به گزارش سرویس علمی و فرهنگی خبرگزاری حوزه، اين پژوهش، پاسخ میدهد که شيعههای افغانستان چگونه به «آنچه هستند» رسيدند و موانع فرا روي «آنچه ميخواهند باشند» چیست؟
جامعه شيعی افغانستان در تاریخ معاصر این کشور، جامعهای نسبتا منزوي بودهاست.؛ اما از دهة هفتاد ميلادي با توجه به تحولات گستردة سياسي، فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي در ميان شيعيان افغانستان، سهم آنان در تصميمگيريهاي سياسي این کشور به خوبي نمایان است. برخی از متغييرهايی که جامعه شيعه افغانستان را در این چند دهه فعال ساخته، عبارتاند از:
1. اشغال افغانستان: روياروي مردم مسلمان این کشور و به ویژه شیعیان با نيروهاي اشغالگر اتحاد جماهير شوروي، در نهايت به سقوط دولت مرکزي افغانستان انجاميد. این تحول، در فرايند سياسيشدن جامعة شيعی افغانستان نقشی اساسي داشت.
2. پيروزي انقلاب اسلامي در ايران: جامعة سنتي شيعه متأثر از این رویداد، سياست را به درون نهادهاي ديني و سياسي خود وارد کرد و در نتيجة آن احزاب سياسي مقاومت را شکل داد.
3. مشارکت در فرایند دولتسازی: شيعيان افغانستان پس ازسه دهه ائتلاف واختلاف با گروهها و جريانات سياسي داخلی و برقراري روابط محدود و بعضا گستردة خارجی، نقشی مهم در فرايند دولتسازي و ملتسازي برجای گذاشتند.
ارزيابي وضعيت کنوني اين جامعه و مقايسة آن با گذشته، فرصتهاي مهمی را نشان ميدهد. همچنانکه مقايسة این وضعيت با واقعيتهاي موجود و مطالبات سياسي شيعیان، چالشهايی جدي را در عرصههای سياسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی نمایان ميسازد.
شیعیان افغانستان از سوی موسسه مطالعات اندیشه سازان نور منتشر شده است .