یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024

این بار ارتش، مصر را به زندانی سیاه و تاریک تبدیل کرده که لبریز از خون است و کرامت انسان در آن پایمال میشود در حالی که سکوت علمای درباری و فقهای سلاطین و چاپلوسی لیبرال ها موجب تشویق کودتاچیان شده تا جرات پیدا کنند، تحولات اخیر را مورد تهاجم قرار دهند.

به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه، دکتر سعید الشهابی تحلیلگر مسائل سیاسی و دبیرکل جنبش الاحرار بحرین به مقایسه جنبش تمرد در مصر و بحرین پرداخت و تحلیل خود از اوضاع کنونی در مصر را ارائه داد که پس از ترجمه به فارسی، تقدیم خوانندگان ارجمند می شود:

فعالان سیاسی بحرین که در 14 آگوست برای تمرد و شورش در برابر نظام حاکم کشورشان فراخوان کردند، به این واقعیت پی برده بودند که مختل شدن اوضاع عمومی و اعتراضات فراوانی که راخ داده در مقایسه با جنایت بزرگ جنرال های مصری علیه اعتراض آرام مخالفان کودتا از پوشش رسانه ای زیادی برخوردار نمیشود. اتفاقی که در آن روز رخ داد از لحاظ شکل و جوهر و مفهوم با تمام جنایت های نظام های مستبد جهان عرب متفاوت بود.

دیگر روشن شده که هدف از آتش گشودن به روی معارضان مسالمت آمیز هدفی جز متفرق ساختن آنها و پایان دادن به تجمع ها و کشتن بیشترین تعداد ممکن از آنها ندارد، گویی آنها از کشور دیگر برای اشغال میدان رابعه عدویه و النهضة به مصر آمده اند. در سایه محدودیت های رفت و آمد ایجاد شده توسط نیروهای نظامی در مصر خبرها از احتمال آزادی حسنی مبارک از زندان نیز به گوش میرسد و اینکه قرار است فرزند او جمال به عنوان رییس جمهور مصر منصوب شود تا به این ترتیب بزرگ ترین انقلاب عربی عصر حاضر به پایان رسیده و بار دیگر استبداد و تاریکی و دیکتاتوری به جهان عرب بازگردد.

عبدالفتاح السیسی فرمانده ارتش مصر میخواهد چه پیامی را به مخالفان کودتای خود و جهان برساند؟ آیا به تنهایی این تصمیم را گرفته یا به کمک جنرال های خود؟ یا با تحریک از داخل یا خارج مصر؟ چیزی که روشن شده این است که دولت تشکیل شده توسط ارتش شاید از تصمیم متفرق ساختن تجمع کنندگان آگاه بوده باشد اما به نظر نمیرسد از جزئیات این عملیات نظامی که منجر به کشته شدن قریب به هزار نفر از اخوانی ها شد اطلاع داشته باشد و به همین خاطر بود که محمد البرادعی معاون نخست وزیر استعفا داد و مصر را به عنوان اعتراض به این تصمیم نظامی و کشتار ترک کرد تا تاکید کند که برنامه و اهداف ارتش مصر با فعالان مدنی مخالف اخوان متفاوت است.

 

* شکاف بین معارضان اخوان و ارتش مصر

 بسیاری از فعالان به اشتباه خود در حمایت از ارتش پی بردند و فهمیدند که ارتش و دموکراسی با هم جمع نمیشوند و روحیه نظامی، تند و خشن و انعطاف ناپذیر است و با فرهنگ گفتگو و تفاهم سازگار نیست. زبان ارتش زبان سلاح است در حالی که زبان رایج، دموکراسی است و به همین خاطر به محض اینکه در سال 1992 نظامیان الجزایر علیه دموکراسی کودتا کردند، خونریزی آغاز شد و کشور وارد تونل سیاهی شد که بیش از ده سال طول کشید و منجر به کشته شدن 150 هزار انسان شد. کسی که به دنبال دموکراسی است باید مفاهیم و ارزش های آن را بفهمد و به این ضرورت پی برده باشد که نباید به نظامیان اجازه دخالت در سیاست داده شود، زیرا وظیفه آنها حمایت از کشورها در برابر تجاوزات خارجی است نه اداره امور داخلی یا خارجی کشورها.

 

* حکمرانی نظامی ها دوام نمی آورد

بار دیگر مصر دچار قطب بندی های شدیدتر از دوران حسنی مبارک شده و امروز رهبران اخوان المسلمین از جمله محمد مرسی به خاطر حکم دادگاه نظامی علیه آنها مبنی بر مخالفت با استبداد مبارک، در زندان به سر میبرند. شاید برخی بر این باور باشند که نظامی ها برنده نهایی این بازی سیاسی هستند، اما باید مطمئن باشند که برخورد وحشیانه آنها با مخالفان خود در وقتی نه چندان دور به حضور سیاسی ارتش مصر خاتمه خواهد داد. در واقع پس از کشتارهایی که ارتش مصر مرتکب شده هیچ راه حل سیاسی مؤثر نخواهد بود مگر اینکه نظامی ها از سیاست کناره بگیرند و به پادگان ها بازگردند. ارتش یک نهاد ملی است که باید در خدمت کشور و اهداف آن و امنیت کشور باشد و هیبت لازم برای دولت را ایجاد کند اما این اشتباه بزرگی است که همچون کشورهای ترکیه و پاکستان و الجزایر و مصر به نظامیان اجازه ورود به سیاست داده شود؛ چرا که روحیه نظامی خشن است به ویژه در کشورهایی که نظام استبدادی دارند.

دیکتاتور احساس امنیت نمیکند مگر در سایه قدرت نظامیان و به همین خاطر به آنها اعتماد کرده و آنها را به خود نزدیک میکند و آنها به مشاوران و معاونان او تبدیل میشوند و به استبداد او رونق میدهند تا اینکه زمان میان او ملت فاصله می اندازد و بحران ها و مشکلات سیاسی پیچیده ای شکل میگیرد.

البته مجموعه نیروهای انقلاب هم نقش بسزایی در ایجاد شرایط و زمینه مناسب برای کودتا علیه اخوان المسلمین داشتند؛ چرا که آنها بسیار از اشتباهات اخوان سخن گفتند و آن را فاجعه ای برای مصر قلمداد کردند. از امور خنده دار این بود که برخی محمد مرسی رییس جمهور مصر را به جاسوسی برای بیگانگان متهم میکردند و منظور آنها جنبش حماس بود. این مایه تحقیر مصر و ملت و کرامت مصر بود. برخی نیز از احساسات و خشم بعضی از سیاستمداران و اختلاف ایدئولوژیک آنها با اخوان المسلمین در مورد اسلام سیاسی سوء استفاده کرده و زمینه را برای انقلاب مخالف و نابودی اخوان فراهم کردند. البته برخی از نیروهای انقلاب به این توطئه پی بردند و سعی در اصلاح موضع خود داشتند از جمله دکتر محمد البرادعی که خون صدها مصری در ایام معاونت نخست وزیری وی ریخته شد.

 

* مصر به کجا می رود؟

اکنون مصر پس از این قتل عام مردم به وسیله نظامیان به رهبری السیسی به کجا میرود؟ درخواست ها برای آشتی ملی آغاز شده، اما آیا امکان پذیر است؟ این درخواست پنج هفته پس از کودتای نظامی علیه مرسی و اخوان غیر ممکن به نظر میرسید، چون اخوانی ها اصرار داشتند که هرگونه آشتی غیر ممکن است مگر پس از بازگشت رییس جمهور قانونی به قدرت. آیا اکنون پس از کشتار چهارشنبه سیاه، شانس آشتی بیشتر شده است؟ قبل از آن تعداد شهدای اخوان 300 نفر بود و این عدد پس از آن بیشتر شده. در این صورت افق و بستر و شرایط این آشتی چه خواهد بود؟ مسلم است که آینده نزدیک مصر بر اساس آشتی میان طرفین شکل نخواهد گرفت به ویژه اینکه نظامیان هنوز سیاست سرکوب و اعمال زور علیه مخالفان خود را پیگیری میکنند و انتظار میرود که دست آنها به سیاسیون غیر از اخوان نیز برسد و حتی البرادعی نیز در صورت خودداری از خواسته های آنها از بازداشت در امان نیست به ویژه پس از کناره گیری وی از منصب خویش و زمزمه ها در مورد اهانت او به نظامیان و تضعیف منطق و جایگاه آنها توسط وی.

 

* یک بام و دو هوای غربی ها در مصر

غربی ها پس از محکوم کردن کشتارها دعوت به آشتی کرده اند اما موضعی جدی علیه ارتش کودتا اتخاذ نکرده اند. هیچکدام از سفرای مصر از پایتخت های غربی اخراج نشده و تصمیم های قاطعی مبنی بر توقف حمایت غرب از ارتش گرفته نشده است. هیچ یکی از رهبران غربی نیز در مورد جنایت های ضد بشری نظامیان چیزی نگفته. این موضع گیری غربی ها غیر متوازن و بی مبنا است به ویژه با توجه به اصرار نظامیان به التزام به حکومت نظامی و عدم ترک آن در آینده نزدیک. واشنگتن و لندن به طور خاص موضع خود را در مورد اقدام نظامی علیه اخوان کنار نگذاشته اند و نیروهای کودتاچی نیز دست از بلند پروازی و طمع ورزی برنداشته اند و در همین حال اخوانی ها همچنان تحت تاثیر شوک غیر منتظره و شدید کودتا هستند که به این زودی ها انتظار آن را نداشتند.

اکنون به طور قطع، اخوان المسلمین با نظامیانی روبرو است که تجربه الجزایر را تکرار کرده در مصری که مردم آن به آرامش و صلح طلبی شهرت دارند، حمام خون به راه اندخته اند. با این حال انتظار میرود که نظامیان و کودتاچیان دست به اقداماتی بزنند تا چهره اخوان المسلمین را تخریب کرده و آنها را به عنوان نیرویی فاقد صلاحیت در عرصه سیاسی معرفی کنند و در این راه از مواضع اخوان درباره مسایل مورد اختلاف در جامعه مصر همچون نقش زنان در فضای سیاسی و رابطه با رژیم صهیونیستی و نیروهای کودتا و اصل سرنگونی نظام سابق و حسنی مبارک بهره خواهند برد.

 

* شش علامت منفی در کنار کودتای نظامی در مصر

البته این کودتای نظامی علیه نظام سیاسی برآمده از انتخابات در مصر علامت هایی منفی به همراه خود دارد. اولین علامت منفی این است که تجربه کودتا علیه قانون، منحصر به مصر نخواهد ماند و تونس نیز به آن خواهد پیوست به ویژه اینکه برخی رهبران آن هنوز از تجربه مصر درس اساسی نگرفته اند و نیروهای مخالف انقلاب در این کشورها هنوز سلاح خود را کنار نگذاشته اند و هنوز هم برخی رهبران این کشورها از منطق مخالفان انقلاب برای شکست آن استفاده میکنند. لیبی و مغرب و سودان و عراق نیز از کودتا در امان نخواهد بود و اقدام اخیر عربستان در توضیح موضع خود در برابر کشورهای عربی و اسلامی دیگر در این زمینه به عنوان شاهد کافی است. به تازگی پس از برکناری مرسی، از عبور هواپیمای حامل رییس جمهور سودان از فضای عربستان جلوگیری به عمل آمد در حالی که مقصد این هواپیما ایران بود تا رییس جمهور سودان در مراسم تحلیف حسن روحانی رییس جمهور ایران شرکت کند. اگر در مصر کودتا نشد بود، عربستان این اقدام را مرتکب نمیشد، اما کودتا باعث شد عربستان هم این مواضع نامتعارف را اتخاذ کند.

دومین علامت منفی این است که غرب قبل از انجام کودتا با عاملان آن همدست بوده و پس از انجام کودتا و کشتار مردم نیز موضع دیگری اتخاذ نکرد.

علامت سوم این است که غربی ها در ابتدای کودتا اظهار تعجب کردند اما کودتای نظامی را محکوم نکردند و خواستار بازگشت محمد مرسی رییس جمهور منتخب مردم نشدند و به سخنان توخالی و بدون پشتوانه در این زمینه اکتفا کردند.

علامت چهارم عبارت است از ضعف موضع ملت های عرب در برابر کودتای نظامی و کشتار اخوانی ها و عدم موضع گیری دفاتر اخوان المسلمین کشورهای دیگر در محکوم ساختن کودتا و کشتار مردم؛ چرا که بیشتر این دفاتر از واکنش منفی نظام های حاکم کشورهای خود که از کودتا خرسند بودند، میترسیدند.

پنجم: توقف ذهن عرب ها از تحلیل و واکاوی کودتا و روش های طایفی آن و استفاده آن از سلاح در برابر افکار عمومی مردم برای متوقف ساختن همکاری مردمی با اخوانی ها که تعداد شهدای آنها در چند روز به تعداد شهدای انقلاب 18 روزه رسید.

ششم: توافق غربی عربی برای متوقف ساختن پروژه اسلام سیاسی و تضعیف تجربه اسلام سیاسی با سقوط اخوان و بازگشت اوضاع انقلاب های عربی به گذشته.

 

* یک خطای استراتژیک و بزرگ

این یک خطای استراتژیک بزرگ است که کسی گمان کند میتوان مشکل مصر را با کودتای نظامی خونین و بازداشت رییس جمهور منتخب مردم حل کرد. البته سکوت طلایه داران تغییر و جوانان انقلاب های عربی در برابر اتفاقات مصر، نظام های کشورهای آنها را تشویق خواهد کرد که تجربه ارتش مصر را تکرار کنند به ویژه در سایه فقدان موضع یکپارچه مردمی میان مردم کشورهای جهان عرب. بدون تردید آینده امنیت و ثبات خاور میانه همچون گذشته نخواهد بود. نکته دیگر این است که نیروهای مخالف انقلاب در برپایی جشن سقوط اخوان عجله کردند و سپس برای آنها روشن شد که ارتش با حمایت غربی ها این کار را با هدف سلب امنیت و استقلال از کشورهای منطقه انجام داده؛ چرا که این کودتا عامل فتنه افکنی و شکستن شاخ افراطیون دو طرف بود که شاید پس از آن یک پروژه اسلامی متمدن با افق های گسترده تر روی کار بیاید، اسلامی که بتواند شریک سیاسی جهان باشد. شایسته است در این شرایط، ملت های عربی و اسلامی برای خاموش ساختن صدای فتنه و بازگشت به همبستگی و دوستی مسلمانان و انسان ها متحد شوند. امروز ملت های عرب دو راه پیش روی خود دارند: قبول راه حل های پیشنهادی و پذیرش بقای نظام های استبدادی یا حرکت در جهت تغییرات گسترده تر در اکثر کشورهای عربی همانند انقلاب های بیداری اسلامی. اخوانی ها امروز باید شعار وحدت مسلمانان و وحدت سرنوشت و موضع مسلمانان را در برابر چالش های خطیر پیش روی اسلام سر دهند تا صدای ناخوشایند کودتا را خاموش سازند.

 

* حکومت نظامی بزودی سرنگون می شود

خون هایی که در خیابان های قاهره جاری شده به این زودی خشک نمیشود، بلکه عرصه را بر حکومت نظامی تنگ کرده و به زودی آن را سرنگون میسازد، زیرا یک حکومت نظامی خونریز خشن است که حاضر نیست قدرت را با هیچ کس تقسیم کند، بلکه به جدایی کامل خود از مردم و انحصار قدرت در ارتش پافشاری دارد. از زمان آغاز کودتا سیل خون جاری شده و زندان ها باز شده و زندانی ها در اتاق های شکنجه به قتل میرسند و همه از جمله غرب سکوت پیشه کرده اند در حالی که صدای دموکراسی و حقوق بشر آنها گوش همه را کر کرده است.

این بار ارتش، مصر را به زندانی سیاه و تاریک تبدیل کرده که لبریز از خون است و کرامت انسان در آن پایمال میشود در حالی که سکوت علمای درباری و فقهای سلاطین و چاپلوسی لیبرال ها موجب تشویق کودتاچیان شده تا جرات پیدا کنند، تحولات اخیر را مورد تهاجم قرار دهند.

کودتا محمد مرسی را بازداشت کرده و دادستان مصر دیروز حکم حبس او را به مدت 15 روز دیگر تمدید کرد در حالی که در همین زمان مصر آماده آزادی حسنی مبارک شده و شاید به زودی فرزند او جمال رییس جمهور شود. آیا این کودتایی است که بسیاری علیه اخوانی ها در آن شرکت کردند؟ اما انقلاب مصر با وجود تمام این مخالفت ها هنوز شکست نخورده و ملت ها هرگز پایمال نمیشوند و ارتش هنوز پیروز نشده و روش های آنها محکوم به شکست میباشد. این خدای متعال است که به آنها مهلت داده تا بر گناهان خود بیفزایند و سپس آنها را به عذاب سخت خود گرفتار سازد.

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha