معظم له گفتند: حضرت با اشعار جاهلی مقابله می کردند و بر لزوم پرهیز از نمادهای جاهلی از زبان و ادبیات مردم تاکید داشتند واصرار داشتند که شاعران و ادیبان، فهم و عقل و درک الهی پیدا کنند.
این مفسر قرآن کریم اظهارکردند: جالب بود که ایشان علاقه خاصی به اشعار محتوایی و الهی داشتند و شاعران آن ها را تکریم می کردند؛ همچون شعری که حضرت ابوطالب(ع) در زمان بارش باران برای حضرت در زمان پیش از اسلام خوانده بود؛ زیرا با دعای ایشان باران بارید؛ روزی پیامبر(ص) از صحابه خواستند که اگر کسی آن شعر را بلد است بخواند که عمر شعری را خواند که حضرت فرمودند این شعر از شخص دیگری است و در ادامه امام علی(ع) شعر اصلی را قرائت کردند.
حضرت آیت الله سبحانی یادآورشدند: قطعا ایشان مشکلی با ادبیات و شعر نداشتند، ولی به خاطر این که کسی ایشان را به شاعری در کنار قرآن متهم نکند، حتی برخی اشعار را شکسته می خواندند تا دیگران به ایشان تهمت نزنند.
معظم له بیان داشتند: علما نیز باید همچون پیامبر(ص) باشند و اجازه ندهند کسی بگوید که اسلام با ادبیات مشکل دارد؛ به طور کلی اگر شعری محرک شهوات، مروج غارت گری و ظلم و گناه و ستایش بی جای افراد نباشد، مشکلی از نظر اسلام ندارد.
این مفسر قرآن کریم در تفسیر آیه بعدی سوره یس با اشاره به خطاب قرآن به کافران، گفتند: خداوند کافران را مرده خطاب می کند و پیامبر را به عنوان زنده کننده کافران و مردگانی که به ظاهر زنده اند معرفی می کنند؛ برخی ها کافر هستند و برخی دیگر قلبی مریض دارند که اصلاح آنان سخت است؛ مثل برخی از علمای اهل تسنن که بر خلاف برخی دیگر که انسان های وارسته ای هستند فتاوایی علیه اسلام می دهند.
ایشان در ادامه افزودند: چگونه آنها علیه ارتشی مسلمان که حامی مقاومت است و در مقابل اسراییل میایستد فتوای جهاد میدهند ولی علیه اسراییل که دشمن اصلی اسلام است، فتوایی صادر نمی کنند؟ آنان می خواهند که اسلام از بین برود و بهترین راه آن است که این کار توسط خود مسلمانان انجام شود و با تکفیر یکدیگر همدیگر را از بین ببرند ولی متاسفانه آنها متوجه خون هایی که می ریزند نیستند.
حضرت آیت الله سبحانی یادآورشدند: همین کافران هستند که بمب های اتم خود را در هیروشیما و ناکازاکی فرود آوردند و 150هزار نفر را یکجا از بین بردند، بعد هم به هم جایزه دادند و برای هم از حقوق بشر صحبت می کنند؛ همان کوردلانی که با اسم حقوق بشر راه را برای ورود دارو به کشور ما به جرم استقلال خواهی می بندند.
ایشان با اشاره به مساله امی بودن پیامبر(ص) اظهار کردند: امی بودن به معنای بیسواد بودن نیست؛ امی یعنی کسی که استادی برای درس خواندن نداشته است؛ نکته مثبت آن هم این است که کسی نمیتواند ادعا کند که مطالب قرآن برگرفته از یک استاد یا چند کتاب دیگر بوده است و نیز پیامبر (ص) همچون ما نیازی به طی مراحل برای رسیدن به نتیجه ندارد؛ ایشان نیازی به این ابزار ندارد زیرا تمام عالم در دست اوست.
این مرجع تقلید گفتند: اگر پیامبر اکرم(ص) این ابزارهای ظاهری را در اختیار داشتند دیگران میگفتند که قرآن نیز با این ابزار از سوی ایشان روایت شده است در حالی که ایشان از چنین ابزاری استفاده نکردند و در واقع هیچ نیازی هم نداشتند که مثل ما از آنها استفاده کنند.