به گزارش سرویس بین الملل مرکز خبر حوزه، متن این یادداشت از این قرار است:
از زمانی که چشم باز کردیم و به مرحله درک و شعور رسیدیم، شاهد تجاوزات روزانه اسرائیل در خشکی و دریا و هوا و جاسوسیهای آن بودیم که شمارهاش بیرون از توان است.
از همان وقت با ناامنی خوگرفتیم. پروازهای اسرائیل هر روز دیوار صوتی را میشکست بهطوری که در نبود آن احساس میکردیم چیزی غیرطبیعی رخ داده است.
* هر روز در معرض کشت و کشتار بودیم
هر روز در معرض کشت و کشتار و ربوده شدن و انواع تجاوزات بودیم. حتی کشاورزان در مزرعههایشان و عابرین پیاده در مسیرشان از این تجاوزات در امان نبودند. هلیبرنهای شبانه روی بلندیها و در سواحل را فراموش نمیکنیم. ناعمه، رمیله، دامور، عدلون، قاسمیه و اماکن دیگر بر آن شهادت میدهند.
آنچه را در کودکی دیدیم و آثارش را مشاهده کردیم نیز به موارد فوق اضافه کنید. اما بیشک آنچه که از دیدگان ما پنهان مانده یا چیزی از آن بهیاد نمیآوریم بسی بیش از اینهاست.
* تنها وقتی احساس امنیت کردم که ...
تنها وقتی احساس امنیت کردم که مقاومت اسلامی در همه کارهای خود به الگویی بیمثال تبدیل شد. مقاومت نقشه میکشد، اقدام میکند، پاسخ میدهد، یورش میبرد، میترساند، تهدید میکند، اسیر میگیرد و ... و با همه اینها برای خود و ما در دنیا حسابی باز میکند.
با فرارسیدن عهد مقاومت بود که حقیقتا احساس انسان بودن کردیم و به حق خود پیبردیم. احساس کردیم انسانیم و شروع کردیم همچون دیگر ملتهای محترمِ روی زمین، تاریخ خود را از نو بنویسیم و دیگران را در مقابل خود به احترام وا داشتیم. ازاینرو مقاومت برای ما یک نیاز ضروری و بلکه حیاتی است، اگر باشد ما نیز هستیم و اگر نباشد نیستیم.
* به زندگی بدون مقاومت فکر نمی کنیم
امروز چنان شده که اندیشه بقا و زندگی بدون مقاومت را در سر نمیپروانیم.
در خانههایمان سکونت میکنیم، مزارعمان را کشت میکنیم، با کودکانمان بازی میکنیم، فرزندانمان را پرورش میدهیم، زیر سایه درختانمان مینشینیم، چهارپایانمان را چوپانی میکنیم، از کوههایمان بالامیرویم، درسواحلمان دور هم جمع میشویم، فرزندانمان را به مدرسه میفرستیم، جوانانمان را آموزش میدهیم، از بازارهایمان دیدن میکنیم، به دیدن فامیلهایمان میرویم، از میهمانانمان پذیرایی میکنیم، اعیادمان را جشن میگیریم، ساختمانهایمان را افراشته میکنیم، لقمه در دهان گذاشته و نوشیدنیهایمان را با لذت میآشامیم، زمستانهایمان را تا صبح بیدار میمانیم، رمضانمان را احیا میکنیم، دور هم نشسته و چایمان را سرمیکشیم، مسافرت رفته و خانوادههای خود را به رزمندهها میسپاریم.
* سالخوردگان لبخند میزنند و جوانان خوشبین هستند
اقتصاد رونق گرفته، محصولات کشاورزی بیشتر شده، باغها افزایش یافته، بیمارستانها زیاد شده، راهها آسفالت شده، خانهها استحکام یافته، راهها امن گشته، سالخوردگان لبخند میزنند و جوانان خوشبین هستند، مجالس عروسی برپا شده، مسافران بازگشته، تعداد دانشگاهها بیشتر شده ... و گلها شکفته و عطر یاسمین فضا را آکنده کرده است.
به همین سبب مقاومت برای ما ضروری و بالاتر از ضروری است و بلکه بود و نبود ما به بود و نبود آن بسته است.
برای همه آنچه ذکر شد و چیزهای بیشتری که ذکر نشد، مقاومت را دوست داریم و خواستار بقای سلاحش هستیم.