جمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۹ ذیقعدهٔ ۱۴۴۵ | May 17, 2024
عدالت بیماری

مولف کتاب «من نباید بیمار می شدم» بیان کرد: ناآرامی، دلهره، اضطراب و نگرانی اکثر مردم از عدم باور قلبی آنان به حکمت مقدرات خداوند تعالی سرچشمه می‌گیرد.

به گزارش خبرگزاری حوزه از اصفهان، سعیده حمله داری، طلبه مؤسسه آموزش عالی فاطمة الزهرا (س) اصفهان درباره مقاله خود با عنوان «سلامت معنوی در تعارض "عدالت و بیماری" با تاکید بر بیماران صعب‌العلاج (از منظر شد مطهری)» گفت: گسترش بیماری خصوصاً بیماری‌های صعب‌العلاج منجر به بروز تعارضات معنوی نوپدیدی در میان بیماران و خانواده‌ها گشته است، در این بین، مساله «عدالت» در ایجاد این تعارضات نقش به سزایی دارد.

وی ادامه داد: بررسی این مقوله در قالب سوالاتی از قبیل «چرا من؟ چرا خدا با من؟ چرا اکنون؟ چرا کودک من؟» در حوزه سلامت معنوی نمود گسترده‌ای دارد.

طلبه مؤسسه آموزش عالی فاطمه الزهرا (س) اصفهان اظهار کرد: روش بررسی مقاله کیفی و از نوع توصیفی-اکتشافی-تحلیلی است که پس از ارتباط گیری با بیماران و استخراج باورهای آنها در زمینه «عدالت»، پاسخ‌هایی به روش تحلیلی فلسفی ارائه شده است.

وی گفت: مهمترین پاسخ، عبارت است از اینکه طبق نظام اسباب و مسببات، هر معلولی تنها از طریق علت خود موجود می-شود و هیچ معلولی از این قاعده مستثنا نیست پس سیر حادث شدن بیماری نیز مشمول آن خواهد بود. تجارب بالینی گسترده نگارندگان در ارتباط با بیماران صعب‌العلاج گویای اقناع جامع و در نتیجه گذار از ناراحتی معنوی و تحقق راستین سلامت معنوی گروه هدف است.

نویسنده در مقدمه مقاله بیان می‌کند: ‬ ناآرامی، دلهره، اضطراب و نگرانی اکثر مردم از عدم باور قلبی آنان به حکمت مقدرات خداوند تعالی سرچشمه می‌گیرد. اکثر افراد از جمله بیماران نسبت به مقدرات خود ناراضی‌اند چرا که آنها در تخیلات خود، سرنوشتی عالی برای خویش رقم زده‏ و خواهان آن سرنوشت بودند اما چون به آن نرسیدند به همین جهت از خدای متعال گله‌مندند و رضایت به تقدیر خود نمی‌دهند و از شرایطی که در آن واقع شده‌اند ناراضی بوده و این نارضایتی عاقبت نامطلوبی به دنبال خواهد داشت.

وی‬ ادامه‬ می‌دهد: ‬ در حقیقت، منشأ عدم‏ رضایت‏ و آرزو کردن خلاف آنچه روی داده، ناآگاهی از حکمت‌ها و مصالح امور است؛ و اگر مصالح امور برای افرادی چون بیماران روشن می‌شد، غیر از آنچه تحقق یافته را تمنا نمی‌کرد. اما اگر انتظار داشته باشیم انسان، تا حدی خودسازی کند که حتی با مخفی بودن حکمت یک رویداد و جهل به آن، از وقوع آن واقعه راضی و خشنود باشد، انتظار بعیدی است چرا که البته کاری سخت و دشوار است، نگارندگانی که در فضای بالینی با بیماران ارتباط مستمری در قالب مشاوره‌های معنوی و دینی داشته‌اند، مکرراً با چنین نارضایتی‌هایی از سمت بیماران به صورت عینی مواجه گشته‌اند.

حمله داری بیان می‌کند: در این بین شهید مطهری به عنوان اسلام شناس عقل گرا و فیلسوفی دین گرا که دغدغه رفع نیازهای دینی و معنوی مخاطبان خود را داشته، الگویی بی‌نظیر در باب تعارض عدالت و بیماری ارائه می‌دهد که به‌طور عیان، پاسخ‌گوی چنین مسائل مهمی می‌باشد.

وی در نتیجه مقاله می‌نویسد: مهمترین پاسخی که در برابر این باورها و سوالاتی از قبیل «چرا من؟ چرا خدا با من؟ چرا اکنون؟ چرا کودک من؟، ارائه شد آن است که نظام موجود در جهان بر اساس نظام علی و معلولی یا نظام اسباب و مسببات است که طبق آن، هر معلولی تنها از طریق علت خود ناشی می‌شود و هیچ معلولی از این قاعده مستثنا نیست پس سیر حادث شدن بیماری نیز مشمول این قاعده خواهد بود و طبق ادعای پزشکان عوامل بسیاری مانند عدم رعایت بهداشت، سو تغذیه، ژنتیک و… علل بروز بیماری‌های انسان می‌باشند. پس انسان نمی-تواند فی‌البداهه و مطلقاً بیماری خود را به خداوند نسبت دهد و عدل الهی را به چالش بکشد.

حمله داری هدف از نوشتن مقاله را ترویج و تبیین ضرورت پرداختن به مسائل اعتقادی و آموزش این مباحث به صورت تخصصی در قالب طرح مراقبت معنوی بیان کرد و گفت: این اثر، تنها پاسخ به یکی از تعارضاتی بود که ذهن بیماران را به خود مشغول کرده است اما چنین موضوعاتی جای تأمل و اندیشه بسیار دارد چرا که تعارضات فراوانی شبیه این باور نادرست، به شدت ذهن بیماران را درگیر نموده و آنها را متلاطم و ناآرام کرده است. از این رو به عنوان پیشنهاد به جویندگان و پژوهشگران علاقمند به امر تحقیق پیرامون موضوعات کاربردی توصیه می‌گردد ضمن شناخت نیازهای ضروری بیماران و پاسخگویی دقیق به باورهای نادرست آنها، اسباب آرامش و دلگرمی این گروه خاص را فراهم سازند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha