دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۲۰ شوال ۱۴۴۵ | Apr 29, 2024
فاطمه جوادی

حوزه/ بانوی نویسنده و رمان نویس قمی با تأکید بر این که هیچ کس به صرف حضور در دوره آموزشی و کارگاه نویسندگی، نویسنده ی حرفه ای نمی شود، گفت: مخاطب شناسی، پشتکار و خلاقیت، سه ضلع مثلث موفقیت در وادی نویسندگی است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حدود ۱۶ سالی است که به صورت جدی وارد عرصه نگارش داستان و رمان شده و ده سالی نیز البته در عرصه تدریس داستان و برگزاری کارگاه های نویسندگی فعال است.

"فاطمه جوادی" از جمله فارغ التحصیلان جامعه الزهرا(س) است که در همان ایام تحصیل، به فعالیت در این وادی، علاقه و اشتیاق نشان داد و با تلاش و پشتکار سال هاست که در این زمینه فعال است و تاکنون چندین کتاب از وی منتشر شده است.

با این بانوی نویسنده قمی در خصوص مهم ترین بایسته های نویسندگی در روزگار کنونی و نوع نگاه وی به مباحث نوین از جمله نوشتن در فضای مجازی، کلاس های آموزشی و کارگاه های نویسندگی، رموز مهم موفقیت در این عرصه به خصوص برای نوقلمان و جوانان جویای نام و ... به گفت و گو پرداخته ایم که مشروح آن را ملاحظه می فرمایید؛

راز و رمز موفقیت در عرصه نویسندگی به خصوص از حیث جذب مخاطب از نگاه شما چیست!؟

ببینید قبل از هر چیز باید یک نویسنده، مخاطب هدف خود را به درستی بشناسد، مثلاً مشخص کند که قرار است برای کودک یا نوجوان یا فرد بزرگسال و ... کتاب می نویسد.

طبعاً نوشتن برای هر مخاطبی، شاخصه ها و ویژگی های مخصوص به خود دارد و لذا برای موفقیت در این امر می بایست مخاطب و ذائقه ها و ویژگی های آن را به درستی بشناسیم. حتی در بخش بزرگسالان ما اگر دقت کنیم، متوجه می شویم که در این بخش نیز طیف های مخاطب گوناگونی داریم که متفاوت از هم هستند.

در هر صورت آن چه مهم است این که مخاطب شناسی برای نویسنده ای که می خواهد محصولش خوانده و دیده شود، بسیار حائز اهمیت است. گاهی اوقات ممکن است نویسنده ای بگوید هدف من صرفاً نوشتن است و این که نوشته و کتابم، مخاطب داشته باشد یا نه، برایم خیلی مهم نیست اما وقتی برای شما مخاطب اهمیت دارد، دیگر نمی توانید از توجه به الزامات و اقتضائات مخاطب شناسی غافل باشید.

نکته بعدی ناظر به این است که خود نویسنده تجربه های زیسته داشته باشد؛ یعنی اثری که می نویسد با توجه به تجربه های زیسته اش باشد و این طوری نباشد که کاری را بنویسد که دور از واقعیت و درک و شناخت خودش باشد. البته این طور نیست که بگوییم نویسنده اصلاً نباید تخیل داشته باشند بلکه بحث بر سر این است که از راه مطالعه و پژوهش می تواند به درک متناسب با تجربه ی زیسته دست پیدا کند.

در سال های اخیر برخی آثار و کتاب هایی که در حوزه سبک زندگی شهدا منتشر شده، با اقبال خوب مخاطب روبرو شده است. به نظر شما دلیل این اشتیاق به آثار شاخص و جذاب در حوزه کتب ارزشی و به خصوص دفاع مقدس چیست و چگونه می توان این مساله را به یک جریان مستمر تبدیل نمود؟

به نظر بنده، گرایش نویسندگان این عرصه به سمت روایت و داستان از جمله رازهای این جذابیت بوده است. در واقع روایت جذاب و شیوه داستانی باعث شده که کتاب هایی مثل "دا" و  "یادت باشد" پرفروش باشند

از سوی دیگر نویسندگانی که این کتاب ها را نوشته اند، از لحاظ پژوهشی و مصاحبه و مستندنگاری، کار قوی و جذابی را انجام داده اند، به عنوان مثال، نویسنده کتاب "دا" حقیقتاً خودش با آن موضوع و داستان درگیر شده و زندگی کرده و لذا محصولش اثری جذاب و پرمخاطب از کار درآمده و بارها نیز تجدید چاپ شده است.

وضعیت کتاب کودک و نوجوان در سال های اخیر را چطور ارزیابی می کنید!؟

در این سال ها به طور کلی، کتاب های خارجی و ترجمه ای، رونق بیشتری در بازار نشر داشته اند و برخی ناشران کودک و نوجوان گویا از وضعیت داخلی نااُمید شده و احساس می کنند که نمی توانند در برابر کارهای ترجمه ای و چند ناشری که کارهای شیک و جذابی به لحاظ ظاهری به بازار عرضه می کنند، از داخلی ها حمایت کنند.

جدای از جذابیت ظاهری و شکل و شمایل و چاپ متفاوت و گاه خیره کننده کتب ترجمه ای در این حوزه، به نظر می رسد مخاطب شناسی کتاب های خارجی دقیق تر است و آنها روی ذائقه شناسی و ذائقه سازی خیلی کار کرده اند، کما این که تولید کارتون ها و انیمیشن ها و بازی های رایانه ای نیز به کمک آن ها در بحث ذائقه سازی برای نسل جدید آمده است.

البته این را هم بگویم که در سال های اخیر خوشبختانه از سوی برخی نویسندگان و ناشران، کارهای خوبی در حوزه کتاب کودک و نوجوان عرضه شده که به طور نسبی در ارتباط با مخاطب ایرانی موفق هم عمل کرده است، ضمن آن که ما این سال ها، پویا نمایی های داشته ایم که بر اساس فرهنگ و اسطوره های خودمان تولید شده و انصافاً هم برخی از آن ها، کارهای قوی بوده اند که نویدبخش آینده ای بهتر در این عرصه است.

از سویی در حال حاضر برخی کتاب های ناشران داخلی نیز در این زمینه، به سمت ژانر فانتزی رفته به طوری که از اسطوره ها و داستان های ایرانی، الهام گرفته اند و برخی از ناشران نیز در این عرصه ها انصافاً خوب عمل کرده اند. به هر صورت بسیار امیدواریم که با حمایت درست مسئولان و تلاش در جهت تغییر ذائقه های، اتفاقات بهتری نیز در این زمینه رخ دهد، چرا که خوشبختانه ناشران و نویسنده ها، ضرورت این مساله را احساس کرده اند و حتی گام های خوبی در رابطه با تولید آثار علمی – تخیلی شروع شده، هر چند در قیاس با نمونه های خارجی، هنوز ما خیلی عقب هستیم.

به عنوان یک نویسنده که طبعاً مخاطب حرفه ای کتاب و کتاب خوانی هم هستید، به شخصه قلم کدام یک از نویسندگان ایرانی را بیشتر می پسندید!؟

در میان نویسندگان داخلی، شخصاً کارهای آقای احمد محمود را می پسندم چرا که خیلی به زیست مردم نزدیک شده است. از سویی آثار جلال آل احمد را هم به خاطر نگاه انتقادی و بی رودربایستی و بدون تعارف نوشتنش، دوست دارم.

از نویسندگان متأخر نیز کار شاخصی که اخیراً خوانده ام و برایم جذاب بوده، " بی کتابی" نوشته آقای محمد رضا شرفی خبوشان است و در بین بانوان نیز آثار خانم فریبا وفی و نیز برخی کارهای کوتاه خانم زویا پیرزاد را می پسندم.

این را هم عرض کنم که اخیراً کتاب بسیار خوبی منتشر شده با عنوان" بی نام پدر" نوشته سید میثم موسویان که انصافاً کار قوی ای است آن هم با رویکرد انقلابی که انتشارات مسجد مقدس جمکران آن را به چاپ رسانده است و پیشنهاد می کنم که علاقه مندان به کتاب خوانی حتماً این کتاب را مطالعه کنند.

همان طور که مستحضرید، طی چند سال اخیر، مشکلات اقتصادی و گرانی کاغذ از یک سو و نیز تغییر ذائقه و سلیقه فرهنگی مردم و اقبال بیشتر به سمت شبکه های اجتماعی و فضای مجازی باعث شده که مقوله ای تحت عنوان نویسندگی در فضای مجازی رشد قابل توجهی داشته باشد. آیا موافق هستید که نویسندگان حرفه ای و حتی نیمه حرفه ای به سمت فضای مجازی گرایش پیدا کنند یا این که بهتر است در همان فضای سنتی کتاب نویسی باقی بمانند؟

به نظر بنده، حضور در عرصه فضای مجازی و شبکه های اجتماعی در کارشان مؤثر است، به این معنا که نویسنده ای که در فضای مجازی بیشتر شناخته شده وقتی اثری منتشر می کند، طبعاً پرفروش می شود و لذا از این حیث معتقدم که فضای مجازی فرصت خوبی است که نویسنده ها می توانند از آن به نحو مطلوب استفاده کنند، چرا که به این وسیله با مخاطبین خود بهتر می توانند ارتباط برقرار کرده و از این طریق زمینه شناخت بهتر برایشان فراهم می شود.

سابقه تدریس شما در کارگاه های داستان نویسی به چه زمانی برمی گردد و اساساً از نگاه شما این قبیل کارگاه ها و به طور کلی دوره های آموزش نویسندگی در فضای جامعه امروز ما تا چه حدی می تواند منجر به شناسایی و معرفی استعدادهای نویسندگی شود!؟

از سال ۸۹ تاکنون مدرس دوره های مختلف داستان نویسی، نویسندگی، یادداشت نویسی مطبوعاتی و نیز نویسندگی خلاق هستم اما در پاسخ به سوال شما باید بگویم که این طور نیست که این کارگاه ها و کلاس های آموزشی لزوماً بتواند منجر به معرفی یک نویسنده حرفه ای به جامعه شود، چرا که کسانی می توانند نویسنده حرفه ای شده و در این مسیر ثابت قدم بمانند که قبل از هر چیز دیگری، پشتکار و مُداومت داشته باشند و گرنه صرف حضور در چند کلاس و کارگاه نویسندگی، معجزه نمی کند.

البته بنده به عنوان یک مدرس همواره در کلاس هایم به دنبال استعدادیابی هم هستم و به خصوص در کلاس های داستان نویسی به شاگردانم تأکید می کنم که حتماً کارشان را با قوت ادامه بدهند. حتی ما دوره هایی داشته ایم که مجموعه آثار بچه ها را در پایان آن دوره منتشر کرده ایم.

وضعیت کلی دوره های آموزشی و کارگاه های داستان نویسی را در قم چطور ارزیابی می کنید!؟

خوشبختانه در قم کلاس های بسیاری در حوزه نویسندگی برگزار می شود اما یک مشکلی که وجود دارد این است که به آن شکل، منسجم نیست؛ به این معنا که دوستان چند گروه و دسته شده اند و هر یک جذب یک انتشاراتی شده اند و کارشان در آن مرکز چاپ می شود و لذا دیگر نویسنده به آن صورت تلاش نمی کند که کارش را ارتقا داده و محصول قوی تری برای عرضه به دیگر مراکز و انتشارات ارایه دهد.

احساس می شود که برخی نویسندگان به خصوص تازه کار به یک سطحی رضایت می دهند، ضمن آن که متأسفانه عده ای نیز دچار توهم کارآمدی می شوند و اعتماد به نفس کاذب پیدا می کنند که این مساله به نظرم خطرناک است و این آفت را در قم بیشتر می بینیم.

شاعران یک اصطلاحی در این مواقع دارند که می گویند طرف دیگر نمی تواند شعر خوب بگوید، به خصوص کسانی که مثلاً در جشنواره ها و همایش ها و حتی نشست شعرا با رهبر معظم انقلاب یک شعر خوب می گویند و این خطر وجود دارد که احساس کنند دیگر به نقطه مورد نظر رسیده اند و حتی مواردی بوده که شاعران خوش استعدادی به این خاطر نتوانسته اند موفقیت ها را تکرار کنند.

در هر صورت آن چه در داستان نویسی حائز اهمیت است این که نویسنده به شکل مُداوم بر تلاش و همت خود بیفزاید تا به شکل پیوسته در حال رشد و پیشرفت باشد و در جا نزند.

زمانی که در کلاس های داستان نویسی شرکت می کردیم، خوب به خاطر دارم که اساتید به ما می گفتند تا سی سالگی که تجربه های زیسته تان بیشتر نشده، به نوشتن رمان فکر نکنید.

گاهی اوقات نویسنده ای داریم که در سن بیست یا بیست و پنج سالگی اثری از او منتشر شده و از آن جا که چندان نقد پذیر هم نبوده، لذا نتوانسته در جهت رشد و تعالی حرکت کند و ایرادهایش را برطرف کند تا بتواند آثار بهتر و قوی تری خلق نماید.

در جایی می خواندم که یکی از نویسندگان مطرح دنیا گفته بود؛ "نوشتن کتاب یک فن و مهارت است و نویسنده به چیزی فراتر از فهم و شعور نیاز دارد". شما در لابلای صحبتتان اشاره کردید به اهمیت داشتن پشتکار برای رسیدن به موفقیت، با توجه به این سخن به نظرتان چه چیزهای دیگری برای نوقلمان و نویسندگان تازه کار لازم است تا در جاده موفقیت گام بردارند!؟

واقعیت آن است که برای موفقیت در وادی نویسندگی، بیش از هر چیز نیاز به نگاه نو و خلاقیت داریم که این ها البته صرفاً با حضور در فلان کلاس و کارگاه به دست نمی آید، بلکه این نگاه جدید و زاویه خلاقانه به مسایل، با مطالعه و ارتباط با افراد، حضور در جامعه، سفر و ... به دست می آید و این که فرد بتواند با مخاطبان مختلف به نوعی ارتباط بگیرد و با دنیای آن ها آشنایی پیدا کند.

به عقیده بنده، اگر خلاقیت و نگاه نو در میان نباشد، کارها تکراری می شود که طبعاً برای مخاطب حساس امروز دیگر جذابیت لازم را ندارد و مسلم است که در این صورت شاهد تولید و عرضه کارهای شاخصی نخواهیم بود. این که آثاری چون " جنگ و صلح " و " صد سال تنهایی" در دنیا ماندگار می شوند، به خاطر زاویه دید و نوع نگاه خلاقانه صاحبان آن هاست.

گفت و گو از: سید محمد مهدی موسوی

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha