اختصاصی حوزهنیوز: حوزه کهن نجف با تربیت فحول و اعاظمی چون شیخ طوسیها ، شیخ انصاریها و علامه حلیها نقشی بسزا و عظیمی در توسعه و تعمیق تفکر شیعی داشته است . این حوزه که برکت خود را مدیون باب مدینةالعلم امیرالمومنین علی(ع) میداند در طول سالیان متمادی با فراز و نشیبهای گوناگون روبرو بوده و البته هم چنان پویا و با نشاط است. برای آشنائی بیشتر خوانندگان محترم فرصتی بدست آمد تا با استفاده از محضر حضرت آیتالله شیخ حسین بشیر نجفی از مراجع عظام تقلید و اساتید برجسته حوزه نجف به کنکاشی پیرامون مسائل جاری حوزه پرداخته و گفتگوئی پیرامون وضعیت فعلی حوزه نجف داشته باشیم.
اشاره:
آیتالله شیخ حسین بشیر نجفی در سال 1306 شمسی در منطقه جالندهر در هندوستان متولد شدند. جد ایشان به شیخ محمد ابراهیم معروف بود و دارای یک مرجعیت علمی، اجتماعی و سیاسی در هندوستان و محل رجوع مردم برای حل مشکلات و اختلافات بود و مناظرات فراوانی با بزرگان سایر مذاهب اسلامی داشت. صرف ، نحو ، بلاغت و فقه و اصول را در لاهور فرا گرفته و به تدریس دروس حوزوی در مدرسه جامع المنتظر در پاکستان مشغول شدند؛ این مدرسه توسط علامه آیت الله شیخ اختر عباس پاکستانی تاسیس شده و به علت داشتن اساتید و طلاب برجسته از معروف ترین مدارس علمیه پاکستان به حساب می آید. در سال 1343 به نجف اشرف آمده و در جوار باب مدینه العلم امام علی(ع) ساکن شدند. در آنجا از محضر بزرگانی چون شیخ محمد کاظم تبریزی ، سید محمد روحانی و سید ابوالقاسم خویی استفاده بردند. در این مدت یک دوره کامل اصول را در محضر آیت الله العظمی خویی تلمذ کرده و در زمینه مسائل فقهی نیز از مبحث صلاه مسافر تا زمانی که آیت الله خویی دچار بیماری شدند در محضر ایشان بوده و در سال 1346 در مسجد هندی تدریس سطوح عالی را آغاز کردند. از سال 1352 تدریس دروس خارج فقه و اصول را آغاز کرده و در طی 38 سال گذشته در مدارس مختلفی چون مدرسه آیت الله سید محسن حکیم ، دارالعلم آیت الله خویی مدرسه کاشف الغطاء و مدرسه هندی به درس و بحث مشغول بوده اند. در سالهای اخیر هم در روزهای پنج شنبه تفسیر موضوعی می گویند که تاکون مباحث مربوط به عصمت انبیا ارائه شده است و جمعهها درس اخلاق میگویند. یک دوره خارج درایه را نیز مستقلاً تدریس کرده اند.
آیت الله نجفی اصرار ویژه ای بر تدریس کتب سنتی در حوزه داشته و از حضور طلاب در دانشگاهها به شدت نگران بوده و آنرا مدرک گرایی می دانند. برخی تالیفات ایشان عبارت است از: شرح کفایه الاصول، شرح منظومه ملا هادی سبزواری، رساله ای در احکام رادیو و تلویزیون و ....
نکته قابل توجه صمیمیت و تواضع معظمله بود که فضای این مصاحبه را گرم و دلنشین نمود. متن این گفتگو در ذیل تقدیم میگردد.
* با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید، به نظر شما رسالت طلبه چیست و برای ورود به حوزه چه مقدماتی لازم است ؟
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و الصلاه و السلام علی النبی الاعظم الذی ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره الکافرون و علی آله الهداه، الائمه الامناء ، قاده الأمم وساده الابرار,
تحصیل علوم دینی دو شرط اساسی دارد: شرط اول تقواست، نباید هیچوقت در زبان طلبه بدگویی و غیبت باشد ، خصوصاً حرف زدن علیه علمای اسلام ، طلبه را تباه میکند ، توفیق را از او میگیرد و ممکن است هیچگاه در علم دین موفق نشود ، خواه این علما زنده باشند یا از دنیا رفته باشند؛ یک ضربالمثلی است که میگوید« لحم العلماء مسموم» گوشت علما زهر آلود است و اگر در جسم کسی برود او را تباه خواهد کرد و حتی ذریه او را هم تباه خواهد کرد . دوم اینکه خوب درس بخواند ، امروز یک وضعیتی پیش آمده که برخی طلاب کتابهای آسان میخوانند و به خلاصه ها روی آوردهاند ، این افراد به سرعت بالا میروند ولی بعداً معلوم میشود، تحصیل حاصل نشده است ، من به شما توصیه میکنم کتابهای قدیمی و مشکل را بخوانید ، خلاصهها را رها کنید و به کتابها بچسبید. مطلب دیگر اینکه طلبه باید خودش را کنترل کند ، لباسهای مزین و در چشم نپوشد ، نه اینکه بگوید، عرف اینطور میپسندد ، طالب علم باید عرف را عقب خود بکشد نه اینکه دنبال عرف برود. نقل است که عدهای بر حضرت علی (ع) خرده گرفتند که چرا به خانمها سلام نمیکنی در حالی که پیامبر سلام میکنند؟ حضرت جواب داد: پیامبر ازدواج کردهاند، ولی من هنوز ازدواج نکردهام ؛ میترسم شنیدن صدای خانم ها در من تاثیر بگزارد.
* هدف یک طلبه چه باید باشد؟
هدف طالب علم باید بلند باشد ، نباید آرزو کند مثل شیخ انصاری بشوم بلکه باید تلاش کند امثال شیخ انصاری شاگرد او باشند؛ خصوصیت علم این است که همه چیز را از شما میگیرد ، سلامتی ، رفقای خوب، و حتی تفریحات را از انسان میگیرد ، و در آخر بهره اندکی به شما میدهد .
انسان وقتی طالب واقعی علم میشود که به هیچ چیز دلبستگی نداشته باشد ولی حتی اگر به یک چیز در دنیا علاقه داشته باشد طالب علم نیست ، طالب علم کسی است که هیچ چیز در دنیا موجب دست برداشتن او از علم نشود. کسی که وارد حوزه شد در مسیرسختی قدم گذاشته ، اگر نمیتواند اینگونه باشد برود سراغ کار خودش ، خدا حافظ! الان خیلیها دکتر و مهندس شدهاند، شما هم بروید دنبال این کارها ؛ کسی که یک ریال یا یک فلس شهریه میگیرد، ولی خوب درس نمیخواند، خوردن این پول برایش حرام است و حق ندارد گریه کند که خیمههای حسین(ع) را آتش زدند و فدک را از زهرا(س) گرفتند؛ چون تو هم که درس نمیخوانی داری حقوق آنها را غصب میکنی. امام زمان(عج) میفرمایند: «خدا لعنت کند کسی را که یک درهم از سهم ما را بدون استحقاق میگیرد» حالا شاید شما بپرسید چرا علما به همه شهریه میدهند؟! از آسید ابوالحسن اصفهانی همین سوال را پرسیدند فرمود: « بر من واجب است که به خاطر حفظ حوزه و روحانیت به همه شهریه دهم ولی بر کسی که درس نمیخواند حرام است این پول را بگیرد ». شیطان در گوش شما نگوید همه دارند میگیرند و فلانی همینطوری یک حرفی زده ، چون طرفداران حق همیشه کمتر هستند، وقتی موقع نماز هزاران نفر سرگرم مسابقات ورزشی هستند، نباید سبب شود شما هم گول بخوری! میگویند روز عاشورا یکی از سربازان لشگر عمر سعد گوشواره از گوش کودکان میکشید و گریه هم میکرد! به او گفتند این چه حالتی است؟ گفت: من به خاطر رفتار بد خودم با فرزندان رسول خدا(ص) گریه میکنم، ولی اگر من هم نگیرم شخص دیگری میگیرد ، شیطان به شما نگوید همه با خیال راحت شهریه میگیرند من هم بگیرم، نه!
* اگر موافق هستید مقداری پیرامون مسائل آموزشی حوزه علمیه نجف صحبت کنیم.
شیوه تحصیل در حوزه، باید پله پله و مرحلهای باشد و تا زمانی که طلبه مرحله قبل را تمام نکرده حق ندارد وارد مرحله بعد شود، پیش نیازها هم باید رعایت شود، یعنی همانطور که وقتی میخواهند به یک دانشآموز در مدرسه ریاضیات درس بدهند از اول کتاب قطور و سنگین را یاد نمیدهند در حوزه هم همینطور است.
گویا حضرتعالی معتقد به یک منهج و روش کلی تحصیل در حوزه هستید، اگر ممکن است کمی درباره آن توضیح دهید.
طلبهای که میخواهد به مقام استنباط و اجتهاد برسد، باید یک سیر 3 مرحلهای را طی کند و به یک سری علوم و ا بزار مجهز شود . مرحله اول که مقدمات است خود دارای چهار بخش است، بخش اول شامل اجرومیه ، تبصره المتعلمین و عقائد الامامیه است . بخش دوم شامل قطر هندی یا هدایه ، شرائع الاسلام ج1 ، شرح نظام و میزان المنطق است . بخش سوم شامل کافیه ابن حاجب یا شرح الفیه ابن ناظم ، حاشیه ملا عبدالله بر تهذیب ، شرح شمسیه ، شرائع الاسلام ج2 ، و مطالعه منطق مظفر است. بخش چهارم هم شامل مختصر المعانی ، باب حادی عشر و شرائع الاسلام ج3،4 است. مرحله دوم مرحله سطح است و خود به دو بخش تقسیم میشود بخش اول آن شامل معالم و سپس اصول مظفر یا قوانین ، مطول و شرح تجرید و بخش دوم هم شامل شرح لمعه ، کفایه ج1، رسائل، مکاسب، منظومه ملا هادی سبزواری و پشت سر آن کفایه ج2 است. و در نهایت مرحله سوم و آخر بحث خارج است که طلبه بعد از اتمام جلد دوم کفایه در خارج اصول و بعد از مکاسب در خارج فقه شرکت میکند، به نظر ما این روش علاوه بر اقتصار ، متناسب با استعدادهای طلاب است . حالا یک سوال میپرسم شما در قم همه لمعه را میخوانید یا بعضی از ابواب آنرا ؟
*همه لمعه خوانده میشود به جز قسمتهای مربوط به اماء و عبید.
حتماً میگوئید چون امروز عبد و امه نداریم ؟! من از شما سوال میکنم اصلاً برای چه لمعه میخوانید؟ مگر میخواهید به فتوای شهید اول و ثانی عمل کنید؟ هدف از خواندن لمعه چیست ؟
* آشنائی با مبانی استنباط .
خوب این مبانی در اماء و عبید هم هست. مقدمه لمعه هم باید خوانده شود، مگر شهید اول و ثانی مقدمه را بیخود نوشتهاند؟ یک سری مطالب مفید در این مقدمه هست که باید خوانده شود .
* نظر شما درباره کتب درسی حوزه چیست ؟ اگر کتابی بهتر از کتب فعلی حوزه باشد آیا باز هم اصراری بر خواندن کتب فعلی است ؟
راه اجتهاد طولانی است ، باید طلاب را تشویق کنیم تا رغبت آنها بیشتر شود و به تدریج موفق شوند . سه سال قبل چند نفر از طلاب جوان حوزه قم آمدند اینجا و از من پرسیدند چگونه درس بخوانیم ؟ گفتم سنتی بخوانید گفتند طولانی است و من هم گفتم اشکالی ندارد که رساله شما دو سال دیرتر بیاید! چون رسالههای دیگری هم در میدان است . شما اگر کتابی قویتر از مکاسب شیخ انصاری و کفایه آخوند سراغ داری بیاور.
* در برخی محافل درسی نجف به جای کفایه ، حلقه سوم شهید صدر تدریس میشود.
شهید صدر از رفقای ما بود ، من خیلی به ایشان علاقه داشتم ، خدا درجات ایشان را بالا ببرد ولی کتاب ایشان درسی نیست ، چون به زبان جدید است و نظرات مشهور را هم در آن طرح نکرده است، البته در کنار کفایه مفید است .
* یک کتاب درسی باید دارای چه ویژگیهایی باشد؟
اول زبان عربی آن نزدیک به لسان آیات و روایات باشد، دوم نظریات علمای مشهور را طرح و برسی کند و نظر خود مولف هم باشد ، سوم دارای عبارات مختصر و مفید باشد یعنی با کلمات و عبارات کم ، معنا و مفهوم زیادی را منتقل کند تا طلبه عادت کند در دو کلمه یک ساعت تامل کند و بعد بتواند در آیات و روایات هم تامل کند . از شما سوال میکنم وقتی امیر المومنین(ع) در مسجد کوفه برای مردم سخن میگفتند آیا مردم صحبتهای ایشان را میفهمیدند یا نه؟ چرا الآن ما و شما نمیفهمیم؟ بعد از ده سال درس خواندن هم نمیفهمیم؟! چون آنها به اسلوب کلام و زبان امام آشنا بودند، ولی به مرور زمان ما از زبان ائمه دور شدیم و باید کتابهای درسی ما کتابهایی باشند که ما را به زبان ائمه نزدیک کنند .
* شیوه صحیح تحصیل در حوزه چیست ؟
برای خواندن هر کتابی چهار کار لازم است و اگر طلبه این چهار کار را انجام ندهد، من او را طلبه حساب نمیکنم ، زیرا بنده، به شش کار ملتزم بودم و حق دارم از شما بخواهم به چهار کار ملتزم باشید، اول باید با پیش مطالعه ، درس فردا را قبل از تدریس استاد بفهمی ، حتی اگر تمام شب را نخوابیدی مهم نیست، ولی درس فردا باید برایت حل شود، دوم وقتی در محضر استاد حاضر شدی مانند آهنربا هرچه میگوید دریافت کنی و وقت تدریس هم سوال نکنی و سؤالهایت را آخر درس بپرسی، سوم هر روز مباحثه و درس را مانند استاد تقریر کنی و اگر با رفیق خود اختلاف پیدا کردی استاد را حکم قرار بده، چهارم اینکه مباحث قبلی را هر روز دوره و اعاده کنی و دوره کردن هم باید هر بار از اول کتاب باشد تا برسی به درس همان روز. اگر طلبهای اینطور درس نخواند هم خود را تباه کرده و هم دین خدا را ضایع نموده است .
چندی قبل اساتید دانشگاه تهران به حضرتآیتالله خامنهای مدرک دکترا دادند ولی ایشان نپذیرفتند نظر شما چیست؟
ایشان یک مرد واقعی و شجاع است ، ما هم نمی گذاریم حوزه نجف به سمت مدرک گرایی برود. من کسی را که به یک ورقه اعتماد داشته باشد اصلاً مرد نمیدانم ، اگر علم داری حرف بزن ، بنویس .
* آیا اجازه اجتهاد نوعی مدرک نیست ؟
اجازه در اجتهاد شرط نیست . مگر مردم آقای خوئی را چطور شناختند ؟ سایر مراجع را چطور می شناسند ؟ اجازات آنها را نگاه کردند؟!
* آیا کسی که وارد حوزه میشود فقط باید فقه و اصول بخواند ؟
نه اگر کسی میخواهد مجتهد شود باید در ده علم اجتهاد داشته باشد: صرف ، نحو ، معانی ، بیان ، بدیع ، فلسفه به مقدار فهم ، عقائد ، کلام ، درایه ، رجال و اصول . اگر کسی در یکی از این مقدمات مقلد شد دیگر مجتهد نیست ، چون نتیجه تابع اخص مقدمتین است .
* پس چرا علومی مانند تفسیر و کلام به صورت مستقل و فراگیر در نجف تدریس نمیشود ؟
شما به نجف بیائید ( برای تحصیل علم ) من برایتان مهیا میکنم، آقای خوئی که تفسیر البیان را نوشت از کجا یاد گرفته بود ؟ در همین نجف یاد گرفته بود ،علامه بلاغی چطور ؟ ملا هادی سبزواری هم همینطور.
* پس لااقل بروز و ظهور ندارد ؟
خیلی چیزها در خیلی جاها بروز و ظهور دارد.
* نظر شما درباره یادگیری زبان خارجی در حوزه چیست ؟
انگلیسی یاد گرفتن و فارسی یاد گرفتن برای طلاب غیر ایرانی خوب است و کمال است، عمر انسان در این ایام خیلی کوتاه شده، وقتتان را ضایع نکنید، بروید و عربی را خوب یاد بگیرید، عربی هم عربی جدید نه، بلکه همان عربی قدیم که مشابه زبان قرآن است تا بتوانید اسلام را بفهمید.
* وضعیت حوزه نجف را چطور میبینید ؟
حوزه نجف هنوز هم با نشاط و دارای وزانت علمی است، در حلقههای درسی نجف نظرات بزرگان بررسی و رد میشود. نجف نسبت به سایر حوزه ها امتیاز به کیف دارد نه به کم، همین حالا هم به برکت امیرالمومنین(ع) اینطور است. چون هوائی که به قبه و ضریح امیرالمومنین(ع) که باب علم است برخورد میکند و شما از آن تنفس میکنید ، شبیه آن در دنیا نیست ، حتی غبار کوچههای نجف در دنیا همتا ندارد ، این غبار به مزار علمای نجف برخورد کرده است، کسی که از نجف فائده و بهره میبرد بنده و انسان واقعی می شود و هر قدر انسان در نجف درس بخواند تواضعش بیشتر میشود و این از عجایب است، برخی از اساتید ما در تواضع از یکدیگر سبقت میگرفتند. در روایات ندیدم خوابیدن در جائی مثل نجف این قدر ثواب داشته باشد. در حدیث است « لا یکون المؤمن مؤمنا الّا اذا احب لاخیه ما احب لنفسه » من هم چون نجف را دوست دارم، شما را هم به اینجا دعوت میکنم و خودم نیز القاب پدری را کنار گذاشته و با افتخار خود را نجفی میدانم. رسول خدا (ص) می فرماید:« انا مدینة العلم و علی بابها فمن اراد العلم فلیأت الباب»(کنز العمال ج6ص401) و فیوضات امیر المومنین(ع) مخصوص به حیات ظاهری آن حضرت نیست و از مضجع نورانی ایشان هم باید بهرهمند شویم؛ اینجا عاصمه امیرالمومنین(ع) بوده و انشاءالله عاصمه بقیهاللهالاعظم(عج) هم خواهد بود؛ نجف نجف است و خواهد ماند و من خاک نجف را میبوسم تا جزء طلاب نجف شمرده شوم .
* معروف است که شما به ملاقاتکنندگان درّ نجف هدیه میدهید.
بله چون میخواهم آنها را به نجف دعوت کنم ، شنیدم یک وقتی آیت الله سیستانی درّ نجف را همراه انگشتر میداده ، خوب ایشان اولاد زهرا(س) و کریمتر است.
* از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید متشکر هستم .
سلامت باشید ، عمل کردن به حرفهائی که گفتم خیلی سخت است.
گفتگو: مرتضی سعیدی نجفی