چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۷ ذیقعدهٔ ۱۴۴۵ | May 15, 2024
ایران و ژاپن

حوزه/ استادیار علوم سیاسی دانشگاه تهران گفت: آنچه منجر به توسعه ژاپن و عدم موفقیت توسعه ایران شده است، حاصل انسجام نخبگان سنتی و مدرن در ژاپن و عدم انسجام آن در ایران است.

به گزارش خبرگزاری حوزه،  سعید حاجی ناصری در دهمین کنفرانس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت مقاله ای تحت عنوان چارچوب مفهومی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت متاثر از بررسی مقایسه ای پیشرفت ایران و ژاپن ارائه کرد.

وی که مقاله خود را در سالن شماره دو کنفرانس ارائه کرد به بررسی وضعیت توسعه در ایران معاصر پرداخت و افزود: امر توسعه در ایران معاصر با توجه رقابت های نظامی و شکست ایران در جنگ با روسها و تحمیل قراردادهای گلستان و ترکمان چای مورد توجه نخبگان دیوان سالار قرار گرفت. آنها دلیل برتری غرب را در دولت مدرن می دانستند و دولت سازی را در برنامه خود قرار دادند. به نظر آنها ساخت ملوک الطوایفی توزیع قدرت، نیروهای نظامی موقتی عشایری و نهادهای سنتی آموزشی پاسخگویی شرایط جدید در مقابله با برتری های غرب نمی باشد.

استادیار علوم سیاسی دانشگاه تهران ادامه داد: آنها برای تحقق این امر به دنبال تاسیس دولت متمرکز با بوروکراسی مدرن و مدرن کردن نهادهای نظامی و آموزشی برآمدند لیکن با وجود برخی تغییرات محدود به جای نرسیدند. دولت سازی نه تنها با استقبال طبقات حاکم قاجاریه مانند حکام ایالات(شاهزادگان)، ایلات و عشایر، نیروهای متنفذ درباری و غیره همراه نبود بلکه از اولویت های نیروهای اجتماعی مانند روحانیون، تجار و روشنفکران نیز نبود. اولویت نیروهای اجتماعی پاسخگویی دمکراتیک بود تا دولت سازی. آنها به دنبال تاسیس نهاد پاسخگویی دمکراتیک مانند پارلمان بودند. چنین شرایطی به نوبه خود واکنش های نسبت به رفتار و تصمیمات مقامات قاجاریه در جنبش رویتر، تنباکو و در نهایت مشروطیت شد.

حاجی ناصری اظهار کرد: تاسیس پارلمان به عنوان نهاد پاسخگویی دمکراتیک مورد اجماع نیروهای اجتماعی بود لیکن تاسیس مجلس ملی مشروطیت منجر به نظم سیاسی نشد. قدرت سلطنت کاهش یافت لیکن نه تنها حداقل نظم قبل از مشروطیت به وجود نیامد بلکه زمینه بی نظمی های سیاسی و واگرایی در مناطق مختلف تا کودتای ۱۲۹۹ شمسی رضاخان شد. چنین شرایط باعث استقبال بسیاری از نیروهای اجتماعی تجار، روحانیون، روشنفکران و غیره از کودتا برای اعاده نظم سیاسی در کشور شد. دولت رضاشاه به دنبال عملیاتی کردن برنامه های ناموفق دولت سازی نخبگان دیوان سالار قاجاریه با سرکوب نیروهای اجتماعی برآمد. هرچند سرکوب نیروهای اجتماعی زمینه نظم سیاسی با تاسیس دولت متمرکز و ارتش جدید شد لیکن مشروعیت  وی را به شدت کاهش داد و در عوض خواسته های دمکراتیک نیروهای اجتماعی مانند اعاده قدرت به مجلس مستقل را افزایش داد و در نهایت نیروهای اجتماعی بعد از سقوط کوتاه مدت وی صاحب قدرت شدند.

وی ادامه داد: نیروهای اجتماعی در مدت ۱۲ سال تا کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ پارلمان را به عنوان نهاد مردمی قدرت  در اختیار داشتند لیکن به دلیل تنوع خواسته های سیاسی با بی‌نظمی های سیاسی کشور مواجه شد. کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ موجب احیاء دوباره حکومت خودکامه پهلوی و اعاده نظم سیاسی با سرکوب نیروهای اجتماعی و افزایش وابستگی به بیگانگان شد. چنین امری پاسخگویی دمکراتیک نیروهای اجتماعی نسبت به رفتارهای محمدرضاشاه را افزایش داد و هزینه های نظم سیاسی را افزایش داد که در نهایت منجر به سقوط کوتاه مدت پهلوی دوم با جنبش های مردمی- اسلامی شد و توسعه به عنوان یک مساله باقی ماند.

استادیار علوم سیاسی دانشگاه تهران با تطبیق این وضعیت در ایران با ژاپن شرقی ترین کشور آسیایی گفت: این در حالی است که در ژاپن با شرایط مشایه ناشی از برتری های دول غربی در تحمیل قراردادها، توسعه ژاپن در دوره میجی به صورت جدی توسط نخبگان دیوان سالار شروع شد و منجر به موفقیت هایی در امر توسعه شد. آنها نه تنها در دولت سازی با تاسیس دولت متمرکز با بوروکراسی عقلانی-قانون ، نهادهای نظامی و آموزشی موفق بودند و برتری خود را در نبردها با چین در ۱۸۹۵ و روسیه ۱۹۰۵  نشان دادند بلکه توانستند در زمینه اقتصادی –صنعتی به موفقیت هایی برسند؛ به گونه ای که در زمینه تجاری- صنعتی، شرکت‌های تجاری-صنعتی زیباتسوها با منابع مالی و نیروی کاری وسیع شکل گرفت و گسترده فعالیت خود را به خارج از مرزها گسترش داد.

حاجی ناصری تصریح کرد: چنین شواهدی از مقایسه دو کشور با وجود برخی اشتراکات، مانند مواجهه با برتری‌های دول غربی، تلاش برای رسیدن به پیشرفت‌های غربی و تفاوت در نتایج تلاش‌های نخبگان دیوان‌سالار، نشان می‌دهد که نظم سیاسی و بوروکراسی با تاسیس دولت مدرن رابطه دارد. نیروهای سنتی و مدرن ژاپن با ارجحیت دولت سازی بر پاسخگویی دمکراتیک نظم سیاسی و کارآمدی بوروکراسی را افزایش دادند که منجر به توسعه شد ولی در ایران ارجحیت پاسخگویی دمکراتیک نسبت به دولت سازی منجر به بی نظمی های سیاسی و عدم توسعه ایرانِ دوره قاجاریه و پهلوی شد.

وی با بیان اینکه در خصوص توسعه ایران و ژاپن به‌عنوان دو دولت آسیایی پژوهش‌های علمی معدودی به‌صورت تاریخی- تطبیقی وجود دارد، گفت: یکی از این آثار مقایسه نقش نخبگان در فرایند نوسازی ایران و ژاپن اثر ناهید مطیع حاصل رساله دکتری وی می‌باشد که در آن بر انسجام نخبگان ملی سنتی و مدرن ژاپن در توسعه تأکید دارد. اثر دیگر رساله جامعه‌شناسی توسعه احمد رجب‌زاده می‌باشد. وی در این اثر به بررسی نهادهای قشربندی، تعلیم و تربیت، مذهب، خانواده و موقعیت بین‌المللی پرداخته است. در خصوص مذهب به این نتیجه رسیده است؛ تفاوت مذهب باعث نظام قشربندی باز و عدم انسجام نخبگان سیاسی در ایران و برعکس در ژاپن شده است. نگارنده نیز در پایانه ارشد با بررسی تطبیقی نوسازی و اصلاحات در ایران و ژاپن به این باور رسیده بود که آنچه منجر به توسعه ژاپن و عدم موفقیت توسعه ایران شده است، حاصل انسجام نخبگان سنتی و مدرن در ژاپن و عدم انسجام آن در ایران است. در میان فعالیت‌های پژوهشی فوق در خصوص اجماع نخبگان ژاپن و عدم اجماع آن در ایران، اجماع نظر وجود دارد لیکن اکتفا کردن به این ایده نمی‌تواند تمام معماها را حل کند.

استادیار علوم سیاسی دانشگاه تهران ادامه داد: تمایز این پژوهش با آثار پژوهشی صورت گرفته در این زمینه این است که در این پژوهش به یکسری دلایلی متفاوت در توسعه ژاپن و عدم توسعه ایران بر اساس نظریه فرانسیس فوکویاما می‌رسد. به باور فوکویاما آنچه زمینه توسعه برخی کشورها نظیر ژاپن را فراهم کرد، ارجحیت دولت سازی بر پاسخگویی دمکراتیک بوده است درحالی‌که در کشورهای که پاسخگویی دمکراتیک بر دولت سازی ترجیح داده‌شده است با بی‌نظمی سیاسی و ناکارآمدی دولت مواجه شده‌اند. بدین‌جهت سعی می‌شود با استفاده از این نظریه و نظریه‌های کمکی دیگر به شناخت بهتر علیت‌های توسعه ژاپن و عدم توسعه ایران پرداخته شود.

حاجی ناصری افزود: توسعه ژاپن و ایران در دوره معاصر با توجه به برتری‌های دول غربی به ویژه در زمینه نظامی و تحمیل قراردادهای تجاری و سیاسی آمریکا با ورود ناوگان ژنرال پری به ژاپن و قراردادهای گلستان و ترکمن چای توسط روس‌ها به ایران مورد توجه نخبگان دیوان‌سالار قرار گرفت. نخبگان دیوان‌سالار دو کشور دلیل ناکامی در مقابل دول غربی را در فقدان دولت مدرن مانند جوامع مترقی می دانستند. آنها  دولت مدرن را پیش زمینه ای  برای افزایش ظرفیت های جامعه برای توسعه می دانستند. برای این منظور درصدد تاسیس دولت متمرکز با بوروکراسی و نهادهای نظامی و آموزشی مدرن برای گذار از نهادهای سنتی مانع توسعه بودند.

وی تاکید کرد: با وجود اینکه برنامه های مشابه ای برای دولت سازی جهت توسعه داشتند  لیکن فرایند دولت سازی دو کشور یکسان نبود ژاپن در این امر موفق ولی ایران ناموفق بود. ژاپن به توسعه رسید ولی ایران به توسعه نرسید. نخبگان دیوان سالار دو کشور با توجه به پراکندگی قدرت در دو کشور، درصدد تاسیس دولت متمرکز بر آمدند. در ژاپن برای این منظور هان ها لغو شد و اداره کشور به صورت متمرکز با نهاد اداری نوین درآمد. در ایران در دوره قاجاریه با وجود تلاشها ناموفق و در دوره پهلوی دولت متمرکز با نهاد اداری نوین با لغو ساخت ملوک الطوایفی امکان پذیر شد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha