یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024

بحثِ جهانی شدن و تبدیلِ جهان به یک دهکده، و پیامدهای گوناگون آن برای جوامع بشری، اینک به یک معضل بزرگ اجتماعیِ همه ی ملت ها تبدیل شده و کلیه امور زندگی بشر امروز را تحت تاثیر منفی خویش قرار داده است.

به گزارش سرویس استان‌ها خبرگزاری حوزه، با توجه به فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری در رابطه با سبک زندگی، گفتگویی با حجت الاسلام والمسلمین سید عبدالباقی اسحاقی، رئیس هیت مدیره خانه مطبوعات گیلان و از اساتید سطح عالی حوزه علمیه شهرستان رشت در رابطه با تاثیرات جهانی شدن بر روی نهاد خانوده و سبک زندگی انجام شده که از نظر خوانندگان می‌گذرد.

*آسیب‌های فرآیند جهانی شدن

یکی از آن امور، خانواده و عملکردهای آن است که در زمان ما، مورد هجوم ِ بی امان مسئله ی جهانی شدن، واقع گردیده و به طور اساسی، در معرض چالشی بسیار جدی با پیچیدگی های خاص خود، قرار گرفته است.

افزایش طلاق در کشورهای اروپایی و آمریکا که حدود یک سوم ازدواج‌ها را در برمی‌گیرد ‏و گسترش “زندگی مشترک آزاد ؛ بدون نیاز به ازدواج شرعی” ‏که در بسیاری از ممالک غربی تا سه برابر افزایش یافته نشانگر این تهاجمِ همه جانبه و توقف ناپذیر است.

*جهانی شدن یک جریان دامنه‌دار تاریخی است

در سال های اخیر، جهانی شدن، هر چند پدیده‌ای جدید محسوب شده، اما در حقیقت، یک جریان دامنه دارِ تاریخی است. زیرا همه ادیان آسمانی، دغدغه یِ جهانگیر شدن داشته و دارند، ‏چنان‌که در آیاتی از قرآن مجید نیز به مأموریت جهانی پیامبر اعظم(ص)، اشاره و تاکید شده است.

در مسیر جهانی شدن، ادغام و درآمیختن ِ زمان و مکان، به حدی تُند و سریع است که به سبب آن، مردم ِ دنیا، کم و بیش و با آگاهی نسبی، در جامعه یِ جهانی ِ واحد، ادغام می‌شوند.

سیر تدریجی ِ جهانی شدن، ‏رفته رفته مرزهای میان کشورها را از میان برمی دارد، و انسان‌ها، دیگر تنها عضو جامعه و کشور ِخویش نیستند، ‏بلکه شهروندانِ جهانی به شمار می آیند.

*جهانی شدن روندی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است

جهانی شدن، رَوندی اقتصادی، ‏سیاسی و فرهنگی است، که ممکن است آن را ارادی و آگاهانه دانسته و نام “جهانی‌سازی” بر آن بگذاریم، یا معتقد باشیم که امری غیرارادی و ناخودآگاه است و عنوان “جهانی شدن” را برایش در نظر بگیریم، یا ترکیبی از این دو عنوان را مد نظر خویش قرار دهیم.

اهمیتِ جهانی شدن، از آن روی بسیار مورد توجه است که از نظر فرهنگی، آثار مستقیمی بر رفتار و هویتِ مردم و نهادهای اجتماعی مناطقِ مختلف دنیا دارد. البته تاثیر عمیق “اقتصاد” و “تکنولوژی” در امر گسترشِ “جهانی شدن”، باید به طور جداگانه، مورد کنکاش قرار گیرد.

*افزایش بی‌سابقه ارتباطات ویژگی جهانی شدن است

از ویژگی هایِ مهم جهانی شدن، ‏افزایش بی‌سابقه ی “ارتباطات” است. ارتباطات، موجب می گردد که “‏تأثیرگذاری” و “تأثیرپذیری” در روابط متقابل اجتماعی، ‏جنبه ی بین المللی پیدا ‌کند و در پایان راه خود، روابط اجتماعی میان ملت ها و دولت ها را به شکل جدیدی، بازسازی نماید.

یکی از نهادهای مهم جوامع انسانی، ‏خانواده است که بی‌تردید، به دلیل تأثیر پذیری از “توسعه” و “جهانی شدن”، ‏دچار تحولات جدی گردیده است.

*چهار وظیفه ی اساسی خانواده

پاسخگویی به نیازهای عاطفی و روانی زن و شوهر، تداومِ نسل ِ انسانی، به وسیله ی تولیدِ مِـثل، از راه صحیح، پرورش مناسب فرزندان، و اجتماعی بار آوردن آن ها، تقویت گرایش افراد خانواده به سوی اعتقادات دینی و پای بندی عملی به مفاهیم الهی.

وقتی یک زن و شوهر، به بهترین نحو، نیازهای عاطفی و جنسی یکدیگر را برآورده می‌سازند ؛ در آن صورت می توان گفت که این نهاد، ‏عامل مهمی در حفظ سلامت اخلاقی فرد و جامعه است.

در چنین موقعیتی، حمایت روانی زن و مرد از یکدیگر، که ناشی از برقراری پیوندی ایمنی بخش و آرامش‌دهنده است، ‏ بیش از هر رابطه ی انسانی دیگر، موثر واقع می شود.

*مهمترین کارکردهای خانواده

ازدواج، قراردادی است ‏که به صورت طبیعی و با کمترین هزینه، تداوم نسل بشریت را آسان می‌نماید. پرورش دینی و اجتماعی فرزندان، ‏که در پرتو عواطف مثبتِ والدین به بهترین شیوه صورت می‌گیرد، ‏از مهمترین کارکردهای خانواده است.

روابط مناسب بین اعضای خانواده، ‏شرط و زمینه یِ اساسیِ ایفای این “چهار کارکـرد” است، بی‌تردید، ‏اگر کیفیت این روابط کاهش یابد یا به صورتی راضی کننده نباشد، عملکرد خانواده، تضعیف خواهد شد. چنان که اکنون با این مسئله، در لایه های مختلف جامعه، مواجه می باشیم.

*شکل‌های گوناگون خانواده در غرب و پیامدهای آن

جهانی شدن، موجب شده است که در غرب، صحبت از شکل‌های گوناگون خانواده، ‏مانند “خانواده تک سرپرست”، “‏ازدواج‌های قراردادی به شکل های جدید”، و “همزیستی همجنس گرایان، ‏اعم از زن یا مرد” به میان بیاید، و آنچه که مورد غفلت یا تغافل قرار گرفته، چشم‌پوشی از هم پاشیدگی تدریجی بنیان نهاد خانواده و تلاش ناامیدانه برای حفظ این نهاد است.

به عنوان مثال، “خانواده تک‌ سرپرست” به این صورت است که معمولا بانوان، ‏داوطلبانه، ‏فرزند خویش را به تنهایی مدیریت می‌کنند و در عین حال ارتباط خود را با مردان دیگر، حفظ می نمایند.

این نوع از رفتار، ‏به نوعی گسستِ خانواده ی سنتی را به دنبال داشته و فرآیند “تولیدِ مِثل با روش صحیح ِ شرعی” را کاهش می‌دهد.

علاوه بر این، ‏کیفیت روابط در درون خانواده‌ها نیز تحت تأثیر فرآیند جهانی شدن، ‏رَوندی نزولی را طی می کند که سرعت آن، گاهی کم و گاهی زیاد می شود.

*تاثیر جهانی شدن بر کیفیت روابط بین اعضای خانواده

دگرگونی اساسی در ارتباطات بین انسان و جامعه.

‏ فردگرایی و خودخواهی افراطی و عدم تحمل نظرات دیگران.

گرایش به سوی منفعت طلبی شخصی و بی توجهی به منفعت عمومی.

مصرف‌گرایی و فاصله گرفتن از فرهنگ کار، تولید، پس انداز و سرمایه گذاری برای آینده.

تضعیف فرهنگ‌های بومی.

*تاثیر رسانه‌ها در سبک زندگی و خانواده

پیشرفت‌های شگرف در زمینه ی فن‌آوری اطلاعات، ‏روابط انسان‌ها را بیش از پیش تحت تأثیرِ ابزارهای رسانه‌ای و ارتباطی نظیر اینترنت و شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی قرار داده است.

به عنوان مثال در ایران، مردم به طور متوسط، پنج ساعت تلویزیون نگاه می‌کنند و در برخی از موارد، بعضی از طبقات اجتماعی، به جز وقت خواب، به شکل های گوناگون، پیوسته در برابر تلویزیون قرار دارند.

اگر “انسجام و وحدت اعضای خانواده” را مهمترین وظیفه ی “خانواده” محسوب کنیم، ‏مهمترین آسیب، زیاده روی در استفاده ی از تلویزیون است که سبب کاهش روابط و از بین رفتن فرصت گفتمان های مناسب است.

واقعیت این است که اکنون در جامعه ی ما، ‏تلویزیون، ‏مهمترین عضو خانواده شده و هر چه صفحه ی نمایش تلویزیون ها بزرگتر می شود، جایگاه آن در داخل خانه ها، مستحکم تر می گردد.

به بیان روشن تر هم اکنون تلویزیون ‏عضوی است که بیشترین توجه فردی و عمومی را به سوی خود جلب می‌کند. ‏ در برقراری روابط با افراد خانواده و تاثیرگذاری بر آنان، از همه فعال‌تر است، با مخاطبانش رابطه ای کاملا یک طرفه دارد و در این رابطه، از هیچ یک از اعضای خانواده، تأثیر نمی پذیرد .

*تفاوت تاثیرگذاری اینترنت با تلویزیون در خانواده

اما اینترنت با تلویزیون متفاوت است. ارتباطات در اینترنت می‌تواند دوطرفه باشد، ‏ولی در واقع، ‏دنیایی مجازی از طریق ارتباطات مجازی، برای افراد ـ بخصوص نوجوانان ـ پدید می‌آورد.

‏امروزه، اعضای خانواده، گاه ساعت‌ها زمان، صرف ارتباطات مجازی می‌کنند و اعتنایی به سایر اعضا ندارند. به همین جهت، “‏تعامل‌های سنتی” به سستی گراییده است.

تعامل‌های سنتی، رو در رو بوده و از خصوصیتِ واقعی، ‏محسوس و بدنی هستند. به عبارت دیگر، ارتباط غیرکلامی میان دو نفر، به شکل نگاه کردن به طرف مقابل، مصافحه و دست دادن، و درآغوش گرفتن شخص و غیر این‌ها، برقرار می شود. در عین حال، افراد در این تعامل‌ها، ‏امکان “دسترسی محدود” و “قدرت انتخاب محدود” دارند.

همین فضای تعامل رُو در رُو و ‏امکانِ دسترسیِ محدود، باعث می‌شود، ‏دوستی‌ها، ‏همسایگی‌ها، ‏پیوندها و ارزش‌های اخلاقی، معنادار باشند.

از سوی مقابل، در ارتباطات مجازی، ‏تماس های بین اشخاص، محسوس و بدنی نیست. در این وضعیت، ‏امکان دسترسی، گسترده بوده و قدرت انتخاب، متکثر و ‏متنوع، و متفاوت با تجربه‌های روزانه ی زندگی است.

*مشکلات ارتباطات مجازی در عرصه خانواده

ارتباطات واقعی را کاهش داده است.

نسبیت‌گرایی در ارزش‌های اخلاقی و دینی را ترویج کرده است.

واقعیت‌گرایی و گسترش نگرش را کاهش داده است.

ارزش‌های اصیل دینی و فرهنگی را کم رنگ کرده، و موجب از بین رفتن یا مبهم شدن جهت صحیح زندگی، شده است.

هر چند پیامدهای فوق، به کلیه روابط اجتماعی بین افراد مربوط می‌شود و اعضای خانواده نیز از دیگران مستثنی نیستند، ‏اما همان‌گونه که گفته شد، ‏انسجام خانواده در گرو تعامل‌های رودرو، ‏واقعی، بدنی، عمیق، گسترده و در عین حال منحصر به افرادی خاص است و تعامل مجازی، بیشترین آسیب را به چنین روابطی وارد می‌کند.

*پیامدهای فردگرایی و لطمات ناشی از آن

فردگرایی نیز به نوعی روابط خانوادگی را تحث تأثیر قرار داده است. افزایش طلاق و زیاد شدن تعدادِ خانواده تک سرپرست، ‏آسیبِ فردگرایی به تمامیتِ خانواده است. رشدِ فردیت، ‏تعامل‌های سنتی در جوامع و بخصوص خانواده را سست و بی‌رنگ کرده است.

آزادی، محصول “فردگرایی” است. هر چند آزادی به یک معنا، مطلوب و آرمان بشریت است، ‏ولی مفهومی از آزادی که نفی هر گونه هَـنجار و ارزش انسانی است، ‏نظام بشریت را به سوی فردگرایی می‌کشاند.

اگر قید و بند را از دست و پای “آزادی فردی” برداریم، ‏پیوندهای اجتماعی را نیز باید بر اساس منافع کامل فردی، بنا کنیم. در این صورت، همبستگی‌های انسانی و ارزشی، ‏پیوندهای درون خانوادگیِ بین زن و مرد، ‏والدین و فرزندان، و خواهران و برادران، به نابودی منجر خواهد شد.

آزادی جنسی و بی‌بندوباری در این روابط نیز بیشترین آسیب را به روابط عاطفی در خانواده وارد می‌کند و بستری برای گسستِ خانواده‌ها است، ‏چنان‌که روابط جنسی زن با زن و مرد با مرد نیز عواقب ناگواری برای نهاد خانواده، خواهد داشت.

*تهدیدات مفاهیم جدید اقتصادی و مصرف‌گرایی در فرآیند جهانی شدن

بُعد اقتصادی جهانی شدن، ‏نیز پیامدهایی برای خانواده داشته است ؛ ورود زنان به بازار کار، ظاهرا “منابع اقتصادی خانواده” را متعدد کرده است. این ‏امر هر چند فوایدی برای زنان داشته است، ‏اما ‏مسؤلیت‌های خانوادگی آن‌ها را کم‌اهمیت جلوه داده تا جایی که زنان، گاهی در ایفای هم زمان “نقش شغلی” و “مسؤلیت خانوادگی”، دچار تعارض می‌شوند.

بی‌تردید یکی از سبب های افزایش طلاق، ‏استقلال اقتصادی زنان بوده است. چنان‌که پژوهش‌ها نشان می دهد، درخواست طلاق از سوی “زنان شاغل”، بسیار بیشتر از درخواست طلاق از سوی “زنان غیرشاغل” می باشد.

اثر مهم “استقلال اقتصادی زنان” بر روابط خانواده، “جنگ قدرت” بین زن و مرد در خانواده است که به طور معمول، به تقسیم معقول قدرت، منجر نمی‌شود. پیش از این، ‏قدرتِ تصمیم‌گیری در خانواده، به طور سنتی در اختیار مردان بود.

آثار جهانی شدن در خانواده، ‏اگر به شیوه ی توزیع “قدرت عادلانه” در خانواده منجر نشود، ‏گسترش اختلافات، ‏تضعیف روابط و گسست خانواده، اجتناب ناپذیر خواهد بود.

جهانی شدن، ‏فرهنگ خانواده را به مصرف‌گرایی سوق داده است. جامعه ی جدید جهانی، مصرف کنندگانی تولید می نماید که خواسته‌های آنان از نظم پیشین، پیروی نمی‌کند.

آنان، مصرف‌کنندگان آرمانی هستند که مصرف آن‌ها، مبتنی بر لذت‌گرایی است و علاقه‌ای به پس‌انداز و آینده‌نگری ندارند. الگوها و تصاویری که مصرف‌گرایی، ‏عرضه می‌کند، ‏با ارزش‌های خانوادگی و شأن و منزلت انسانی، سازگار نیست.

مصرف‌گرایان در رسانه‌ها، برنامه‌هایی ارایه می‌کنند که بی‌هیچ ملاحظه‌ای، ‏منزلت انسانی را به خاطر اهداف مالی و شهرت ‏زیر پا می‌گذارند. الگو شدن ستاره‌های سینمایی مورد ترویج این برنامه‌ها، ‏عزّتِ نفس و حرمتِ اجتماعی نوجوانان و جوانان را خدشه‌دار کرده است.

به نظر می‌رسد عواملی مانند مصرف‌گرایی، ‏فردگرایی، ‏گسترش ارتباطات مجازی و تضعیف فرهنگ‌های بومی، به “کودک‌سالاری” در خانواده‌ها منجر شده و جایگاه مهم پدر و مادر را که مهمترین نقش را در تربیت اجتماعی و اخلاقی کودکان دارند، ‏تضعیف کرده است. گسستِ نسل‌ها، نیز محصول چنین فرآیندی است.

*حفظ خانواده طبیعی تداوم‌بخشی روابط خانوادگی

در طول تاریخ تا عصر حاضر ‏خانواده‌ها با عقد قراردادی شرعی و قانونی بین یک زن و یک مرد تشکیل شده و می‌شوند و تا زمانی که این قرارداد به حال خود باقی است، آن ها متعلق به یکدیگر می باشند. ادیان الهی از جمله اسلام، ‏مسیحیت و یهود، تنها این نوع خانواده را به رسمیت می‌شناسند.

“ازدواج موقت” نیز صورتی از همین خانواده ی طبیعی است که به علت شرایط ویژه زنان و برخی ضرورت‌های فردی و اجتماعی، در اسلام و برخی ادیان دیگر، قانونی شمرده شده است.

قرآن کریم، پدید آمدن پیوند عاطفی عمیق میان زن و مرد، و آرامش آنان را حاصل چنین قراردادی اعلام می‌کند. بدین ترتیب، هرگونه پیوند و قراردادی که در این چارچوب نباشد را نباید “خانواده” محسوب کرد.

بنابراین خانواده‌هایی با الگوهای “تک‌ سرپرست”، “همجنس‌گرا”، “زندگی آزادانه ی زن و مرد” را نباید از اساس، خانواده بدانیم. برای ترویج این اصل، باید پیروان ادیان الهی، ‏به ترویج خانواده طبیعی با بیان کارکردهای مؤثر اجتماعی و آثار مفید روان‌شناختی آن بپردازند. در مقابل نیز پیامدهای ناگوارِ گونه‌های نامناسبِ خانواده را تشریح نمایند.

*رعایت مراتب در خانواده

 همه نهادها و گروه‌های بشری، دارای مراتبی هستند. خانواده نیز از این‏ امر مستثنی نبوده است. برای تحکیم ساختار خانواده ‏لازم است جایگاه سنتی و نیز دینی “والدین” در خانواده حفظ گردد. والدین در “تربیت” و “اجتماعی کردن فرزندان” ‏نقش بسیار مهمی دارند و بی‌شک ‏بیشترین سرمایه‌گذاری مادی و عاطفی در خانواده ‏از سوی والدین صورت می‌گیرد. بدون ‌تردید انجام این مسؤلیت‌ها تنها در صورت برخورداری آنان از جایگاه بالاتر در خانواده، میسر است.

تقسیم قدرت بین زن و مرد نیز باید به شیوه‌های معقول و مناسب صورت گیرد. از آن‌جا که معمولاً مسؤلیت اداره ی اقتصادی با مرد است، ‏برخورداری او از جایگاه بالاتری در تصمیم‌گیری‌ها در استحکام خانواده تأثیر بسیاری دارد.

زن نیز در محدوده‌هایی، ‏تصمیم‌گیری را به عهده می‌گیرد و مرد، هماهنگ با او عمل می‌کند. آموزه‌های اسلامی، به خوبی این نحوه ی تقسیم کار و تصمیم‌گیری‌های خانوادگی بین زن و مرد را نشان می‌دهد.

*نقش باورهای دینی در تحکیم خانواده

تحکیم باورهای دینی در خانواده، تأثیر شگرفی در تقویتِ خانواده و اجرای مناسب کارکردهای آن دارد. یکی از مشکلات مهم فرآیند جهانی شدن ‏بروز بحران هویّت در افراد و خانواده‌ها است. گُم کردن جهت و معنای زندگی، ‏افراد را دچار آشفتگی کرده و در مشکلاتِ زندگیِ فردی و خانوادگی آنان را ‏به اِستیصال می‌کشد.

مهمترین باورهای دینی عبارتند از : ‏خداپرستی و توحید، ‏اعتقاد به زندگی پس از مرگ، و باور به رسالت انبیاء(ع) و جانشینان آن‌ها و اطاعت از اوامر و نواهی الهی است.

باور و پای‌بندی به این‏امور، ‏زندگی را از فضای مادی و دنیوی بیرون آورده، و جهت اُخرَوِی و معنوی می‌دهد. ترویج چنین معنویتی [ البته نه معنویت های ساختگی ]، در اعضای خانواده به ویژه والدین، می‌تواند خانواده‌ها را از بسیاری بحران‌ها، نجات دهد.

پیوند پدر و مادر با مسایل معنوی، ‏در هویّت‌یابی و اصلاح رفتار فرزندان نیز نقش عمده ای دارد. بنابراین لازم است والدین ابتدا خودشان با آثار معنویت در زندگی آشنا شده و پس از آن، به تبیین این نکته ی فوق العاده مهم و زیربنایی برای فرزندان بپردازند.

برای ترویج خداگرایی، ‏آشنا کردن فرزندان با مکان های مذهبی، مساجد و شعائِـرِ دینی، بسیار مؤثر است. حضور و مشاهده بناهای با عظمت و با شکوه دینی مانند مسجدهای تاریخی و بِقاع متبرکه، که طی قرن ها، پناهگاه خداپرستان بوده است، ‏می‌تواند در گرایش افراد به سوی معنویت ـ بخصوص جوانان ـ بسیار مؤثر باشد.

همچنین صحبت از زندگی پس از مرگ و مراحل مختلف آن، ‏با استفاده از متون اصیل دینی، در هویّت‌یابی و جهت‌دهی زندگی افراد، نقش مهمی دارد.

جهت ترویج رسالت انبیای الهی [ و امامان معصوم(ع) ] در باورِ افراد، بازخوانیِ شکل ِ زندگی، ‏سِیره، اخلاق، ‏رفتار و نحوه ی مواجهه آن‌ بزرگواران با مسایل مهم زندگی، می‌تواند ‏الگوی مناسبی برای اعضای خانواده‌ها فراهم کند. در صورتی که زندگی نامه، ‏الگوها و اُسطوره‌های اخلاقی، به شکلی جذاب و آموزنده، به این نسل ارایه شود، ‏آنان بخشی از هویّت خویش را در الگوها و اسطوره‌ها می‌یابند.

*استمرار و تحکیم روابط خویشاوندی در تقویت خانواده

استمرار و تحکیم روابط خویشاوندی، ‏در حفظ و تقویت خانواده، در فرآیند جهانی شدن، بسیار مؤثر است. کم شدن رابطه ی خانواده با سایر خویشاوندان، بخصوص خانواده‌هایِ اصلیِ زن و شوهر، ‏موجب می شود که آن‌ها در مشکلات *مختلفِ زندگی خانوادگی، ‏از حمایت‌های ویژه عاطفی و مادیِ خویشاوندان، محروم باشند.

این در حالی است که خویشاوندان با توجه به ارتباط خونی و عاطفی نزدیک و عمیق با خانواده ی تازه تأسیسِ ـ مشتملِ بر یک زن و مرد و فرزند ـ ‏می‌توانند بهترین حمایت‌ها را در اختیار آنان بگذارند.

‏به همین جهت، با توجه به مبانی اسلام، ‏می‌توان برای خانواده، مراتبی در نظر گرفت :

ـ خانواده ردیف اول، همان زن و شوهر و فرزندان آن‌ها هستند.

ـ خانواده ردیف دوم، فرد، ‏همسر و فرزندان وی، همراه با والدین او یا والدین همسرش می‌باشند.

ـ خانواده ردیف سوم، فرد، ‏خواهر و برادران او و همسرش را نیز در برمی‌گیرد.

با ترویج چنین برداشتی از خانواده، ‏نه تنها روابط اعضای خانواده بهبود می‌یابد و با مشکلات زندگی بهتر مواجه می‌شوند، ‏بلکه آنان روابط خویشاوندی را با دیدِ بهتری، مورد توجه قرار می دهند.

*رعایت مرزهای رفتاری و عاطفی درون و بیرون خانواده

رعایت مرزهای رفتاری و عاطفی درون خانواده و بیرون آن، ‏اصلی است که برخی درمانگران خانواده، برای سلامت و کارایی خانواده، ‏لازم شمرده‌اند.

زن و شوهر، ‏در درون خانه، باید از فضای فیزیکی و روانیِ مجزا از سایرین، بهره‌مند بوده و در ساعت‌های معینی از شبانه‌روز، جدا از دیگران، ‏امکانِ تعاملِ عاطفی و روانی داشته باشند.

برای فرزندان ـ بخصوص دختران ـ در دوره کودکی تا جوانی، باید فضای اختصاصی در نظر گرفته شود و سایرین بدون اجازه آن‌ها وارد این محیط نشوند. متون اسلامی، محدوده ی این فضاها را تعیین نموده است.

در حقیقت باید گفت که بسیاری از انحرافات جنسی مانند همجنس‌بازی، ‏تجاوز به کودکان و زنای با محارم که آثار روان‌شناختی ناخوشایندی دارد، ‏در اثر عدم رعایت چنین مرزهایی است. همچنین لازم است بین اعضای خانواده و سایرین، ‏مرزهایی باشد و هرگونه روابط جنسی و عاطفیِ ارضاء کننده، باید به “همسرِ شرعی و قانونی” اختصاص یابد.

حدود و شرایط نگاه کردن به سایرین، و پوشش شرعی که در متون اسلامی مورد تأکید قرار گرفته است، ‏در واقع ‏اشاره به همین مرزهای معین شده است. مهمترین کارکرد این مرزها، تحکیم روابط عاطفی بین اعضای خانواده، ‏بخصوص زن و شوهر است.

*استفاده از رسانه‌ها باید تعدیل شود

کنترل استفاده از رسانه‌ها در خانواده، ‏تنها راه حفظِ انسجامِ خانواده و جلوگیری از فروپاشی آن به سبب ارتباطات مجازی است. از آن‌جا که شیوه کنترل از بالا [= فیلترینگ ]، ‏معمولاً به آسانی خنثی می‌شود، ‏بهترین راه تربیت خانواده، ‏ترویج فرهنگ استفاده مناسب و معقول از رسانه‌ها است.

هر چند، هر روزه اخباری درباره آثار نامطلوب تلویزیون، ‏رایانه و اینترنت به سلامتِ روانی و جسمانیِ افراد منتشر می‌شود، اما ‏راهکار مناسبی برای ترویج استفاده ی مناسب از رسانه‌ها، ارایه نشده است.

در هر حال، ‏استفاده از رسانه‌ها، در بُعدِ کمّی و کیفی، باید تعدیل و مهار شود. برنامه‌ریزی برای زمانی معین، جهت استفاده ی اعضای خانواده از رسانه، باید با توافق اعضای آن، تدوین گردد.

از لحاظ کیفی نیز لازم است بر اساس ارزش‌های دینی، ‏اخلاقی و بومی، مِلاک‌ها و مرزهایی برای استفاده از برنامه‌ها تعیین شود و متناسب با مراحل تحول سِـنّی فرزندان، ‏برنامه‌هایی در اختیار هر فرد قرار گیرد. در سنینِ نوجوانی و جوانی که معمولاً افراد به درک عقلانی و انتزاعی می‌رسند، ‏تبیین و توجیهِ ملاک‌های مطلوب و نامطلوب بودن برنامه‌ها، ‏برای آن‌ها ضروری است.

در مجموع، برای استمرار ارزش‌های دینی و اخلاقی در بین انسان‌ها، ‏راهی به جز تحکیم خانواده نداریم.

*ضرورت تعامل بین خانواده و توسعه

امروزه، خانواده در معرضِ حملات و یورش‌های بسیاری قرار دارد. با این وجود، باید مشکلات را اداره کرد. اکنون زمان آن فرا رسیده که “‏خانواده”، باید خود، اختیار خویش را در دست گیرد و تحقق چنین ‏امری نیز ممکن است.

با اطمینان می توان گفت : “خانواده یِ مصرف کننده و صِـرفاً تاثیرپذیر، مسیر نابودی را طی می‌کند”. بنابراین باید بین “خانواده” و “توسعه”، ‏تعامل برقرار کرد و ارزش‌های دینی، ‏اخلاقی و انسانی حاکم بر خانواده‌ها را حفظ و تقویت نمود.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha