دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۲۰ شوال ۱۴۴۵ | Apr 29, 2024
احمد رهدار

حوزه/ حجت الاسلام والمسلمین رهدار اظهار کرد: مهم‌ ترین، پایدارترین و مؤثرترین زمینه نفوذ و سپس استحاله فرهنگی در جهان اسلام متعلق به جریان استشراق و شرق ‌شناسی است؛ در حالی‌که در عمده محافل آکادمیک ما نگاه به جریان استشراق نگاه منفی نیست و روندها و رویه‌ های جاری به ‌گونه‌ ای شکل‌گرفته که به نحو مقتضی و حداکثری از متون تحقیقات شرق‌ شناسی استفاده می‌ کنند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، حجت‌ الاسلام ‌والمسلمین احمد رهدار، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) در مدرسه شبهه پژوهی «استحاله فرهنگی» که از سوی مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه برگزار شد به بررسی زمینه ‌های فکری و اجتماعی استحاله فرهنگی پرداخت و اظهار کرد: استحاله فرهنگی یک مسئله متأخر و پس از مسئله نفوذ فرهنگی است و در واقع هرجا استحاله ‌ای صورت‌ گرفته پیش از آن یک نفوذ بوده است، بنابراین ما برای درک مفهوم و مصادیق استحاله فرهنگی لازم است مسئله نفوذ فرهنگی و زمینه ‌های آن را مورد بررسی قرار دهیم.

مهم‌ ترین زمینه نفوذ و سپس استحاله فرهنگی در جهان اسلام متعلق به جریان شرق ‌شناسی است

وی با اشاره به چند زمینه از زمینه ‌های مهم نفوذ و استحاله فرهنگی در جهان اسلام و به ویژه ایران، گفت: مهم‌ ترین، پایدارترین و مؤثرترین زمینه نفوذ و سپس استحاله فرهنگی در جهان اسلام متعلق به جریان استشراق و شرق ‌شناسی است، در حالی‌که در عمده محافل آکادمیک ما نگاه به جریان استشراق نگاه منفی نیست و روندها و رویه‌ های جاری در محافل آکادمیک ما به ‌گونه‌ ای شکل‌گرفته که به نحو مقتضی و حداکثری از متون تحقیقات شرق‌ شناسی استفاده می‌ کنند.

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) با بیان اینکه شرق شاسی در قرون اخیر سه مرحله تاریخی را پشت سر گذاشته است، گفت: یک مرحله از قرن ۱۰ میلادی تا نیمه قرن ۱۷ میلادی، مرحله دوم از نیمه قرن ۱۷ تا نیمه قرن ۲۰ میلادی و مرحله سوم هم از نیمه قرن ۲۰ تا به حال است.

وی ابراز کرد: در مرحله اول محوریت مطالعات شرق‌شناسی با دستگاه پاپ و کلیسا است و بخش مُعظم این دوره مقارن با قرون پایانی قرون‌ وسطی در دنیای غرب می باشد؛ قرن ۱۰ تا ۱۵ میلادی نیمه دوم قرون‌ وسطی است و در این دوره دنیای غرب در مرحله انحطاط و دنیای اسلام در مرحله نشاط خود بوده است.

حجت الاسلام والمسلمین رهدار خاطرنشان کرد: در دوره قرن ۱۰ تا ۱۵ میلادی دو اتفاق مهم را در جهان اسلام داریم که یکی جنگ‌ های صلیبی است که از قرن ۱۰ تا ۱۲ میلادی به مدت ۲۰۰ سال و طی ۸ جنگ صورت گرفته و دیگری که نتیجه جنگ‌ های صلیبی است سرقت و سپس ترجمه آثار علمی مسلمانان به زبان‌ های مختلف لاتینی است و اوج آن در قرن ۱۳ میلادی است و نتیجه آن انقلاب و اضطراب در حوزه دانشی مخصوصاً حوزه الهیات مسیحی توسط مسلمانان است.

وی ادامه داد: چند اتفاق هم در این دوره در دنیای غرب افتاد از جمله رنسانس که به تبع آن نهضت اصلاح دینی و پروتستانیسم مسیحی رقم خورد و انقلاب صنعتی و اتفاقات خرد و کلان دیگر مربوط به دنیای غرب اتفاق افتاد.

