به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه، آنچه در پی می آید، سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین شاه آبادی معاون فرهنگی مرکز اسلامی هامبورگ است که در جمع مسلمانان این شهر در مرکز اسلامی امام علی علیه السلام ایراد شده است:
بدون تردید تقدیر زندگی همه موجودات عالم از انسانها و غیر انسانها و مومنین و غیر مومنین، تنها به دست پروردگار است. امّا همچنانکه در آیات قرآنکریم اشاره شده است، سرپرستی مومنین به وسیله خدای یگانه صورت میپذیرد « الله ولیّ الذین آمنوا » و زندگی کفّار به دست طاغوت سرپرستی و اداره می گردد « والذین کفروا أولیاءهم الطاغوت ». این سرپرستی به معنای نفی قدرت و اراده و اختیار انسانها و آثار اعمال خیر و شر آنها نیست؛ بلکه بر عکس با توجه به اینکه بشر در انجام اعمال خوب و بد و انتخاب مسیر خوشبختی یا شقاوت، مختار است، نیازمند سرپرستی و راهنمائی است.
البته باید توجه داشت که بر اساس نوع اختیاری که انسانها دارند، سرپرست و ولی ایشان متفاوت میگردد. کسانی که ایمان آورده اند و در مقابل حق خضوع کرده اند، به وسیله خداوند متعال هدایت میشوند « والله ولی المومنین» و با توجه به رفتار و گفتار و میزان ایمان و عقیده شان به نحوی تقدیر و سرنوشت آنان رقم میخورد که در مسیر سعادت ثابت قدم بمانند و در نهایت از تاریکی های دنیا و زشتی خطاها به روشنائی، بهشت و لقاء پروردگار رهنمون شوند « یخرجهم من الظلمات الی النور ». امّا کسانی که با تکبر، حق را منکر شده و به خدای یکتا کافر گردیدند، از سایه سرپرستی و ولایت خدای متعال، خارج و تحت سرپرستی همان کسانی در میآیند که به آنها دل خوش کرده بودند. اولیاء طاغوت این افراد را با دعوت به گناهان و جلوه گری های باطل، به بیهودگی سوق میدهند و راه معصیت را برایشان تزیین میکنند و در نهایت ایشان را به تاریکی گناه و خشم و غضب خالق یکتا رهنمون میگردند « یخرجونهم من النور الی الظلمات اولءک اصحاب النار هم فیها خالدون».
* نمونه ای از ولایت الهی
در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند: من از کار مؤمن در تعجبم که چگونه هرچه خداوند برای او مقدّر میکند خیر و مصلحت او در آن است. اگر بیماری برای او رقم بخورد، مصلحت وی در آن است و اگر سلامتی سرنوشتش باشد، باز هم خیر و صلاح او در آن است. اگر روزی او وسیع شود، به مصلحت اوست همانطور که اگر فقر و نداری همنشین او شود برای او خیر است. توضیح مطلب اینگونه است که با توجه به شناختی که خداوند از بندگان مومنش دارد و همچنین با توجه به طاعات و عبادات و همچنین معاصی و اشتباهات آنان، امور را طوری تنظیم می فرماید که مومن بار گناهانش کم شده، زمینه برای انجام طاعت وعبادت وی فراهم گردد و در نهایت که از دنیا میرود با نامه اعمالی ارزشمند به بهشت ابدی و رحمت الهی وارد گردد.
به عنوان مثال مومنی که مشغول لذات دنیوی شده و آرام آرام از یاد خداوند غافل گردیده، خداوند برای او گرفتاری در مال یا اولاد یا زندگی او تقدیر میکند تا او دوباره به مسیر اصلی باز گردد و یادش بیاید که در این دنیا همچون مسافر غریبی است که به زودی باید آنجا را ترک نماید، لذا به فکر توشه برای ادامه سفر می افتد. یا اینکه برای مومنی که امتحانهای قبلی را به خوبی پشت سرگذاره، امکانات مالی خوبی برای او فراهم میآورد تا ضمن اینکه او را دوباره میآزماید، زمینه ای را برای انجام اعمال خیر بیشتر برای او فراهم آورد تا به عنوان مثال از برکات مادّی و معنی سفر حج بهره مند شود.
* آثار اعتقاد به ولایت الهی و سرپرستی الله بر مومنین
در صورتی که مومنین به این مسأله بسیار مهم توجه داشته باشند زندگی برایشان بسیار آسان و همراه با آرامش و لذت خواهد گردید. چرا که به راحتی به انجام وظائف خویش مشغول می شوند و همه امورشان را به خدای بزرگ و سرپرست قدرتمند[1] و مهربانشان می سپارند و با توکل بر او به زندگی و تلاش روزانه خود میپردازند. در سختیها و ناملائمات، بی تابی نمیکنند و در خوشی ها و لذت ها افراط و غفلت نمی کنند. خود را در محضر خدا می بینند و ارتباط لحظه به لحظه با خالق هستی برقرار می کنند و دائم به یاد او هستند. گوئی که در امور زندگی با یک دوستی دانشمند و عزیز و صمیمی مشاوره می گیرند و به کمک او دلگرم هستند. انّ الله یدافع عن الذین آمنوا به تحقیق خداوند از کسانی که ایمان آورده اند حمایت و دفاع میکند.
* خروج از ولایت الهی
همراهی با گروهی که به صورت خاص مورد توجه هستند و خدمات ویژه برای ایشان در نظر گرفته شده، مخصوصاً در دنیایی که پر از فراز و فرود هست و سختی ها و ناملایمات غیر مترقبه اتفاق می افتد، امتیاز ویژه ای است که به هیچ وجه جدا شدن از ایشان به صرفه نیست.
کسانی که مزهء همراهی با این گروه را چشیده اند همواره باید مراقب باشند تا مبادا به هر دلیلی از این جمع دور بیفتند. متاسفانه در برخی شرائط، مومن دیگر لیاقت این سرپرستی و راهنمائی ویژه را ندارد که این شرائط به تفضیل در آیات و روایات بیان گردیده است. یکی از این شرائط آنجائی است که شخص از مومن دیگر غیبت می کند . در این صورت شخص از ولایت الهی خارج شده و از این نعمت محروم می گردد.
در کتب شریف کافی روایت است که « من روی علی مومن روایة یرید بها شینه و هدم مروءته لیسقط من اعین الناس اخرجه الله من ولایته الی ولایة الشیطان فلا یقبله الشیطان » کسی که سخنی را بگوید با این هدف که هتک مسلمانی باشد تا او را در چشم مردم ساقط کند، از ولایت خدا خارج شده و حتی شیطان هم او را نمی پذیرد.