شیفتگی و دلدادگی آیت الله شهید سعیدی به استاد و رهبر خویش البته منحصر در این عبارات نبود، چه آن که این رادمرد بزرگ مجاهدت و مقاومت، در جاهایی دیگر نیز با قاطعیتی برآمده از یقین و ایمان، این گونه جملات را بر زبان رانده بود: «حضرت امام(ره)، شبیه ترین عالمان نسبت به ولی الله، امام زمان (عج) و آباء طاهرینش می باشد.»
«مرا بگیرید و به بند و حبس كشید، تا آن وقت از من سلب مسؤولیت شود، چه اگر آزاد باشم، فریاد می زنم، حقایق را می گویم و افشاگری می كنم. من این لباس را پوشیده ام و از بیت المال امرار معاش می كنم، كه پاسدار اسلام و وفادار به رهبرم، امام خمینی باشم.... بنابراین باید فریاد بزنم و جز این چاره ای ندارم.»
دومین روز از اردیبهشت ماه سال 1308، خداوند به خانواده حجت الاسلام و المسلمین سيد احمد سعيدي، در جوار مضجع شریف ثامن الحجج (ع) پسری عطا کرد که بعدها نه تنها فخر خانواده و اهالی مشهد مقدس که افتخار انقلاب و اسلام گشت.
هنوز در دوران طفولیت قرار داشت که مادر را از دست داد و از آن زمان، تحت نظر پدر مشغول به تحصيل شد.
در آغاز به فرا گيري ادبيات عرب و مقدمات علوم اسلامي پرداخت و در مشهد از دروس فقه و اصول معارف اساتید بزرگی همچون حاج شيخ كاظم دامغاني، مرحوم حاج شيخ هاشم قزويني و حاج شيخ مجتبي قزويني تلمذ كرد.
علاقه به تحصیل و بهره مندی از دروس سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم ، او را مجاور خواهر امام رضا (ع) کرد.
در قم در محضر اساتيد بزرگي نظير آيت الله العظمي بروجردي (ره) و آيت الله العظمي امام خميني (ره) حاضر شد و سرانجام با زحمات طاقت فرسا و تلاشهاي پيگير به درجه اجتهاد نائل آمد.
شهیدآیتالله سعيدي علاوه بر ادامه تحصيل و تدريس طلاب به مسافرت هاي تبليغي نيز همت گماشت و در طي يكي از همان سفرها يكبار در آبادان به خاطر سخنراني افشاگرانه ضد رژيم به زندان افتاد اما در اثر تلاش های آيت الله العظمي بروجردي (ره) از زندان آزاد شد.
پس از اين ماجرا در پي درخواست گروهي از ايرانيان مقيم كويت براي تبليغ اسلام، كه خواستار عالم صالح و مبلغ توانايي بودند، اين ماموريت و رسالت به آيت الله سعيدي واگذار شد و ايشان براي تبليغ دين به كويت عزيمت نمود و مدتي در اين كشور مشغول انجام امور تبليغي شد.
با آغاز نهضت حضرت امام (ره )در آغاز دهه ۱۳۴۰، این مجتهد مبارز و خستگی ناپذیر كه شيفته راه و طريق و مسلك مراد خويش بود، قدم در سنگر مبارزه گذاشت و در اين راه از هيچ كوششي فرو گذار نكرد.
این شهید بزرگوار از آن دوران خاطره ای زیبا و شنیدنی نقل می کند؛
«هنگام نماز مغرب و عشا به منزل امام رفتم، می خواستم با ایشان مذاكره كنم، امام آماده نماز بودند، وقتی منظورم را فهمید، اندكی نماز را به تأخیر انداخت. به عرض رساندم: آقا! طبق برداشتی كه من كرده ام، از این به بعد شما در مبارزات خود، یاوران كمتری خواهید داشت.
امام فرمودند: "سعیدی! چه می گویی؟! به خدا قسم، اگر تمام جن و انس پشت به پشت هم بدهند و در مقابل من بایستند، من چون این راه را حق یافته ام، از پای نخواهم نشست. با شنیدن سخنان امام، چنان دلگرم شدم، كه روح تازه ای در وجودم دمیده شد و ایمان بیشتری به قیام و حركت امام پیدا كردم.»
*سادهزیستی و مردمداری شهید سعیدی
آن شهید والامقام، واجد صفات و فضایل اخلاقی فراوانی بود که از آن جمله می توان به مردم داری و ساده زیستی ایشان اشاره کرد. فرزند ایشان در همین باره به خاطره ای جالب اشاره می کند؛«...يكي از روزها كه از مسجدشان، مسجد موسيبن جعفر(ع) در خيابان غياثي تهران به منزل آمدند، ديديم عبا روي دوششان نيست. از ایشان پرسيديم: «عبايتان چه شد؟» گفتند: «سر راه مرد فقيري ديدم كه از سرما ميلرزید، عبايم را روي دوشش انداختم. من ديدم كه حالا قبا دارم و فعلا به عبا احتياج زيادي ندارم؛ پس نبايد فرد مسلماني از سرما بلرزد و من هم عبا داشته باشم و هم قبا. يكي از آنها برايم كافي بود.»
*نقش آیتالله سعیدی در استقبال علمای عراق از امام (ره)
پس از تبعيد امام(ره )، آيت الله سعيدي به دنبال تلاشهاي پيگيري كه جهت معرفي امام (ره) و نهضت پربركتش داشت، هجرتي به عراق داشت و در آنجا جلساتي تشكيل داد و نهضت حضرت امام(ره )و شخصيت والاي روحاني ایشان را تشريح کرد و این تلاش ها بود كه زمينه استقبال قابل توجه از امام (ره) در عراق از سوی اهل علم و فضل را فراهم آورد.
با این حال، پس از مدتي و با صلاحديد حضرت امام(ره) به عنوان امام جماعت مسجد موسي بن جعفر (ع) در تهران برگزيده شد و اين مسجد را به سنگري براي مبارزه عليه رژيم قرارداده در اين مكان مقدس به تربيت جوانان انقلابي پرداخت. از اهم فعاليتهاي فرهنگي و تبليغي ايشان در اين دوره ترجمه رساله امر به معروف و نهي از منكر امام (ره) از كتاب تحرير الوسيله و چاپ و نشر آن در ميان جوانان بود. همچنين آن شهيد بزرگوار نوارهاي امام (ره) را در نجف تحت عنوان “ولايت فقيه” چاپ و تكثير كرد.
*مبارزه بیوقفه شهید سعیدی علیه رژیم شاه
شهید سعیدی در سفرهايش به شهرستان ها، مبارزه بيوقفهاي را عليه رژيم شاه آغاز كرد. فرزند ايشان در این باره ميگويد؛
«در زمان آيتالله العظمي بروجردي بود كه پدرم به دعوت مردم آبادان به آن شهر ميرود. در آن زمان، عكس ثريا همسر شاه را در روزنامهها چاپ كرده بودند. حالا چه كاري كرده بود كه اين عكس را انداخته بودند، نميدانم؛ اما هرچه بود همين موضوع، مورد اعتراض آقاي سعيدي قرار ميگيرد و در منبر مطالبي بر ضد شاه و خانوادهاش ميگويد كه همين مسئله باعث دستگيري و زنداني شدنش ميشود. يكي از روحانيون معروف آبادان (آقاي قائمي) وساطت ميكند و فرماندار نظامي آبادان به اين شرط قبول ميكند كه آقاي سعيدي بگويد آن سعيدي كه بر ضد همسر شاه حرف زده است، من نيستم و فرد ديگري است و دستگيري من به خاطر تشابه اسمي بوده است. روز ديگر كه آقاي سعيدي با فرماندار نظامي رو به رو ميشود و از او ميپرسند كه: «آيا شما همان سعيدي هستيد كه در منبر به زن شاه بد و بيراه گفتيد؟» سعيدي بلافاصله جواب ميدهد: «بله، من همان سعيدي هستم و آن حرف ها را همين چند روز پیش گفتم» آقاي سعيدي در زندان ميماند تا با وساطتهاي فراوان بعدي آزاد ميشود.»
با ورود آيتالله سعيدي در سال 1345 به مسجد موسيبن جعفر (ع)، شرق تهران دچار تحولي شگرف شد و نوجوانان و جوانان جذب مسجد شدند. امام خميني (ره) در نامهاي كه در 15 بهمن 1344 از نجف براي آيتالله سعيدي فرستاد، از هجرت او به تهران ستايش كرده و فرمودند: «از اينكه به تهران تشريف بردهايد از جهتي خوشوقت شدم، چون از هرجا بيشتر احتیاج به علماي عاملين دارد. مساعي جميله جنابعالي مورد تقدير و تشكر است.»
*تلاش در جهت آشنا نمودن بانوان با احکام اسلامی
این روحانی خدوم و مجاهد حقیقتا از نخستين كساني بود كه در آن برهه از زمان به تعليم و تربيت بانوان و آشنا كردن آنان با احكام اسلامي مبادرت ورزيد. اين اقدامات در شرايطي صورت ميگرفت كه تمام تلاش رژيم شاه در جهت تبليغ ابتذال فرهنگي غرب و كشاندن زنان به فساد و تباهي بود.
آيتالله سعيدي، تبليغ مسائل اسلامي و مبارزه با رژيم را تنها در مسجد متمركز نكرد و دامنه فعاليتهاي خود را به نواحي خارج از تهران نيز گسترش داد. او براي اين كار خود، منطقه «پارچين» را كه به قول شهيد «پاي هيچ آخوندی بدانجا نرسيده بود»، برگزيد و در چند سفري كه به روستاهاي آن نواحي كرد، مردم را پاي سخنان افشاگرانه خود نشاند. او در اين راه، متحمل زحمات فراواني شد و به رغم تهديدها و ايجاد تنگناهاي ساواك، به كار خود ادامه ميداد.
*شدت شکنجهها و شهادت آیتالله سعیدی
اين اقدامات در نشر ديدگاه ها و اهداف رهبر نهضت اسلامي امام خميني، تاثيري شگرف داشت. فعاليتهاي آن شهيد بزرگوار در كنار اقداماتي چون هشدار جدي ايشان نسبت به سرمايه گذاري “كنسرسيوم آمريكايي” - كه از آن به عنوان گام مكمل كاپيتولاسيون ياد مي شود- باعث شد تا ايشان بارها توسط ساواك دستگير، زنداني و ممنوع المنبر شود، با ادامه و تشديد فعاليتهاي شهيد سعيدي ايشان توسط نيرهاي امنيتي دستگير و تحت شكنجه قرار گرفت. شدت شكنجه ها به حدي بود كه تنها پس از چند روز بعد از دستگيري در زندان در تاريخ بيست و يكم خرداد ماه ۱۳۴۹ به درجه رفيع شهادت نائل آمد.
پس از شهادت ایشان جمعی از فضلا و محصلين حوزه علميه قم پیام تسلیتی خطاب به حضرت امام (ره) صادر کردند و امام (ره) این گونه به این پیام همدردی پاسخ داد:
باسمه تعالي
خدمت عموم فضلا و محصلين حوزه هاي علميه ايدهم الله تعالي
حوادث اخير ايران که قتل فجيع مرحوم سعيدي مترتب بر آنهاست، موجب کمال تاثر است. اين تنها مرحوم سعيدي نيست که با اين وضع اسف انگيز در گوشه زندان از پاي در مي آيد، بلکه چه بسا افراد مظلوم و بي گناه که به جرم حق گويي در سياه چال هاي زندان مورد ضرب و شتم و شکنجه هاي وحشيانه و رفتار غيرانساني قرار مي گيرند.