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) گفت: از منظر مطالعات شرق‌ شناسی آنچه مهم است این است که مطالعات شرق‌ شناسی در این دوره با محوریت کلیسا و پاپ صورت می‌ گیرد و رویکرد آن رویکرد تاریخی است. به این معنا که هر موضوعی از موضوعات شرق و جهان اسلام را که می‌ خواهند مطالعه کنند تاریخ آن را مورد بررسی قرار می ‌دادند لذا مستشرقین در این دوره تقریباً با احتیاط و دست به عصا حرکت کردند.

وی با بیان اینکه وضعیت روحی مستشرقین در این دوره وضعیت انفعال، ترس و احتیاط نسبت به جهان اسلام است، افزود: این دوره در قرون پایانی خود یعنی از قرن ۱۶ و ۱۷ تغییراتی پیدا کرده و آن انفعال، ترس و احتیاط کم کم برطرف می‌ شود و از نیمه قرن ۱۷ تا نیمه قرن ۲۰ فضایی کاملاً متفاوت از فضای نیمه اول را مشاهده می ‌کنیم.

حجت الاسلام والمسلمین رهدار با اشاره به دوره دوم دستگاه شرق‌ شناسی از نیمه قرن ۱۷ تا نیمه قرن ۲۰ میلادی گفت: مدیریت دوره دوم مطالعات شرق‌ شناسی با کلیسا و پاپ نیست؛ بلکه با دستگاه دربار است و بازیگران اصلی این دوره دیپلمات‌ ها، جاسوس‌ ها و محققان هستند و رویکرد علمی در این دوره بهره ‌گیری از دیسیپلین ‌های موجود در نظام دانشگاهی آن موقع و الانِ اکثرِ جوامع شرقی است؛ به این صورت که رویکرد تاریخی نیست، بلکه از ظرفیت دیگر علوم مانند جامعه ‌شناسی، اقتصاد، مدیریت، سیاست و خود تاریخ هم استفاده می‌شود.

تبدیل شرق شناسی به متدولوژی در دوره دوم

وی با تأکید بر اینکه در دوره دوم، شرق ‌شناسی تبدیل به متدولوژی می ‌شود و این مهم‌ ترین دستاورد مطالعات شرق ‌شناسی در این دوره است، افزود: در این دوره شرق‌ شناسان موفق شدند دانشکده‌ های شرق ‌شناسی در بسیاری از دانشگاه ‌های اروپا تأسیس و شبکه ‌ای عمل کنند؛ اروپائیان در این دوره نسبت به مأموریت خود خودآگاه شدند، تحقیقاتشان هم‌ افزا شد، کنگره ‌های شرق‌ شناسی راه‌ اندازی شد، موسوعه ها و دائرة المعارف‌ های شرق ‌شناسی نوشته شد و حجم بسیار بسیار بالایی از تولیدات علمی در این دوره با رویکرد شرق‌ شناسی صورت گرفت.

استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: در دوره سوم شرق ‌شناسی یعنی از نیمه دوم قرن ۲۰ به این سو دوباره اتفاقاتی افتاده که آن را از دو دوره قبلی متمایز می‌کند؛ به ‌گونه ‌ای که رویکردهای علمی در این دوره از رویکرد ابتنای صرف به تاریخ و ظرفیت‌ های مستقل دیسیپلین ‌های موجود دانشگاهی به سمت بهره ‌گیری از مولتی دیسیپلین ‌ها و رویکردهای میان ‌رشته‌ ای تغییر پیدا کرد.

مهم ‌ترین بازیگران حوزه مستشرقین در کشور دانشگاهیان هستند

وی ابراز کرد: به نظر بنده مهم‌ ترین اتفاقی که در دوره سوم شرق‌ شناسی افتاد، ظهور مستشرقین شرقی بود و تمام حرف ‌هایی که غربی‌ ها در دوره اول و دوم درباره اسلام و عمدتاً علیه اسلام و مسلمانان مطرح می ‌کردند در این دوره از زبان خود شرقی ‌ها و مسلمانان گفته می ‌شود و مهم ‌ترین بازیگران حوزه مستشرقین، دانشگاهیان ما هستند.

