به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه، این روزها و همزمان با ایام محرم شاهد هجوم وحشیانه صهیونیست ها به غزه و بمباران این منطقه توسط جنگنده های رژیم اشغالگر قدس هستیم. این نوشته تحلیلی کوتاه درباره چرایی و نتایج این هجمه وحشیانه است.
تحولات كنوني نوار غزه از پيچيدگي هايي برخوردار است. بمباران اين منطقه تازگي ندارد ولي تداخل اقدامات نظامي با سفرهاي ديپلمات هاي عربي به غزه و مقامات غربی به سرزمين هاي اشغالي تازگي دارد و اين مي تواند تحليل متفاوتي را سبب شود. با نگاهی به تحولات دو ساله اخیر پس از اوج گیری بیداری اسلامی در منطقه می توان گفت کشورهای اروپایی و صهیونیست ها به دنبال راهی برای مهار کردن یا انحراف این جنبش های مردمی از جنبش هایی اسلامگرا و ضد غربی به سمت جنبش هایی خنثی و بودند.
* آیا ایران برای اعراب خطرناک است؟
این کشورها به خوبی می دانستند الهام بخش این جنبش ها انقلاب اسلامی ایران است به همین دلیل سعی کردند میان جمهوری اسلامی ایران و عموم مسلمین شکاف ایجاد کنند تا بتوانند با جایگزینی اندیشه های دیگر، حرکت های مسلمانان را به سود خود جهت دهی کنند. اولین و مهمترین طرح، تأکید بر خطرناک بودن ایران برای اعراب منطقه است، آنان با کمک ارتجاع عرب منطقه سعی کردند ابتدا ایران را کشوری معرفی کنند که بخشی از سرزمین های عربی را اشغال کرده است و در پی احیای امپراطوری پارس است و در صورت دستیابی به هدف خود، اعراب را به ذلت خواهد کشاند. در این میان لازم بود با معرفی الگویی جایگزین، الترناتیو اسلامی دیگری ارائه شود که ترکیه به عنوان الگوی جایگزین به عنوان محور تبلیغات اسلامگرایی مطرح شد . اما با اعلام صریح حمایت همه جانبه نظامی و غیر نظامی جمهوری اسلامی ایران از مبارزان مسلمان در هر جایی که علیه رژیم صهیونیستی مقاومت می کنند توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی و برافتادن نقاب تزویر از چهره اسلامگرایان لیبرال ترک این طرح با شکست روبرو شد.
* تفرقه انگیزی شیعه سنی، در بحرین و سوریه
با شکست این طرح و همزمان با به گوش رسیدن زمزمه انقلاب در دیگر کشورهای عربی طرح ایجاد تفرقه میان شیعیان و اهل سنت کلید خورد تا بدین ترتیب از قدرت مسلمانان برای مهار خود آنان استفاده شود بدین ترتیب طرح ایجاد فتنه میان اهل سنت و شیعیان منطقه محور عملیات روانی و رسانه ای قرار گرفت. محوریت این طرح بحرین و سوریه و تاحدودی لبنان بود . بنابراین حمایت ایران از خواسته های بحق مردم بحرین و حزب الله و همزمان حمایت از دولت علوی سوریه به عنوان سندی برای شیعی گرائی جمهوری اسلامی مورد تأکید رسانه های ارتجاع عرب قرار گرفت که خطر آن تمام عالم سنی را تهدید می کند به گونه ای که برخی از علمای اهل سنت نیز تحت تأثیر این مسأله دشمنی و مخالفت خود با سیاست های جمهوری اسلامی را اعلام کردند. تبلیغات شدیدی صورت گرفت تا طی آن به اهل سنت القا شود که شیعیان سوریه به کمک حزب الله و پشتیبانی ایران سنیان این کشور را قتل عام می کنند. اما باز هم این توطئه جواب نداد.
* شکست طرح های غربی در سوریه
از سوی دیگر مظلومیت مردم بحرین و راهپیمایی های مسالمت آمیز آنان و وحشی گری و ددمنشی نظام آل خلیفه موجب شد اکثریت جامعه اسلامی از جنبش مردم بحرین حمایت کند و رسانه های جهان را وادار کرد سکوت خود را درباره این کشور بشکند و شورای حقوق بشر سازمان ملل رسما نظام آل خلیفه را محکوم کند . در سوریه نیز شکست سیاست جنگ داخلی کشورهای سازشکار تحت فرمان آمریکا موجب شد این کشورها خود را بازنده بازی خود بیابند و تنها می توانستند در انتظار مشکلاتی باشند که با ایجاد آشوب در منطقه برای خود رقم زدند . آمریکا نیز طی این مدت تنها وجهه خود را در میان مردم منطقه از دست داد امری که همیشه دولتمردان این کشور برای ترمیم آن میلیاردها دلار در جهان خرج کرده اند .
از سویی دیگر شکست های صهیونیست ها در جنگ های مختلف علیه مقاومت و نیز شکست های اطلاعاتی آنان در برابر جمهوری اسلامی و حزب الله لبنان عرصه فشار داخلی را بر سران این رژیم بیش از پیش تنگ تر کرد.
* هدف از حمله به غزه چه بود؟
اگر مشکلات اقتصادی گسترده این رژیم که موجب شد ساکنان سرزمین های اشغالی تظاهرات مختلفی را علیه بی کفایتی دولت در تأمین معاش آنان به این مسائل بیفزائیم می توانیم حدس بزنیم که حمله به غزه با چند هدف صورت گرفته که به صورت مختصر بیان می گردد:
1.فشار بیشتر بر حماس برای قطع ارتباط با جمهوری اسلامی ایران و حزب الله لبنان . این مسأله از اخبار درز کرده از سفر نخست وزیر قطر به غزه کاملا مشهود است . امير قطر كه ارتباط افشا شده اي با رژيم صهيونيستي دارد در روز دوم آبان ماه 91 تحت عنوان بازسازي غزه به اين قطعه محاصره شده سفر. حمد طی این سفر خود پیشنهاداتی را به حماس ارائه کرده که از جمله آن اعطای سالانه یک میلیارد دلار کمک مالی به دولت هدیه، بازسازی فرودگاه بینالمللی غزه و از سرگیری فعالیت آن که از سال 2001 متوقف شده و نیز قطع روابط با ایران در مقابل برقراری آتشبس 10 ساله با رژیم صهیونیستی است او در دیدار با هنیه از او خواسته است که اگر میخواهد کمکهای مالی و اقتصادی دریافت کند، باید ائتلاف خود با ایران را که به زعم وی دشمن اسلام و مسلمین است، متوقف کند. او همچنین آغاز مذاکرات با اسرائیل بدون پیش شرط ، اعلام توقف مبارزات مسلحانه و وارد شدن در مسیر مذاکرات را نیز خواستار شده است که با رد این درخواست ها از سوی اسماعیل هنیه، امیر قطر آخرین اولتیماتومها را به وی داده و مدت دیدار خود از غزه را نیز از دو روز به چند ساعت تقلیل داد و مبلغ وعده داده شده برای کمک به غزه که بالغ بر 600 میلیون دلار بود را نیز به 350 میلیون دلار تقلیل داد.
2.کسب وجهه مجدد برای کشورهای عضو اتحادیه عرب که با عدم حمایت از مقاومت و برقراری روابط آشکار و مخفیانه با رژیم صهیونیستی اعتبار خود در میان ملت ها را از دست داده اند . در اثناي اين حملات دولت مصر نخست وزير خود را راهي غزه مي كند، او در غزه اعلام مي كند كه ساكنان غزه تنها نيستند و مصر در كنار آنان قرار دارد. با حضور سه ساعته «هشام قنديل» حملات كمي تعديل مي شود ولي به محض خروج او از گذرگاه رفح بار ديگر حملات شدت پيدا مي كند و گذرگاه رفح هم عليرغم درخواست اكيد نخست وزير فلسطين- اسماعيل هنيه- و قول هاي مكرر دولت مصر دوباره بسته مي شود. در خلال درگيري هاي شش روز اخير اتحاديه عرب و كشورهاي وابسته اي نظير قطر شروع به رجزخواني مي كنند و عليرغم آنكه شدت حملات كنوني اسرائيل به غزه در مقايسه با حملات آن در جريان جنگ 22 روزه بسيار كمتر است، خود را مدافع جدي و عملي فلسطيني ها معرفي كرده و حتي وزير امور خارجه قطر در يك ادبيات سوپرانقلابي مي گويد «تشكيل جلسه اتحاديه عرب در حاليكه از عمل در آن خبري نيست چه فايده اي دارد»! با اين وصف مي توان گفت ميان حملات كنترل شده رژيم صهيونيستي و عجز و لابه بعضي از مقامات عربي رابطه معناداري وجود دارد. در واقع در اين مقوله مسئله اصلي داعيه مقاومت فلسطين است كه تقسيم فلسطين به دو بخش 1948 و 1967 را نمي پذيرد و كماكان بر آزادي كل سرزمين فلسطين تأكيد مي كند.
3.ترمیم دوباره وجهه آمریکا در منطقه و تشدید ایران هراسی : رسانه ها چند روز قبل از تماس تلفني اوباما با نتانياهو خبر دادند. اين تماس در اثناي جنگ اخير عليه غزه برقرار شده و در آن اوباما از ادامه اين جنگ ابراز نگراني كرده و آن را به نفع حماس و ايران ارزيابي كرده است. موضع رسمي كاخ سفيد البته حمايت از رژيم صهيونيستي بود كما اينكه موضع خانم اشتون به نمايندگي از اتحاديه اروپا هم حمايت از اسرائيل بود ولي با اين وجود هيچكس ترديد ندارد كه قرار نيست جنگ بزرگي شبيه جنگ 22 روزه روي دهد. آمريكا و اروپا از حملات اسرائيل حمايت مي كنند تا آن اتفاقي كه اوباما آن را «اولويت اول خود درخاورميانه» مي خواند زمينه تحقق پيدا كند. باراك اوباما در حين تبليغات انتخاباتي رياست جمهوري خودفلسطين را اولين و مهمترين پرونده خاورميانه ای دولت خود دانسته است که بدلیل تأثیر آن بر بقیه مسائل منطقه کلید اصلی حل آنهاست . با اين وصف مي توان حدس زد كه طي ماه هاي آينده مقامات كاخ سفيد تمركز ويژه اي روي اين پرونده خواهند داشت. در اين پرونده آنان مي خواهند موقعيت اسرائيل را از طريق پايان دادن به هرگونه حرف و حديث درباره مالكيت رژيم صهيونيستي بر سرزمين هاي 1948 كه 78 درصد خاك و نزديك به 100درصد آب فلسطين را شامل مي شود، خاتمه دهند. در اين ميان اوباما مدعي است كه اردوغان و مرسي رؤساي دولت تركيه و مصر با او همراهند و به اين طرح- كه همان طرح 2007 آناپوليس است- كمك مي كنند. مقامات اين دو كشور از رد يا تأييد اين خبر خودداري كرده اند ولي هيچ بعيد نيست كه چنين توافقي ميان آنان صورت پذيرفته باشد و البته اگر هم اين دو پذيرفته باشند به معناي آن نيست كه چنين طرحي با توافق رؤساي تركيه و مصر امكان اجرايي پيدا مي كند كما اينكه تاكنون هم مشكل اصلي توقف قطار سازش موضع مقامات اين كشورها بوده است. آمريكايي ها در اين صحنه ظرفيت هاي منطقه اي و بين المللي را پاي كار آورده اند و اسرائيل را هم متقاعد كرده اند كه به يك عمليات محدود براي تحقق توافق با حماس دست بزند. آنان بخوبي مي دانند كه آنكه فعلاً در میان فلسطینیان از اعتبار لازم برخوردار است تنها حماس است و تشکیلات خودگردان عملا هیچ مقبولیتی نزد فلسطینینان ندارد . بنابراین آنان تلاش می کنند تا با پیشنهاد قدرت دادن به حماس آنان را با طرحهای خود همراه کنند . اما حماس با رد این درخواست راه سازش را بسته و طرح مزبور را راهی گورستان طرحهای سازشکارانه کرد.
4.وادار کردن حماس به سازش با رژیم صهیونیستی : براساس آنچه كه اخباري از آن به بيرون درز كرده است امير قطر در سفر دوم آبان ماه خود به غزه پیشنهاد شکل گيري دولت حماس در كل سرزمين هاي اشغالي 1967- يعني همان 22 درصد- را تضمين مي كند و به مرور دولت فلسطيني در اين بخش از سرزمين را به رسميت مي شناسد و مرزها و گذرگاه هاي دريايي و زميني را باز مي كند و تعهدات مندرج در ذيل توافقنامه هاي اسلو و مادريد شامل حقوق و سهم گمركات را مي پذيرد. در مقابل آن حماس بايد حاكميت رژيم صهيونيستي بر سرزمين هاي 1948 همراه با پذیرش عدم حق بازگشت حدود 5 ميليون آواره ساكن در اردوگاهها به فلسطین را بپذيرد. علاوه بر آن در حوزه امنيتي و نظامي به داشتن پليس قناعت کند و گروههاي مقاومت را منحل کند . در واقع اين طرح حماس سازشکار را نماینده فلسطینیان می داند و قدرت را به او می سپارد .
5.انحراف افکار عمومی ساکنان سرزمین های اشغالی از مشکلات داخلی این رژیم و نیز کسب وجهه مجدد توسط دولت نتانیاهو و تحت الشعاع قرار گرفتن شکست های اطلاعاتی آنها در برابر پهپاد ایوب و ... را نیز می توان از دلایل داخلی هجوم رژیم صهیونیستی به باریکه غزه دانست . این رژیم که با کمکهای اهدائی آمریکا و غرامت های مستمر اروپایی ها در قضیه مجعول هولوکاست به حیات اقتصادی خود ادامه می دهد ، پس از بحران اقتصادی این کشورها بسیاری از بازارهای خود را از دست داده و بسیاری از تولیداتش در بازار خریداری ندارند که همین مسأله موجب شده مشکلات اقتصادی بسیاری برای آن بوجود آید . این مشکلات ابتدا موجب اعتراض صهیونیست ها شده و ممکن است در میان مدت علاوه مهاجرت معکوس باعث خروج سرمایه های آنان از این رژیم شود و مهاجرت دیگر یهودیان به سرزمین های اشغالی را نیز تحت الشعاع قرار دهد امری که رژیم صهیونیستی همواره از آن بیم دارد و در صورت تحقق رژیم صهیونیستی را بدون درگیری از نظر اقتصادی و ترکیب جمعیتی خواهد شکست . این مسأله همواره مورد اعتراض گروههای یهودی روس در این کشور قرار دارد و باعث شده دولت نتانیاهو نفوذ خود را در این رژیم از دست دهد امری که در انتخابات کنست و پیروزی قاطع یهودیان شرقی کاملا مشهود بود .
نکته قابل ذکر آن است که آغاز جنگ را نباید ترور الجعبري فرمانده گردان هاي الاقصي دانست بلکه حمله به کارخانه اسلحه سازی الیرموک آغاز درگیریها بوده است . رژیم صهیونیستی با بمباران این کارخانه سعی کرد عقبه اصلی تسلیحاتی حماس را ازبین ببرد تا در هنگام جنگ حماس پشتیبانی تسلیحاتی خود را از دست بدهد . اما ترور الجعبری درست یک روز پس از بازگشتش از سفر حج و زدن مقر هنيه و محمود الزهار ، نشان داد كه حماس و جهاد تن به اين ذلت نداده و بر مواضع خود مبني بر اين كه رژيم اسرائيل را در هيچ بخش از فلسطين به رسميت نمي شناسند، تاكيد كرده اند. باز و بسته شدن گذرگاه رفح هم نشان مي دهد كه يك هماهنگي ضمني ميان تل آويو و قاهره براي واداشتن حماس به پذيرش روند سياسي و جايگزين كردن آن با روند امنيتي نظامي صورت گرفته است. سفر «هشام قنديل» نخست وزير مصر به غزه و پس از آن بسته شدن دوباره گذرگاه رفح نشان داد كه هنيه زير بمباران هم حاضر به پذيرش طرح ياد شده نگرديده است. سفر محرمانه يك مقام امنيتي اسرائيل به قاهره و طرح اين مسئله كه اسرائيل خواسته هاي حماس مبني بر آتش بس، توقف حمله به رهبران حماس و باز بودن گذرگاه ها را پذيرفته است در واقع برجسته نمايي مواردي است كه مسئله اصلي حماس و فلسطيني ها نيست
* نتایج و پیامدها
اکنون درگیریها پایان یافته و مقامات صهیونیست و در رأس آنها پرز به پیروزی حماس و شکست رژیم صهیونیستی صریحا اعتراف کرده اند حماس نیز علاوه بر تن ندادن به درخواست های نامشروع اتحادیه عرب و آمریکاییها توانست معادلات میدانی را تغییر دهد. خانه امن صهیونست ها یعنی تل آويو با موشک های فجر ایرانی هدف قرار گرفت و شهرک های دورتر که 80 کیلومتر از غزه فاصله دارند نیز هدف قرار گرفتند . بیش از 1600 موشک به مناطق اشغالی شلیک و یک جنگنده پیشرفته اف 16 صهیونیست ها نیز منهدم گردید و هلیکوپترهای آپاچی اهدائی آمریکا به این رژیم نیز توسط رزمندگان حماس هدف قرار گرفتند و مهمتر از همه حماس توانست با نفوذ دادن یکی از اعضای خود در قلب تل آویو طی عملیاتی اتوبوس صهیونیست ها را منفجر کند که علاوه بر شکست نظامی موجب تحقیر امنیتی صهیونیست ها و ایجاد رعب و وحشت در میان آنها شد به گونه ای که پس از این عملیات صهیونست ها با پذیرش شروط حماس تن به آتش بس دادند . به نظر می رسد اولین قربانی این شکست نتانیاهو است زیرا امروز در خبرها آمده بود که برخی از نمایندگان کنست خواستار استعای او شده بودند همچنین صهیونیست ها مجبورند از این پس در سایه ترس و وحشت از موشک های پیشرفته تر حماس زندگی کنند و نگران این باشند که در درگیریهای آتی حماس چه سلاح های جدید و پیشرفته تری را رو خواهد کرد . از سوی دیگر برخی از معدود فریب خوردگان فلسطینی قدر حمایت های سوریه را خواهند فهمید و موضع مخالفان نظام سوریه ضعیف تر از پیش خواهد شد. دیگر اینکه جمهوری اسلامی نشان داد توانیایی بالایی در یافتن راههای مختلف برای حمایت فلسطینیان و اهداف خود را دارد که جایگزینی سودان- کشور هم مرز با دریای سرخ و محل عبور تانکرهای نفت و کشتی کالاهای اروپایی به شرق دور- دلیل این مدعاست مسأله ای که اروپایی ها را وادار خواهد کرد در پرونده هسته ای دشمنی خود را کمتر کنند و به سوی تعامل حرکت کنند مسأله ای که تأثیر آن را در درخواست اروپایی ها و 1+5 برای مذاکره با ایران درست ساعاتی پس از آتش بس می توان مشاهده کرد . بر اين اساس طي روزهاي اخير در بعضي از مطبوعات عربي همزمان با طرح در رسانه هاي اسرائيلي اين زمزمه بلند شده كه «آن كه در غزه مي جنگد، فلسطيني نيست بلكه سربازان ايران هستند.» كشيدن پاي ايران به ماجرا و برجسته سازي موضوع شليك موشك ها نشان مي دهد كه ماجرا بعد از گذشت چند روز دگرگون شده است و در واقع موضوع و جنگي كه قرار بود حماس را از آرمان ها و جبهه ایران كه اين آرمان ها را پشتيباني مي كند، جدا كند به فعال تر شدن اين جبهه و محوريت آن تبديل شده است با نگاهی به دیدگاه کاربران سایتهای الجزیره و ... می توان به راحتی گسترده تر شدن حمایت مردم مسلمان کشورهای عربی از مقاومت و تشکر از پشتیبانی ایران را مشاهده کرد . مسأله ای که موجب شرمندگی بیشتر نظام های مرتجع عرب و برافتادن نقاب تزویر ترک ها خواهد شد . اکنون این کشورها خود را ته چاهی می بینند که برای ایران و حماس حفر کرده بودند و چاه کن همیشه ته چاه است. اما می توان پیش بینی کرد که همانگونه که حزب الله پس از پیروزی بر صهیونیست ها در سال 2006 مورد هجوم شدید رسانه ای ارتجاع عرب قرار گرفت ، حماس و جهاد اسلامی نیز ملعون ارتجاع عرب خواهند شد . مطمئنا ابتدا مسأله ای دیگر مانند سوریه برجسته خواهد شد تا اعراب بتوانند با تکیه بر آن از نیروهای مقاوم – بخوانید مزدوران استکباتر- خیالی خود دفاع کنند و بار دیگر بازی نخ نما شده خود را راه بیندازند.