اين خوان يغما که مدت هاست مورد هجوم چپي و راستي قرار گرفته و گاهي با صراحت تقسيم گرديده، اکنون با عناوين ديگر با کمال عوام فريبي نقشه کشي شده و مورد تقسيم قرار گرفته است. از طرفي کارشناسان چپي که مقصود آنها اسارت شرق و ملل اسلامي است، به اسم تأسيس کارخانه ذوب آهن (که نفع آن براي استعمار و کسب وجهه دستگاه جبار بيشتر از نفعي است که به ملت مي رسد) و از طرف ديگر کارشناسان و سرمايه داران بزرگ آمريکا، به اسم عظيم ترين سرمايه گذاري خارجي، براي اسارت اين ملت مظلوم به ايران هجوم نموده اند، سرمايه داراني که بنا به نوشته بعضي از روزنامه ها، هر لحظه از عمرشان ده ها هزار دلار قيمت دارد. بايد ديد آنها براي چه منظوري در تهران اجتماع مي کنند؟ آيا براي غمخواري و انسان دوستي است؟! کساني که دنيا را به خاک و خون کشيده اند و ده ها هزار انسان را براي شهوات به زير خاک کرده اند، در اينجا دوست صميمي ما هستند؟!! آيا نفوذ دولت ايران و عظمت شاه موجب اين امر است؟! (اين را هم همه مي دانند) يا سودجويي سياسي و اقتصادي با دامنه وسيع آن پايگاهش ايران و دنبال آن ساير ممالک اسلامي و ديگر ممالک شرقي است از يک طرف و خودباختگي دستگاه ننگين ايران در مقابل استعمار چپ و راست از طرف ديگر موجب اين بدبختي هاست؟
ملت ايران بداند که اگر خداوند متعال به اين دستگاه خودباخته در مقابل اجانب و جبار در مقابل ملت ها مهلت دهد، اين آخرين چوپ حراج نيست که به مخازن زيرزميني و روي زميني اين کشور زده شده است. بايد منتطر بالاتر باشند، اگر بالاتري باشد. اکنون زراعت، صنعت، معادن، منابع جنگلي و حتي توزيع متاع در سراسر کشور و جلب سياحان را در اختيار آنان خواهند گذاشت و براي ملت ايران جز باربري و کارگري براي سرمايه داران و ذلت و فقر و فاقه چيزي نخواهد ماند.
شما از خواب هايي که براي اين کشور ديده ايد، اطلاع نداريد. اينجانب کراراً خطر دولت اسرائيل و عمال آن را به ملت گوشزد کردم که بايد مقاومت منفي کنند و از معاملات با آنها احتزاز جويند. اکنون راه را براي مصيبت بزرگ تري باز کرده اند و مي خواهند ملت را به اسارت سرمايه داران درآورند.
بر رجال سياسي و ديني و جوانان مدارس ديني و دانشگاه و بر همه طبقات لازم است که قبل از اجرا شدن اين واقعه و نتايج مرگبار آن اعتراض کند، به دنيا برسانند که اين قراردادها مخالف احکام اسلام است، وکلاء مجلسين ايران چون منتخب ملت نيستند، رأي آنها قانوني نيست و مخالف قانون اساسي و خواست ملت است، در اين قضايا بايد با نظارت مقامات بي طرف جهاني رفراندوم شود تا خواست ملت معلوم گردد. من قتل فجيع اين سيد بزرگوار و عالم فداکار را که براي حفظ مصالح مسلمين و خدمت به اسلام جان خود را از دست داد، به ملت اسلام عموماً و خصوص ملت ايران تعزيت مي دهم و از خداوند متعال رفع شر دستگاه جبار و عمال کثيف استعمار را مسئلت مي نمايم.
"والسلام علي من اتبع الهدي روح الله الموسوي الخميني