حجت الاسلام والمسلمین رهدار با بیان اینکه شرق ‌شناسی به ‌ویژه از دوره دوم که تبدیل به متدولوژی شد چند مسئله را به ‌صورت خاص دنبال کرد، افزود: فرقی هم نمی ‌کند مستشرق انگلیسی، فرانسوی، روسی، آمریکایی، اسپانیایی، آلمانی، ایتالیایی و پرتغالی باشد. حتی فرق نمی ‌کند مستشرق در قرن ۱۸، ۱۹ و ۲۰ باشد. فرق نمی‌کند موضوعی که انتخاب می‌کند درباره دین، سیاست، فرهنگ، اقتصاد و مسائل مدنی باشد یا نباشد و حتی فرقی نمی‌ کند قلمرویی که موضوع را تحقیق می‌ کند شرق اسلامی باشد یا غیراسلامی مانند هند و چین باشد.

وی با تأکید بر اینکه تمام این تفاوت ‌ها اختلافی در نتایج تحقیقات استراتژیک به‌ ویژه در دور دوم که تبدیل به متدولوژی شده بود ایجاد نمی‌کرد، افزود: همه تحقیقات شرق‌ شناسی قرار بود چند نکته را به بیان ‌های مختلف و از طریق تطبیق روی مصادیق مختلف ثابت کند؛ اول اینکه شرق عقب مانده است، دوم شرق استبداد زده است، سوم شرق دارای نژاد پست است، چهارم شرق خودش نمی‌ تواند خود را از منجلاب تاریخی فکری که در آن گرفتار شده نجات دهد و پنجمین نکته اینکه غرب همان منجی موعودی است که می ‌تواند شرق را از این وضعیت فلاکت و انحطاط به وضعیت نشاط و پیشرفت برساند.

افرادی همچون رنه کنوم و کُربن خود را از سیطره شرق شناسی خارج کردند

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) با تأکید بر اینکه این پنج مسئله، پنج مسئله مشترک همه مطالعات شرق ‌شناسی است، خاطرنشان کرد: وقتی می‌ گویم همه، این کلمه را باید اجتماعی تاریخی فهم کرد؛ به این معنا که در میان هزاران محقق مستشرق ۵ تا، ۱۰ تا، ۲۰ تا و حتی ۵۰ تا محقق مستشرقی که در مسیر تحقیق توانستند استثنائاً خود را از ریل ‌های از پیش تعیین شده خارج کنند و به نتایجی غیر از نتایجی که شرق ‌شناسی به ‌صورت پیشینی آنها را مطرح کرده بود برسند، وجود داشته است و آدم ‌هایی مانند رنه کنوم، کُربن و آدم‌ هایی از این ‌دست توانستند خود را از سیطره شرق ‌شناسی به‌ مثابه متدولوژی پژوهش خارج کنند و احیاناً حرف‌ هایی بزنند که مطلوب دستگاه معرفتی شرق‌ شناسی نباشد.

وی گفت: نتیجه این شد که شرق ‌شناسی این پنج مسئله را در لابه‌لای هزاران جلد کتاب، مقاله، پایان‌ نامه و بعدها فیلم و مستند به زبان ‌های گوناگون در سطوح علمی مختلف ارائه کرده و تمامی این دغدغه ‌ها، بخشی از تراث علمی و فکری روی میز دانشگاه ‌های کل جهان اسلام است. یعنی بخشی قابل‌ توجه از معرفتی که امروز در دانشگاه ‌های جهان اسلام تولید می ‌شود مبتنی بر پژوهش ‌های شرق ‌شناسی است.

حجت الاسلام والمسلمین رهدار تصریح کرد: شرق‌ شناسی در طی این قرون آن‌ قدر حرفه‌ ای شده است که تمام نتایج دروغ خود را به زیباترین شکل در قالب‌ های کاملاً آکادمیک و علمی ارائه کند، روش‌ هایی را تولید و خلق نماید و بعد هم بر پایه همان روش‌ ها نتایج و اهدافی که می ‌خواهد را به جوامع شرقی حقنه کند.

استفاده شرق ‌شناسان از روش نسخه ‌شناسی برای استحاله فرهنگی جهان اسلام

وی گفت: یکی از روش ‌هایی که شرق ‌شناسان به‌ صورت رایج استفاده می‌ کنند روش نسخه‌ شناسی است؛ در این روش تلاش دستگاه شرق ‌شناسی این است که به ‌صورت مستقل و جزیره ‌ای عمده مفاهیم، مؤلفه‌ ها، رخدادها، اتفاقات هستی ‌بخش و قوام ‌بخش فرهنگ‌ ها و تمدن‌ های شرقی به ‌ویژه اسلامی را به نسخه ‌های باستانی ارجاع دهد.

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) ادامه داد: مثلاً فرض کنید مستشرقی جهان اسلام را و به‌ صورت خاص جهان تشیع را مورد مطالعه قرار می ‌دهد و متوجه می ‌شود که کربلا و مفاهیمی که در ذیل آن خلق شده و در تاریخ بعد از آن استمرار پیدا کرده ظرفیت بسیار بالایی برای ایجاد هویتی متمایز و اسلامی برای شیعیان دارد؛ این هویت هم اصیل، هم فراگیر، هم وحدت‌ بخش و هم پویاست. این هویت از منظر غرب استعماری خطرناک است و می ‌خواهد آن را استحاله کند؛ بنابراین یک محقق کتابی می‌ نویسد و ادعا می ‌کند که ریشه‌ های الگوی سوگواری شیعیان برای امام حسین(ع) به الگوی باستانی سوگواری ایرانیان در مرگ سیاوش باز می‌ گردد.

وی افزود: برای اثبات چنین مسئله کوچکی شاید چند هزار رفرنس و ارجاع می‌ آورد و مهم نیست که این ارجاعات راست باشد یا دروغ؛ بلکه ساختگی است و قبل از آن آدم‌ های زیادی اجزاء خردتر این مباحث را تبدیل به مقاله، پایان‌ نامه و کتاب کرده ‌اند و شما یک‌ دفعه با کتابی مواجه می ‌شوید که ثابت می ‌کند سوگواری شیعیان ریشه در سوگواری ایرانیان در سوگ سیاوش دارد.

حجت الاسلام والمسلمین رهدار ابراز کرد: شرق شناس ممکن است به طور مثال مفهوم انتظار را مطالعه ‌کند. او می‌ بیند که انتظار یک مفهوم جهت‌ بخش، پویا و هویت ‌بخش است؛ لذا یک کتاب می ‌نویسد و انتظار را به مفهوم مشابه ساختگی در مسیحیت، یهود و فرهنگ‌ ها و تمدن ‌های باستانی بر می‌ گرداند.

وی ادامه داد: شرق‌ شناس می ‌آید به مفهوم شورا، مفهوم بیعت، مفهوم عصمت، مفهوم ولایت و تک‌تک مفاهیم بنیادینی که تمدن ما را می‌ سازد، قوام می ‌بخشد و آن ها را با نگارش کتاب ها جلو می‌ برد. این کتاب ‌ها به ‌ظاهر پراکنده است؛ یعنی مفهوم انتظار را یک مستشرق آلمانی کار کرده و مفهوم شهادت را مستشرق انگلیسی کار کرده و فاصله این دو هم ۱۰۰ سال است؛ مفهوم بیعت را مستشرق فرانسوی کار می‌ کند و مفهوم سوگواری را مستشرق ایتالیایی کار می‌ کند و شما گمان می‌ کنید که اینها از سوی نویسندگان کشورهای مختلف هستند و در زمان‌های مختلفی در اروپا متولد شده اند و زندگی کرده اند و ظاهراً هیچ ربطی به هم ندارد و اینها را تحقیقات مستقلی می ‌پندارید؛ ولی وقتی یک نگاه پسینی به دستگاه شرق‌ شناسی می‌ اندازیم متوجه می‌ شویم که اگر تمدن و فرهنگ اسلامی روی ۲۰ مفهوم پایه مانند توحید، نبوت، امامت، زعامت و رهبری، شورا، بیعت، عصمت، شهادت و مفاهیم پایه تمدن اسلامی استوار است تک ‌تک این مفاهیم دارای ریشه باستانی شده و ناخودآگاه این سؤال شکل می‌ گیرد که پس خود اسلام چه چیزی از خود داشته است.

این پژوهشگر حوزوی گفت: این سؤال در ذهن محقق ایجاد می‌ شود که اگر همه مفاهیم پایه ‌ای که قرار است تمدن روی آن سوار شود از آن تمدن‌ های باستانی است خود اسلام چه آورده و نتیجه این می ‌شود که خود اسلام تهی است و بعد از این و به ‌تبع آن خرده نظریات دیگر شرق‌ شناسی می‌ آید که اسلام و مشخصاً مذهب خاص پیش‌ برنده آن مانند شیعه یک مذهب جعلی و ایرانی است و یک مذهب ساخته عبدالله بن صبا و یک موجود خیالی و غیرواقعی در تاریخ است و در ادامه نیز ادعاهای زیادِ تاریخیِ خُردِ دروغِ دیگر مبتنی بر آن کلان پروژه سوار می ‌شود. این روش فیلولوژی است که می‌ آید و از درون تهی می‌ کند.

وی افزود: شاید ۱۰ الی ۱۵ روش کلان، رایج، منتج و مثمر در حوزه تحقیقات شرق ‌شناسی می‌ بینید که از طریق آنها شرق‌ شناسان با لباس و زبان کاملاً علمی و آکادمیک به ‌صورت نرم و ریشه‌ ای بنیان ‌های هویتی مسلمانان را می ‌زنند و برای این کار زحمت می ‌کشند.

حجت الاسلام والمسلمین رهدار خاطرنشان کرد: دکتر طه حسین مصری کتابی دارد با عنوان «علیٌ و بنوه» که دو جلد است و زندگی‌ نامه حضرت علی و حسنین(ع) را در آن مطرح کرده، به‌ ظاهر در کمال احترام و حتی در کمال عشق و محبت به حضرت علی و فرزندانشان پرداخته است؛ ولی دو جلد کتاب نوشته تا یک چیز را ثابت کند که در بخش مربوط به زندگی امام مجتبی(ع) با این بیان می‌ گوید حسن بن علی چنان در نزد مردم محبوب بود که به ‌رغم تبلیغات منفی معاویه درباره ایشان مردم از روی اختیار دخترانشان را به ایشان عرضه می‌ کردند و چنان این عرضه زیاد بود که وقتی حسن بن علی(ع) از دنیا رفت ۲۵۰ همسر داشت؛ تازه این قولی است که طه حسین می ‌پذیرد و اقوالی را دیگر مورخین نقل می ‌کنند که تا دوهزار زن برای امام مجتبی(ع) نوشته ‌اند و همه هم به زبان احترام و علمی و پر رفرنس و نتیجه اینکه حسن بن علی(ع) زن‌ باره است و این را به صورت نرم بیان می ‌کند.

وی با بیان اینکه استحاله فرهنگی توسط دستگاه شرق ‌شناسی به شیوه ‌های مختلف صورت گرفته است، افزود: برای اینکه نتیجه این کار را در مصادیق امروزه آن بتوانیم فهم کنیم پیشنهاد می‌ شود کتاب «کنترل فرهنگ» ادوارد برمن را مطالعه کنید؛ یک آمریکایی که حدود ۲۰ سال ناظر عامل سه شرکت فراملیتی بزرگ هنری «فورد»، «کارینگی» و «راک فلر» بوده است. بعد می‌ فهمیم که شرکت‌ هایی این چنینی چرا باید بیایند در شرق دانشگاه بزنند و چه اهدافی را از این کار دنبال می‌ کنند و با چه شیوه ‌هایی استاد تربیت می‌ نمایند.

امروز حرف‌ های مستشرقین در دانشگاه‌ های ما از زبان مستشرقین شرقی تعلیم می ‌شود

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) گفت: امروز حرف‌ های مستشرقین در دانشگاه ‌های ما از زبان مستشرقین شرقی به بچه ‌های ما تعلیم می ‌شود و وقتی به اساتیدی که این حرف‌ ها را می‌ زنند و این نقش را ایفا می ‌کنند این مطلب را تذکر می‌ دهیم که شما در عمق فرهنگی تمدنی ما پیاده ‌نظام غرب شده ‌اید، ناراحت می ‌شوند و می‌ گویند ما انقلاب کردیم، من رزمنده و جانباز هستم، من بچه شهید هستم و همه را هم راست می‌ گوید که ما انقلاب را دوست داریم و خائن نیستیم.

وی ادامه داد: میشل فوکو در چند کتابش به‌ تفصیل و هنرمندانه نشان داده که استعمار در دوره جدید چگونه مبانی خود را در لایه ‌ها و سطوح مختلف علم و به نام علم انتشار می‌ دهد و کاری می‌ کند که شما به نام انقلاب و انقلابی‌ گری امتداد غرب می ‌شوی و به نام دفاع از علم حرف ‌های مستشرقین را تکرار می کنید.

حجت الاسلام والمسلمین رهدار تصریح کرد: اگر نهادهای علمی از جمله دانشگاه و حوزه ما نتوانند تقریری جامع، درست و مؤثر از نقشه پنهان و پشت پرده جریان شرق ‌شناسی ارائه کنند به ‌گونه ‌ای که خوانندگان کتاب‌ های مستشرقین بتوانند بر نقشه‌ های پنهانی سوار شوند، تلاش‌ هایی که ما به ‌صورت خرد در نقد غرب انجام می ‌دهیم راه به جایی نخواهد برد.

مهم ‌ترین مأموریت نهضت تولید علم باید کنار زدن دستگاه شرق ‌شناسی در حوزه علم و معرفت باشد

وی افزود: پروژه اساسی مهم و کلیدی نهضت تولید علم، جنبش نرم‌ افزاری، نهضت تحول علوم‌ انسانی و اسلامی کردن دانش در کشور ما و البته در دیگر کشورهای اسلامی که در دهه ‌های اخیر شکل‌گرفته و لنگ ‌لنگان جلو آمده مهم‌ ترین مأموریتش باید کنار زدن دستگاه شرق ‌شناسی در حوزه علم و معرفت باشد.

دانشگاه‌ های ما به نحو حداکثری نتایج تحقیقات شرق ‌شناسان را تکرار می ‌کنند

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) با تأکید بر اینکه دستگاه شرق ‌شناسی یکی از بسترهای نرم، علمی و در عین‌ حال مؤثر و پایدار نفوذ و استحاله فرهنگی است، افزود: امام خمینی(ره) فرمودند «ما ممکن است و امیدواریم روزی از دست آمریکا، انگلیس و استکبار جهانی نجات پیدا کنیم؛ اما به ‌زودی امیدی نداریم که از دست دست ‌پرورده ‌های دانشگاه ‌های غربی نجات پیدا کنیم» دانشگاه‌ های ما امروز به نحو حداکثری نتایج تحقیقات شرق شناسان را تکرار می‌ کنند و آن را به بچه‌ های ما می‌ گویند و بچه‌ های ما بعدها آنچه را خوانده ‌اند می‌ توانند بازگو کنند نه آنچه را که نخوانده‌ اند.

جریان روشنفکری پیاده ‌نظام دستگاه شرق‌ شناسی در کشور است

وی افزود: دستگاه شرق ‌شناسی یک پیاده ‌نظام خارج از فضای نهاد علم هم برای خود جور کرده که ما به ‌عنوان جریان روشنفکری آن را می ‌شناسیم؛ این جریان در واقع لشکر پیاده‌ نظام دستگاه شرق ‌شناسی در جهان اسلام و از جمله در ایران است و دائماً همان مبانی، حرف‌ ها، تئوری‌ ها و روش‌ ها را نقل می‌ کند و تحلیل می‌ گذارد و نتیجه‌ گیری می‌ کند و غالباً هم دفاع می ‌کند.

حجت الاسلام والمسلمین رهدار با بیان اینکه جریان روشنفکری کشور به نقد غرب نمی ‌رود، افزود: نتایجی که امروز در منطقه می ‌بینید که در یکی از مراحل اوج ددمنشی رژیم اشغالگر و کودک کش اسرائیل هستیم، جریان روشنفکری کوچک‌ ترین موضع ‌گیری در قبال این اتفاقات ندارد؛ زیرا خوب می‌ داند که این رژیم توسط فرهنگی پشتیبانی می‌ شود که در تمام عمرش از آن فرهنگ دفاع کرده و بر پایه مبانی آن فرهنگ نفس کشیده و افق خود را تنظیم کرده و دیگران را دعوت به آن نموده است.

وی تصریح کرد: ما یک نهادی داریم به نام نهاد علم که محتوا، ساختار و قالب خود را از تحقیقات شرق‌ شناسی گرفته و این تحقیقات به رغم ظاهر علمی که دارد جهت‌ دار است و این نهاد علم آدم‌ های زیادی را پرورانده و اعتبار اجتماعی برای این نهاد و آدم ‌ها درست کرده و میدان ‌های عملیاتی برای فارغ ‌التحصیلان این نهاد درست کرده به‌ گونه‌ ای که بخش معظم مناصب مهم کشورهای جهان اسلام اعم از مناصب حکومتی و غیرحکومتی به دست فارغ ‌التحصیلان همین دانشگاه‌ ها است؛ لذا میدان عملیات گسترده و به تعبیری ضمانت اجرا برای بکارگیری بازیگران خود درست کرده است.

دانشگاه ‌ها و جریان روشنفکری به کمک هم پروژه نفوذ و استحاله فرهنگی را در جهان اسلام رقم می‌ زنند

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) افزود: جریان شرق شناسی یک جریان اجتماعی و مدنی هم در عرض دانشگاه ها و نه ضرورتاً برآمده از همین نهاد علم درست کرده به نام جریان روشنفکری که به کمک هم پروژه نفوذ و سپس استحاله فرهنگی را در جهان اسلام رقم می‌ زنند.

وی خاطرنشان کرد: اگر اهل دانش و علم ما چه آنهایی که در حوزه‌ های علمیه درس می‌ خوانند و چه افرادی که در دانشگاه ‌ها مشغول به تحصیل هستند نتوانند یک نسبت عالمانه و آگاهانه نسبت به دستگاه شرق ‌شناسی برقرار کنند به‌ گونه‌ ای که تمامی میراث دستگاه شرق ‌شناسی را از ساحت فکری و عملی خود دور بریزند تمام اقداماتی که در لایه ‌های رویی‌ تر انجام می‌ دهیم در نهایت هیچ نتیجه ای برای ما نخواهد داشت.

حجت الاسلام والمسلمین رهدار تأکید کرد: به هر میزانی که محبت غرب و اصالت اندیشه‌ های غرب در دل ما باشد به همان میزان ظرفیت ما را برای کمک کردن به اسلام و فرهنگ و بوم و تاریخ و آینده ‌مان از ما سلب می‌ کند.

وی گفت: غربی‌ ها آن‌ قدر آدم‌ های بخشنده‌ ای نیستند که بگویند خیالتان راحت ما برای آینده روشن و زندگی بهتر و رفع مشکلات شما به ‌جای شما فکر می‌ کنیم و سخاوتمندانه این فکر را به شما عرضه می‌ کنیم.

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) با بیان اینکه دانش غرب آن روی سکه خوی استعماری و استکباری غرب است، افزود: خیلی اوقات با همکاران دانشگاهی خود این حرف‌ ها را می ‌زنیم و آنها به ما ساده ‌اندیشانه می ‌گویند ما طیف استکباری و استعماری غرب را قبول نداریم و از آن دفاع نمی‌ کنیم؛ ولی رویه دانشی و کارشناسی غرب چیز متفاوتی است.

وی گفت: یکی از روشنفکران ما به نام عبدالهادی حائری کتابی دارد با عنوان «نخستین رویارویی ایرانیان با دو رویه بورژوازی و کارشناسی تمدن غرب» که می‌ گوید غرب یک رویه استعماری دارد که ما نفی ‌اش می ‌کنیم و یک رویه دانشی و کارشناسی دارد که آن را قبول داریم و آن را نفی نمی‌ کنیم. غافل از اینکه تمام قدرت جریان استکبار و استعمار غربی به پشتوانه همین دانش‌ هایی است که تولید کرده و از طریق همان لایه قدرت نرم، لایه سخت خود را پاسداری می ‌نماید.

حجت الاسلام والمسلمین رهدار با تأکید بر اینکه مگر می‌ شود اجزای یک تمدن بی‌ ربط به همدیگر باشد، گفت: یکی از ویژگی ‌های همه تمدن‌ ها انسجام درونی است؛ به این معنا که فلسفه تمدن باید سیاست آن را پشتیبانی کند، سیاست آن اقتصادش را و اقتصاد قدرت نظامی ‌اش را و قدرت نظامی تکنولوژی آن تمدن را پشتیبانی نماید؛ اجزاء یک تمدن به نحو شبکه ‌ای و هم‌ افزا همدیگر را پشتیبانی می‌ کنند؛ این چه حرفی است که ما بگوییم خوی استکباری و استعماری غرب را نفی می‌ کنیم ولی لایه‌ های دانشی و کارشناسی غرب را می ‌پذیریم.

وی با بیان اینکه پذیرش دانش غرب کلاه گشادی است که غرب به نام علم بر سر همه جوامع شرقی و از جمله ملت ‌های مسلمان کشیده است، افزود: ما داریم شاگردی استادان غربی را می‌ کنیم و گمان می‌ کنیم اگر هابرماس، فوکو، کانت، دکارت، هگل و اسپینوزا را بخوانیم و پایان ‌نامه ‌هایی در نقد آنها بنویسیم کار خود را انجام داده ‌ایم.

نقد اندیشه ‌های غربی کمکی به گذار از هیمنه دانشی غرب نمی‌ کند

این پژوهشگر حوزوی با اشاره به اینکه هریک از نظریات غربی را وقتی شروع به نقد زدن می‌ کنیم باید تردید نکنیم که قبل از ما ده‌ ها نفر دیگر در خود دنیای غرب آنها را نقد زده‌ اند، گفت: وجود ایسم‌ های متفاوت در غرب دلیل بر این است که خود آنها همدیگر را نقد کرده‌ اند. هر ایسم لاحق در نقد ایسم ‌های سابق ظهور کرده وگرنه اگر قرار نبود آنها را نقد بزنند ایسم‌ های جدید متولد نمی‌ شد. پس گمان نکنیم رویکرد خرده نقدهایی که ما در پایان ‌نامه ‌ها و کتاب ‌هایمان به بخشی از ایسم ‌های غربی داریم آن پروژه و رسالت ما را برای گذار از هیمنه دانشی و شبکه دانشی غرب تأمین می ‌کند.

وی با بیان اینکه هر بخشی از هر ایسم غربی در وجود ما قرار گرفت راه را برای ابداعات و خلاقیت‌ های بومی و فرهنگی می‌ بندد، افزود: مادامی که ما نسبت به میراث دشمن در عمق فرهنگی خودمان خودآگاه نشویم و مادامی که نتوانیم زباله ‌های فکری غربی را از صحنه فرهنگمان دور بریزیم حتی وقتی اراده کنیم میراث خودمان را هم بفهمیم، نمی‌توانیم.

حجت الاسلام والمسلمین رهدار در پایان ابراز کرد: ما با عینک تحقیقات شرق‌ شناسی داریم اصیل ‌ترین مفاهیم فرهنگ خودمان را فهم می‌ کنیم که نشدنی است؛ اگر ما عینکی با شیشه سبزرنگ به چشمان خود بزنیم حتی اشیای آبی را هم سبز خواهیم دید؛ هر چیزی که جلوی ما باشد به رنگ شیشه ‌ای که به چشم خود زده‌ ایم خواهیم دید، بنابراین اگر عینک علمی ما را شرق ‌شناسان به چشم ما بزنند قرآن و اسلام را هم از منظر شرق‌ شناسان مطالعه خواهیم کرد.

انتهای پیام

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha