یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024

اخلاق قطعاً آموختني نيز هست و اگر نياموخته باشيم، نوبت به عمل و التزام نمي‌رسد؛ اما اگر در مرحله‌ي آموزش متوقف شويم، اين كار بي‌فايده خواهد بود...

به گزارش خبرگزاری حوزه :حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر رشاد، در نشست اخلاقی طلاب مدرسه علمیه امام رضا(ع) با بیان ویژگی سخنان بیهوده به آیات و روایات مربوط به آن استناد کرد و محور های پنج گانه رذائل و فضائل اخلاقی را بیان نمود.

اخلاق بدون عمل بی فایده است

اين مباحث جنبه‌ي درسي و آموزشي صرف ندارد و تصور كنيد كه يك درس علمي است كه بايد بياموزيد. اخلاق قطعاً آموختني نيز هست و اگر نياموخته باشيم نوبت به عمل و التزام نمي‌رسد؛ اما اگر در مرحله‌ي آموزش متوقف شويم، اين كار بي‌فايده خواهد بود، اين جلسات هيچ نكته و مسئله‌اي نيست كه بنده طرح كنم و سرچشمه و آبشخور آن آيات و روايات نباشد و درواقع در اين جلسات وحي و سنت است كه بازگو مي‌شود.

*آفت بيهوده‌گويي (الكلام في ما لايعنيك)

اولين آفتي كه قصد بحث آن را داريم و از آفات پرابتلاء است و ما طلبه‌ها نيز بيش از ساير اصناف و اقشار در معرض آن قرار داريم، آفت بيهوده‌گويي است؛ يعني سخن گفتن در چيزي كه بي‌فايده است و سودي بر آن مترتب نيست. «ما لا يعنيك» به اين معناست كه سخنی گفته شود كه مباح است و مضر نيست، اما فائده‌اي هم بر آن مترتب نيست. اين آفت غير از آفاتي است كه بر اثر ترتب آثار منفي و سلبيِ صريح آفت قلمداد مي‌شود. ظاهر امر اين است انسان سخني را به زبان مي‌آورد كه مشروع است و خلاف شرع و اخلاق نيست و طبعاً مضر نيز نيست، اما فائده‌اي ندارد.

*آثار سلبی آفات زبان

بسياري از آفات از آن جهت كه بر آنها اثر سلبي مستقيم و صريح مترتب است، آفت قلمداد مي‌شود؛ آفاتي از قبيل دروغ گفتن، تهمت زدن، غيبت كردن و... آثار سلبي صريح دارند كه گفته مي‌شود حرام است و به لحاظ اخلاقي زشت است. اما «الكلام في ما لا يعنيك» از آن جهت آفت است كه اثر ايجابي بر آن مترتب نيست. هنگامي كه ما حرف مي‌زنيم و از نعمت زبان بهره مي‌گيريم، همانطور كه نبايد زيان بر آن مترتب باشد، لازم است كه فائده و اثر مثبت بر آن مترتب باشد و مرضي الهي در آن نهفته باشد. ما نعمت بزرگي را كه خداوند به ما داده به كار مي‌بنديم و از آن استفاده مي‌كنيم، و بايد از اين نعمت در جهتي كه منعم اراده فرموده است، بهره بگيريم. خداوند حكيم است و كار لغو نمي‌كند و زبان را براساس حكمتي در دهان ما نهاده است و آن حكمت نبايد از ميان برود و استفاده بي‌فايده از اين نعمت، گويي لطمه‌زدن به خدايي خداوند و نوعي زائل كردن خدمت خداوند است. خداوند اين ابزار را به ما داده تا از آن در جهت مرضي او و استكمال نفس بهره ببريم و اگر چنين نكنيم گويي حكمت خدا را به لغو بدل مي‌كنيم.

بنابراين بيهوده‌گويي و «الكلام في ما لا يعنيك» به معناي آن نيست كه سخن غيرمباح به زبان بياوريم و يا سخن مضر بر زبان جاري كنيم، بلكه به اين معناست كه سخن مفيد به زبان جاري نكنيم و اگر سخن مفيدي به زبان ما جاري نشد، برخلاف حكمت الهي، فعل لغو انجام داده‌ايم و به اين ترتيب فائده‌اي بر فعل مترتب نشده و اين فعل تبديل به آفت و رذيلت شده است.

*محورهای پنجگانه رذائل و فضائل زبان

1. تعريف رذيلت يا فضليت و تبيين ماهيت و هويت آن

2. اقسام و مراتب رذيلت يا فضيلت

3. مناشي و سرچشمه‌هاي آن رذيلت يا فضيلت

4. معاليل و‌ آثار آنها را بايد بررسي كرد، اگر فضيلت است، مواهب و معطيات و دستاوردهاي مثبت و تكامل‌بخش آن فضيلت را بگوييم و اگر رذيلت است آثار سوء آن را بيان كنيم و مضرات و مخاطرات آن را بررسي كنيم

5. بررسي راهكارها و روش‌هاي باروري، بسط و تثبيت فضائل، و طرق دفع و رفع و علاج رذائل.

آفت بيهوده‌گويي را برخي به «شهوت كلام» تعبير كرده‌اند، يعني فرد اشتهاي كلام دارد و مدام حرف مي‌زند كه اين نيز آفت است.

گفتيم كه اگر ضرر صريح و زيان مستقيم بر فعل زباني مترتب بود، غير از آفت بيهوده‌گويي خواهد بود. آفت بيهوده‌گويي ظاهراً مضر نيست و مباح است، اما درحقيقت بسا بتوان گفت در اين عالم فعلي از انسان صادر نمي‌شود كه حتماً يا مضر باشد و يا مفيد. بيهوده‌گويي ظاهراً بي‌ضرر است، اما بسا بسيار هم پرضرر باشد. اولين ضرر آن اين است كه عمر آدمي كه گرانبهاترين آفريده و نعمت الهي است ضايع مي‌شود. انسان بيهوده سخن مي‌گويد و وقت خود و مخاطب را تلف مي‌كند. از اين وقت مي‌توانست بهره‌برداري بهتري داشته باشد و به فضائل و كمال برسد؛ وقت مخاطب نيز اگر اينگونه گرفته نمي‌شد مي‌توانست به فضيلت و كمالي بپردازد و رشد كند.

سخن بيهوده گاه موجب زوال قوّه و قدرت مي‌شود. غالباً جوارح و جوانح با به كارگيري فرسوده مي‌شوند. البته ورزش به جاي خود كه موجب تقويت جسم مي‌شود، ولي به هر حال عضو، فرسوده مي‌شود. بنابراين بر بيهوده‌گويي مستقيم و يا غيرمستقيم، آثار سوء مترتب است.

ترتب فائده بر فعل لساني مي‌تواند به اشكال مختلف تصوير شود:

الف ـ گاه به اعتبار متكلم، بي‌فائده است، اما براي مخاطب فائده دارد

ب ـ گاه به اعتبار اينكه نوع فائده چه باشد (عقلاني، شرعاني، دنيوي، اخروي...) نيز مي‌توان فائده را تقسيم‌بندي كرد.

اگر چنين باشيد مي‌توان گفت كه بيهوده‌گويي ممكن است در مواقعي صورت نسبي پيدا كند، يعني به اعتباري بيهوده است و به اعتباري اينگونه نيست.

علي‌القاعده آن نوع از بيهوده‌گويي مطلقاً مذموم است كه به جهات مختلف و مطلقاً بيهوده باشد. اگر يك معلم طي ده سال، مطلبي را براي ده گروه درسي و ده بار در روز تدريس مي‌كند ممكن است ديگر براي آن معلم فائده‌اي نداشته باشد. برعكس آن نيز قابل ذكر است؛ البته اگر براي متكلم فائده‌اي دارد و براي مخاطب بي‌فائده است بايد احتياط كه موجب تضييع حق مخاطب نباشد كه در اين صورت با حق الناس طرف خواهيم شد.

گاه ممكن است فائده كم و زياد شود. فعل زباني گاه قليل الجدوي و قليل الفائده [کم فائده ]است و گاه نيز كثير الجدوي و كثير الفائده است. به هر حال فائده‌مندي مي‌تواند به جهات مختلف متفاوت باشد و به اين ترتيب يك صورت نسبي هم پيدا كند.

*آيات و روايات مرتبط با بيهوده‌گويي

طبق روال، بعد از تبيين آفت، بر آيات و روايات موضوع بحث مرور مي‌كنيم. اين شيوه در ميان فقهاي ما و به خصوص در دروس خارج ايشان متداول است.

درخصوص آفت «الكلام في ما لا يعنيك» هم آياتي داريم و هم روايات فراواني داريم. در سوره‌ي مؤمنون آيه‌ي سوم، وصف سومي كه قرآن براي مؤمنين بيان مي‌فرمايد به اين ترتيب است: «وَ الَّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ» البته لغو در اينجا مطلق است و ممكن است هم لغو زباني و هم لغو مترتب بر ساير جوارح و جوانح انسان را شامل مي‌شود، اما مسلم اين است كه يكي از افراد لغو، لغو لساني است كه همان بيهوده‌گويي است.

شاهد ديگر در سوره‌ي فرقان آيه‌ي 72 است كه مي‌فرمايد: «... وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً» كلمه‌ي «زور» را در اين آيه حتي به معناي غنا و موسيقي نيز معني كرده‌اند و بعضي از فقها از همين آيه حرمت موسيقي و غنا را استفاده كرده‌اند؛ از كنار لغو، كريمانه عبور مي‌كنند؛ يعني خودشان كه مرتكب نمي‌شوند، اگر ديگري نيز مرتكب شد با او هم‌سخن  نمی شوند، بلكه از كنار او عبور مي‌كنند. آيات ديگري نيز در سور مختلف قرآن از جمله سوره‌ي مريم آيه‌ي 62، سوره‌ي قصص آيه‌ي 55، سوره‌ي لقمان آيه‌ي 6، مدثر آيه‌ي 45 و نبأ آيه‌ي 32 وجود دارد كه در اينجا مي‌توان به آنها استناد كرد.

در اين خصوص روايات متعددي نيز داريم. پيامبر اكرم(ص) مي‌فرمايند: «إن أكثر خطايا ابن آدم في لسان» (مجموعة ورّام، ج 1، ص 105)؛ بيشتر لغزش‌هاي آدمي از رهگذر زبان اتفاق مي‌افتد. البته اين روايت مستقيماً به مسئله‌ي لغوگويي و بيهوده سخن گفتن مربوط نمي‌شود، اما معناي اين روايت به اينگونه است كه اگر انسان سخن زياده گفت و بسيار حرف زد در معرض خطاهاي بيشتري قرار خواهد گرفت؛ پس بهتر است كه انسان كم سخن بگويد و گزيده‌ گويد تا چون دُرّ سخن گفته باشد. كلام كم و قلت كلام، ارزش كلام آدمي را بالا مي‌برد و انسان به عوارض لساني مبتلا نمي‌شود. به همين جهت است كه در بعضي از احاديث تأكيد بر زنداني‌كردن زبان زياد آمده است. البته در جاي خود توضيح خواهيم داد كه چه تفاوتي بين «الكلام في ما لا يعنيك» با «صَمت» هست.

روايت ديگري از پيامبر اكرم(ص) است كه فرمودند: «مِنْ حُسْنِ إِسْلَامِ الْمَرْءِ تَرْكُهُ مَا لَا يَعْنِيهِ» (وسائل الشيعه، ج 12، ص 195)؛ از جهات برتري يك فرد مسلمان كه گفته مي‌شود او رتبه‌ي عالي از اسلام را دارد، اين جهت است كه آنچه مفيد به حال او نيست را ترك كند، حال آن چيز مي‌خواهد سخن باشد و يا هر فعل ديگري. ترك سخن بيهوده نشانه‌ي برتري اسلام فرد مسلمان است. يعني اسلام مراتب دارد و از جمله برترين مراتب اسلام آن است كه مسلمان آنچه بي‌فائده است را مرتكب نشود كه از جمله‌ي آنها سخن گفتن بيهوده است. اسلامي كه سلمان داشت و اگر ابوذر از آن آگاه مي‌شد دچار كفر مي‌شد، به اين معناست كه بعضي از مراتب اسلام آنقدر عميق و دقيق است كه برخي در مقابل آن طاقت ندارد؛ زيرا انسان در عمل و در مقام فعل دچار محدوديت‌هايي است و اين محدوديت‌ها نسبي هستند و مراتب دارند. بعضي نيز در مقام نظر، برخي از مطالب را برنمي‌تابند كه ممكن است همان مطالب را ديگران برتافته‌اند؛ بعضي توان بعضي از اعمال را ندارند و همان اعمال را ديگران انجام داده‌اند. لهذا اسلام و مسلماني در مقام معرفت، نظر، مقام عمل و معيشت و التزام، مراتب پيدا مي‌كند و از مراتب بالاي اسلاميت، اين است كه انسان «ما لا يعنيك» را ترك كند.

مرحوم فيض در المحجة البيضاء نقل مي‌فرمايند: «قال أنس: استشهد غلام منّا يوم أحد و وجدنا على بطنه صخرة مربوطة من الجوع فمسحت أمّه التراب عن وجهه و قالت: هنيئا لك الجنّة يا بنيّ، فقال النبي صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: و ما يدريك لعلّه كان يتكلّم بما لا يعنيه و يمنع ما لا يضرّه» (المحجة البيضاء ج 5، ص: 200)

*پیامبر به مادر شهید چه فرمودند

انس بن مالك مي‌گويد، جواني در جنگ احد به شهادت رسيد، وقتي پيكر اين شهيد را آوردند، از شدت گرسنگي سنگي به شكم بسته بود. در آن زمان، مسلمانان با فقر و گرسنگي مي‌جنگيدند. در جنگ خندق، ظهر روزي از روزها كه مشغول كندن خندق بودند، پيامبر ملاحظه كردند كه چند نفر از اصحاب به زمين افتادند و از حال رفتند، پرسيدند چرا اينگونه شد، عرض كردند كه اينها ديروز از صبح تا شب كار كرده بودند، بعد از نماز و دم افطار به خواب رفتند و نتوانستند افطار كنند؛ در آن زمان نيز براي روزه تنها افطار مجاز بود، يعني شب نيز روزه بودند، و گفتند كه اين چند نفر يكي دو روز است كه به اين صورت روزه گرفته‌اند. بعد حضرت رسول(ص) از ساحت الهي تقاضا كردند كه خداوند متعال درخصوص روزه در حق امت او تخفيف بدهد و اينگونه شد كه از اذان مغرب تا اذان صبح آزاد شد.

مسلمانان در آن زمان براي اينكه گرسنگي را تحمل كنند به شكم خود سنگ مي‌بستند. يك جوان در جبهه و در محضر رسول خدا با اين وضع جهاد كرده و هنگامي كه جنازه او را آوردند مادر به كنار جنازه آمد و خاك از صورت فرزند پاك كرد و گفت، پسرم بهشت گواراي تو باد! پيامبر فرمودند كه تو از كجا مي‌داني كه پسرت قطعاً بهشتي است؛ شايد كارهايي از او سر زده كه بايد محاسبه شود و شايد سخن بيهوده به زبان رانده باشد، شايد از چيزي كه بر او ضرر نداشته امتناع كرده باشد.

مرحوم فيض در ذيل اين عبارت توضيح مي‌دهد كه اصولاً بي‌حساب و كتاب كسي وارد بهشت نمي‌شود و پيامبر خواستند بگويند كه حساب و كتاب بسيار دقيق است و كلام در ما لا يعنيك و بيهوده،گناه است و حتي شهيد نيز به خاطر آن بايد حساب پس بدهد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha