سه‌شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۶ ذیقعدهٔ ۱۴۴۵ | May 14, 2024
یادداشت

حوزه/ پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله در گزينش كارگزاران حكومت اسلامى بيشترين ارزش را براى شايستگى، تعهد، ايثار و تقوا قائل بود. به همين جهت از نيروهاى جوان و تازه نفس كه تعهّد، تدبّر، ايمان، بلوغ معنوي و عقلاني خود را ثابت كرده بودند، بهره مى گرفتند.‌

سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، بلوغ عقلانى جوانان عوامل و زمينه هاى متعددى دارد كه از جمله آنها مى توان به استعداد ذاتى آنان در فراهم آوردن زمينه هاى معرفت و آگاهى در محيط زندگى و خانواده اشاره كرد. ‌

در فرهنگ اسلامى، معيار ارزش آدمى به علم، دانش، عقل و تقواى اوست. پول، سن، هيكل، قيافه، شهرت، داشتن پدر و مادر و فاميل بزرگ و بلند پايه را نمى توان ملاك هاى ارزش و برترى دانست و درجة افراد را با اين معيارها سنجيد يا بر اساس آنها به اشخاص مسئوليت سپرد.‌

بنابراين، پاكدامنى و داشتن انديشة صحيح، بهترين معيارى است كه براى شناخت افراد مى توان به كار گرفت و اين برترى بلوغ عقلانى و روحانى را بر بلوغ جسمانى مى رساند كه گفته اند:‌

اهميت بلوغ معنوى از منظر پيامبر صلی الله علیه وآله‌

در سيرة رسول گرامى اسلام صلی الله علیه وآله برترى بلوغ معنوى بر بلوغ ظاهرى به وضوح ديده مى شود. اين موضوع سبب شده بود كه پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله با اصل قرار دادن شايسته سالارى، از اينكه جوانان را به مسئوليت هاى خطير منصوب نمايند، ابايى از اعتراضات ديگران نداشته باشند؛ لذا آن بزرگوار مى فرمود: «اُوصيكُم بِالشُّبانِ خَيراً فإنَّهُم أرَقُّ أفئدَةً إنَّ اللَّهَ بَعَثَنى بِالحَقِّ بَشيراً وَ نَذيراً فَحالَفَنى الشُّبّانُ وَ خالَفَنى الشُّيوخُ»؛ (1) شما را سفارش مى كنم كه در مورد جوانان نيك انديش باشيد؛ چرا كه آنان نازك دل و انعطاف پذيرترند. خداوند متعال مرا پيامبرى بشير و نذير مبعوث كرد، جوانان با من پيمان همكارى بستند، اما سالمندان به مخالفت و ستيزه برخاستند.‌

چند نمونه از نحوۀ برخورد با جوانان لایق در سيرة پيامبر خاتم

* وزير نوجوان ‌

روزى كه رسول گرامى اسلام صلی الله علیه وآله مأمور شد تا خويشاوندان نزديك خود را به اسلام دعوت كند، على علیه السلام همه فرزندان عبدالمطلب را طبق فرمان پيامبر به جلسه اى در منزل آن حضرت دعوت كرد. در آن روز حدود چهل نفر كه عموهاى پيامبر (از جمله ابوطالب، حمزه، عباس، ابولهب) در بين آنان ديده مى شدند به حضور پيامبر رسيدند. آنان بعد از تناول غذاى با بركت پيامبر صلی الله علیه وآله به سخنان آن حضرت گوش دادند. پيامبر صلی الله علیه وآله ضمن گفتار كوتاهى فرمود:‌

«اى فرزندان عبدالمطلب! به خدا سوگند، من در ميان همة عرب جوانى را سراغ ندارم كه چيزى بهتر و برتر از آنچه من براى شما آورده ام، براى قوم خويش آورده باشد. من خير دنيا و آخرت را براى شما آورده ام و خدا به من امر كرده است، شما را به دين اسلام دعوت كنم. اكنون، كداميك از شما در اين امر مرا يارى مى دهد تا برادر، وصى و خليفة من در ميان شما باشد؟.‌

عموها و عموزادگان پيامبر لب فروبستند و هيچ نگفتند. على علیه السلام كه در آن روزگار سيزده سال بيش نداشت و در ميان جمعيت كم سن و سال ترين فرد بود، بلند شد و گفت: «يا رسول اللَّه! من وزير و ياور تو خواهم بود.»‌

هنگامى كه پيامبر صلی الله علیه وآله سه بار سخن خود را تكرار كرد و على علیه السلام هر بار با اشتياق تمام اعلام آمادگى نمود، در نهايت رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «إِنَّ هَذَا أَخِي وَ وَصِيِّي وَ وَزِيرِي وَ خَلِيفَتِي فِيكُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِيعُوا»؛ (2) اين [نوجوان] برادر، وصى، وزير و جانشين من در ميان شما خواهد بود. دستور او را بشنويد و از او اطاعت كنيد!.‌

آنان بعد از شنيدن اين سخن به یکديگر نگاه كرده، خنديدند و به ابوطالب گفتند: «شنيدى! به تو دستور داد تا از پسرت اطاعت كنى!. (3) ‌

* مصعب بن عُمير‌

هنگامى كه مردم مدينه با پيامبر اسلام صلی الله علیه وآله و اهداف بلند او آشنا شدند، از محضر ايشان درخواست كردند تا مُبلّغى شايسته براى تعليم قرآن و بيان احكام اسلام به آن منطقه اعزام نمايد. آن يگانه نيز با در نظر گرفتن تمام جوانب و ابعاد، اين مأموريت را به "مصعب بن عمير" آن جوان مؤمن خوش بيان و مدبر و شايسته سپرد. اين پيام آور جوان و لايق بر اثر فعاليت هاى مؤثر و حُسن معاشرت، زمينة هجرت پيامبر صلی الله علیه وآله را از مكه به مدينه فراهم كرد. او يكى از پرچم داران جنگ بدر بود و در نبرد اُحد به درجة رفيع شهادت نایل آمد. (4) ‌

* استاندار هجده ساله ‌

بعد از رونق گرفتن اسلام، رسول خدا صلی الله علیه وآله و مسلمانان آرزو داشتند که شهر مقدس مكه را فتح كنند و خانة خدا را از وجود بت ها پاك نمايند و در فضايى امن و آسوده به زيارت كعبه بپردازند. خداوند متعال اين آرزو را در سال هشتم هجرت عملى ساخت و رسول خدا صلی الله علیه وآله به همراه مسلمانان با اقتدار كامل شهر مكه را فتح كردند. هنگام مراجعت، رسول خدا صلی الله علیه وآله از ميان مسلمانان "عتاب بن اسيد" را كه جوانى نو رسيده ولى شايسته، صالح، مدير و مدبّر بود، براى منصب حساس استاندارى مكه برگزيد و به او فرمود: ‌

«يَا عِتَابَ! أتَدْرِى عَلَى مَنْ أسْتَحْمِلْتُكَ؟ أسْتَحْمِلْتُكَ عَلَى أهْلِ اللَّهِ عَزَّوجَلَّ وَلَوْ أعْلَمُ لَهُمْ خَيْراً مِنْكَ أسْتَحْمِلْتُهُ عَلَيْهِمْ»؛ (5) اى عتاب! آيا مى دانى تو را بر چه كسانى رياست بخشيدم؟ من تو را به فرماندارى شهر مكه و حرم اهل اللَّه برگزيدم. اگر در ميان مسلمانان (سالمند يا جوان) كسى بهتر از تو مى يافتم، هر آينه او را بر مى گزيدم. ‌

اين انتخاب پيامبر صلی الله علیه وآله سبب شد تا ريش سفيدان و رجال بزرگ مكه برنجند و در مقام اعتراض به گزينش آن حضرت بگويند: «محمد همواره ما را تحقير مى كند. او كار را به جايى رسانده كه جوان نورسيده اى را كه بيش از هجده سال ندارد، بر ما حاكم مى كند و به ما ريش سفيدان مكه كه تجربه داريم و سنى از ما گذشته است و سال ها مجاور حرم امن خدا بوده ايم، توجهى نمى كند. (6) ‌

رسول گرامى اسلام صلی الله علیه وآله براى اثبات انتخاب صحيح خود و پاسخ معترضان فرمود: «وَ لَا يَحْتَجَّ مُحْتَجٌّ مِنْكُمْ فِي مُخَالَفَتِهِ بِصِغَرِ سِنِّهِ فَلَيْسَ الْأَكْبَرُ هُوَ الْأَفْضَلَ بَلِ الْأَفْضَلُ هُوَ الْأَكْبَرُ وَ هُوَ الْأَكْبَرُ فِي مُوَالَاتِنَا وَ مُوَالَاةِ أَوْلِيَائِنَا»؛ (7) هرگز كسى كم سن و سال بودن عتاب را دستاويز قرار ندهد. آنكه از نظر سنى بزرگ تر است، برتر نيست؛ بلكه برتر آن است كه از نظر كمالات معنوى بزرگ باشد. اين جوان در دوستى و اطاعت از ما و دوستانمان و مخالفت با دشمنانمان تلاش بيشترى دارد و اين ارزش و مقام او را بالاتر برده است. (به اين جهت، من او را به فرماندارى شهر شما انتخاب كردم). (8)

عتاب تا آخر عمر پيامبر صلی الله علیه وآله در همان سمت انجام وظيفه كرد و به توفيقات درخشانى نيز دست يافت. او علاوه بر ادارة شهر مكه، مراسم پر شكوه حج را نيز به طرز شايسته اى اداره مى نمود. از اين رو همگان به انتخاب درست پيامبر صلی الله علیه وآله پى بردند.‌

* فرماندهى افسر جوان ‌

حضرت خاتم الانبياء صلی الله علیه وآله در گزيش فرماندهان نظامى نيز به لياقت، تدبير و ايمان آنان اهميت مى داد و در اين عرصه، براى جوانان شايسته ارزش ويژه اى قائل بود. آن حضرت در مواردى كه خود، شخصاً فرماندهى سپاه را بر عهده نمى گرفت، از وجود جوانان دلير و متعهد بهره مى برد كه البته اين حركت موجب رنجش افراد مسن و سالخورده مى شد.‌

در سال دهم هجرت، وقتى آن حضرت "اُسامة" هجده ساله، فرزند "زيد بن حارثه" را به فرماندهى بزرگ ترين سپاه اسلام برگزيد، گفتارهاى طعن آميز و ناراحت كنندة عده اى از مسلمانان سابقه دار چنان پيامبر صلی الله علیه وآله را خشمگين كرد كه آن گرامى بلافاصله بر منبر رفت و بعد از ستايش خداوند فرمود: «اى مردم! اين چه گفتارى است كه در مورد نصب اسامه به فرماندهى سپاه از برخى مى شنوم؟ اگر فرماندهى اين جوان لايق را مورد طعن قرار مى دهيد، تازگى ندارد. شما قبلاً در مورد نصب پدرش نيز اين گونه برخورد كرديد. به خدا سوگند! ديروز پدر اسامه شايستگى فرماندهى را داشت و امروز خودش لياقت دارد.» (9) ‌

پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله در گزينش كارگزاران حكومت اسلامى بيشترين ارزش را براى شايستگى، تعهد، ايثار و تقوا قائل بود. به همين جهت، در انتخاب وصى، اعزام مبلّغ، انتخاب استاندار براى شهر خدا و حتى براى سخت ترين عرصه هاى نظامى، از نيروهاى جوان و تازه نفس كه تعهّد، تدبّر، ايمان، بلوغ معنوي و عقلاني خود را ثابت كرده بودند، بهره مى گرفتند.‌

پی نوشت:

1) احكام جوانان، نوری همدانی، ص 19؛ به نقل از: شباب قريش، ص 1.

2) بحارالانوار، محمد باقر مجلسى، مؤسسۀ الوفاء، بيروت، 1403ق، ج 18، ص 191.

3) همان، ج 38، ص 94، با اختلاف.

4) اُسد الغابه، على بن عبدالواحد شيبانى معروف به ابن اثير، انتشارات اسماعيليان، تهران، ج 4، ص 368.

5) همان، ج3، ص 358.

6) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 21، ص121.

7) همان، ج21، ص 121.

8) همان، ص124.

9) شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، دارالاحياء الكتب العربيه، ج 1، ص 159.

حجت الاسلام عبدالکریم پاک نیا تبریزی ‌

 

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha