یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024

حوزه‌نیوز: حضرت آیت الله سبحانی در پاسخ به سئوالی پیرامون درخواست کارهای خارق العاده از اولیاء الهی گفتند: به تصريح قرآن گروهى از بندگان برگزيده خدا، داراى قدرت بر انجام امور خارق العاده بودند و در مواردى از اين قدرت استفاده مى كردند و افرادى نيز به آنان مراجعه كرده و درخواست مى كردند كه از اين قدرت استفاده كنند.

به گزارش مرکز خبر حوزه، متن سوال و پاسخ معظم‌له به شرح ذیل است:

سوال : آيا درخواست كارهاى خارق العاده از اولياى الهى، شرك است؟        

پاسخ: براى روشن شدن بهتر پاسخ، ابتدا لازم است اين شبهه را  كمى توضيح دهيم; چنان كه مى دانيد هر پديده اى طبق قانون «علت و معلول» براى خود علتى دارد كه وجود آن بدون آن علت، امكان پذير نيست و در نتيجه هيچ پديده اى در جهان بدون علت نمى باشد.

كرامات و معجزات اوليا و پيامبران نيـز بـدون علـت نيست، منتهـا علـت مادى و طبيعى ندارند. و اين غير آن است كه بگوييم براى آن ها علتى نيست.

اگر عصاى موسى به افعى تبديل مى گردد، و مردگان به وسيله مسيح زنده مى شوند، و ماه به وسيله ى پيامبر اسلام دو نيم مى گردد، و سنگ ريزه ها در دست رسول خدا تسبيح مى گويند، و... هيچ كدام بى علت نيست، منتها در اين موارد، علت طبيعى و يا علت شناخته شده مادى در كار نيست، نه اين كه اساساً علتى ندارند.

گاهى تصور مى شود كه درخواست كارهاى طبيعى شرك نيست، ولى درخواست كارهاى خارق العاده شرك است. اكنون اين نظريه را بررسى مى كنيم.

قرآن مواردى را يادآور مى شود كه در آن از پيامبران و يا افراد ديگر, يك رشته كارهاى خارق العاده اى درخواست شده است كه از حدود قوانين طبيعى و مادى بيرون مى باشند و قرآن اين درخواست را نقل مى كند بدون آن كه از آن ها انتقاد كند; مثلاً قوم موسى به تصريح قرآن رو به موسى آوردند و از او درخواست آب و باران كردند تا از مضيقه خشك سالى نجات پيدا كنند.

چنان كه مى فرمايد:

( ...وَ أَوحَيْنا إِلى مُوسى إِذ اسْتَسقاهُ قَومهُ أَنِ اضْرِب بِعَصاكَ الْحَجَر... ).( [1])

«وقتى قوم موسى از او طلب آب كردند، به او وحى كرديم كه عصاى خود را به زمين بزن...».( [2])

ممكن است گفته شود كه درخواست خارق العاده از زنده اشكالى ندارد، ولى سخن در درخواست يك چنين كار از مرده است. بديهى است كه پاسخ آن روشن است، زيرا مرگ و حيات نمى تواند در عملى كه مطابق با اصل توحيد است، تفاوتى ايجاد كند به طورى كه يكى را شرك و ديگرى را عين توحيد قلمداد كند.

*سليمان تخت بلقيس را مى خواهد

حضرت سليمان در احضار تخت بلقيس از حاضران در مجلس خود كار خارق العاده را خواست و گفت:

( ...أَيُّكُمْ يَأْتينى بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ يَأْتُونى مُسْلِمِينَ * قالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الجِنّ أَنا ءَاتيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ... ).( [3])

«سليمان گفت: كدام يك از شما تخت او را پيش از آن كه به حالت تسليم بر من وارد گردند، نزد من مى آوريد؟ فردى از گروه جن گفت: من آن را براى تو مى آورم, پيش از آن كه از جاى خود برخيزى(مجلس متفرق گردد)...».

اگر چنين نظريه اى صحيح باشد، بايد درخواست معجزه در تمام قرون و اعصار از مدعيان نبوت، كفر و شرك محسوب شود، زيرا مردم معجزه را كه كار خارق العاده اى بود از مدعى نبوت مى خواستند، نه از خداى فرستنده او. و اين چنين مى گفتند:

( ...إِنْ كُنْتَ جِئْتَ بئَايَة فَأْتِِ بِها إِنْ كُنْتَ مِنَ الصّدِقيِنَ ).( [4])

«اگر راست مى گويى، معجزه اى بياور».

در صورتى كه تمام ملل جهان براى شناسايى نبى راستين از نبى دروغين از اين راه وارد مى شدند. و پيامبران پيوسته تمام ملل جهان را دعوت مى كردند كه بيايند و معجزه آنان را مشاهده كنند و قرآن نيز گفت وگوى ملل را با مدعيان نبوت، درباره ى درخواست اعجاز بدون انكار كه حاكى از مقبول بودن آن است نقل مى كند.

اگر ملتى جستجو گرانه به حضور مسيح برسند و بگويند: اگر در ادعاى خود راست گو هستى، اين نابينا و يا مبتلا به بيمارى پيسى را شفا بده، نه تنها مشرك نمى شوند، بلكه در شمار جويندگان حقيقت به حساب مى آيند و در اين كار ستوده خواهند شد. حال اگر پس از درگذشت حضرت مسيح، امت وى از روح پاك او بخواهند كه بيمار ديگر آنان را شفا بخشد، چرا بايد مشرك به حساب آيند. در بحث پيش گفتيم كه موت وحيات طرف در شرك و توحيد مؤثر نيست.( [5])

به تصريح قرآن گروهى از بندگان برگزيده خدا، داراى قدرت بر انجام امور خارق العاده بودند و در مواردى از اين قدرت استفاده مى كردند و افرادى نيز به آنان مراجعه كرده و درخواست مى كردند كه از اين قدرت استفاده كنند. اگر وهابى مى گويد: هيچ كس جز خدا بر انجام اين امور قادر نيست، در اين صورت اين آيات بر خلاف آن گواهى مى دهند.

 [1] . اعراف/160.

[2] . ر.ك:  بقره/60.

[3] . نمل/ 38ـ39.

[4] . اعراف/ 106.

[5] . براى آگاهى از معجزات حضرت مسيح به سوره آل عمران آيه 49 و مائده آيه هاى 100 و 110 مراجعه فرماييد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha