جمعه ۲۳ آذر ۱۴۰۳ |۱۱ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 13, 2024

فقاهت آیت‌الله العظمی گلپایگانی (ره)بی نظیر بود و درس ایشان فقیه پرور بود؛ چون یک فقیه متبحر در فقه بودند و در درس ریزه کاری های فروع را با استدلال بحث می کردند؛ جمع اینها از او فقیهی آگاه و دارای جنبه های متعدد ساخته بود.

به گزارش مرکز خبر حوزه، آیت الله مقتدایی, امروز در دیدار اعضای شورای مرکزی کنگره بزرگداشت حضرت آیت الله گلپایگانی (ره)، گفت: برگزاری این کنگره قلب امام زمان را خشنود می کند و این روند باید ادامه یابد.

وی با اشاره به زوایای مختلف شخصیتی این مرجع فقید, اظهارداشت: مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی فقیهی آگاه به زمان و عالمی دارای ابعاد مختلف شخصیتی بودند و برای شرح حال ایشان برگزاری کنگره ای که بتواند الگویی برای اساتید و طلاب و فضلای جوان باشد، لازم بود.

مدیر حوزه های علمیه ادامه داد: ارتباط بنده با ایشان از طریق مرحوم والد بود، پدرم از اصفهان به قم آمده بودند و چند صباحی در قم درس می خواندند و در همان زمان خدمت ایشان بوده و مراوداتی داشتند، بعد از وفات مرحوم آیت الله بروجردی (ره) پدرم با ارتباطی که با آیت الله العظمی گلپایگانی داشتند، منطقه اصفهان را برای تقلید به سمت ایشان ارجاع دادند.

وی اضافه کرد: آن زمان طلبه جوانی بودم که به واسطه ارتباط پدرم گاهی به دیدار ایشان می رفتم و ایشان عنایت ویژه ای به بنده و طلاب جوان و شاگردانشان داشتند و این عنایت بسیار عجیب و وصف ناشدنی بود.

آیت الله مقتدایی افزود: در دوران جوانی با اینکه طلبه ساده ای بودم، ولی وقتی درخواست ملاقات با ایشان را داشتم، شاید نیم ساعت یا سه ربع به صورت خصوصی با من صحبت می کردند و گاهی نصیحت و گاهی تشویق می نمودند و بنده نیز کمال استفاده معنوی را از ایشان بردم.

وی با بیان خاطراتی از دیدارهای خصوصی با آیت الله العظمی گلپایگانی ادامه داد: مبلغی بابت وجوهات از اصفهان برای ایشان آورده بودم که مقداری از آن در محل مصرف شده بود، ایشان از من سوال کردند این مبلغی که در محل مصرف شده، خود صاحب پول مصرف کرده یا به شما داده و شما آن را مصرف کردید، عرض کردم خودم این پول را در محل مصرف کردم، ایشان گفتند: بنابراین نگویید که در محل مصرف شده، بگویید این پول به دست من( آیت الله العظمی گلپایگانی ) رسیده است، اگر پولی به دست شما رسد به من رسیده است، تعبیر ایشان در آن موقع تاثیر فراوانی در من داشت.

آیت الله مقتدایی ادامه داد: در اصفهان در حال ساختن مدرسه علمیه بودیم، هر وقت خدمت ایشان می رسیدیم از مدرسه می پرسیدند و حتی اجازه سهم امام دادند و به برخی از خیرین نیز توصیه این مدرسه را می کردند؛ ایشان از نظر انس با طلاب و تواضع و دیدشان نسبت به طلبه ها و شاگردانشان بسیار عجیب بودند.

وی افزود: ایشان هرگز به من نگفتند تفریح نرو، چون تفریح برای طلاب جوان لازم است و درس را بهتر می فهمند، ولی گفتند؛ روزی که می خواستم تفریح بروم، کتاب عروة الوثقی را زیر بغل می گذاشتم و یک ساعتی را برای مطالعه فقه می گذاشتم؛ یعنی در زمان تفریح هم از فقه جدا نبودند و از فقه استفاده می کردند و این تبحری که در فقه داشتند و در آن زمان کم نظیر بود از همین مطالعات بوده است.

مدیر حوزه های علمیه بیان داشت: سال هایی توفیق داشتم در درس ایشان شرکت کنم، از جمله کتاب طهارت, حج و کتاب قضا را نزد معظم له خواندم به یاد دارم دفترچه یاداشت کتاب طهارت را در محضر ایشان جا گذاشته بودم، ایشان نگاهی به دفترچه کرده بودند و به من گفتند: من دفترچه شما را دیدم، ولی این یادداشت کافی نیست. آیا درس را می نویسید؟ گفتم بله، درسی که می نوشتم را خدمت ایشان ارائه دادم، گفتند: این قابل چاپ است و می توانید تنظیم کنید و چاپش کنید، مرا بسیار تشویق کردند و مبلغی هم به بنده دادند.

وی ادامه داد: بعد از پیروزی انقلاب یکی از کسانی که واقعاً از نظام حمایت می کردند، مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی بودند؛ نسبت به امام و نظام عنایت داشتند و مطالب فراوانی در این رابطه از ایشان مشهور است.

آیت الله مقتدایی اضافه کرد: بعد از انقلاب به بنده گفتند به دستگاه قضایی کمک کنید و آقایون پیشنهاد دستگاه قضا کردند، بنده خدمت امام رسیدم و گفتم شما قضا را در کتاب های خود تجلیل می کنید و آن را شجره ای از ولایت می دانید، آقایون هم اصرار می کنند که در دستگاه قضا مشغول شوم، من چه کنم و شما چه می فرماید؟ امام فرمودند مبانی دستتان هست، در دستگاه قضا احتیاط کنید، بعد محضر آیت الله العظمی گلپایگانی رسیدم و با ایشان مشورت کردم و ایشان تاکید کردند: امثال شما ها باید دستگاه قضا را بچرخاند؛ گاهی خدمت ایشان می آمدم و مسائل قضایی که پیش می آمد را می پرسیدم؛ چون قوانین کامل نبود و هدایت های ایشان بسیار تأثیرگذار بود.

* خاطره‌ای خواندنی

وی با بیان خاطره ای دیگر عنوان کرد: اوایل انقلاب در سال 58 در قم رییس شبعه یک دادگاه انقلاب بودم، آن موقع مشهور بود که کار قضایی در قم با حضور مراجع و اساتید کار سختی است، موردی را حکم شلاق داده بودم، اتهامش اتهام بالایی بود، تاجایی که برخی انتظار داشتند او را اعدام کنم، ولی شبه ای داشت و بنده حکم شلاق در ملا عام دادم، اتفاقا عصر یک روز که می خواستم خدمت آیت الله العظمی گلپایگانی برسم، متوجه شدم روبروی فیضیه آن محکوم را شلاق می زنند، من رد شدم و به منزل ایشان رسیدم، جمعی از فضلا و علما در محضر ایشان بودند و یکی از مدرسین که زودتر از من رسیده بود، این جریان را برای ایشان تعریف کرده بود؛ البته به نحو خیلی بد، که بله یک نفر را روبروی مدرسه فیضیه روی طاق مینی بوس شلاق می زدند و مردم با نفرت نگاه می کردند و می گفتند، اگر امام علی این گونه شلاق می زد، علی (ع) را قبول نداشتیم و... ، بنده که رسیدیم، آیت الله العظمی گلپایگیانی فرمودند، ایشان قاضی است و از ایشان جریان را می پرسیم، جریان را توضیح دادم و گفتم پرونده اش در دست من بوده و اتهامش فلان بوده و برخی  انتظار اعدام داشتند، ولی شبه ای در پرونده دیدم و حکم شلاق در ملا عام دادم، ایشان در آن جمع رو به آن فرد معترض کرد و فرمودند: باید چنین حدود الهی در ملا عام اجرا شود و مردم بدانند انقلاب شده و احکام الهی جاری می شود؛ ایشان با این تعبیرات اصل نظام، اجرای حدود و بنده طلبه قاضی را تایید کردند و من از آن روز به بعد با اعتماد بیشتری کار می کردم.

آیت الله مقتدایی، با بیان خاطره ای درباره موضع گیری این مرجع عالیقدر در مقابل دربار شاه، گفت: ایشان در رژیم گذشته موضع گیری های بالایی داشتند و در مقابل اقدامات شاه، مانند تاسیس سینما در قم مقاومت می کردند، در جلسه ای خصوصی به بنده گفتند: تماس گرفتن با دستگاه دولتی و به ویژه دربار شاه بسیار حساس است؛ چون نمی شود به این افراد بی دین گفت که فلان کار و فلان چیز خلاف شرع و حرام است و انجام ندهید، چون اصلا اعتنا نمی کنند، اگر چیزی در این ها تاثیر داشته باشد این است که بگوییم: وجه شما در میان مردم افت پیدا می کند، اگر این را بگوییم ممکن است تاثیر بگذارد.

وی در بیان خاطره ای دیگر افزود: ایشان در مدرسه خان، برای مرحوم والدم مجلس ختم گرفتند و تلگرامی به بنده برای تسلیت فرستادند، قبل از چهلم نیز نامه ای از ایشان به من رسید که هرچه زودتر شرح حالتان را برای من بنویسید، من قبل از چهلم به قم آمدم و اول صبح خدمت ایشان رسیدم و مرا همچون فرزندشان پذیرفتند، خدمتشان عرض کردم که مردم در آن منطقه اصرار دارند من آنجا بمانم، ایشان گفتند: صلاح نیست؛ امثال شما اگر در آن محل سه ماه بمانند، کاری که دیگران می توانند در ظرف یک سال انجام دهند را در سه ماه انجام می دهید؛ بنابراین تعطیلات به آنجا بروید، اما در ایام تحصیلی قم باشید.

آیت الله مقتدایی ادامه دادند: این خصوصیات روحی، تواضع و انس عجیب ایشان با طلاب و ابراز محبت و تشویق و تایید طلبه های جوان، روحیاتی است که در هر کسی وجود ندارد، همچنین فقاهت ایشان بی نظیر بود و درس ایشان فقیه پرور بود؛ چون یک فقیه متبحر در فقه بودند و در درس ریزه کاری های فروع را با استدلال بحث می کردند؛ جمع اینها از او فقیهی آگاه و دارای جنبه های متعدد ساخته بود.

وی در پایان خاطرنشان کرد: ایشان روی نظرات و فرمایشات فقهای قبل، عنایت ویژه داشتند و اگر در فرعی اتفاق و اجماع بود، امکان نداشت از آن صرف نظر کنند، به ویژه نظر مشهور را عنایت ویژه داشتند و از علمای گذشته تجلیل می کردند، به عنوان مثال زمانی که شیخ انصاری را خطاب می کردند، می گفتند: خاتم المجتهدین شیخ عظام؛ این سیره و رفتار برای طلاب و فضلای حوزه درس است .

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha