یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024

تاریخ، هویت هر گروه و جمعیت و یا پیشینه مذهبی و ملی هر فرد، جامعه و یا کشور است که حرکت بدون آگاهی از این پیشینه، حرکتی متزلزل خواهد بود...

حجت‌الاسلام حسین حسینیان مقدم با ارائه کتابی تحت عنوان «مناسبات مهاجرین و انصار» عنوان شایسته تقدیر در دوازدهمین همایش کتاب سال حوزه در گروه تاریخ و سیره به خود اختصاص داد. وی از اعضای هیئت علمی و عضو شورای علمی گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه می‌باشد. سرویس علمی- فرهنگی مرکز خبر حوزه، گفتگو با این محقق و پژوهشگر حوزوی مناسبات مهاجرین و انصار و نیز نقش تاریخ در حرکت علمی، اجتماعی و... را بررسی کرده است.

* به عنوان نخستین سوال بفرمایید، تاریخ چیست، و چه نقشی در درک صحیح احکام دینی دارد؟

تاریخ تعریف‌های متعددی دارد، ولی به طور اجمال گاهی به معنای رخدادهای گذشته و گاهی به معنای آگاهی بر آن رخداد‌ها و بررسی آنها به کار می‌رود. تاریخ در واقع هویت هر گروه و جمعیت و یا پیشینه مذهبی و ملی هر فرد، جامعه و یا کشور است، حرکت بدون آگاهی از این پیشینه، حرکتی متزلزل خواهد بود. همان گونه که در فقه حکم روی موضوعات بار می‌شود؛ مورخ نیز در بررسی‌های تاریخی خود نخست در پی آن است که بگوید آن پیشینه چه بوده است و سپس به تبیین و چرایی آن بپردازد.

یعنی مهمترین وظیفه مورخ احراز واقعیت‌ها و تبیین آنهاست. طبیعی است که احراز واقعیت‌ها در درک صحیح احکام دینی نقش بسزایی ایفا می‌کند و با رشته‌های فقه، کلام و تفسیر رابطه تنگاتنگی دارد. شناخت احکام فقهی، کلامی و تفسیری، زمانی میسّر خواهد بود که واقعیت‌های گذشته احراز شده باشند و به تعبیری موضوعات احکام مشخص گردد.

*تاثیرگذاری تاریخ علاوه بر فقه، چه نقشی در ترسیم آینده دارد؟

«جواهر لعل نهرو» تعبیری دارد که « گذشته، چراغ راه آینده است».

زمانی می‌توان نگاه به آینده داشت که پشتوانه حرکت ما محکم باشد وگرنه، نگاه به آینده، متزلزل خواهد بود از جمله برنامه‌های استکبار، این است که ارتباط میان انسان‌ها و تاریخ آنها را قطع کند، همان کاری که در برخی کشورهای همسایه انجام گرفت با تغییر دادن ادبیات نوشتاری ارتباط مردم را با گذشته قطع کردند، لذا امروز فرهیختگان آن‌ها از این امر ناراحت هستند که نمی‌توانند به خوبی از منابع عربی و اسلامی خود استفاده کنند و در واقع محتاج دیگران شده‌اند. افراد زمانی می‌توانند آینده را درست ترسیم کنند که بدانند، در چه موقعیتی قرار دارند و از کجا به این موقعیت رسیده‌اند.

در هر حرکت  رو به جلو، باید ارزیابی شود کجا هستيم، چگونه به این جا رسیده ايم، کجا می‌رويم و عوامل موفقیت در رسیدن به مقصد چیست؟ این ارزیابی نیاز به فهم تاریخ دارد. یعنی کسی می‌تواند برای اینده اش ترسیمی صحیح داشته باشد که گذشته اش را بشناسد موقعیت کنونی خود را در یابد و سپس اقدام كند.

به تعبیری دیگر، آگاهی به گذشته حرکت‌های وسیع تر و عمیق را در آینده ترسیم خواهد کرد. افزون بر این، مطالعه تاریخ الهام بخش و محرّک است. انسان با مطالعه تاریخ، خود را در درون یک نظام و اجتماع می‌بیند و پیدا کردن حسّ اجتماعی، گاهی برای حرکت به جلو است، با آگاهی به گذشته، راز پیروزی‌ها و شکست‌ها را درمی‌یابد و به نقد شیوه‌های فعلی می‌پردازد و راه را برای حرکت‌های جدید هموار می‌نماید.

*تاریخ در حوزه‌های علمیه چه جایگاهی دارد؟ و چگونه می‌توان آن را توسعه داد؟

در طول تاریخ، حوزه‌های علمیه در زمینه، تاریخ فعالیت گسترده‌ای را داشته‌اند.

گر چه در بعضی از عصرها، فاصله‌ای دیده می‌شود، مورخان بزرگی در میان اصحاب ائمه‌(ع) دیده می‌شوند که در بسیاری مواقع از بنیان‌گذاران بحث‌ها و موضوعات تاریخی بوده‌اند و یا در توسعه این امر، همت گماشته‌اند و‌ مبحث تاریخ‌نگاری را در موضوعات مختلفی همچون «نسب‌نگاری، سیره نبوی، سیره ائمه‌‌(ع)، تاریخ اجتماعی و غیره، قلم زده اند.

در عصر حاضر نیز بزرگانی همچون شیخ عباس قمی‌(ره) در تاریخ نگاری نقش مهمی ایفا کرد‌ه‌اند و آثار ماندگاری از خود بر جای گذارده‌اند.

امروز هم در حوزه علمیه قم با تخصصی شدن دانش تاریخ، قدم‌های خوبی برداشته شده است که در صورت روش‌مندی بهتر و آشنایی بیشتر به فقه، کلام و زبان‌های زنده دنیا، می‌توان توفیق بیشتری در این زمینه کسب کرد.

*کتاب شما برگزیده کتاب سال حوزه در دوازدهمین همایش کتاب سال حوزه در گروه تاریخ شناخته شد، هدف از نگارش این کتاب چه بود؟

گرچه این کتاب در سال 1389 این عنوان را کسب کرد اما اقدامات اولیه این کتاب در سال 1379 شکل گرفت زمانی که رقابت‌ گروه‌ها در کشور زیاد جلوه می‌کرد و جاداشت که تطبیقی از وقایع عصر حاضر و صدر اسلام، صورت می‌گرفت در این کتاب از روابط دو گروه مهاجر و انصار سخن به میان آمده است.

با توجه به اینکه پیامبر‌(ص) رویکرد قبائلی و ملاک طایفه‌گری را از بین بردند بلافاصله دو گروه مهاجر (مکی) و انصار (مدنی)، در جامعه آن روز شکل گرفت.

این دو گروه، سهم بزرگی در پیشرفت اسلام داشتند و در مواردی به یکدیگر فخرفروشی می‌کردند که در نتیجه به رقابت و درگیری بین آنها ختم می‌شد. به گونه ای که گاهی به روی هم شمشیر می‌کشیدند و چنان اختلاف شعله ور می‌شد که پیامبر‌(ص) نتوانستند از فراز منبر، آنها را ساکت کنند و ناچار از منبر فرود آمدند و با گرفتن دو طرف، آنها را از یکدیگر جدا کردند. «مغازی واقدی، ج 2، ص 432»

این امر، نشان دهنده این مساله است که گروه بازی‌ و حزب‌گرایی، در دوره رسول خدا‌(ص) چندان هم کم‌رنگ نبوده است. آنچه در این جا اهمیت دارد، برخورد رسول خدا (ص) با این اختلاف‌هاست. مثلاً پیامبر‌(ص) فرمود: «بقی‌الجهاد الاکبر» که اشاره به همین اختلافات دارد.

بستر بسیاری از احادیث اخلاقی را باید در درون حوادث و چالش‌های سیاسی اجتماعی عصر رسول خدا (ص) بررسی کرد. اینکه خداوند در قرآن می‌فرماید: « يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ » اشاره به همین جناح‌بازی‌های اصحاب دارد.

عملکرد رسول خدا‌(ص) در برخورد با این اختلاف‌ها نشان دهنده این است که حضرت، پذیرفته بودند که رقابت‌ها و همدلی‌ها دو روی یک سکه می‌باشد. هر کجا، دیدگاه‌ها به هم نزدیک می‌شد، همدلی بوجود می‌آمد و هر کجا، نیازها و احساسات متفاوت می‌شد، رقابت بوجود می‌آمد و پیامبر‌(ص) بر اساس طبیعی شمردن رقابت‌ها به کنترل و هدایت آنها پرداخت، آنها را به انجام کارهای پسندیده تشویق کرد و تلاش نمود تفکر جمعی را برای کاهش رقابت‌ها در میان گروه‌ها رشد دهد، اما جز در مواردی که کیان اسلامی در خطر می‌افتاد در امور داخلی گروه‌ها دخالت نمی کرد.

در واقع پیامبر‌(ص) توانست افکار متفاوت را زیر یک چتر جمع کند، جامعه ای پویا تشکیل دهد و اسلام را گسترش دهد. کتابی که بنده نگاشته‌ام در پی این نکته می‌باشد که عوامل همدلی و رقابت‌ها و راهکار آن حضرت برای ایجاد همدلی و کاهش رقابت‌ها چیست؟ و این که سقیفه محصول این رقابت‌هاست.

*این همدلی و رقابت‌ها در کجا بروز و ظهور داشته است؟

انصار مدینه فکر می‌کردند با وجود مهاجرین مکه، اقتدار آنها از بین خواهد رفت و آینده سیاسی آن دچار مشکل خواهد شد.

مهاجران نیز در فکر اقتدار سیاسی بودند و نگران بودند نکند در میان انصار مدینه، هضم شوند و لذا پرچم، مسجد و حرکت این دو گروه، با هم فرق می‌کرد و سعی پیامبر‌(ص) این بوده است که دیدگاه و احساسات این دو گروه را به هم نزدیک کند.

*کتاب از چه بخش‌هایی تشکیل شده است؟

در بخش مقدماتی کتاب، پیشینه مهاجرین و انصار، روابط این دو گروه قبل از اسلام و قبل از اطلاق این دو عنوان بحث شده است.

بخش دیگر کتاب که به عنوان «همدلی‌ها» می‌باشد، نقش آموزه‌های دینی در ایجاد همدلی و وحدت را بررسی می‌کند از جمله کارهای رسول خدا‌(ص) تغییر دادن نظام سیاسی جاهلی بود و این مسئله باعث شد که مسلمانان از نظر فکری به هم نزدیک شوند، حاکم کردن قانون در مواقع اختلاف، تحکیم روابط اجتماعی مثل نماز، عیادت مریض، اخلاق و غیره از دیگر مسایلی بود که همدلی را بوجود می‌آورد.

در بخش رقابت‌ها، رقابت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بین انصار و مهاجرین به بحث گذاشته شده است.

در این بخش، بحث مستقلی در زمینه تشدید کنندگان رقابت انجام گرفته است که به مواردی چون : عصبیت، فخر فروشی، منافقین، یهود و طلقاء (آزاد شدگان فتح مکه) پرداخته شده است.

*با توجه به اینکه جناب‌عالی در عرصه تحقیق و پژوهش فعالیت می‌کنید جایگاه تحقیق و پژوهش را در حوزه چگونه می‌بینید و چه توصیه‌ای به طلاب دارید؟

عمیق‌ترین پژوهش‌های دینی که در طول تاریخ صورت گرفته است، پژوهش‌هایی که سید مرتضی، شیخ طوسی و دیگر علمای شیعه، انجام داده‌اند منحصر بفرد است و حتی علمای اهل سنت نیز از پژوهش‌های علمای شیعه بهره‌ برده‌اند.

اما در زمینه پژوهش فعلی، این نکته ضروری است که باید روحیه پژوهش پویا گردد و از پژوهش تقلیدی پرهیز شود.

برای رسیدن به جایگاه مطلوب پژوهشی، راه زیادی باید طی شود، تا نیازهای اهل علم برطرف گردد ابتدا طلاب باید خواهان پژوهش باشند و عطش علمی را حس کنند. در مرتبه بعد با شیوه‌های پژوهشی آشنا شوند و روش تحقیق و جمع‌آوری و استنباط مباحث علمی را فرا بگیرند.

نکته سوم این است که تدریس اساتید حوزه، هم باید حالت پژوهشی به خود بگیرد مرحوم آیت‌الله سید مهدی روحانی می‌گفت: فقط در یک دوره از تدریس مکاسب لذت بردم، زیرا در آن تدریس، شیوه خاصی به کار بردم، ابتدا شب‌ها مطالعه می‌کردم، ذهن شاگرد را می‌خواندم که ممکن است چه سؤالاتی، بپرسد و پاسخ آن سوالات را پیدا می‌کردم با این همه، وقتی فردا آن درس را تدریس می‌کردم، سوالاتی را طلاب می‌پرسیدند که من در پاسخ آن جوابی نداشتم.

مرحوم روحانی با اینکه مجتهد بود، می‌گفت: دوباره مطالعه می‌کردم و جواب سوالات را پیدا می‌کردم و این تدریس، در من تاثیر مثبت گذاشت، اساتید، باید روحیه پژوهشگری را در بین شاگردان خود تقویت کنند و تدریس آنان باید طوری باشد که، شاگرد به نوعی وادار به پژوهش شود. از آفت‌ها و آسیب‌های پژوهش باید به شدت پرهیز کرد و مراقب باشیم مادیات داخل در این مساله نشود که روح اخلاص، و پویایی تحقیق گرفته می‌شود.

اگر کار برای خدا خالص باشد، هیچ چیز نمی‌تواند برای پژوهشگر مانعی ایجاد کند حتی اگر کتابخانه شیخ طوسی را آتش بزنند و شیخ مجبور به ترک وطن شود، تحقیق و پژوهش او آسیب نخواهد دید.

* مقام‌معظم‌رهبری توجه به علوم انسانی بر اساس آموزه‌های دینی، را مورد تاکید قرار داده‌اند، به نظر شما این امر چگونه در جامعه حوزوی تحقق می‌یابد؟

تحقق این مساله به موارد زیادی همچون: اقتصاد، فرهنگ،‌تربیت، جامعه‌شناسی، علوم سیاسی، روان‌شناسی و علوم‌ اجتماعی بستگی دارد.

گر چه انجام پژوهش‌های بنیادین ضروری است، اما بسیاری از پژوهش‌ها باید با توجه به مشکلات موجود در جامعه، صورت گیرد که در نتیجه، اجرایی کردن نتایج آن نیز، به مراتب، آسان خواهد بود.

نکته دیگر این است که، اگر محور در علوم انسانی، «انسان» است باید تعریف روشنی از انسان، دستاوردهای بشری و ارتباط این دو با دین و آموزه‌های دینی داشته باشیم.

تفکر غیر اسلامی، تئوری‌های علمی خودش را از گذشته دور بیان کرده است. استاد تربیت کرده و کارآمدی و ناکارآمدی آن را تجربه کرده است.

تفکر اسلامی هم باید، اولا پژوهش‌های بسیاری ارائه دهد، استاد تربیت کند و شاگردان متخصصی در این موضوع تحویل جامعه ا سلامی دهد تا برای ایجاد تحول لازم، قدم به قدم، به جلو حرکت کند و از هیچ گونه نقدی، هراس نداشته باشد و آنچه در این تحول ضروری است، توجه به همه مقاطع تحصیلی است و چه بسا این تحول را باید از همان مقطع ابتدایی در نظر داشت.

*چرا حوزه در عرصه کودک به طور جدی وارد نشده با اینکه کودکان بخش مهمی از جامعه و زیرساخت انسانی آن به شمار می‌روند؟

حوزه‌های علمیه، در طول تاریخ، همیشه زیر ستم حکومت‌های جور بودند یا مباحثی که دیگر فرقه‌ها، ایجاد می‌کردند و علما می‌بایست در آن مباحث وارد می‌شدند و جواب می‌دادند به خاطر همین در خیلی از موضوعات مثل مباحث کودک، نتوانستند کار چشمگیری انجام دهند.

در طول تاریخ حوزه‌های علمیه دو مبحث را بر دیگر مباحث مقدم داشتند.

یکی تفکر شیعه ( کلام و اعتقادات) و دیگری فقه می‌باشد و این هم به خاطر وجود مخالفین زیاد، در این زمینه‌ها بود و به خاطر همین موضوع، کمتر به مباحث دیگر پرداخته شد، نباید به این موضوع ایراد گرفت، ولی شرایط فعلی ایجاب می‌کند که حوزه در تمام عرصه‌ها حتی کودکان به طور فعال نقش موثر خود را ایفا کند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha