عَجیبه، ابوالعباس احمد بن محمد ، البحر المدید فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۲۶۱ بقره

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha