در زمانه ای که سینمای ایران به جز معدود آثاری -آن هم به دلیل عبور از شیار خلاقیت و خودباوری- حرف چندانی برای گفتن ندارد و در جعبه جادو نیز به دلایلی چون مشکلات مالی و کمبود یا نبودِ فیلمنامه های جذاب، شاهد خشکسالی عجیب و غریبی هستیم ، سریالی چون "پایتخت" ضمن دارا بودن فاکتورهای جذابیت برای مخاطب عام توانسته از دراُفتادن در ورطه ی لودگی و ابتذال مصون مانده و مهم تر این که تا حدی انتقال دهنده فرهنگ ایرانی و اسلامی باشد.
یکی از محاسن این گونه آثار – ولو آن که در اقلیت هستند- این است که بی جهت دچار ژست های روشنفکرنمایی نشده و نشان داده اند که می توان در نقاطی دورتر از پایتخت نیز اثری تولید کرد که نزدیک تر از هر اثر به ظاهر فاخری به بن مایه های فرهنگ ما باشد و در ضمن مخاطب خود را هم پَس نزند!
از این منظر بی تردید سه گانه سریال پایتخت در بین همه سریال های نوروزی که در بیش از یک دهه از عمر تلویزیون میهمانان مردم هستند ، موفق ترین آن ها می باشد.
توجه به فرهنگ بومی و اعتقاد به فرهنگ اسلامی یا دست کم نداشتن نگاه تمسخرآمیز به آن و همچنین ساطع نمودنِ نور اُمید در پرتو تلاش ، جزو برگ برنده های این سریال است.
از دیگر نقاط قوت باید به ترویج بخشی از شاخصه های سبک زندگی ایرانی - اسلامی اشاره کرد که از آن جمله اهتمام به سنت صله رحم و احترام به بزرگتر ها و اقوام ، قابل توجه تر ومشهودتر است.
همچنین انتقاد سازنده و تاثیرگذار از برخی رفتارهای غلط در سبک زندگی عموم افراد جامعه از جمله حسادت، تندخویی و پرخاشگری ، سوظن داشتن به همدیگر ، تلاش در زمینه پخش شایعات و ... از دیگر نکات مهمی است که کارگردان توانسته در این عرصه نیز با بهره گیری از ابعاد هنری جذاب و هدایت مناسب بازیگران توانمند سریال، گام های رو به جلویی برداشته و در نزد افکار عمومی و منتقدان منصِف ، نمره قبولی بگیرد.
به تعبیر یکی از منتقدین ، بر خلاف بسیاری از سریالهای تلویزیونی و به طریق اولی فیلم های به نمایش درآمده بر روی پرده نقره ای سینما، خانواده های سریال پایتخت، به هیچ وجه بُرج عاج نشین نیستند، چه آن که از بطن مردم بوده و به سان دیگر هموطنان خود در اقصی نقاط کشور با مشکلات اشتغال و مسکن و ... دست و پنجه نرم می کنند.
از این منظر، توجه به متن واقعی زندگی و انتخاب سوژه های طنزآمیز از درون آن، باعث باورپذیری سریال در ذهن مخاطب شده است ؛ با این وجود برخلاف برخی فیلم ها و سریال ها به جهت وجود و نمایش مشکلات معیشتی و اجتماعی، شاهد منفی اندیشی و یأس و ناامیدی در جریان داستان نیستیم بلکه در کنار وجود مشکلات ، رگه های امیدواری به آینده و تلاش تحسین برانگیز و شرافت مندانه برای بهتر زیستن و در عین حال پایبندی به اصول دینی و میثاق های زناشویی و خانوادگی کاملاً در سریال به چشم می خورد.
جدای از مباحث فنی ، از حیث محتوایی، قصه گویی سریال از جمله نقاط قوت آن است که البته به نظر می رسد در برخی قسمت ها به ویژه نیمه دوم سریال، کارگردان و فیلمنامه نویس اثر می توانستند عملکرد بهتری داشته باشند.
نکته پایانی این که این سریال مثل دیگر سریال ها بدون تردید دارای نقاط ضعف و کمبودهایی است اما به هر حال می توان مدعی شد که سریالی است که زندگی یک خانواده معمولی ایرانی را با همه مشکلات و گرفتاری ها،خوشی ها وناخوشی ها به درستی و تا حد زیادی برپایه واقعیات جامعه، به تصویر می کشد.
سید محمد مهدی موسوی