بعد از گشت و گذار در بخش آثار عربی، پُرسان پرسان خود را به سالن بیداری اسلامی در نمایشگاه بین المللی کتاب میرسانم که البته فاصله زیادی نیز نداشت.
در همان آغاز، غرفههایی نسبتا کوچک از نهادها توجهت را جلب میکند؛ دانشگاه عالی دفاع ملی، معاونت فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، سازمان دانشجویان ایران، جمعیت دفاع از ملت فلسطین، دانشگاه امام صادق و چندجای دیگر اتاقهایی را در اختیار گرفته اند تا از بیداری اسلامی برای مخاطبان خود بگویند.
جلوتر که میروی، سالنی شیک با صحنه آرایی زیبا را مشاهده میکنی که برای برپایی نشستها در نظر گرفته شده است. دورتادورش را با کتابهایی به فارسی، عربی و انگلیسی درباره کشورهای منطقه، تحولات خاورمیانه و جهان چیده اند. مثلا حقایق ناگفته از گوآنتانامو، البحرین؛ ثورة شعب، الثورة الفسطینیة، Baghdad Bulletin ، یومیات الحرب الاسرائیلیة علی لبنان، راهبرد آمریکا در خلیج فارس و کتاب جهان اسلام و چالشهای دنیای معاصر از آقای حمید مولانا دیده میشود.
صرف نظر از این که حوزه علمیه با عقبه فکری و عملی هزار ساله خود میبایست گوشه ای از روشنگریها، مجاهدتها، تدابیر لازم و به موقع خود برای مقابله با طاغوت از طول تاریخ تا هم اکنون را به نمایش میگذاشت، اما ظرفیت و رسالتی فراتر از اقدامات انجام شده توسط ارگانها و تشکلهای فوق الذکر فعال در نمایشگاه را دارد.
حقیقت آن است، جهان در یکی دو سال اخیر شاهد خیزش عمومی در بسیاری از کشورهای منطقه بوده است؛ خیزشی که از سوی مردمی مسلمان و آزادی خواه در برابر حاکمانی فاسد و وابسته شکل گرفت و شعار "الله اکبر" از میعادگاه اصلی انقلابیون یعنی محل برگزاری نماز جمعه به گوش رسید.
وجود نمادهای دینی در این انقلابها و تعبیر بسیاری از بزرگان و تحلیلگران مبنی بر وجود بیداری اسلامی موجب میشود تا به عنوان یک بایسته به رویکرد مهمترین نهاد دینی شیعه در قبال این انقلابها پرداخته شود.
حوزههای علمیه که از دیرباز در برابر رویدادهای پیرامون خود بی تفاوت نبوده اند، در برابر تحولات و جریانات اخیر موضعگیری کردند و ضمن حمایت از انقلابیون، بر وحدت کلمه ایشان تاکید کردند و نسبت به شیطنت دشمنان برای بهره برداری منفی از شرایط پیش آمده هشدار دادند.
موضعگیری مراجع معظم تقلید در قم و نجف در قبال تحولات اخیر به ویژه جنایات انجام گرفته در بحرین، بیانیه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، تجمع اعتراض آمیز طلاب و روحانیون در مدرسه فیضیه و بسیاری رویدادهای دیگر به خوبی نشان داد که حوزه در برابر وضعیت مسلمانان در نقاط مختلف دنیا احساس مسئولیت میکند که نهادهای فرهنگی کشور تا حدی در معرفی دغدغه مراجع و حوزویان در زمینه این تحولات و دیدگاههای ایشان کم گذاشته اند. از سوی دیگر شایسته است حوزه علمیه نیز گامهای بلندتری برای نقش آفرینی در این عرصه مهم بین المللی بردارد به گونه ای که شایسته است طی یک فرایند پژوهشی،تبلیغی وارد میدان شود. البته تاکنون اقدامات خوب و بعضا اساسی از سوی حوزه علمیه و شخصیتها و نهادهای حوزوی در این زمینه انجام گرفته است، اما شاید نیازمند برنامه ریزی و اقدامات عمیق تر و جدی تر در محورهای ذیل باشیم:
* جریان شناسی دقیق و تحلیل درست حوادث
