به گزارش خبرگزاری حوزه، یازدهمین نشست از سلسله نشستهای علمی مجازی از سوی بخش شبهه یابی مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات (حوزههای علمیه) با عنوان «آیندهپژوهی شبهات دینی در حوزه روشنفکری و نواندیشی دینی»، با حضور حجت الاسلام والمسلمین محمد جعفری؛ عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی (ره) برگزار شد.
وی در ابتدا درباره تعریف آینده پژوهی شبهه گفت: یعنی ما نگاهی به ظرفیتهایی که در آینده درباره شبهاتی که محتمل است بیندازیم. همچنین ما باید پیشینه شبهات را رصد کنیم و فرصتهایی که برای ما ایجاد میکند را هم مورد دقت قرار بدهیم.
حجت الاسلام والمسلمین محمد جعفری درباره خاستگاه روشنفکری و نواندیشی دینی افزود: خاستگاه این بحث به زمان ورود مدرنیته به جهان اسلام بر میگردد. با توجه به جذابیتهای فکری و ابزاری و تکنولوژی که مدرنیته داشت، روی آوری بسیاری از مردمان جهان اسلام را به سمت خود ایجاد کرد. لذا دغدغهای را در اندیشمندان جهان اسلام درباره رویارویی با مدرنیته ایجاد کرد.
همچنین وی درباره سه مواجه کلی با مدرنیته از طرف اندیشمندان اسلام افزود: ما سه رویکرد به عناوین رویکرد تجدد گرا، تجدد ستیز و مجدد داریم. قسم اول خود به دو دسته روشن فکری لائیک و روشن فکری دینی تقسیم میشود، و امروزه مباحث ما ناظر به این قسم از روشن فکری میباشد. دغدغه اصلی این نوع روشنفکران این بوده که بیایند بین دین و مدرنیته جمع کنند به صورتی که به دنبال بازخوانی و بازسازی دین به سمت مدرنیته کشیده شده اند. قسم دوم که اندیشمندانی با رویکرد تجدد ستیز بودند خود بر سه قسم سنت گراها، هویت اندیشان و شریعت گراها هستند که تاکید این قسم بر حفظ دین در دنیای مدرنیته است. قسم سوم رویکرد اندیشمندان مجدد با دغدغه جمع بین سنت و مدرنیته بوسیله منابع اصلی دین است که به این طیف نواندیش دینی گفته میشود. لذا این قسم با قسم اول که روشنفکران دینی بودند متمایز است. ایشان افرادی مثل امام خمینی (ره)، شهید مطهری و شهید بهشتی را جزو اندیشمندان قسم سوم دانستند که مبنای مردم سالاری دینی را با خود به همراه آوردند.
حجت الاسلام والمسلمین جعفری درباره مهمترین چالشهای دسته اول یعنی روشن فکران دینی با دین افزود: وقتی کسی مبنای فکری خود را که اعم از هستی شناختی، معرفت شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی است بر پایه مدرنیته قرار بدهد، لازما به این نتیجه میرسد که باید معرفت دینی را بر اساس پیش فرضهای مدرنیته شکل بدهد و آموزههای قطعی دین را با تأویل میبرد و اصالت را به اندیشه مدرن میدهند.
وی به سه رویکرد در قسم اول هم اشاره کرد که رویکرد اول را علم گرا با هدف تطابق دین با علوم طبیعی که امثال آقای بازرگان از این نوع میباشند ذکر کرد. رویکرد دوم رویکردی اجتماعی مثل آقای شریعتی که بیشتر این رویکرد بعد اجتماعی هم پیدا کرد و رویکرد سوم عرفی گرا بود که بحث تطبیق دین با علوم انسانی مدرن را در پیش گرفت و امثال آقای سروش و شبستری این رویکرد را داشت.