ماه مبارک رمضان در میان مسلمانان کشورهای مختلف از آداب و رسوم گوناگونی برخوردار است. مسلمانان در جنوب شرق آسیا، کشورهای عربی، آفریقا، اروپا و آمریکا هر کدام به شیوه ای این ماه عزیز را گرامی میدارند و با آداب و رسوم خود که برگرفته از احترام و قداست این ماه در نزد آنها است روزه رمضان را افطار میکنند.
به گزارش سرویس بینالملل مرکز خبر حوزه، آنچه در ادامه میآید، خاطرات سفر به دو کشور عراق و سوریه در ماه مبارک رمضان سال گذشته است که سعی شده خواننده را با رسوم مردم آن دیار آشنا سازد. البته وسعت معنوی سفر بیش از آن است که در قالب کلمات گنجد و لباس کتابت به خود گیرد، اما به قول معروف:
آب دریا را اگر نتوان کشید / هم به قدر تشنگی باید چشید
* عزیمت به عراق
حدوداً یک هفته از پایان دوره تابستانی حوزه در شهرکرد گذشته بود که خود را برای سفر دیگری آماده میکردم. زیارت عتبات عالیات در ماه مبارک رمضان توفیق مضاعفی بود که شکر مضاعف را میطلبید. مقدمات کار از جمله گرفتن خروجی از حوزه و کارهای نظام وظیفه و ویزا در دو سه روز انجام شد. دو همسفریام نیز آماده بودند تا عازم شویم یادم نیست چه دلیلی باعث شد که یک روز حرکت عقب بیفتد، ولی هر چه بود جز خیر نبود. قسمت شده بود با تعدادی از طلاب غیرایرانی که میهمان حرم مطهر حضرت عباس (ع) بودند همسفر باشیم. عصر دوشنبه در حالی که سه روز بیشتر به ماه مبارک نمانده بود حرکت کردیم. حضور در میان طلاب غیرایرانی اتفاق جدیدی نبود. گاه و بیگاه در تاکسی یا اتوبوس با آنها همصحبت شده بودم. چند بار هم به مدرسه امام خمینی (ره) رفته بودم، ولی این بار گویی جمع آنها هم با قبل فرق میکرد.
یکی از این افراد طلبهای 42 ساله و اهل الجزائر بود که ساعتی را با هم به گفتگو گذراندیم. آن طور که برایم تعریف میکند تا 25 سالگی کارمند اداره راهآهن در الجزائر بوده، ولی ناگهان مسیر زندگیاش به سمت قم تغییر میکند. حضور در حوزه علمیه و تحصیل تا درس خارج را مدیون امام خمینی میداند و میگوید: امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی ایران مسیرم را تغییر داد. از او درباره مدت اقامتش در ایران میپرسم که جواب می دهد: ایرانیها خیلی باهوش هستند و تعریف پیامبر از سلمان و فارسها شایسته آنها است. در ادامه به سابقه تمدنی ایران اشاره میکند و میگوید: در زمان شیخ انصاری خیلی از درسها به زبان فارسی در نجف گفته میشده است. این حرف را یکبار دیگر پیش خودم تکرار میکنم. در زمان شیخ انصاری خیلی از درسها در نجف به زبان فارسی بوده است و بعد به یاد سخن مقام معظم رهبری میافتم که گفتند:باید به جایی برسیم که بسیاری از کتابهای منبع و مرجع به زبان فارسی نوشته شود.
یکی دیگر از مباحثی که در اتوبوس مطرح است و همه درباره آن اظهار نظر میکنند هدفمندی یارانهها است، البته هنوز از مبلغ و زمان واریز آن اطلاعاتی منتشر شده است.
* عبور از مرز
برای رفتن به عراق به صورت زمینی باید از یکی از سه مرز مهران، خسروی یا شلمچه گذشت. بیشتر کاروانها مرز مهران را انتخاب میکنند، چون به کربلا و نجف نزدیکتر است. مسیر ما هم بعد از عبور از اراک، ملایر و ایلام به مهران ختم میشود. برای عبور از مرز علاوه بر پرداخت عوارض خروج از کشور باید مبلغی هم به عنوان عوارض شهرداری خرج کنیم. عوارض شهرداری که قبلاً نبوده قرار است برای عمران و آبادانی مهران هزینه شود، ولی فعلاً آثاری از پیشرفت در شهر پیدا نیست.
گرمای هوا همه را کلافه کرده و بطریهای آب معدنی و آبمیوه با وجود افزونی قیمت مشتری زیادی دارد. بعد از انجام کارهای اداری وارد عراق میشویم. اتوبوس حرم حضرت اباالفضل (ع) تا نزدیکی مرز آمده و هر کسی که کارش تمام می شود سوار اتوبوس میشود امور مربوط به گذرنامه در طرف عراق توسط عراقیها انجام میشود، ولی قبل از آن و در بدو ورود نیروهای آمریکایی بازرسیهای مورد نظرشان را انجام میدهند، معمولاً افرادی که کمتر از چهل سال دارند و از نظر آنها احتمال انجام عملیات انتحاری در این افراد بیشتر است باید بیشتر بازرسی شوند.
انگشتنگاری و تصویربرداری از قرنیه چشم بانک، کاملی را از زائرین را برای آنها درست کرده است. انشاالله که نیتشان خیر باشد!
از مرز تا کربلا حدود پنج ساعت راه است. محل اسکان هتلی است که نزدیکی حرم امام حسین (ع) قرار دارد. پس از استقرار در محل اقامت راهی حرم میشویم. یکبار دیگر روایاتی که درباره ثواب زیارت مرقد ابیعبدالله (ع) وارد شده را در ذهن مرور میکنم و دعا میکنم این سفر معنوی نصیب همه عاشقان و دوستداران اهل بیت (ع) شود.
شب را در کربلا بودیم و فردا صبح عازم نجف شدیم. به علت این که طلاب غیرایرانی میهمان حرم حضرت اباالفضل (ع) هستند اقامت آنها در کربلا است و برای زیارت به نجف رفته و برمیگردند. مسیر نجف تا کربلا حدود 80 کیلومتر است و پیادهروی این مسیر از قدیم مورد توجه علما بوده است . پیادهروی معمولاً از کربلا به سمت نجف است و در ایام زیارتی امام حسین (ع) مثل شب نیمه شعبان رونق زیادی دارد. در طول سال یکبار هم پیادهروی از طرف کربلا به نجف رونق دارد و آن دهه آخر صفر است که زائران اربعین سیدالهشداء به مناسبت سالروز وفات پیامبر گرامی اسلام برای عرض تسلیت از کربلا به سمت نجف حرکت میکنند و کوچههای نجف مملو از جمعیت میشود.
اتوبوس مسیر کربلا تا نجف را میپیماید و مسافران چشم به راه ایوان طلایی حضرتند. از ابتکارات جالبی که با مدیریت یکی از طلاب انجام میشود، شعرخوانی در مدح مولای متقیان است. اتوبوس به سیستم پخش صوتی مجهز است و میکروفن را از آخر اتوبوس یکی یکی میگیرند و چند بیت شعری در وصف امام علی (ع) میخوانند. هر کسی متناسب با فرهنگ و زبان خود شعر میخواند، نوبت به من که رسید این بیت در ذهنم نقش بست:
به ذره گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند
قبل از ظهر به نجف رسیدیم اتوبوس پس از عبور از میدان ثورةالعشریین به طرف حرم حرکت میکند، در یکی از اضلاع این میدان (که به نام انقلاب سال 1920 مردم عراق علیه انگلیس نامگذاری شده) مرقد شهید آیتالله سید محمد باقر حکیم و برادرشان سید عبدالعزیز قرار دارد. خدمات این دو برادر برای نجات مردم عراق از دست اشغالگران هیچگاه فراموش نخواهد شد. مجتمع فرهنگی عظیمی نیز در کنار این مرقد به نام مؤسسه شهید محراب در حال احداث است.
با عبور اتوبوس از خیابانی که ما بین حرم و وادیالسلام است و نمای زیبایی از گنبد دارد، دلها با تلألو طلایی گنبد گره می خورد. اتوبوس نزدیک محل صحن حضرت زهرا (س) توقف میکند. این صحن قرار است با همکاری جمهوری اسلامی ایران احداث شود.
بعد از زیارت حرم، نهار را میهمان آشپزخانه آستان قدس علوی یا به قول عربها مضیف هستیم هیچ کس غذایش را کامل نمیخورد و مقداری برای تبرک کنار میگذارد.
بعد از نهار دوستان غیرایرانی عازم کربلا میشوند و من برای اقامت بیشتر در نجف از آنها جدا میشوم. محل اقامت در خیابان شارع الرسول است و به خوبی صدای برنامههای حرم به گوش میرسد.
* آداب و رسوم رمضان
با شروع ماه مبارک رمضان آداب و رسوم مردم هم رونق میگیرد. یکی از کارهای جالب تبریکگفتن این ماه به یکدیگر است و تبریک گفتن بچههای کوچک جالبتر؛ از قدیم در عراق مرسوم بوده که خردسالان هر محله همراه یکدیگر به خانه اهالی محل میروند و با شعرخوانی رسیدن ماه مبارک رمضان را تبریک میگویند صاحب خانه هم به رسم اکرام چیزی به آنها عطا میکند.
در ایام ماه مبارک رمضان زمان افطار و سحر از شور و حال خاصی برخورار است. در ایران معمولاً مردم تا ثانیههای آخر به انجام عمل مستحب سحری خوردن مشغول هستند، ولی در عراق بین اتمام سحریها تا اذان صبح حدود 10 دقیقه فاصله است.
مناجاتهای سحر از یکی دو ساعت مانده به اذان آغاز میشد. حدود 15 دقیقه مانده به اذان مؤن شعر زیبایی را می خواند که مضمونش این است: «ای روزهداران آب بیاشامید و یاد تشنگی امام حسین باشید» 10 دقیقه مانده به اذان ندای «لا تشرب» اطراف حرم را فرا میگیرد که به معنای اتمام وقت سحری است از این لحظه تا اذان صبح اختصاص به مناجات دارد. این دقایق زمان مناسبی است برای رسیدن به حرم جهت اقامه فریضه صبح. نماز جماعت در حرم حضرت علی (ع) به صورت رسمی خوانده نمی شود و کاروانهای ایرانی معمولاً به طور مستقل با هم نماز جماعت میخوانند. اختلافنظر گروههای عراقی مانع آن شده که اما جماعت ثابتی برای حرم انتخاب شود. کاروانهای ایرانی هم به ناچار از یکی دو مکبر با صدای بلند برای نظم دادن به نماز استفاده میکنند.
* مجالسی در منزل علما
حوزه نجف در ایام رمضان برای تبلیغ تعطیل است و مجالس سخنرانی در دفتر و بیوت علما برقرار است. سعی کردم هر شب در یکی از این مجالس حضور پیدا کنم. شب اول به مجلسی که در منزل مرحوم آیتالله العظمی سید عبدالهادی شیرازی برقرار بود رفتم این منزل که سالها محل زندگی و دفتر آن مرجع فقید بوده در کوچه پس کوچههای اطراف حرم قرار دارد.
از خیابان شارعالرسول عبور کرده و قبل از مسجد هندی و مرقد مرحوم آیتاللهالعظمی سیدمحسن حکیم وارد یکی ازفرعیهای سمت چپ میشوم. اواسط کوچه صدای سخنرانی به گوش میرسد، البته به همراه صدای موتور برق که نشاندهنده قطع برق است. اگر همین کوچه را ادامه بدهی به مدرسه آخوند خراسانی میرسی. آخوند سه مدرسه ساخت که به مدارس کبری، صغری و وسطی مشهورند.
حیاط منزل را فرش کردهاند و دو نوه آن مرحوم که هر دو روحانی هستند به شرکتکنندگان خیرمقدم میگویند. سادگی و کهنگی منزل و قاب عکسی که از آیتالله شیرازی در گوشه حیاط نصب است دل را به سالهای دور در نجف میبرد. زمانی که حوزه نجف در جهان تشیع اسم و رسمی داشت و مشتاقان علوم دینی نه تنها از کشورهای همسایه عراق که از هند و دورتر از آن هم به اینجا میآمدند.
گعدههای معروف نجف اگر چه در ماه مبارک رمضان به رونق سال تحصیلی نیست، اما شیرینی خاص خود را دارد. این گعدهها از قدیم تفریح علمی علما بوده و در آن اگر چه از هر چمن گلی و از هر مطلبی سخن گفته میشود،اما دلچسبترین بخش آن مطرحکردن یک فرع فقهی و بحث و تبادلنظر در آن است. چای پررنگ عربی هم اولین و آخرین پذیرایی این مجلسهاست.
* استقبال مردم از محصولات ایرانی
محل اسکان در نجف نزدیک آشپزخانه مرکزی کاروانهای ایرانی بود و به این سبب از طعم غذای ایرانی بیبهره نبودیم، البته ذائقه مردم عراق و ایران تفاوت و فاصله چندانی با هم ندارد و اینجا هم برنج و نان قوت اصلی مردم است. این نزدیکی ذائقه سبب شده محصولات غذایی ایران به خصوص لبنیات بازار خوبی در عراق به ویژه نجف داشته باشد. ماست، پنیر و کره ایران با قیمت مناسبی نسبت به محصولات شرکتهای خارجی، مشتری خوبی دارد.
* مرتضی سعیدی نجفی