یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024
سند الگوی اسلامی ایرانی پيشرفت

حوزه/ عضو اندیشکده سیاست مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت گفت: تاکید می‌کنم کار امروز و اینده مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به خصوص بعد از ابلاغ سند الگو به مراتب پیچیده‌تر و حساس‌تر از مرحله تدوین سند الگوست.

به گزارش خبرگزاری حوزه از تهران،جلال درخشه، عضو اندیشکده سیاست الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، استاد دانشگاه امام صادق (ع) و رئیس مرکز مطالعات راهبردی و آموزش وزارت کشور به نقد و ارزیابی عملکرد مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت طی یک دهه گذشته پرداخته و آورده است: بعد از ابلاغ باتوجه به حساسیت سند الگو، وظیفه مرکز به چند بخش تقسیم می‌شود.

اول، وظیفه بازشناسی نظری مفاهیم است بدین معنی که ضروری است مفاهیم و مقولات کلی و کلان مندرج در سند را به شکلی روشن، تفسیر و تبیین گردد.

دوم، مرحله ارایه شفاف نظریه های پشتیبان سند الگوست.

سوم، شکل دهی به اجماع ملی از طریق استفاده از ظرفیت های نخبگانی جامعه اعم از اندیشمندانی که طی یک دهه گذشته با مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت همکاری کردند و غیر از آنها

چهارم، ایجاد نظام نظارتی قدرتمند و جدی و منسجم برای ارائه و رصد سازو کارها و نحوه اجرای سند و هماهنگی لازم در این جهت .

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید.

با توجه به اینکه بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران در شعار «جمهوری اسلامی» از نظر تقدم و تأخر، جمهوری را بر اسلامی مقدم می‌دانستند چرا در نامگذاری اسم مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت اسلامی بر ایرانی مقدم نوشته شده است. آیا دوگانه‌ای در این زمینه وجود دارد یا اسلام و ایران به عنوان ظرف و مظروف ملاک بوده است؟

قرار گرفتن واژه جمهوری اسلامی در اصل اول قانون اساسی که میثاق ملی است به عنوان نوع حکومت ایران سخن از یک مقوله حقوقی دارد.

چنانکه می دانید جمهوری یکی از انواع حکومت‌ها است که در چارچوب رای مردم شکل می گیرد و این موضوع در اصل ششم قانون اساسی و نیز اصل ۵۶ به خوبی بیان شده است و ساز و کارهای آن بویژه موضوع انتخابات و رأی مردم در ان تعبیه شده است و ملاک جمهوریت هم رای مردم است در عین حال واژه اسلامی در عنوان حکومت مبین این مهم است که قواعد و ضوابط حاکم بران چنانکه در اصل چهارم و سایر اصول قانون اساسی اشاره شده برگرفته از مبانی اسلام است و این جوهره واحد تلقی می شوند نه دو مقوله جدای از هم .

اما الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت مقوله ای راهبردی و در عین حال سیاست گذارانه در ذیل قانون اساسی است و در واقع یک بحث توسعه ای ،تاریخی و جامعه شناختی است .

به داوری من، الگوی تدوین شده پاسخی به یک پرسش مهم در تاریخ معاصر ما ایرانیان است و آن اینکه مسیر آینده پیشرفت جامعه ما در عرصه های مختلف چیست؟ و باید بر چه بنیان‌هایی شکل گیرد ؟ بدون تردید وقوع دو انقلاب بزرگ در تاریخ معاصر ایران از این حیث باید در همین چارچوب ارزیابی نمود .در این راستا پیروزی انقلاب اسلامی سبب ایجاد چشم‌اندازی نو در سرگذشت سیاسی و تاریخی ایران شد.

انقلاب اسلامی توانست ضمن پذیرش اسلام به عنوان مبنای فکری خود، رهیافت‌های غرب در جدایی دین از سیاست که عمدتا تحت تاثیر تجارب تاریخی آنان‌ قرار داشت ، به چالش بکشد. این تحول به طرح مجدد دین در زندگی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مردم ایران منتهی گردید ، آن هم در عصری که تمدن مدرن غرب هیمنه خودش را در جهان گسترش داده بود و به تبع آن ارزش‌های مدنظرش را بسط می‌داد. این دوره از نگاه غربی‌ها عصر پایان دین و باورهای دینی قلمداد می‌شد، ولی انقلاب اسلامی ایران ثابت کرد که نه تنها دوره دین و باورهای دینی پایان نیافته و سد راه پیشرفت انسان جدید نیست، بلکه می‌تواند نیروی محرکه و تحول‌زای جوامع هم باشد و از این رو است که ضرورت دارد در چارچوب چنین نگاهی الگوهای خودش را در حوزه‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ارائه دهد.

در چنین فضایی وقتی صبحت از الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت می‌شود واژه اسلامی آن در حقیقت روح و مبانی اندیشه پیشرفت را توضیح می‌دهد ،مبانی و مولفه‌های که مبتی بر اموزه ای اسلامی است . بنابر این سند الگو در طول قانون اساسی قرار می گیرد. البته اگاه هستید که در دنیای جدید الگوهای متعددی در حوزه توسعه و پیشرفت ارایه شده است ، اما جمهوری اسلامی ایران در پی طراحی الگویی است که تفاوت معناداری با سایر الگوهای توسعه دارد. لذا در تدوین این سند ملاحظه می شود که پیشرفت تک بعدی مورد نظر نیست ، بلکه ضمن بهره گیری از تجارب بشری و تاکید بر آن در مسیر توسعه بر عناصری چون اخلاق اسلامی و عدالت اسلامی و معنویت دینی تاکید شده است .

الگوهای رایج توسعه همگی متوجه توسعه صرفا مادی است. لذا این الگوها نمی‌توانستند با عنایت به مبانی فکری جمهوری اسلامی مطلوب و کامل تلقی شوند . بنابر این ضرورت یافت تا این مهم با رویکردی اسلامی و ایرانی تدوین گردد و از این حیث جمهوری اسلامی ایران توانایی خود را با توجه به تجارب چهار دهه حکمرانی و شناخت چالش ها و نقاط ضعف و قدرت و ظرفیت های ملی برای ارائه یک الگوی رقیب در کنار سایر الگوهای توسعه را نشان می دهد .بدون تردید این سند هم از نظر مبانی و مولفه ها و هم از نظر آثار و نتایج از سایر الگوهای توسعه متفاوت خواهد بود.

اسلامی ایرانی یا ایرانی اسلامی، تفاوت در چیست؟

همانطوریکه اشاره کردم قید اسلامی اشاره به مبانی، مولفه‌ها و روح کلی سند الگو دارد. وقتی صحبت از اسلام می‌شود اولین نکته رویکرد آموزه‌های اسلامی نسبت به مناسبات انسانی ، عدالت سعادت ، اخلاق گرایی و امثال ان است . اما واژه ایرانی جدای از اینکه توضیح دهنده جایگاه اجرایی و عملیاتی سازی این سند است، به نحو آشکاری بیان کننده روایت ایرانیان از اسلام نیز است به این معنی که لازم است این سند با ارزش ها ، ظرفیت ها ،نیاز ها و مطالبات تاریخی و سنت های ایرانیان تناسب و هماهنگی داشته باشد .

بنا براین وقتی گفته می شود الگوی اسلامی ایرانی به این معناست که سند الگو مبتنی بر رویکرد و نگاه اسلام در حوزه پیشرفت است و در عین حال باید متناسب با ارزش‌های فرهنگی و تاریخی ما و نیز در جغرافیا و زیست بوم ایران امکان عملیاتی شدن داشته باشد در غیر این صورت قاعدتا ثمره ای بر ان بار نخواهد شد .

ماهیت سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت چیست؟ آیا سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، یک کلان‌نظریه یا یک سند راهبردی و یا صرفاً یک گفتمان فراگیر اجتماعی است؟

قاعدتا سند الگوی پیشرفت سندی راهبردی – حاکمیتی است. این سخن به معنای فقدان نظریه پیشرفت در این سند نیست و همین جا تاکید نمایم که حتما این سند باید با یک نظریه پیشرفت از حیث تئوریک پشتیبانی شود ، در عین حال به نظر من مولفه های اصلی یک نظریه را می توانیم در این سند بیابیم ، اما ضرورت دارد کوشش‌های دیگری از جمله تعریف و تبیین نظریه پیشرفت از سوی مرکز انجام گیرد ، تا این نظریه و سایر نظریات پشتیبان بارور و تقویت شود به نحوی که توانایی تبیین پرسش های نظری پیرامون الگو را داشته باشد . به عبارت دیگردر سند الگو مولفه های گوناگونی وجود دارد که می‌تواند توضیح دهنده برش‌هایی از یک کلان‌نظریه باشد، ولی باید آن را به شکل روشن و منسجم صورت بندی کرد ، موضوعی که به داوری من هنوز نیازمند تاملات عمیق تری است و در کنار نظریه پیشرفت ضرورتا باید تکلیف نکات مهمی چون نظریه دولت ،عدالت و امثال آن هم روشن شود .

نسبت سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با تمدن نوین اسلامی چیست؟

از نظر تاریخی تقریبا جهان اسلام از این حیث، دارای دو بال تمدنی تاریخی بوده است. یکی بال تمدنی شرق که خاستگاه اصلی آن ایران بزرگ بوده است . ایرانیان در شکل دادن به این بال تمدنی در قیاس با بال غربی تمدن اسلام که در اندلس رقم خورد، پرفروغ‌تر بودند و کوشش های وصف ناپذیری انجام دادند و از این حیث میراث گرانبها و پر باری را نه تنها برای جهان اسلام ، بلکه برای تاریخ بشریت به جای گذاشتند که هنوز هم پویایی های لازم خود را دارد .

بدون تردید نسل‌های گذشته و دانشمندان ایرانی در این زمینه‌ کوشا بودند. این متفکران برای ایران یک هویت تمدنی قوی‌ایی به وجود آوردند. این قابلیت در گذشته تاریخ ایران وجود داشته و امروز هم می‌توان این قابلیت را بازسازی و بازیابی کرد.

سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در افق ۵۰ ساله باید بتواند به این هدف مهم به عنوان گام مهم و اولیه بپردازد . مسیر آینده چنین الگویی قاعدتا باید توضیح دهنده راه‌های باشد که ایران را به چنین هویت تمدنی می‌رساند.

«پیشرفت» در سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، چه تفاوتی با مفهوم بدیلی مثل توسعه دارد؟

قاعدتا باید این مفهوم را براساس مولفه های همین الگو توضیح دهیم، لذا لازم است ابتدا مقدمه ای عرض کنم و سپس این مفهوم را بر اساس رویکرد سند الگو باز نمایی کنیم .به لحاظ تاریخی واژه پیشرفت یا پروگرس progress یا آنچه در برخی آثار ایرانیان معاصر به پروغره معروف شده است ، مفهوم کانونی ترقی و تغییر گذار جهان غرب به جهان نو بوده است. لذا ملاحظه می کنیم این وازه در ادبیات قرن نوزدهم در اروپای غربی مطرح و به یک گفتمان مبدل گردیده است و بتدریج در ایران ما نیز این واژه در حول و حوش مشروطیت و تحت عنوان «اندیشه ترقی» وارد ادبیات سیاسی ایران می شود.

این واژه فارغ از مولفه‌ها، آثار و برداشت‌هایی تاریخی که از آن شده است ، یک مفهوم اروپایی است که بر تغییر و گذار از جامعه سنتی اشاره دارد، به نحوی که باید ان را یکی از عناصر اصلی دوران جدید غرب تلقی کرد .

اما واژه توسعه از قرن بیستم و بویژه پس از جنگ دوم جهانی در ادبیات سیاسی -اقتصادی آمریکا وارد فرهنگ و ادبیات جهان شد که عمدتا هم متوجه ضرورت و نحوه و تحلیل تغییرات و تحولات جهان سوم بکار گرفته شد که البته توضیح دهنده رویکرد آمریکایی به جهان غیر غربی می باشد . و بخش مهمی از این رویکرد در برگیرنده منازعه ایدئولوژیک غرب با اندیشه های چپ مارکسیستی بود که عملا در سراسر قرن بیستم میلادی به عنوان موتور محرکه انقلاب‌ها و تغییرات جهان سوم قلمداد می گردید و غرب ، بویزه امریکا در این نبرد تئوریک خود تلاش نمود نظریه های جایگزینی را ارایه تا جهان سوم در اندیشه های چپ و جرگه شرق فرو نیفتد.

بنابر این مفهوم پیشرفت در این سند قاعدتا با رویکرد اروپایی قرن نوزدهم و مشابه ان در اطراف مشروطیت ایران و نیز مفهوم توسعه با رویکرد غربی ان متفاوت است . بدین معنی که منظور از پیشرفت به نظر من در اینجا متکی به سه عنصر است.

۱ - رویکرد انقلاب اسلامی با همه زمینه های فکری و تجربه های زیست ان

۲ - جهان زیست ایرانی

۳ - تجارب و دانش بشری که اولی توضیح دهنده بنیان‌های دینی و دومی مشخص کننده شرایط و چارچوب‌های مختص زیست‌بوم ایران و سومی عنصر عقلانیت و تجربه های منطقی و دانشی و موفق سایر جوامع در این زمینه است .

بدیهی است که این رویکرد به کلی با رویکرد اروپایی و امریکایی و نیز چپ گرایانه آن متفاوت است .

لذا وقتی بحث از پیشرفت می‌شود قاعدتا منظور مفهوم progress که در چارچوب معیارهای مدرن جهان غرب تعریف می‌شود ، نیست هر چند می تواند بخشی از ان مثلا ابتنای بر دانش یا تجربه های موفق آن را در بر گیرد. چنانکه منظوراز آن ، توسعه به معنای آمریکایی نیز نیست ، بلکه منظور آن سه عنصری است که به داوری من رویکرد ج.ا.ا را نشان می دهد .

نسبت سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و سند الگوی توسعۀ پایدار چیست؟

الگوی توسعه پایدار عموما از دهه ۱۹۶۰ میلادی و متاثر از چالش‌های محیط زیستی ناشی از توسعه صنعتی در غرب مطرح شد. بر اساس این الگو تاکید گردید که هر گونه توسعه ای باید همراه با حفاظت از محیط زیست باشد .

البته این الگو، الگوی بسیار مهمی است و توسعه‌ای را مد نظر قرار می دهد که ضامن حفظ زیست بوم جوامع انسانی است و برای تامین این هدف مهم نیز تاکنون کنفرانس‌ها بین المللی متعدد و اقدامات و چارچوبهای حقوقی گوناگونی در جهان تدارک دیده شده است .

بهر حال یکی از تجربیات توسعه‌ای بشر مدرن این بود که توسعه صنعتی به جنگِ علیه خودِ انسان تبدیل شد ، چرا که چالش‌های بسیار جدی در محیط زیست ایجاد کرد و جنبش سبز و جریان‌های اکولوژیک برای مبارزه با این وضعیت به وجود آمد. پس چه باید کرد که هم توسعه اتفاق بیفتد و هم این توسعه علیه زیست انسانی نباشد؟ در اینجا الگوی توسعه پایدار مورد توجه قرار گرفت. این نکته ای است که با حساسیت در سند الگوی پیشرفت هم مورد توجه جدی قرار گرفته است .اگر بخواهیم روابط انسانی را توضیح دهیم چهار رابطه وجود دارد که شامل رابطه انسان با خدا، رابطه انسان با خود، رابطه انسان با دیگران و رابطه انسان با محیط زیست و طبیعت است و از این حیث سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت هر نوع توسعه‌ای را مشروط به رعایت حفظ مناسبات اصولی انسان با محیط زیست کرده است.

نظام حاکمیت یا حکمرانی اسلامی در سند الگو چگونه تصویر شده است؟

پاسخ به این پرسش در گزاره‌هایی که در بخش تدابیر سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت قرار دارد، قابل ردیابی است. تا قبل از اینکه سند الگوی اسلامی در مرحله اجرا برسد نمی‌توان داوری درستی نسبت به اثار و نتایج این عرصه داشت، ولی انچه می توان مورد تاکید قرار داد این نکته است که در تدوین مبانی حاکمیتی و نیز تدابیر مرتبط با حوزه حکمرانی حداکثر دقت و وسواس صورت پذیرفته است .در عین حال به نظر می رسد هنوز گفتگوهای نظری بیشتری در برخی از مقولات ضروری است . برای مثال یکی از اضلاع اصلی حکمرانی، دولت است که در سند مورد توجه جدی واقع شده است ولی به لحاظ تئوریک و عملی چنانکه قبلا هم اشاره کردم باید گفت‌وگوهای عمیق تری در باره ان انجام شود تا نقش و جایگاه دولت در سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت مشخص شود. از این‌رو در این حوزه بر تبیین نظریه دولت در سند الگو تاکید دارم. یا دیگر پایه اصلی نظام حکمرانی در سند الگو، مردم هستند اما کیفیت اینکه چگونه از این ظرفیت عظیم استفاده شود، چندان روشن نیست. بعلاوه باید سیاست‌ها و برنامه‌های اجرایی دولت در این زمینه نیز روشن باشد هر چند این مهم مرحله بعدی و در واقع اجرایی سند خواهد بود

آیا وضعیت موجود و مسائل اساسی کشور در سند الگو بررسی شده است؟ آیا سند الگو راهکارهایی برای حل مسائل اساسی دارد؟

گام نخست تدوین چنین سندی اشراف و احصا مسایل و چالش های استرتژیک کشور است که طی سالهای اخیر مکرر در مرکز مورد کاوش و ارزیابی قرار گرفته و گزاره های سند در ارتباط با همین چالش ها تدوین شده است .در واقع سند الگو هم بیان کننده مبانی و اصول راهبردی پیشرفت جمهوری اسلامی است

و هم تدابیری اساسی ان و این امر میسر نمی شد، مگر با ارزیابی دقیق مسایل کشور. به همین دلیل ابتدا نظام مسائل مادی و معنوی کشور در دستور کار مرکز الگو قرار گرفت و البته نگاه این بود که چالش‌ها و آسیب‌ها در درون یک نظام ارزشی دینی و فرهنگی ودر مختصات زیست‌بوم ایران مطرح و پاسخ‌یابی شود.

اما اینکه می پرسید آیا سند الگو راهکارهایی برای مسایل اساسی کشور دارد؟ باید عرض کنم اساس شکل گیری سند برای ارایه الگویی جهت حل مسایل کشور و شکل دهی به پیشرفت دهه های بعدی بوده است و به داوری من مبانی لازم و گزاره‌ها و تدابیر سند الگو ظرفیت خوبی را به وجود آورده و مطلوب های مهمی در این ارتباط مورد تاکید قرار داده است.ولی از این مرحله به بعد کارها به شکل پیچیده تری باید دنبال شود مثل سیاست‌گذاری‌ها ، تقسیم کار ملی و برنامه ریزی های ذیل سند و بسیج ظرفیت‌های ملی و بویژه نخبگانی ونظارت و امثال آن تا اهداف مندرج در سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت محقق شود در غیر این صورت سند الگوی پیشرفت هم همانند بسیاری از اسناد بتدریج تبدیل به یک یادمان تاریخی می‌شود.

ضمانت اجرای سند الگو چیست؟ چه اقداماتی پیش‌بینی شده تا سند الگو به سرنوشت دیگر اسناد برنامه‌ای کشور دچار نشود؟

ساز و کار اجرا در سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت پیش‌بینی نشده است و ظاهرا مربوط به وظایف این مرحله مرکز نیست که البته بعد از ابلاغ سند باید چگونگی اجرای تدابیر و جزییات سند مشخص شود و نظام نظارتی حاکم بر آن نیز مورد بحث بحث و تبادل نظر و تصمیم‌گیری قرار بگیرد.

جایگاه مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در ساختار مدیریتی کشور کجا است و چه الزاماتی نیاز است تا این مرکز بتواند نقش بازوی نظارتی قدرتمند را ایفا کند؟

جایگاه فعلی آن یک مرکز راهبردی است ولی هنوز کارهای مهمی در این رابطه باقی مانده است که مرکز باید پس از ابلاغ الگو  به آن‌ها بپردازد.

برای مثال چنانکه اشاره کردم نظریه‌پردازی بسیاری از مسائل و مقولات سند الگو هنوز انجام نشده و یا اگر شده است شفاف نیست .نمی‌شود الگویی داشته باشیم که واجد نظریه پیشرفت در قامت یک نظریه قابل قبول و استاندارد نباشد. نظریه دولت و نظریه عدالت و سایر نظریات مورد نیاز سند الگو نیز همین وضعیت را دارند.

هچنین باید ضمن گفتگوهای نظری موضع سند به صورت شفاف درباره مقولاتی چون مالکیت، عدالت روشن شود . انجام این مباحث مهم نیز نیازمند بهرمندی از ذخیرگاه نخبگانی مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است که خوشبختانه ارتباط مناسبی به مراکز علمی و دانشگاهی و حوزوی دارد و می تواند از این ظرفیت در جهت تدارک چنین گفتگوهای تئوریک استفاده کند از این روست که معتقدم بعد از ابلاغ سند الگوی پیشرفت فعالیت های مرکز به مراتب پیچیده‌تر و حساس‌تر از مرحله تدوین سند الگو خواهد بود.

و شاید بتوان از این جهت وظایف مرکز را به چند بخش تقسیم می‌شود.

اول، وظیفه بازشناسی نظری مفاهیم است بدین معنی که ضروری است مفاهیم و مقولات کلی و کلان مندرج در سند را به شکلی روشن، تفسیر و تبیین شود.

دوم، مرحله ارایه شفاف نظریه‌پردازی های پشتوانه سند الگوست.

وی افزود: سوم، شکل دهی به اجماع ملی از طریق استفاده از ظرفیت های نخبگانی جامعه اعم از اندیشمندانی که طی یک دهه گذشته با مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت همکاری کردند و غیر از انها.

چهارم، ایجاد نظام نظارتی قدرتمند و جدی و منسجم برای رصد سازو کارها و نحوه اجرای سند و هماهنگی لازم در این جهت.

گذشته از همه اینها با گذر و تحول زمانی حتما باید انعطاف‌های لازم در سند الگو به وجود بیاید و این کار مرکز است تا متناسب با شرایط و مقتضیات آینده کشور بصورت دایمی، مقولات مندرج در سند الگو را واکاوی، بازشناسی و بازتعریف و بازسازی و در صورت ضرورت اصلاح و به روز نماید .

انتهای پیام/

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha