دعا - 2
قالاللَّه الحكیم فى كتابه: «و إذا سَألَك عبادى عنّى، فإنّى قریبٌ اجیب دعوة الدّاع إذا دعان. فلیستجیبوا لى وَ لیؤمنوا بى لعلّهم یرشدون».
در دعا، سه چیز نهفته است كه این سه چیز، فواید و دستاوردهاى دعاست. دعایى نیست كه از دو تاىِ این سه چیز، خالى باشد؛ چه دعاهاى مأثور كه از معصومین علیهمالسّلام رسیده است و چه دعاهایى كه یك انسان، خودش از روى طلب و نیاز به خداى خود عرض مىكند. دو چیز حتماً در این دعاها هست. و اما بعضى دعاها، سه چیز (یك چیز دیگر) علاوه بر این دو چیز دارند كه این سه چیز، خیلى مهم است.
یكم: خواستن
یكى از این سه چیز، عبارت است از آن مقصودِ عمومى از دعا؛ یعنى خواستن و گرفتن از خداوند متعال. ما انسانها نیازهاى زیادى داریم و وجودمان سر تا پا نیاز است. اگر در وجود خودتان دقّت كنید، مىبینید از تنفّس كردن و غذا خوردن گرفته تا راه رفتن و گوش كردن و دیدن، همه و همه حاكى از نیاز ما انسانهاست. یعنى خداى متعال، مجموعهاى از امكانات و نیروها را در اختیار من و شما قرار داده است كه با آنها مىتوانیم زندگى كنیم و همه نیز تحتِ اراده پروردگار است. هر كدام از این نیروها و امكانات كمبود پیدا كند، انسان دچارِ مشكلِ اساسى در زندگى خود مىشود. مثلاً یك رگ یا یك رشته عصب از كار بیفتد، یك عضله مشكل پیدا كند، تا برسد به مسائلِ بیرون از وجودِ انسان یا مسائل روحى یا مسائل اجتماعى.
بشر، سر تا پا نیاز است. رفع این مشكلات و تأمین این نیازها را از چه كسى باید بخواهیم؟ از خداى متعال كه او حاجات ما را مىداند. «و اسئلوا اللَّه من فضله إن اللَّه كان بكلّ شىءٍ علیماً». خدا مىداند شما چه مىخواهید، چه لازم دارید و چه چیز از او مىطلبید و سؤال مىكنید. پس از خدا بخواهید. در جاى دیگر مىفرماید: «و قال ربّكم: ادعونى استجب لكم» پروردگار شما فرموده است: «دعا كنید مرا» یعنى «بخوانید مرا؛ من به شما جواب مىدهم». البته این جواب دادن، به معناى برآمدنِ حاجت نیست. مىگوید: «جواب مىدهم و لبیك مىگویم»؛ استجب لكم. اما این استجابت الهى در بسیارى از موارد با دادنِ حاجت و آن چیزِ مورد درخواست شما همراه است. پس، این مطلب اوّل كه انسان نیازهایى دارد و رفع این نیازها را باید از خدا بخواهد. باید درِ خانه خدا رفت تا از تضرّع پیش دیگران، بىنیاز شد...
در حدیثى آمده است: «افضل العبادة الدّعا». بهترین عبادتها دعاست. حدیث دیگر، حدیث نبوى است. آن حضرت به اصحابِ خود فرمود: «ألا ادُّلكم على سلاح ینجیكم من اعدائكم و یدر ارزاقكم؟» «آیا مىخواهید سلاحى را به شما نشان دهم كه هم شما را از دشمن حفظ مىكند و نجات مىدهد و هم روزىتان را فراوان مىكند؟» این، همان خواستن از خدا براى برآورده شدن حاجات است. «قالوا: بلى یا رسولاللَّه»، «عرض كردند: بلى؛ بفرمایید». فرمود: «قال تدعون ربّكم». «خدا را دعا كنید؛ خدا را بخوانید»، «باللّیل و النّهار» «شب و روز»، «فإنّ سلاح المؤمن الدّعا» «سلاح مؤمن، دعاست»؛ یعنى دنبال حاجات رفتن با سلاح دعا. با دشمن، با حادثه و با بلیه در افتادن با سلاح دعا.
یك روایت از حضرت سجاد علیهالسّلام است كه مىفرماید: «الدّعاء یدفع البلاء نازل و ما لم ینزل»؛ هم بلایى كه به سوى شما آمده است با دعا دفع مىشود و هم بلایى كه نیامده است. یعنى اگر دعا نكنید، آن بلا متوجّه شما خواهد شد.
مسأله بسیار مهمّى است. خداوند متعال، وسیلهاى به انسان داده است كه انسان مىتواند حوائج خود را -مگر در موارد استثنایى كه به آن اشاره مىكنم- با آن برآورده كند. آن وسیله چیست؟ خواستن از خداى متعال است.
كلامى از امیرالمؤمنین علیهالسّلام نقل شده است كه ایشان -بنا بر نقل- فرمودهاند: «ثم جعل فى یدك مفاتیح خزائنه، بما اذن فیه من مسألته»؛ «خداى متعال، به اینكه به تو اذن داد از او بخواهى، كلید همه گنجینههاى خود را در دست تو قرار داد». پس اذنى كه خداوند متعال داد تا هرچه مىخواهى از او بخواهى، كلید همه خزائن الهى است. اگر انسان این كلید را به شكل درست بهكار ببرد -از خدا بخواهد- مسلّماً آن را در اختیار انسان مىگذارد. «فمتى شئت استفتحت بالدّعاء أبواب خزائنه»؛ هر وقت بخواهى، بهوسیله دعا درِ خزائن الهى را باز مىكنى. ببینید! این مسأله بسیار مهمّى است. چرا انسان خود را از این وسیله مهم محروم كند؟!
چگونه بخواهیم؟
1. تلاش كنید!
در اینجا، چند سؤال مطرح مىشود: یكى اینكه اگر دعا چنین نقش معجزهآسایى دارد، پس این وسایل دنیوى و این ابزارها و علم و صنعت و نظایر آن چیست؟ جواب این است كه دعا رقیب ابزارهاى مادّى نیست. اینطور نیست كه وقتى انسان مىخواهد به مسافرت برود، یا با خودرو و قطار و هواپیما عازم شود و یا با دعا برود! همچنین اینطور نیست كه اگر انسان بخواهد وسیلهاى بهدست آورد، یا پول خرج كند و یا اگر پول نداشت به دعا متوسّل شود و آن وسیله را بهدست آورد! معناى دعا این است كه شما از خدا بخواهید تا او این وسایل را جور بیاورد. آنوقت علل مادّى هر كدام در جاى خودشان قرار مىگیرند. دعاى مستجاب اینگونه است.
وقتى دعا مىكنید كه حاجتى از شما برآورده شود، اگر خداى متعال آن دعا را مستجاب كند، استجابتش این است كه ابزارهاى مادّى و عادّى و معمولىِ این خواسته، جور مىشود. یعنى خدا جور مىآورد. فرضاً شما از كسى طلبى دارید كه آن كس طلب شما را نمىدهد. اما یك وقت به دلش مىافتد و مىآید طلبتان را مىدهد. این یك وسیله است. چه مانعى دارد كه دعا این وسیله را براى انسان جور كند؟ همه وسایل عالم از این قبیل است. بنابراین دعا موجب نشود كسى تنبلى كند. دعا موجب نشود كه كسى از دانش و علم و ابزار مادّى و علّت و معلولِ طبیعى، دست بشوید؛ نه. دعا رقیب آنها نیست، بلكه در طول آنهاست. دعا، جورآورنده آنهاست.
البته غالباً اینطور است. ضمناً بعضى مواقع، خداى متعال معجزه هم نشان مىدهد كه آن بحث دیگرى است. معجزه در موارد استثنایى رخ مىدهد و در غیرِ مواردِ استثنایى، دعا جوركننده روال عادّى است. وقتى شما از خدا مىخواهید حادثهاى اتفاق بیفتد كه به آن نیاز دارید، در كنار دعا باید نیرویتان را هم بهكار ببندید. مثلاً اگر احساس تنبلى به شما دست مىدهد و دعا مىكنید كه خداى متعال این احساس را از شما بگیرد، در كنار دعا باید اراده و همّت نیز به خرج دهید. یعنى در اینجا هم باز وسیله مادّى و وسیله طبیعىِ دیگرى هست كه همان همّت كردن است. باید همّت و اراده كنید. هیچكس خیال نكند كه اگر در خانه بنشینیم و به تلاش و اقدام نپردازیم، حتى اراده هم نكنیم و فقط به دعا مشغول باشیم، خدا حاجاتمان را برآورده مىكند؛ نه. چنین چیزى امكان ندارد. پس دعا در كنار تلاش و با تلاش است. بعضاً خیلى از تلاشها به نتیجه نمىرسد؛ اما همین كه دعا كردید، به نتیجه خواهد رسید. این یك نكته.
2 شدنی باشد!
مطلب دیگر این است كه گاهى هرچه انسان دعا مىكند، مستجاب نمىشود. علت چیست؟ روایات دینى، این مشكل را براى ما حل كردهاند. مثلاً در روایات آمده است كه اگر شرایط دعا وجود نداشته باشد، دعا مستجاب نمىشود. بالأخره دعا هم شرایطى دارد. بزرگان دین فرمودهاند: «كارهاى نشدنى را از خداى متعال نخواهید!» در روایتى آمده است كه روزى یكى از اصحاب نبىّ اكرم صلّىاللَّه علیه آله و سلّم در حضور پیغمبر دعا كرد و گفت: «اللّهم لاتحتجنى على أحداً من خلقك»؛ «خدایا مرا محتاج هیچ آفریدهاى نكن»؛ «فقال رسول صلّىاللَّه علیه و آله: لا تقولنها كذا». «پیغمبر صلّىاللَّه علیه و آله فرمود: اینطور نگو!» «فلیس من احد إلّا و هو محتاج إلى النّاس». مگر مىشود كه یك انسان، محتاج دیگران نباشد؟ «نگو كه خدایا مرا محتاج هیچ كس نكن. این، خلافِ طبیعت بشرى، خلافِ سنّت الهى و خلافِ طبعِ نهاده پروردگار در وجودِ انسان است». چرا مىگویى خدایا مرا محتاج هیچ كس نكن؟ این دعا مستجاب نمىشود. آن فرد عرض كرد: «یا رسولاللَّه! پس چگونه دعا كنم؟» فرمود: «قل اللّهم لاتحتجنى على شرار خلقك». «بگو: خدایا! مرا محتاج اشرار از بندگان خود مكن. مرا نیازمند مردمان شریر مكن. مرا محتاج انسانهاى لئیم مكن. این درست است. این مىشود. این را از خدا بخواه!» پس اگر چیزى را از خداى متعال طلب كردیم كه نشدنى و به خلاف سنّتهاىِ معمولىِ عالم است، برآورده نمىشود.
3. با توجه بخواهید!
یكى از شرایط استجابت دعا این است كه آن را با توجه مطرح كنیم. گاهى لقلقه زبان، جملاتى چون «خدایا ما را بیامرز»، «خدایا به ما سعّه رزق بده» و «خدایا قرض ما را ادا كن» است. ده سال انسان اینگونه دعا مىكند، اصلاً مستجاب نمىشود. این فایدهاى ندارد. یكى از شرایط دعا این است كه فرمود: «اعلموا ان اللَّه لا یقبل الدّعاء عن قلب غافل»؛ «خداوند متعال از صاحب دلِ غافل -دلى كه متوجه نیست چه خواستهاى را مطرح مىكند و با كه دارد حرف مىزند- دعایى را قبول نمىكند.» معلوم است كه دعاىِ داراى این ویژگیها، مستجاب نمىشود. باید تضرّع كنید و جدّى بخواهید. باید از خداى متعال با الحاح بخواهید. باز بخواهید و باز بخواهید. در این صورت البته خداى متعال دعاها را مستجاب خواهد كرد.
4. خواستهها را بزرگ ندانید!
یك مطلب دیگر در باب دعا این است كه براى برآمدن حاجات، هیچ حاجتى را آنقدر بزرگ نشماریم كه بگوییم: «این حاجت را دیگر نمىشود از خدا خواست، چون خیلى بزرگ است». نه؛ اگر حاجت، به خلاف طبیعت و سنن آفرینش نیست، اگر محال نیست، هرچه هم بزرگ باشد، مسألهاى نیست و از خدا بخواهید. شما در هر روز از ماه رمضان -بنا بر مأثور- بعد از هر نماز مىگویید: «اللّهم ادخل على اهل القبور السّرور. اللّهم اغن كلّ فقیر» از خدا مىخواهید همه فقرا را غنى كند. فقط فقراى ایران را نمىگویید. «اغن كلّ فقیر» یعنى همه فقراى اسلام غنى شوند. اینها خیلى مهم است. خواسته و حاجت بزرگى است، وقتى مىگویید «خدایا همه فقرا را غنى كن!» خوب؛ از خدا مىخواهیم. چرا نشود خواست؟! اگر موانعِ بر سر راه غنى شدن برطرف گردد، چرا نشود؟! پدیده فقر كه یك امر ذاتى در جامعه نیست. فقر در جوامع بشرى یك امر تحمیلى است. فقر را قدرتهاى ستمگر و زورگو و زیادهطلب عالم بر افراد و بر ملتها تحمیل مىكنند. اگر این قدرتها از میان بروند، چرا دعاى «الّلهم اغن كلّ فقیر» مستجاب نشود؟! ممكن است چنین حاجتى برآورده شود.
در ادامه این دعا مىگویید: «اللّهم اشبع كلّ جائع. اللّهم اكسُ كل عریان». انسان حاجتى به این كلانى از خدا مىخواهد! در دعاى سحر روز جمعه -كه مستحبّ است؛ دعایى كوتاه اما بسیار خوب است، اگر توفیق پیدا كردید، حتماً این دعا را بخوانید- اوّل درخواستهایى از خدا مىشود و بعد این عبارت مىآید: «الهى طموح الآمال قد خابت إلا لدیك و معاكف الهمم قد تعطّلت إلّا علیك»؛ خدایا! آرزوهاى سركش و بزرگ و خواستههاى عظیم، محكوم به نومیدى هستند؛ مگر وقتى كه با تو مطرح شوند. كاروان طلبهاى ما، از راه رفتن، محكوم به بازماندنند؛ مگر وقتى كه در خانه تو بیایند.
خداوند از حاجت بزرگ انسان كه هراسى ندارد! از خدا هرچه بزرگتر بخواهید. مبادا یك وقت انسان با خود بگوید: «خوب؛ من این چیزى را كه مىخواهم، اگر براى خودم بخواهم، قابلِ شدن است. اما طلبِ عافیت براى همه انسانها، خیلى بزرگ است. چطور این را از خدا بخواهم؟!» نه؛ بخواهید. براى بشرّیت بخواهید. براى همه انسانها بخواهید. بعضى چیزها را براى همه مسلمین بخواهید. در همین دعا، عبارتِ «اللّهم اصلح كلّ فاسد من امور المسلمین»، از آنِ مسلمانان است. دعایى است كه مخصوصِ اهلِ اسلام است. البته آن هم عللى دارد كه چرا؟ شاید در غیر اهل اسلام، امكانش نیست و شاید بدون حاكمیت اسلام، ممكن نیست كه خداى متعال همه مفاسد را برطرف كند. اصلاً نمىشود. شرطش، اسلام است. پس این یك طرف قضیه است.
5. كوچك نشمرید!
ضمناً از كوچك بودن خواسته هم ابا نداشته باشید. خواستههاى كوچكِ كوچك را هم از خدا بخواهید. در روایت است كه حتى بندِ كفش خود را -كه چیز خیلى حقیرى است- از خدا بخواهید. روایتى است از امام باقر علیهالصّلاة والسّلام كه مىفرماید: «لا تحَّقروا صغیراً من حوائجكم فإنَّ أحبّ المؤمنین إلى اللَّه أسئلهم»؛ «حاجتهاى كوچك را حقیر نشمارید و از خدا بخواهید».
خوب؛ انسان به بند كفش احتیاج دارد؛ به درِ مغازه مىرود و مىخرد. این هم دعا لازم دارد؟! بله! تا احساس كردید كه به بند كفش و یا هر چیز دیگرِ به این كوچكى نیاز دارید، دل را متوجّه خدا كنید و بگویید: «پروردگارا! این را هم به من برسان!» رساندنش به چه ترتیب است؟ به این ترتیب است كه پول در جیبم بگذارم، سرِ كوچه بروم از مغازه بخرم و بعد هم آن را مورد استفاده قرار دهم. به هر حال باید از خدا بخواهید. اگرچه به درِ مغازه رفتید، پول دادید و بند كفش خریدید اما باز هم آن را خدا به شما داد. از غیر طریق خدا كه چیزى به دست انسان نمىرسد. هرچه به ما مىرسد خدا به ما مىدهد.
چیزى را كه خدا مىدهد، قبلاً باید از خدا بخواهیم. چرا بخواهیم؟ یكى از عللِ اینكه گفتهاند حاجات كوچك را هم از خدا بخواهید، این است كه به حوائج و عجز و حقارت و تهیدستى خودمان توجّه پیدا كنیم تا ببینیم كه چقدر تهیدستیم. اگر خداى متعال كمك نكند، امكان ندهد، نیرو ندهد، فكر ندهد، ابتكار ندهد و وسایل را جور نیاورد، همان بندِ كفش هم به دست ما نخواهد رسید. اگر شما به قصد خریدنِ بند كفش از خانه بیرون آمدید، در راه جیبتان را زدند یا پولتان گم شد و یا مغازه مورد نظر بسته بود و یا در بین راه حادثه مهمّى پیش آمد كه مجبور شدید برگردید، بند كفش گیرتان نیامده است. بنابراین هر چیز را از خدا بخواهید؛ حتّى بند كفش را، حتّى كوچكترین اشیا را و حتّى قوت روزانه خود را. بگذارید این منِ دروغینِ عظمت یافته در سینه ما -كه مىگوییم «من» و خیال مىكنیم مجمع نیروها ما هستیم- بشكند. این «من» انسانها را بیچاره مىكند. این هم مطلبى در باب دعا كه انسان خواستههاى خود را از طریق دعا بهدست آورد...
خطبههاى نماز جمعه تهران؛ 28/11/73
ادامه دارد...