حجتالاسلام محمد ملایی از جمله کسانی است که بیش از 5 ماه در زندان های آل سعود گرفتار بوده و به تازگی آزاد شده است، وی در گفتگو با خبرگزاری حوزه گوشه ای از عمق کینه و عداوت وهابیت نسبت به اهل بیت (ع) و شیعیان را بازگو کرده است.
* کی و چگونه دستگیر شدید؟
5 اردیبهشت ماه امسال مصادف با سالروز شهادت حضرت زهرا(س) در فاطمیه دوم به مدینه مشرف شدم و این جزء آرزوهای بنده بود که به عنوان یک طلبه روضهخوان، ایام شهادت حضرت زهرا(س) را در مدینه باشم، چند روزی در مدینه بودم و به زیارت قبر شریف رسول اکرم(ص) و مسجدالنبی(ص) و ائمه بقیع (ع) مشرف شدیم، در روز ششم حضور در مدینه یعنی 11 اردیبهشت بنا به دلایل واهی توسط پلیس سعودی دستگیر شدم.
* نحوه و دلیل دستگیری شما چه بود؟
یک روز قبل از اعزام به مکه، یک ساعت پیش از غروب در بینالحرمین (انتهای صحن نبوی و روبروی قبرستان بقیع) به اتفاق خانواده و چند تن از همسایگان در جمعی 6 نفره نشسته بودیم و با آرامش مشغول خواندن زیارت ائمه بقیع(ع) بودیم که ماشین گشت سعودی مقابل ما توقف کرد و از ما خواست متفرق شویم ما هم دعا و زیارت را قطع کرده و بلند شدیم, ناگفته نماند جمله "اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد (ص)" پیوسته ذکر دل و زبانم بود, مخصوصا در قبرستان بقیع و حوالی آن، اما به صورت بیصدا و آرام. چند قدم بیشتر حرکت نکرده بودم که یکی از دو نفری که در ماشین بود به فارسی گفت "بیا" همین که برگشتم شرطه با خشونت و فحش و کتک مرا گرفته و داخل ماشین انداخت و به قسمت فوقانی مسجدالنبی(ص) که ظاهرا محل هیئت امر به معروف و نهی از منکرشان بود، منتقل کردند.
وقتی علت دستگیری ام را جویا شدم؟ گفتند "تو به ابوبکر سب کرده ای"، در همان قسمت پرونده سازی کردند و بلافاصله مامور آمد و با زدن دستبند مرا به بازداشتگاه مرکزی پلیس مدینه برد.
* این که شما را به توهین به ابوبکر متهم کردند، واقعیت داشت؟
دروغ محض بود، چون بنده اسمی از ابوبکر نیاورده بودم، ثانیا شاهد به دروغ گفته بود, تو با صدای بلند لعن ابابکر کردهای، روحانیون و خانواده و همسایههایی که درآن لحظه به فاصله کمی در کنار من بودند، متوجه چنین حرفی از من نشده بودند و میپرسیدند "مگر چه کار کردهای؟، چرا تورا دستگیر کردند؟" بنابراین شاهد دروغ گفت تو با صدای بلند لعن کردی.
* آیا موقع دستگیری ملبس به لباس روحانیت بودید؟
خیر، بنده در آن موقع لباس عربی (دشداشه و چفیه عربی) پوشیده بودم.
* وضعیت بازداشتگاه چگونه بود؟
حدود 7 روز در بازداشگاه شرطه مرکزی بودم فوقالعاده کثیف بود، زبالهها روی هم مانده و حشرات و سوسک ها اطراف آن بودند، مساحت آن بسیار کوچک و تنگ و تاریک بود و در حالی که گنجایش حدود 30 نفر را داشت، حدود 60 تا 70 نفر را در آن نگهداری می کردند، افرادی در آن بازداشتگاه بودند که بیش از 4 ماه آنجا مانده بودند و با توجه به شرایط بد محل، دچار مشکلات روحی و روانی شده و به حد دیوانگی رسیده بودند، وضعیت حمام و دستشویی هم بسیار بد بود و هنگام تقسیم غذا و آب، فوقالعاده اهانت آمیز برخورد میکردند.
* آیا در این مدت از وکیل هم استفاده کردید؟
نه، چون ظاهرا بر اساس قوانین موجود عربستان، تنها وکیل بینالمللی میتواند در دادگاه حاضر شود و چنین کسی را نداشتیم؛ در حالی که به نظر من باید برای موارد ضروری چنین امکانی وجود داشته باشد.
* آیا اعتراضات شما نتیجه ای هم داشت؟ در دادگاه چه گذشت؟
اعتراض ما هیچ تاثیری در تصمیم آنها نداشت، بعد از 28 روز دستگیری و پس از آن که از بازداشتگاه مرکزی به زندان عمومی مدینه منتقل شدیم، نوبت دادگاهم شد که زنجیر به دست و پا و همراه مامور (یعنی برای هر زندانی یک مامور مخصوص) در جلسه دادگاه حاضر شدم و به سئوالات قاضی پاسخ دادم و گفتم "هیچ جرمی مرتکب نشده ام".
در جلسه دوم دادگاه، شاهد را آوردند و همان طور که قبلا هم گفتم به دروغ شهادت داد و گفت " خدا را شاهد میگیرم که این شخص با صدای بلند فریاد زد: "لعنةالله علی ابیبکر".
به او گفتم چنین چیزی نبوده و وعده ملاقات من و تو در پیشگاه خداوند و دادگاه عدل الهی فردای قیامت خواهد بود، در نتیجه قاضی یک ماه من را به زندان محکوم کرد.
* پس چرا مدت زندان شما بیش از 5 ماه طول کشید؟
ظاهرا چون بنای سعودی ها بر اذیت و آزار بود به بهانه این که دادستان حکم را تایید نمیکند و پرونده شما اشکال دارد، پرونده را به مکه فرستادند و علی رغم این که قول داده بودند بعد از یک ماه، از مکه جواب بیاید، متاسفانه چهار ماه طول کشید و در نهایت هم گفتند "حکم قاضی مدینه درست بوده و شما یک ماه محکوم هستید"، ولی در عمل پنج ماه مرا حبس کردند که اصولا با قوانین شرع و بینالملل در تعارض است، اولا این که با یک شاهد علیه متهم حکم صادر میکنند و ثانیا دوره محکومیت یک ماهه را به پنج ماه یا بیشتر طول میدهند.
* نحوه ارتباط شما با خانواده در این مدت چگونه بود و آیا با افراد دیگری هم در ارتباط بودید؟
گرچه از نظر قانونی همراه داشتن تلفن در زندان ممنوع بود، ولی گوشیهای موبایل به حد دلخواه در دست بعضی از زندانیان بود که به سایرین اجازه میدادند و ما هم از این طریق با خانواده در ارتباط بودیم و زنگ میزدیم که یقینا این ارتباط شنود و کنترل می شد.
همچنین با اعضای ستاد عمره و بعضی از کارکنان کنسولگری ایران هم تماس داشتیم؛ البته چندین مرتبه هم به ملاقات ما آمدند و نحوه پیگیری کار را به ما توضیح دادند و گاهی در حد مختصری هم پول و لباس در اختیار ما گذاشتند. (جزاهم الله خیرا).
* مدت پنج ماه را چطور در زندان سپری کردید؟
این مدت بسیار سخت گذشت و در واقع نوعی شکنجه روحی بود، دوری از خانواده، زندانی شدن در کشور بیگانه و بلاتکلیفی و این که با طول دادن رسیدگی به پرونده ما را در حالت سردرگمی قرار داده بودند، فشار زیادی به ما میآورد، از طرفی چون بنده طلبه بودم و در ایام حساسی مثل ماه شعبان و موالید ائمه(ع) و ماه مبارک رمضان بخصوص شبهای قدر در زندان و دور از منبر و تبلیغ بودم، برایم بسیار زجر آور بود.
* چه زمانی و چگونه از زندان سعودی آزاد شدید و به ایران بازگشتید؟
روز یازدهم مهرماه, پس از 5 ماه، از زندان سعودی آزاد شدم و چون در موقع آزادی، در عربستان پرواز معمولی به سمت ایران وجود نداشت و پروازهای عمره هم تمام شده و وارد ایام حج واجب شده بودیم، علی رغم تلاشی که از سوی دست اندرکاران حج شده بود که به صورت استثنایی ما از مدینه به تهران پرواز کنیم و سعودیها و مسئولین زندان هم موافقت کرده بودند، اما در راستای همان اغراض سعودیها مبنی بر اذیت و آزار تا آخرین لحظه، ساعت 3 نیمه شب من را احضار کردند و با دست و پای زنجیر شده، از زندان مدینه به بازداشتگاهی در جده منتقل کردند و از آنجا بعد از این که سفارت ایران برایم بلیط تهیه کرده بود، مرا را از دوحه قطر به تهران فرستادند و با پرواز ترانزیت به ایران برگشتم.
* پس از بازگشت به میهن اسلامی استقبال مردم و مسئولان از شما چگونه بود؟
ضمن تشکر از زحمات مسئولین جمهوری اسلامی به ویژه وزارت امور خارجه و حج و زیارت، متاسفانه بعد از آزادی، هیچ کدام از مسئولین سراغی از ما نگرفتند و تنها کسی که در مراسم استقبال حضور داشت جناب آقای امیرآبادی، نماینده مردم شریف قم بود که پیگیریهای وسیعی هم در زمینه کار بنده داشتند و از ایشان تشکر ویژه دارم.
البته بسیاری از روحانیون و طلاب و بعضی از افاضل و علماء کاشانی ساکن قم هم ما را قابل دانسته و به استقبال آمدند، اما استقبال های مردمی فوقالعاده زیاد و در خور تحسین بود. از آنجایی که اهالی کاشان و بعضی از مناطق قم حقیر را به عنوان یک منبری میشناختند، مراسم مختلفی جهت استقبال گرفتند که نشان از ارادت مردم به روحانیت و خادمین آستان حضرت ابیعبدالله الحسین(ع) دارد، به حدی که شاید تا حدود یک ماه بعد از آزادی در هیئات و مساجد و مراسم گوناگون در شهر و روستاها و مراکز حوزوی مشغول به سخنرانی و تبیین قضایای دستگیری بودم و از این بابت، خداوند متعال و حضرات معصومین(ع) را شاکر هستم و از تمام مردم کمال تشکر و قدردانی را دارم.
* به عقیده شما چرا سعودی ها با زائران ایرانی این گونه رفتار می کنند؟
برداشت من این است وهابیون به اندک بهانهای در صدد دستگیری زائرین ایرانی هستند، مخصوصا اگر بفهمند کسی نقش پر رنگی در راهنمایی زائرین دارد و یا قدرت مباحثه با آنان را داشته باشد.
احساس میکنم آنها از قبل ما را زیر نظر گرفته بودند، یادم هست وقتی برای اولین بار در نماز جماعت مسجدالنبی(ص) شرکت کردم، دیدم که اهل سنت در هنگام تشهد خواندن انگشت سبابه خود را تکان میدهند، علت آن را نمیدانستم، بعد از نماز در صحن مسجدالنبی(ص) جوانی را دیدم که ظاهرا از اهل علم آنان بود با سلام و احوالپرسی و کاملا مودبانه خود را معرفی کردم و پرسیدم چرا انگشت خود را در تشهد تکان میدهید؟ گفت: "این صفة صلاة رسولالله" است یعنی جز مستحبات نماز است که پیامبر(ص) بجا می آورده و چند کتاب در این زمینه به من معرفی کرد.
پرسیدم آیا شما کتابی از شیعه دیدهاید و یا در مدینه دارید؟ گفت: نه، گفتم: اگر به ایران بیایید در تمام کتابخانههای عمومی و شخصی و کتابفروشی ها، کتابهای اهل سنت اعم از تاریخ و رجال و فقه و اصول و تفسیر وجود دارد و ما آنها را مطالعه میکنیم، چرا شما کتب ما را نمیبینید؟
گفت من از خداوند میخواهم شما را از اهل سنت قرار دهد و با اشاره به ساعت خود گفت من عجله دارم و باید بروم. گرچه این برخورد کوچکی بود، ولی معلوم شد وقتی ببینند طرف مقابل اطلاعات دارد و یا قدرت بحث دارد، خوششان نمیآید و احیانا او را تعقیب می کنند.
مشکل ما با وهابیت است، گرچه اهل سنت آن را به عنوان مذهب قبول ندارند و بعضا با آن مخالفت نیز کرده اند، اما در واقع امور بدست وهابیون است و پیروان محمد عبدالوهاب از اینکه پیروان محمدبن عبدالله(ص) آزادانه بتوانند اعمال و مراسم و مناسک مذهبی خود را به جا بیاورند، جلوگیری کرده و آنان را با تیغ شرک ذبح می کنند.
* زائران ایرانی هنگام تشرف به مکه و قبرستان بقیع باید چه رفتاری داشته باشند تا دچار این مشکلات و سختی ها نشوند؟
به فرموده آیتالله العظمی جوادیآملی خداوند کعبه را بیتالله العتیق نامیده است، عتیق ممکن است دو معنی داشته باشد, یکی به معنی عتیقه یعنی خانه ای با سابقه دیرینه و کهن و دیگری از ماده عتیق یعنی آزادی خانه خدا و رسول خدا(ص)، اما متاسفانه امروزه کعبه و مسجدالحرام و مسجدالنبی(ص) در دست وهابیون اسیر است. بنده در همه سخنرانی ها توصیه کردهام زائران ما در مکه و مدینه به ویژه در قبرستان بقیع باید بغضهای خود را فرو خورده و در سینه نگه دارند تا انشاالله موقع ظهور حضرت ولیعصر(عج) حقایق مکشوف شود.