مهمترین گام در این زمینه، جریان شناسی دقیق و صحیح نسبت به این تحولات و تحلیل درست از وقایعی است که در این کشورها رخ داده است. زیرا ما رویکرد حوزه در قبال این انقلابها را در قالب یک فرایند پژوهشی، تبلیغی تعریف کردیم و قهراً انجام کار پژوهشی و یا تبلیغی در صورتی موفق خواهد بود که بر پایه اطلاعات درست انجام بگیرد کما اینکه در زبان روایات نیز بر انجام امور بر اساس بصیرت و آگاهی تاکید شده است، لذا لازم است تا به تحلیلی درست پیرامون عواملی دست یابیم که دست به دست هم داد تا در فاصله نسبتاً کوتاهی، شاهد تحولات عمیق و پردامنه در منطقه باشیم؛ عواملی که ریشه و عقبهی بعضی از آنها ممکن است به چند دههی قبل برگردد و پای بسیاری از شخصیتهای بینالمللی از شرق تا غرب را به میان بکشاند. همچنین لازم است تا جریانهای مختلف در این تحولات، جلوههای مشترک در این انقلابها و نقاط تمایز انقلاب در هر یک از کشورها را به خوبی بشناسیم و از آگاهی لازم در این زمینه برخوردار باشیم. البته بسیاری از افراد و شخصیتهای حوزوی بر حسب موقعیت شغلی یا دغدغههای فردی از آگاهی دقیق و به روز نسبت به تحولات برخوردارند اما آیا بدنه حوزه علمیه نیز اینگونه است؟
* بررسی ابعاد فقهی انقلابها
کار مهم دیگری که به طور اختصاصی بر دوش حوزههای علمیه قرار دارد، بررسی ابعاد فقهی و ریشههای اسلامی در این قیامهاست، زیرا همانطور که رهبر معظم انقلاب تاکید داشتند تردیدی در اسلامی بودن این قیامها نیست و لذا حوزه میتواند با بررسی همه جانبه در ارتباط با این انقلابها و تبیین مستندات شرعی، نقشی مهم و راهبردی ایفا نماید و حتی از این طریق میتوان با زبانی علمی، مبانی فقهی اهل سنت را به چالش کشید و برتری فقه اهل بیت را در دنیا مطرح نمود.
اگر در جریان نهضت امام خمینی و پیروزی انقلاب اسلامی، علما پیشداران نهضت بودند و مردم را به همراهی فرامی خواندند، در یکی دو سال اخیر همگان مشاهده کردیم که در بسیاری از مجالات انقلابهای اخیر به ویژه در مناطق سنی نشین شرایط به گونه دیگری بود و این، مردم و جوانان بودند که علما و جریانات را به حرکت واداشتند.
به یاد داریم که با شکل گیری اعتراضات، بسیاری از علمای اهل سنت قیام در برابر حاکم ولو ظالم را حرام اعلام کردند و به عنوان مثال، قیام مردمی مصر و خیزش آنها در برابر نوکر آمریکا و صهیونیستها در آغاز با مخالفت بسیاری از شیوخ و مفتیان مصری مواجه شد و همان حرفهایی را زدند که امروز علمای عربستان بر زبان میآورند، اما موضع و نگاه مکتب مترقی شیعه به گونه دیگری است که ارائه آن به آزادی خواهان مسلمان میتوانست و میتواند تاثیرشگرفی داشته باشد.
طبیعی است تحلیل بررسی فقهی این قیامها با برپایی نشست و مانند آن به انجام نخواهد رسید و چنین نشستهایی تنها میتوانند زمینه پژوهشهای بنیادین را فراهم آورند لذا شایسته و بایسته است که با توسعه امر و انجام یک کار جامع علمی و هوشمندانه به معرفی اندیشه فقهی شیعه در ارتباط با حوادث و تحولات اخیر دنیای اسلام بپردازیم و این ایدهها را از طریق مطبوعات،کتاب،اینترنت و سایر ابرازهای موجود به جهانیان عرضه کنیم.
نکته دیگر توجه به پژوهشهای مقارن است که از افتخارات حوزههای علمیه شیعی به شمار میرود؛ زیرا حوزههای شیعی از دیرباز به فقه مقارن و مانند آن اهتمام داشته اند و امروز نیز قم میتواند به عنوان مرکز تحقیقات شیعی در جهان، به بازتولید اندیشه سیاسی شیعه از یکسو و بیان مشترکات آن با اندیشههای اهل سنت بپردازد که بسیار تاثیر گذار خواهد بود. زیرا بسیاری از مبانی اهل سنت نیز در مباحث سلطانیه به ولایت فقیه اشاره کرده اند.
از سوی دیگر با توجه به وجود مراکز تخصصی حوزوی و تحصیل طلاب در رشته علوم سیاسی، میتوان تحقیقات وسیعتری در این زمینه انجام داد و حوزه علمیه به عنوان مرکز تولید اندیشه دینی به کاوش عالمانه درباره این انقلابها بپردازد تا در کنار پژوهشهای کوتاه مدت ، شاهد آثار فاخری در این زمینه برای عرضه داخلی و خارجی باشیم.
* تبلیغ ملی در سطوح عمومی و نخبگان
آگاهی بخشی در داخل کشور و به اصطلاح "تبلیغ ملی" از دیگر گامهایی است که در این طرح پژوهشی، تبلیغی جای میگیرد و میتوان آنرا در سطوح عمومی و نخبگان به انجام رساند.
اهمیت این تبلیغ از آنجایی است که به نظر میرسد هنوز بخشهایی از قشرهای عمومی نسبت به این تحولات و انقلابها توجیه نیستند و از رویدادهایی که پیرامون آنها در حال شکل گیری است بی اطلاع یا کم اطلاعاند.
شاید تحلیل و بررسی جزئیات این حقیقت که امروز شاهد نورافشانی انقلاب اسلامی ایران و نیز تبدیل خاورمیانه به یک خاور میانه اسلامی هستیم، دل بسیاری از مردم عزیز را شادمان کند و اگر چه رسانههای مختلف ملی و محلی کم و بیش به این موضوعات پرداختهاند، اما هیچکدام نمیتواند جای نهاد "منبر" و تبلیغ چهره به چهره از سوی فضلا و روحانیون ارجمند را بگیرد.
امروز ما شاهد حقایق شیرینی از نشانههای زوال رژیم صهیونیستی،رونق مناسبات دینی در بسیاری از کشورها، کاهش قدرت آمریکا در منطقه،بی اثر بودن حمایتهای آمریکا از سلاطین عرب و بسیاری از موضوعات دیگر هستیم که آگاهی مردم ایران از این حقایق بسیار تأثیرگذار خواهد بود.
فضلا و روحانیون عزیز همچنین میتوانند در صورت تحلیل دقیق این تحولات به تبلیغ تخصصی بین نخبگان و قشرهای فرهنگی و دانشجویی بپردازند که نگاه ممزوجانهی سیاسی و دینی به این تحولات میتواند تأثیرگذاری و اهمیت این تبلیغ را دوچندان کند.
از سوی دیگر تحولات منطقه با رویدادهای پیچیده ای همچون تحولات سوریه مواجه بوده است که رسانه ملی به ویژه شبکههای داخلی و فارسی زبان و دستگاههای عریض و طویل تبلیغاتی در آگاهی بخشی عمومی درباره مسائل سوریه کم توان بوده اند که حوزه علمیه میتواند در این زمینه نقش آفرینی کند.
* تبلیغ در عرصه بین الملل
شاید مهمترین گام بعد از جریان شناسی این انقلابها، تبلیغ در عرصه بینالملل و ارتباط گیریهای بینالمللی باشد که در این راستا باید نهادهای رسمی، مبلغان موفق و سازمانهای مردم نهاد حوزوی مشارکت جدی تری داشته باشند.
حوزههای علمیه، مرزبانان آئین و مکتبی هستند که تعالیم خود را نه برای یک گروه یا قوم و ملیت خاص که برای همه مردم میداند و اساساً نمیتوان از دین و مکتبی جهانی سخن گفت، اما گفتار و رفتار مبلغان این آئین محصور در مرزهای داخل باشد. اقدامات بینالمللی رسول گرامی اسلام در اعزام مبلغ به نقاط مختلف دنیا گواه این مهم است که مبلغان دینی باید علاوه بر نگاه و اندیشه بینالمللی در عرصه عملی نیز اهتمامی جهانی داشته باشند از همین رو لازم است تا حوزههای علمیه در سطوح مختلفی به ارتباط گیری با نهادهای مرتبط جهانی اقدام کنند که البته مقداری از این امور در حال انجام است.
حوزههای علمیه شیعه به واسطه استقلال و حرّیتی که دارند، از بسیاری محذورها و محدودیتهای دیپلماتیک و دست و پاگیر فاصله دارند و این امتیازی است که فضای وسیعتری را برای فعالیت پژوهشی و تبلیغی در عرصههای گوناگون از جمله انقلابهای اخیر در اختیار حوزه میگذارد.
به نظر میرسد این مهم باید از طریق ارتباط با نهادهای دینی، تحقیقاتی، مدنی و حقوقی بینالمللی دنبال شود و در این راستا از تمام ظرفیتهای تبلیغی بهره بُرد. به عنوان مثال علاوه بر ارتباطات رسمی و نیمه رسمی، نباید از حضور در عرصه مجازی و اینترنت غافل بود. در شرایط کنونی شبکههای اجتماعی در اینترنت از قدرت بالایی برای تعامل با مخاطبان در نقاط مختلف دنیا برخوردارند و حوزه علمیه میتواند با بهره مندی از طلاب متخصص در این عرصه – که تعدادشان کم نیست – سخن بزرگان و مراجع خود را به زبانهای مختلف در دسترس کاربران قرار دهد و موجی جهانی و تأثیرگذار ایجاد نماید. به طور قطع چنین اقداماتی در خصوص انقلاب در کشورهایی مانند بحرین که با سکوت مجامع و بایکوت خبری رسانهها مواجه شده است بسیار اثرگذار خواهد بود.
نکته مهم ، برانگیختن حساسیت لازم در نهادها و مخاطبان است؛ تجربه جنگ 22 روزه در غزه به ما آموخت که علیرغم تلاش غولهای استکباری برای مخفی ماندن جنایات رژیم صهیونیستی میتوان تدابیری اندیشید تا حساسیت گروهها و نهادهای مدنی و حتی دانشگاههای جهان را برانگیخت و به طور حتم میتوان این تجربه را درباره انقلاب بحرین و دیگر عرصههای مربوط به این انقلابها به کار بست.
حوزه علمیه به دو اعتبار میتواند به ارتباط گیری با نهادها اقدام کند؛ حوزه به عنوان یک نهاد علمی میتواند با مراکز علمی دنیا اعم از دینی و غیر دینی در سطح جهان ارتباط بگیرد. همچنین به اعتبار دینی بودن نیز میتواند با همتایان خود در دنیا همچون مراکز مهم دینی در اهل سنت، مسیحیان و ... روبرو شود و فرایند پژوهشی خود درباره این تحولات را ارائه نماید و در ارتباط با موضوعاتی که کمتر مورد توجه قرار گرفته، روحیه مطالبه گری داشته باشد.
بدیهی است انجام این مهم،بعد از جریان شناسی دقیقی که در آغاز به آن اشاره شد،نیازمند 2 کار جدی و اساسی است:
1- شناسایی این مراکز و نهادها به نحوی که شامل شخصیتهای محوری و گرایشهای اندیشهای و سیاسی در این مراکز و مؤسسات باشد.
2 – سخن گفتن با زبان و ادبیات بینالملل
حقیقت تلخی که وجود دارد، این است گاهی ما بر اساس فضای علمی و سیاسی موجود در داخل میخواهیم با دنیای خارج ارتباط برقرار کنیم و بعضاً واژگانی که در نامهها، بیانیهها و سخنرانیها استفاده میشود متناسب با مخاطبین داخلی است حال آنکه فعالیت در عرصه بینالملل، نیازمند زبان بینالمللی است و در غیر این صورت از تأثیرگذاری لازم برخوردار نخواهیم بود و چه بسا رفتار ما دارای نتیجه عکس باشد که نامههای بی پاسخ و حقایق تلخ تر دیگری را میتوان در همین راستا ارزیابی نمود، اما چنانچه از گفتمان لازم در این عرصه بهره ببریم، به رغم تمام تلاشها برای فرونشاندن صدای جمهوری اسلامی، ندای حق طلبی شیعه و مواضع استدلالی مکتب اهل بیت، به طور نسبی موفق خواهیم بود.
نمونه بارز این مجال،خطبه تاریخی رهبر معظم انقلاب درباره حوادث منطقه به ویژه قیام مردم مصر و تونس در بهمن 89 است. رهبر معظم انقلاب در آن خطبهها با هوشمندی و درایت، بخشی از خطبه را به زبان عربی و با لهجه فصیح و شیوا ایراد کردند و ضمن اعلام مواضع نظام به صورت شفاف، دست بر روی شبهات بر ضد ایران و مکتب اهل بیت گذاشتند و عالمانه پاسخ گفتند به طوری که هیچیک از رسانههای معاند در منطقه و جهان نتوانستند محتوای خطبهها را به صورت کارشناسانه و علمی به چالش بکشند بلکه تلاش نمودند با بهره گیری از روشهای تبلیغاتی و طرح مسائل حاشیهای به نوعی بر روی فرمایشات ایشان تأثیر منفی بگذارند اما با این حال سخنرانی معظم له به زبان عربی در سطح وسیعی در جهان عرب منعکس و منتشر شد و تأثیر خودش را گذاشت.
نکته پایانی این است که حوزه علیمه و برخی بخشهای آن اقداماتی را در عرصههای فوق آغاز کرده است اما برای اثرگذاری جدی در این فرایند پژوهشی، تبلیغی باید با تمام اضلاع خودش وارد میدان شود. یعنی بیوت مراجع معظم، علما و اساتید، فضلا و روحانیون و طلاب جوان، همه و همه بخشی از کار را به دست بگیرند تا شاهد تأثیرهای مهم داخلی و بینالمللی باشیم.
ان شاء الله
* حسن صدرایی عارف دبیر سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه