به گزارش خبرگزاری حوزه، دهمین شب جشنواره فیلم فجر را باید با شکوه ترین روز این رویداد دانست که در آن کارهایی روی پرده رفت که به واقع آنها را میتوان سینما نام نهاد. اکثر تولیدات جشنواره امسال محدود به آثار اجتماعی شده بود که کیفیتشان در تعاریف سینمایی نمیگنجد! دو فیلم دیروز چنین نبودند و به واقع از استانداردهای سینمایی سود میبردند.
فیلم اول «ضد» ساخته امیرعباس ربیعی، اثری سیاسی و هیجانی است که تلاش میکند با قصهای عاشقانه، روایتش را با جاذبههای سینمایی بیان کند. نکته حائز اهمیت در بحث مان پیرامون فیلم به این مهم بر میگردد که مخاطب میتواند مضمون یا هدف فیلم را دوست داشته یا نداشته باشد چون هرکس ممکن است سلیقهای سیاسی خاص پیرامون موضوعات و جریانات سیاسی داشته باشد اما این فیلم با قضاوت حرفهای عاری از اشکالات بزرگ و فنی است.
اگر دقیق روی فیلم متمرکز شویم شاید ایرادات فنی ناچیزی را هم مشاهده کنیم، ولی لحظات قوت به اندازهای است که معدود نقاط ضعف را هم فیلم پوشش میدهد. نکته جالب پیرامون این فیلم به زاویه دید دوربین برمیگردد. تا به امروز عادت کرده بودیم فیلمهایی که در آنها روایتی از گروهکها بیان میشد، زاویه دوربین از طرف افراد خودی باشد، اما این بار دوربین از طرف دیگری به قصه نگاه میکند همین موضوع جسارت تهیه کننده و کارگردان را نشان میدهد که در جای خود بسیار ستودنی است.
بازیها دیگر اتفاق چشمگیر فیلم است. با وجود اینکه بازیگران چهره و به اصطلاح ستاره در «ضد» حضور ندارند اما بازیها به اندازه خوب است که نمیشود در آن ناپختگی مشاهده کرد به ویژه مهدی نصرتی بازیگر نخست، حضوری بسیار قوی در کارش دارد. کارگردانی ربیعی از دیگر اتفاقات خوب است. این فیلمساز پیشتر با «لباس شخصی» نشان داده بود سینما را میشناسد، ولی «ضد» بار دیگر ثابت کرد فیلم اول او اتفاقی نبوده است.
درباره «ضد» یک نکته دیگر را هم میتوان بیان کرد. سینمای ما به چنین روایتهایی نیاز دارند؛ روایتهای جدید و نو که در آن نگاهی تازه اما جذاب را شاهد هستیم بر خلاف برخی تولیدات کلیشهای که در آنها تنها لایههای ظاهری مورد قرار میگیرد.
فیلم دوم را باید بازگشت موفق برای مسعود کیمیایی محسوب کرد؛ اثری کلاسیک که در آن امتیازات اصلی سینما روایت میشود. فیلم روایتی از تاریخ معاصر ایران را دارد اما نه به آن گونه که تا به امروز در نقل قولهای رایج شنیده بودیم. در این فیلم خبری از سمت و سوهای سیاسی مشاهده نمیشود، بلکه آنچه را میبینیم تنها به زاویه دید کارگردان بدون جناح بندی مربوط میشود.
به لحاظ فنی، فیلم کیمیایی اگر نگوییم عاری از ایراد است باید نقصانهای آن را بسیار ناچیز و نادر دانست. کیمیایی در کار اخیرش، توانسته بار دیگر فیلمسازی را برای سینماگران جوان معنا کند. او با نگاه استادانه خود میزانسن و دکوپاژی را می چیند که برای خیلیها میتواند کلاس درس باشد. شخصیت پردازی یکی از دیگر امتیازات فیلم است. این امتیازتا حدی طبیعی است چون فیلم بر اساس رمان «خائن کشی» نوشته خود کارگردان جلوی دوربین رفته است.
درباره اقتباسها باید این نکته را مدنظر داشت اصولاً فیلمهایی که بر مبنای اقتباس تولید میشوند کارهای خوب در شخصیتپردازی هستند. این اتفاق برای «خائن کشی» نیز رخ داده است. در ادامه به بازیهای فیلم اشاره میکنیم. در ساختهای جدید کیمیایی؛ امیر آقایی، پولاد کیمیایی و مهران مدیری بازیگران نخست فیلم هستند هر سه از عهده نقششان به خوبی برآمده اند، حتی پولاد که در برخی از کارهای پدرش ضعیف بود این بار بازی خوب از خود نشان میدهد.
نکته بعدی پیرامون سینمای کیمیایی به نوع برخورد با آثار او بر میگردد. مواجه با سینمای کیمیایی دو وجه دارد. ابتدا کسانی که به هر طریقی میخواهند فیلمهای وی را زیر سوال ببرند و کاری به کیفیتهای فنی آثار او ندارند، اما در عوض گروهی هرآنچه استاد کیمیایی ساخته است را ستایش میکنند. این دو نگاه افراطی بزرگترین مشکل نقدهای آثار کیمیایی است اما یک نکته درباره «خائن کشی» روشن است، آنهم اینکه این فیلم جز کارهای بسیار ماندگار کیمیایی خواهد بود
در این مطلب یک توصیه جدی برای کیمیایی وجود دارد. به نظر میرسد ۱۵ دقیقه فیلم زیاد است برای همین امیدوارم کیمیایی در تدوین مجدد کمی از زمان فیلم برای اکران عمومی کاهش یابد.
انتهای پیام