پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • IR ۱۵:۲۷ - ۱۴۰۰/۱۱/۲۲
    2 2
    مراسم راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال در شهرتهران میثم مطیعی در میدان آزادی به شعرخوانی سیاسی پرداخت که متن آن سروده محمد مهدی سیار، میلاد عرفان پور و علی‌محمد مؤدب است. بخش هایی از متن شعر او به شرح زیر است: ای نشسته صف اول! به عدالت برخیز مالک راه علی شو، به شجاعت برخیز چشم‌ها را بنگر، تشنه‌ عدل است وطن همقدم با صف مردم، به صف ظلم بزن با زر و زور، علی‌وار و دمادم بستیز صف‌شکن باش و در این خط مقدم بستیز هان مبادا که چنان دولت قبلی، فردا گردن دولت قبلی فکنی مشکل را! گوش این مردم از این وعده و آن وعده پر است وقت تنگ است نبایست که لحظه نشست درد دل‌هاست خوشا گوش کنی مردم را نه که خاموش و فراموش کنی مردم را کاش مردان تو آیینه پاکی باشند یعنی از جنس همین مردم خاکی باشند موسم بت شکنی آمد و بت هم کم نیست همچنان چاره ما شور خلیل‌الهی‌ست بت تزویر و تکبر، بت فرزند و تبار هان، خلیلی شو و آن تیشه ی غیرت بردار «تازه آغاز جهاد است» بر این طبل بکوب «وقت اعدام فساد است» بر این طبل بکوب علم قسط برافراز چو فرصت باقی‌ست حق مردم به‌خدا زندگی قسطی نیست حق مردم نه زمین‌بازی و دست‌اندازی‌ست حق مردم نه چنین صنعت خودروسازی‌ست مردم ما که نکردند دریغی از جان صد دریغ است که مانند کنون در غم نان حاصل سازش و امید به دشمن دیدیم ده برابر شدن قیمت مسکن دیدیم ما از این جام چشیدیم و همه خیر و شرش ضرر اندر ضرر اندر ضرر اندر ضررش استخوانی به گلو مانده و خاری در چشم صبر کردیم و ندادیم عنان در کف خشم صبر کردیم و کنون موسم پیروزی ماست شک نکن بر اثر صبر، ظفر روزی ماست دارد اقرار کنون دشمن دیرین به شکست مفتضح گشته و خود نیز به این معترف است رفت آن هیبت پوشالی‌ دشمن بر باد نرود حیله دجالی‌اش اما از یاد چون که در معرکه جنگ سرش خورده به سنگ فکر نیرنگ کند باز و شود رنگ به رنگ گر ز «تحریم» و ز «تهدید» ندیده‌ست اثر دارد امید که «تطمیع» دهد باز ثمر چیست تحریم؟ همین خام‌فروشی‌هامان غفلت از گنج نهفته به دل دریامان اقتصادی که به زنجیر دلار است هنوز این تجارت که زمین‌گیر دلار است هنوز اصل تحریم همین چرخه خود‌تحریمی‌ست آن که همت کند و طرح نو اندازد کیست؟
    • ناشناس IR ۱۵:۳۹ - ۱۴۰۰/۱۱/۲۳
      0 0
      مرگ بر ضد ولایت فقیه
    • IR ۰۸:۴۴ - ۱۴۰۰/۱۱/۲۴
      0 0
      درود بر مطیعی و شعر با شعورش
    • امیر US ۱۹:۰۳ - ۱۴۰۰/۱۱/۲۴
      0 1
      زنده باد مخالف من، نگاه یک آدم دیندار ولی عرفی، مرگ بر مخالف من منطق یک آدم دیندار(!) و ایدولوژیک
    • آبدیت باور IR ۰۷:۰۶ - ۱۴۰۰/۱۱/۲۵
      0 0
      جناب امیر اولی دروغ می گوید و تجربه گذشته تا کنون شاهد ماجراست و دومی هم دروغ می گویید چرا که اگر فرد معتقد است طبق اعتقادش کنش و واکنش دارد اگر اعتقاد درست است و منطبق با حقیقت ، درجه مهر و قهرش توسط همان اعتقاد تنظیم می شود نه نفسانیتش و الا دیگر اعتقاد نیست نفس است. اما آنجا که طبق همین اعتقاد درست مرگ خواهی می کند ، این مرگ خواهی هم خیر مرگ خواسته است و هم خیر دیگرانی که از زندگی دنیایی وی متضرر می شوند. مرگ خاتمه زندگی نیست، عامل انتقال از نوع پست آن به نوع بالاتر است. زندگی دنیایی را غایة القصوی معرفی نکنید. علاقه مندی به ادامه زندگی دنیایی خسارت بار صداقت در دوستی نیست ، قبل از آن که در آخرت دعوایتان شود و یقه شما را بگیرند که چرا باعث عقوبت و عذاب بیشتر ما شدی و با ممانعت از قیچی شدن زندگی نکبت بار حال و بار ما را بدتر کردی ، باورتان را درست کنید.
    • امیر LU ۰۱:۲۶ - ۱۴۰۰/۱۱/۲۶
      0 0
      جناب آپدیت باور عجب تفکرات خطرناکی داری شما، دقیقا نطفه داعش، طالبان و هر تفکر تکفیری دیگه از اینجا شروع میشه، یعنی یکنفر حالا به هر مکتبی باور داشته باشه و به خودش اجازه سلب حیات از دیگران رو بده،فکر کنه برای رضای خدا باید آدمکشه
    • IR ۱۰:۲۳ - ۱۴۰۰/۱۱/۲۶
      0 0
      پاسخ به «زنده باد مخالف من...» : اولا زندگی در نگاه وسیع یک موحد و مسلمان پایان ندارد. مرگ در واقع پل ارتباطی مقطع دنیایی زندگی با مقطع برزخی آن است. آیا زندگی دنیایی را به هر شکلی شده باید حفظ کرد و درخواست ادامه اش داشت ؟ مسلماً نه . می بینیم امام سجاد علیه السلام را که، در دعای مکارم الاخلاق، چنین می فرماید: «وَ عَمِّرْنِی مَا کانَ عُمْرِی بِذْلَة فِی طَاعَتِک، فَإِذَا کانَ عُمْرِی مَرْتَعاً لِلشَّیطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیک. و مرا تا وقتی زنده بدار که عمرم در طاعت تو به کار رود و چون بخواهد عمرم چراگاه شیطان شود، جانم را بستان.» ؛ با این حساب زندگی دنیا چه برای خودمان بخواهیم و چه برای دیگران ، معیارمند است ، و ادامه حیات دنیوی، به طور مطلق، مطلوب نیست ؛ بلکه گاه باید خودمان از خدا قطع چنین زندگی را طلب کنیم. زندگی دنیا زندگی مقدمی و به تعبیر آمده در روایت مزرعه آخرت است ، در واقع ما در دنیا خودِ آخرتیمان را می سازیم ، و اعمالمان و صفاتمان و باورهایمان، خواه خوب یا بد، شخصیت آن جهانی ما را باعث می شود. سوال: اگر اعمالمان ، اخلاقمان و باورهایمان خدای ناکرده بد بود ، ادامه این زندگی و حیات به نفعمان است یا به ضررمان ؟ در وضعیتی که بد و عاصیانه زندگی می کنیم بار مثبتمان بیشتر می شود یا بار منفیمان ؟ در این جا این پرسش دیگر پیش می آید که: اگر ادامه چنین زندگی خسارت بارِ عقوبت افزایی را، برای دیگری یا دیگران بخواهیم، مصداق دشمنی است یا دوستی ؟ قرآن، علاوه بر عقلمان، به ما پاسخ می دهد : «الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ. آیه ۶۷ از سوره زخرف. دوستانِ (امروز)، در آن روز با يكديگر دشمن‌اند، جز اهل تقوا.» پس علاقه مندیهای منهای ضواط و تقوای الهی در واقع دشمنی است نه دوستی، و باطنشان آنجا رسوا می شود.
    • IR ۱۰:۲۶ - ۱۴۰۰/۱۱/۲۶
      0 0
      پاسخ به «زنده باد مخالف من...» : ثانیا این دوگانه دیندار عرفی و دیندار ایدؤلوژیک یعنی چه ؟ عرف اگر مورد تایید و امضای شرع و دین باشد جزو دین است ، چرا که یکی از منابع دینی ما سنت است ، و سنت یعنی: سخن، عمل و سکوت معصوم در قبال اعمال دیگران. وقتی کاری را مردم انجام دهند، و معصوم بدون آن که مانعی از بیان داشته باشد در برابر آن سکوت کند، این سکوت می شود تایید، و چنان عملی با مهر تاییدِ عصمت، می شود جزو بدنه سنت، در اینجا، عمل و عرف تایید شده، چیز مستقلی نیست، و بخشی از سنت محسوب می شود، و ایدؤلوژیک هم هست. و اگر عادتی که رایج در میان مردم است مورد نهی و انکار معصوم قرار گرفت ، چنین عادتی عرف نیست، بلکه منکر و منهی عنه محسوب می شود، و مرتکب، نافرمان است، و سزاوار مدح و دنباله روی نیست. نتیجه نه هر زنده بادی نشانه دوستی و نه هر مرده بادی نشانه دشمنی است، بلکه باید اساس زنده باد و مرده باد را ملاحظه کرد و آنگاه نظر داد.
    • دقت بفرمایید IR ۱۰:۵۷ - ۱۴۰۰/۱۱/۲۶
      0 0
      جناب امیر موضوع کشتن نبود، شما در میدان دعا به ادامه زندگی یا نفرین ختم آن ، می خواستی مطلقا اولی را انتخاب کنی ، گفتم این مطلق نیست. گاه زندگی فرد علی رغم فراز و فرودها اما در کل مثبت است، و گاه منفی است و اصلا حاضر به اصلاح نیست. در صورت نخست طالب ادامه زندگی دنیوی هستیم، و اما در صورت دوم برعکس. عرض بنده این است که خواستن ادامه حیات دومی ، خواستی دوستانه نیست گر چه ادعای دوستی باشد بلکه دشمنانه است. بر عکس درخواست قطع حیاتِ مضر، حتی اگر از سر دشمنی باشد مثل این که طرف کافر حربی باشد، به نفع شخص یا اشخاص نفرین شده است، چرا که هر چه زودتر از دنیا بروند بارشان کمتر و هر چه دورتر بارشان بیشتر است.
    • تصحیح IR ۱۳:۵۴ - ۱۴۰۰/۱۱/۲۶
      0 0
      جناب امیر موضوع کشتن نبود، شما در میان دعا