دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۲۰ شوال ۱۴۴۵ | Apr 29, 2024
ملکیان

پژوهشگر حوزوی گفت: ما سه مواجهه بزرگ با غرب داشته ایم که توجه به آن بسیار مهم است و البته این مواجهه‌ی عنصر اسلامی و ایرانی و به‌ویژه لایه‌ی تفکر دینی‌اش با اندیشه‌ی غرب را یک مواجهه‌ی تکاملی و مثبت می‌بینیم.

حجت الاسلام رسول ملکیان اصفهانی، پژوهشگر حوزوی، در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری «حوزه» در اصفهان، پیرامون تشریح و تبیین چهار دوره رنسانس در طول تاریخ اظهار کرد: نخستین دوره، رنسانس مسیحی – اروپایی است، این رنسانس با گذار از اعتقادات قرون وسطایی مسیحیت و نیز تفسیر جدید از عالم و آدم شروع شد و پدیدآورندگان و خالق این اندیشه، دکارت، بیکن، کانت، هگل و... هستند. اکثر نویسندگان براین باورند که این گذار به شکل پیوسته و از دل سنت غربی صورت گرفته است.

وی ادامه داد: در مقابل، برخی از نویسندگان اسلامی معاصر نیز معتقدند که رنسانس غربی هرچند بی‌ارتباط با اندیشه‌ها، افراد و جریان‌های غربی نیست، اما عامل اصلی آن آشوبی بود، که ترجمه علوم اسلامی، به‌ ویژه فلسفه، در حد فاصل قرون یازده تا چهارده میلادی در اروپا ایجاد کرد.

اولین دوره : عصر ترجمه

این پژوهشگر تصریح کرد: بر اساس این تفسیر، رنسانس اروپایی جوششی ‌درونی در اروپا محسوب نمی‌شود، بلکه جوهره آن، وام‌گیری از اندیشه اسلامی است، که از این دوره تاریخیِ اروپا در تاریخ‌نگاری غربی تحت عنوان «عصر ترجمه» و از شور و نشاطی که در این دوره برای ترجمه آثار اسلامی به لاتینی به وجود آمده، تحت عنوان «نهضت ترجمه» یاد شده است.

 دومین دوره :  رنسانس اسلامی – سنی

وی در تعریف دومین رنسانس ابراز کرد: این رنسانس با عنایت جهان اسلام به علوم، به ‌ویژه فلسفه یونانی در حد فاصل قرن‌های دو تا پنج هجری قمری، در جهان اسلام صورت گرفته است.

حجت الاسلام ملکیان عنوان کرد: در این دوره، مسلمانان فاتح اروپا در اسپانیا (اندلس) از علم و صنعت ویژه‌ای برخوردار شدند، پیشرفت مسلمانان در این دوره، زمانی به چشم می‌آید که بدانیم هم‌زمان با دوره قرون پایانی قرون وسطای مسیحی که اتفاقاً قرون خفقان و ستیز غربی‌ها با علم است بوده است.

این استاد حوزه اذعان کرد: در بازخوانی مستشرقین از تاریخ اسلامی و نیز در تاریخ‌ نگاری برخی از مسلمانان پیرو مستشرقین، از این دوره تحت عنوان «عصر زرین اسلامی» و از شور و نشاطی که در این دوره به تبع ترجمه آثار یونانی به عربی ایجاد شده، به «نهضت ترجمه» یاد شده است، در این دوره، جهان اسلام نه فقط در علوم عقلی، بلکه در بسیاری از علوم تجربی نیز رشد کردند.

 سومین دوره : رنسانس اسلامی – شیعی

 وی تاکید کرد: سومین رنسانس، رنسانس اسلامی – شیعی است، این رنسانس در قرن دهم هجری قمری و در عصر صفویه در ایران به وجود آمده است، در این عصر، نسبت به همه ادوار پیش از آن، فرصت مناسب ‌تری جهت حضور عالمان شیعه در دربار سیاسی فراهم شده است.

پژوهشگر حوزوی خاطرنشان کرد: البته هر چند عالمان شیعه نتوانستند در این عصر، خود، مستقیماً بر مسند حکومت بنشینند، اما آن‌ها به خوبی توانستند نظارت فائقه خود را در جهت‌دهی به برنامه‌های حکومتی اعمال کنند.

وی افزود: در این عصر، ایرانیان در اکثر علوم و فنون، رشد چشم‌گیر و فوق‌العاده‌ای داشتند، تا جایی که اعجاب بسیاری از مسافران، سیاحان، مبلغان و برخی از سیاست‌مداران اروپایی را برانگیخت.

حجت الاسلام ملکیان گفت:  در مقایسه میان این سه رنسانس، توجه به دو نکته حایز اهمیت است، اول اینکه، هم رنسانس اسلامی -سنی و هم یکی از دو تفسیر رنسانس مسیحی- اروپایی، «رنسانس از بیرون» هستند؛ بدین معنی که عاملی بیرونی راهبر آن بوده است.

وی عنوان کرد: این در حالی است که رنسانس اسلامی-‌شیعی در عصر صفویه، اساساً «رنسانس از درون» بوده و وام‌دار هیچ جریان مذهبی فکری بیرون از جریان تشیع نمی‌باشد.

این استاد حوزه خاطرنشان کرد:  دوم این‌که، هم رنسانس مسیحی-اروپایی و هم رنسانس اسلامی- سنی در تاریخ ‌نگاری رسمی غربی و نیز در تاریخ‌نگاری رسمی جهان اسلام (که بیش‌تر رنگ و بوی تسنن دارد)، به رسمیت شناخته شده‌اند و راجع به آن‌ها کتاب‌های زیادی نوشته شده است، اما رنسانس اسلامی شیعی، نه تنها در تاریخ‌نگاری غربی و تاریخ‌نگاری اسلامی، مورد توجه قرار نگرفته، بلکه مورد بی‌مهری و حتی انکار نیز واقع شده است.

چهارمین دوره:رنسانس انقلاب اسلامی ایران

پژوهشگر حوزوی ادامه داد: انقلاب اسلامی ایران در حیطه‌ها و زمینه‌های مختلف، در میان انقلاب‌های معاصر جهان منحصر به فرد و بی نظیر است، انقلاب اسلامی هم از نظر حجم داخلی ناشی از انقلاب و هم میزان تأثیرگذاری بین‌المللی و هم از نظر اقشار و گروه‌های شرکت‌کننده و میزان حضور مردمی در صحنه، سرآمد انقلاب‌های معاصر است.

وی بیان کرد: از نظر مقایسه‌ای صاحب ‌نظران متفق‌القولند که تقریباً  تمامی اقشار مردم که به همین دلیل به این انقلاب فراطبقاتی نیز گفته می‌شود - به جز جمعیت اندکی یعنی وابستگان رژیم پهلوی- در صحنه‌ی انقلاب اسلامی حضور یافتند.

حجت الاسلام ملکیان توضیح داد: این حضور بسیار گسترده و بی‌نظیر به رهبری قاطع و هوشیارانه‌ی حضرت امام خمینی(ره) توانست به سرعت در همه‌ شهرها و روستاها، صحنه‌ را در اختیار گرفته و امکان هر گونه ابتکار عملی را از رژیم شاه و حامیانش سلب و انقلاب را به سرعت و با تلفات و خسارات نسبی کمتر به سوی پیروزی رهنمون گردد.

وی بیان داشت: همان‌طور که رهبری معظم انقلاب در بیانیه‌ی گام دوم فرمودند آرمان‌های این انقلاب، آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت،‌ استقلال، عزت، عقلانیت و برادری به دلیل سرشته بودن با فطرت هرگز بی‌مصرف نمی‌شوند.

این پژوهشگر حوزوی اضافه کرد: انقلاب اسلامی ایران، تنها انقلابی است که در این ۴۰ سال به خوبی آرمان‌هایش را حفظ نموده و همچنان از آنها دفاع، بر آنها تأکید و برای دستیابی به آنها تلاش می‌کند، این امر زمانی بهتر درک می‌شود که به سرنوشت آرمانهای انقلاب‌های معاصر دیگر توجه کنیم.

سه مواجهه بزرگ ما با غرب

حجت الاسلام ملکیان خاطرنشان کرد: یکی از اصول مهم وشعارهای انقلاب اسلامی ایران ( نه شرقی ونه غربی جمهوری اسلامی) بود، لکن باید به تاریخ ولایه های این مواجهه توجه شود.

 وی ادامه داد: ما سه مواجهه بزرگ با غرب داشته ایم که توجه به آن بسیار مهم است والبته این مواجهه‌ی عنصر اسلامی وایرانی و به‌ویژه لایه‌ی تفکر دینی‌اش را با اندیشه‌ی غرب، یک مواجهه‌ی تکاملی و مثبت می‌بینیم.

پژوهشگر حوزوی بیان کرد: یعنی وقتی پانصد سال مواجهه‌ی ما را با غرب جدید، از صفویه تا انقلاب اسلامی را مطالعه می‌کنید، می‌بینید این حرکت تکاملی بوده است، ورود غرب جدید به عالم ایران در سه مرحله صورت گرفته است و هر مرحله با یک چهره.

وی اذعان کرد:  نخستین چهره‌ی ورود غرب به عالم ایرانی، چهره‌ی کلامی-مسیحی غرب است، چهره‌ای است که بیشتر در عصر صفویه تا ابتدای قاجار شاهدش هستیم؛ چهره‌ای است که میسیونرهای مسیحی به ایران می‌آیند و از مسیحیت دفاع می‌کنند، لسان حضور آن‌ها لسان کلامی است و به تأسیس کلیسا و برپاکردن مدارس می‌پردازند و در اوج آن نگارش کتاب‌هایی علیه اسلام است.

حجت الاسلام ملکیان خاطرنشان کرد: جریان دینی با این چهره‌ غرب مواجهه‌ فوق‌العاده فعالانه نشان داد، حوزه‌ی علمیه‌ی اصفهان در عصر صفویه بسیار قوی عمل کرد،عالمان شیعی جلسات مناظره‌ی متعدد، از جمله ده‌ها جلسه‌ی مناظره در درون کاخ صفوی با کشیش‌های مسیحی راه انداختند.

وی اذعان داشت: اوج تبلیغات در عصر و زمان «هنری مارتین» و اوایل قاجار و دوره‌ی فتحعلی شاه قاجار است، او یک کشیش انگلیسی است که به هندوستان رفته و انجیل را به فارسی ترجمه‌کرده است، بعد به شیراز آمده و کتابی به نام «میزان‌الحق» مشابه کتاب «آیات شیطانی» نوشته است.

استاد حوزه عنوان کرد: با این تفاوت که کتاب آیات شیطانی در نقد قرآن است و کتاب «میزان‌الحق» در نقد پیغمبر خاتم است، آن‌قدر فضای دینی آن موقع نشاط داشت و فعال بود که در فاصله‌ی نزدیک به ده سال، قریب به سی نقد بر این کتاب نوشته شد؛ آن هم توسط بزرگان و مراجع تقلیدی همچون میرزای قمی، ملا احمد نراقی، ملا احمد کرمانشاهی و ....

اوی افزود: ین چهره‌ی غرب، کمترین راندمان را در ایران داشت، طبق سفرنامه‌ها و گزارش‌هایی که  غربی‌ها نوشته‌اند، در سیصد سال حضور پررنگ چهره‌ی کلامی-مسیحی غرب در ایران، نتوانسته‌اند حتی سی ایرانی را مسیحی کنند.

وی درتبیین دومین مرحله ادامه داد: چهره‌ی ورود غرب به ایران چهره‌ی سیاسی، نظامی و اقتصادی‌اش است، که در ابتدای قاجار شروع می‌شود و تا آستانه‌ی مشروطه ادامه دارد، تبلور این چهره همان است که در جنگ‌های ایران و روس اشاره شد؛ بعد هم در قراردادهای ننگینی است که یکی پس از دیگری در عهد قاجار بر ما تحمیل شد.

حجت الاسلام ملکیان گفت: تقابل جریان دینی ما در برابر این چهره، راه‌اندازی جنبش‌های آزادی‌بخش بود که بسیار موفق ‌بود، حتی در همان جنگ‌های ایران و روس که ما شکست خوردیم، اگر از زاویه‌ی دیگری نگاه کنیم، اوج پیروزی ما بود.

وی افزود: واقعیت قضیه این بود که روسیه به ایران حمله نکرد که هفده ایالت ما را بگیرد، بلکه حمله کرد که اثر مسیحیت پترکبیر تا دریای عمان برسد، روسیه می‌خواست خود را به دریای آزاد وصل کند؛ قدرت و انگیزه‌ی این را هم داشت، جامعه‌ی مللی در کار نبود و هر کشور قلدری می‌توانست به هر جایی حمله کند و خاک آنجا را گرفته، ضمیمه‌ی خودش کند.

این استاد بیان کرد: رسائل و فتاوای جهادی عالمان دینی و حضور عالمان دینی و مراجع تقلید در این جنگ‌ها باعث شد مقاومت ایران آن‌قدر بالا برود، ‌که کشوری که حمله کرده است تا به دریای عمان برسد، تنها هفده ایالت به‌دست آورد، البته عدد هفده به دلیل تمرکز جمعیت در شمال و نزدیکی شهرها به یکدیگر است و از نظر جغرافیای خیلی وسعت ندارد، ما ناراحتیم که چرا همان را هم از ما گرفتند؛ اما در هرحال وقتی از این زاویه نگاه می‌کنید، خود این جنگ‌های ایران و روس یک توفیق و یک پیروزی برای ما است.

پژوهشگر حوزوی بیان داشت: از جنبش‌های آزادی‌بخش این دوران می‌توان از نهضت «میرزا مسیح مجتهد تهرانی»، نهضت ضد ماسونی «ملاعلی کنی» و «سید صالح عرب»، نهضت «میرزای‌شیرازی»، خودآگاهی اقتصادی ما در شرکت اسلامیه و ... را نام برد، برآیند این نهضت‌ها نوعی خودآگاهی سیاسی، نظامی و اقتصادی در برابر سلطه‌ی غرب است و واقع این است که موفق بوده،. چیزی نزدیک به صد قرارداد ننگین در عصر قاجار علیه ما بسته شد که قریب به هفتاد تا هشتاد مورد از این قراردادها هیچ‌وقت عملی نشد. دلیل آن فشار علمای دینی بود. آن‌ها قراردادهای ننگین زیادی به ما تحمیل می‌کردند، اما خیلی از این قراردادها را ما به‌هم زدیم.

وی یادآور شد: متأسفانه ما تنها تعداد کمی از این نهضت‌های بزرگ را در تاریخ‌مان ذکر می‌کنیم، مثلا لغو قرارداد «رژی و تالبوت» را با سروصدا در تاریخ‌نگاری خود می‌آوریم، اما ده‌ها قرارداد خرد و کلان دیگر هست که علما مانع شدند و صحبتی از آن‌ها نیست، مثلا خیلی‌ها نمی‌دانند نهضت ضد ماسونی چیست؟ حتی تعبیر نهضت «میرزا مسیح مجتهد تهرانی» در تاریخ‌نگاری ما نه‌تنها تحت عنوان نهضت یاد نشده است، بلکه تحت عنوان ماجرای قتل «‌گری بایدوف» آمده است؛ یعنی ما یک نهضت دینی را به کشته‌شدن یک فرد روسی تقلیل داده‌ایم.

حجت الاسلام ملکیان اضافه کرد: به این قضیه توجه نداریم که گری بایدوف بعد از جنگ‌های ایران و روس به ایران آمد، در آن زمان روحیه‌ی عنصر ایرانی بسیار خراب بود و دشمن آن‌قدر رو داشت که‌گری بایدوف که تنها یک سفیر بود، وارد کاخ فتحعلی شاه قاجار شد و به شاه اهانت کرد! با چکمه داخل کاخ شد و بعد برخی از زنان گرجی را که شوهران ایرانی داشتند به سفارت احضار و به آن‌ها تجاوز کرد، این خبر که به مجتهد مقیم پایتخت، میرزا مسیح مجتهد تهرانی، رسید فتوا داد که این‌ها باید کشته شوند.

وی ادامه داد: بازار تعطیل شد و مردم به سفارت روس حمله کردند، نه تنها گری‌بایدوف، بلکه ۲۲ دیپلمات روسی همراه او را  یک‌جا کشتند و سفارت یک کشور بیگانه‌ی قلدر گرفته شد؛ چیزی در رده‌ی فتح لانه‌ی جاسوسی آمریکا. این کار آن‌قدر با توفیق انجام شد که کشور روسیه که در جنگ با عثمانی بود و نمی‌خواست جبهه‌ی دیگری باز کند، تیمی را به ایران فرستاد تا از ملت ایران عذرخواهی کنند؛ با اینکه ایران دیپلمات‌های آن‌ها را کشته‌بود.

این استاد حوزه خاطرنشان کرد: این اولین باری است که عنصر ایرانی با تکیه بر فتوای یک مجتهد، بدون هرگونه دخالت عنصر دربار، به جنگ یک کشور بیگانه رفته است، این قضیه نه تنها یک نوع خودآگاهی برای عنصر ایرانی به وجود آورد، بلکه می‌توان گفت توفیق تمام نهضت‌های دینی پس از آن مرهون توفیق نهضت میرزا مسیح مجتهد تهرانی است. این بدان معناست که ما حرکتی رو به جلو داشته‌ایم.

وی توضیح داد: شرکت اسلامیه‌ی اصفهان نیز در سال ۱۳۶۰ هجری قمری، یعنی شش، هفت سال بعد از نهضت تنباکو توسط آقا نجفی اصفهانی، رئیس حوزه‌ی علمیه‌ی اصفهان و مرجع تقلید مقیم این خطه، با همکاری تجار اصفهانی و تهرانی تأسیس شد و در شهرهایی هچون بمبئی، دهلی، قاهره، بغداد، سن پترزبورگ، مسکو، برلین، ژنو، لندن، پاریس و ... نمایندگی فروش داشت؛ چیزی شبیه شرکت‌های فراملیتی امروز، اساس‌نامه‌ی این شرکت ۲۲ بند دارد که در چندین بند آن، این خودآگاهی اقتصادی تصریح شده است، در اساس‌نامه آمده است که ما این شرکت را برای قطع ید استعمار راه انداخته‌ایم؛ برای اینکه مردم ما در ملبوسات خود وابسته به بیگانه نشوند.

 پژوهشگرحوزه عنوان کرد: چند ده مجتهد فتوا دادند که مردم باید از پارچه‌های این شرکت استفاده کنند، این عمل منحصر به فرد است، چند تن از مراجع تقلید از نجف برای مظفرالدین‌شاه نامه دادند که لازم است شاه و دستگاه دیوان‌سالاری هم از پارچه‌های این شرکت استفاده کنند، هشت مرجع تقلید مقیم بلاد مختلف ایران بیانیه‌ی مشترکی دادند که متعهد می‌شویم خطبه‌ی عقد و طلاق کسانی که از پارچه‌های این شرکت استفاده نمی‌کنند، نمی‌خوانیم، معاملات آن‌ها را ثبت نمی‌کنیم، در آن زمان معاملات و خرید و فروش‌ها در خانه‌ی علما ثبت می‌شد و چیزی به نام اداره‌ی ثبت احوال وجود نداشت، بر جنازه‌ی آن‌ها نماز نمی‌خوانیم، کفن و دفن آن‌ها را بر عهده نمی‌گیریم و به مهمانی آن‌ها نمی‌رویم. این اوج خودآگاهی اقتصادی ما در برابر چهره‌ی سیاسی، نظامی و اقتصادی غرب است. این روند رو به تعالی بوده است.

سومین مرحله

وی تشریح کرد: چهره‌ی غرب در ایران چهره‌ی نرم‌افزاری، فکری و فرهنگی است که در آستانه‌ی مشروطه وارد ایران شد و تا انقلاب اسلامی ادامه داشت که همراه با ادبیات آزادی، برابری، مساوات، حکومت مشروطه، حقوق ملت و... بود.

استاد حوزه اذعان کرد: جریان دینی ما در برابر این چهره‌ی‌غرب تولید ده‌ها رساله‌ی فقه سیاسی‌بود که در عصر مشروطه همچون رساله‌ی «تنبیه الامه و تنزیه المله» مرحوم نائینی بود، مسئله‌ی بیشتر این رساله‌ها این بود که جایگاه مردم چیست‌؟ آزادی، برابری و مساوات یعنی چه؟ حکومت شوریه یا حکومت مشروطه و حکومت استبداد به چه معناست؟ نقش دین و نقش علما در حکومت چیست؟ این‌ها به‌عنوان پادزهری مناسب در برابر غرب تبیین کردند.

وی افزود: در مشروطه پیکره‌ی کامل غرب وارد ایران شد؛ یعنی در هر سه لایه‌ی کلامی-مسیحی، لایه‌ی سیاسی، نظامی و اقتصادی و لایه‌ی نرم‌افزاری و فکری. از مشروطه تا انقلاب اسلامی، عنصر ایرانی فرصت داشت در این پیکره تأمل و نسبت خود را با آن مشخص کند.

حجت الاسلام ملکیان گفت: پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) این را نشان داد که ما از این پیکره رد شدیم؛ ما با انقلاب اسلامی از کلیت غرب گذر کردیم، رنگ غرب در پیکر تاریخ ما بود و ما با پیروزی انقلاب اسلامی از کلیت آن رد شدیم، ما این را نمی‌پذیریم که حرکت تاریخی ما کاملا غرب‌زده بوده است، درست است که لایه‌ای از اجتماع ما  لایه‌ی روشنفکری  واداده است و همچنان هم غربی است، اما حرکت تاریخی و جهت‌گیری تاریخی ما معطوف به غرب نیست.

وی ادامه داد: ما غرب را رد کرده‌ایم و پشت سر گذاشته‌ایم، حرکت کلان تاریخی ما در پانصد سال اخیر حرکتی تکاملی بوده است، حتی در مقایسه با رنسانس سنی حرکت مثبت و رو به جلو بوده است، این حرکت بر محور خودآگاهی دینی ما و بر محور جریان فکر دینی ما هم بوده است؛ ما باید این کلان‌نگری را در حرکت تاریخی‌مان داشته باشیم.(مجله سوره (۵۲-۵۳) شماره چهارم ).

استاد حوزه بیان داشت: باید توجه داشته باشیم ما از این سه مرحله مواجهه با غرب عبور کرده ایم و رهبری و مردم در مسیرگام دوم انقلاب پرشکوه به پیش می روند، لکن روشنفکرزده های غربی و وابستگان فکری به غرب که بسیاری ازآنها سد بزرگی دراین مسیر هستند همچنان مانع تراشی نظری و عملی می کنند، اگر گام دوم انقلاب اسلامی را عبور از این ته مانده ها ورسیدن به اهداف هفت گانه گام دوم انقلاب نام گذاری کنیم بی مناسبت نیست.

پایان

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha