خبرگزاری حوزه/ دوازدهم اردیبهشت ماه برابر است با سالروز شهادت یکی از متفکران و نام آوران برجسته حوزه علم و معرفت که هم در فکر و اندیشه و هم در سلوک و منش و سیره، یادآور عالمان حقیقی و سالکان طریق الی الله بود.
شهید مرتضی مطهری که براستی و درستی از محورهای اصلی و اصیل فکر و فرهنگ نهضت اسلامی امام خمینی و از ستون های جدی و مستحکم دین و آیین در مرزهای عقیدتی اسلام عزیز بود، در طول سالهای حیات طیبه اش به جان کوشید تا در شمایل یک مرزبان فکری و نگهبان اندیشه مکتب تشیع عمل کند و در این راه چه ممارستها که از خود بروز داد و چه مایهها که از جان و جهان خویش گذارد.
مرور تاریخ زندگی و سیره و سلوک ایشان می تواند دست مایه ای باشد برای همه آنان که دل در گرو این راه عزیز و پرافتخار دارند و بدان امید بسته اند.
استاد شهید آیت الله مطهری در ۱۳ بهمن ۱۲۹۸ هجری شمسی در فریمان از توابع مشهد الرضا(ع) در یک خانواده روحانی دیده به دنیا گشود.
طفولیت را که گذراند مثل دیگر اقرانش به مکتبخانه رفت و فراگیری دروس ابتدایی را آغاز نمود.
دوازده سالش بود که قدم در راه درس دین و حکمت آیین نهاد و به حوزه علمیه مشهد عزیمت کرد.
در سال ۱۳۱۶ با اینکه رضاخان قلدر علم دشمنی و سرسختی با روحانیت را برآورده بود و با اینکه با مخالفت دوستان و خانواده اش روبرو شد برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیه قم شد.
این در حالی بود که موسس حوزه آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی از دار دنیا رحلت نموده بود دیده از جهان فروبسته و سه تن از مدرسان بزرگ یعنی آیات عظام سید محمد حجت، سید صدرالدین صدر و سید محمد تقی خوانساری مدیریت حوزه را بر عهده داشتند.
در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از محضر مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (در فقه و اصول) و حضرت امام خمینی ( به مدت ۱۲ سال در فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول) و مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبائی (در فلسفه : الهیات شفای بوعلی و دروس دیگر) بهره می گیرد.
سایر اساتید شهید مطهری مرحوم آیت الله سید محمد حجت ( در اصول) و مرحوم آیت الله سید محمد محقق داماد (در فقه) بودند.
این شهید بزرگوار در مدت اقامت در قم علاوه بر تحصیل علم، در امور اجتماعی و سیاسی و فرهنگی هم فعالیت داشت.
شهید راه علم، در سال ۱۳۳۱ یعنی زمانی که از مدرسین برجسته و به اصطلاح از امیدهای علمی حوزه محسوب می شد، عزم تهران کرد.
در تهران به تدریس در مدرسه مروی و تألیف و سخنرانی و تحقیق و پژوهش همت گمارد.
در سال ۱۳۳۴ اولین جلسه تفسیر انجمن اسلامی دانشجویان توسط استاد مطهری تشکیل می گردد.
در همان سال تدریس خود در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را آغاز می کند. در سالهای ۱۳۳۷ و ۱۳۳۸ استاد مطهری از سخنرانان اصلی انجمن اسلامی پزشکان می شود و در طول سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۰ سخنران اصلی این انجمن و مطرح کننده بحثهایی جدی و خطیر در حوزه معارف انسانی و اسلامی می گردد.
با اوج گیری نهضت انقلابی امام، شهید مطهری بازوی فکری و اجرایی ایشان می شود و همواره در کنار امام است.
سازماندهی قیام پانزده خرداد در تهران و هماهنگی آن با رهبری امام را از جمله تلاشهای ایشان بود.
در ساعت ۱ بعد از نیمه شب روز چهارشنبه پانزده خرداد ۱۳۴۲ به دنبال یک سخنرانی مهیج علیه شخص شاه به وسیله پلیس دستگیر شده و به زندان موقت شهربانی منتقل می شود و به همراه تعدادی از روحانیون تهران زندانی می گردد. پس از ۴۳ روز به دنبال مهاجرت علمای شهرستانها به تهران و فشار مردم، به همراه سایر روحانیون از زندان آزاد می شود.
پس از تشکیل هیئتهای موتلفه اسلامی، استاد مطهری از سوی امام خمینی همراه چند تن دیگر از شخصیتهای روحانی عهده دار رهبری این هیئتها می گردد.
شهید مطهری در سال ۱۳۴۸ به خاطر صدور اعلامیه ای با امضای ایشان و حضرت علامه طباطبایی و آِیت الله حاج سید ابوالفضل مجتهد زنجانی مبنی بر جمع اعانه برای کمک به آوارگان فلسطینی و اعلام آن طی یک سخنرانی در حسینیه ارشاد دستگیر شد و مدت کوتاهی در زندان تک سلولی به سربرد.
بی تردید برجسته ترین خدمت سترگ و وظیفه شگرفی که استاد مطهری در طول حیات طیبه اش به انجام رساند ارائه ایدئولوژی اصیل اسلامی از طریق تدرس و سخنرانی و تألیف کتاب بود.
اقدامی متفکرانه و دلیمردانه و جدی و خطیر که به ویژه در طی سالهای ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ با افزایش تبلیغات گروههای چپ و پدید آمدن گروههای مسلمان چپ زده و ظهور پدیده التقاط به به نقطه عطف و فرازهای بلند و جاودانه خویش رسید.
در طول سالهای نهضت انقلابی و اسلامی ملت ایران به رهبری امام خمینی شهید مطهری بنا به توصیه رهبر و مقتدای خویش، برای تدریس در حوزه علمیه قم هفته ای دو روز به این شهر عزیمت و تدریس می کند و در تهران نیز همین امر تدریس را پی می گیرد.
پس از شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی و آغاز دوران تازه نهضت انقلابی و اسلامی، شهید مطهری با جدیت بیشتر درخدمت نهضت بوده و نقشی اساسی در آن به انجام می رساند.
در دوران اقامت حضرت امام در پاریس، به انجا عزیمت کرده و در مورد مسائل مهم انقلاب با ایشان گفتگو می کند و در همین سفر امام خمینی ایشان را مسؤول تشکیل شورای انقلاب اسلامی می نماید.
هنگام بازگشت امام خمینی به ایران مسؤولیت کمیته استقبال از امام بر عهده ایشان قرار می گیرد.
و با طلوع آفتاب پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن نیز در طول دوران کوتاه حیاتش در کنار رهبر انقلاب اسلامی و به عنوان مشاوری امین و صادق برای ایشان به ایفای خدمت می پردازد تا اینکه در ساعت بیست و دو و بیست دقیقه سه شنبه یازدهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۸ در تاریکی شب در حالی که از یکی از جلسات فکری سیاسی خارج می گشت با ضرب گلوله گروه منحرف و تاریک اندیش فرقان به فیض شهادت رسید.
بی تردید ماندگار ترین و عزیزترین باقیات الصالحات این شهید عزیز آثار گرانسنگ و ارزشمندی است که از این شهید راه علم برجای مانده است و چون چراغی فراراه سالکان راه علم و حقیقت و ایمان و اعتقاد خواهد بود.
در میان کارنامه پربار و پرقدر آثار و تألیفات ایشان می توان به مواردی از این دست اشاره نمود:
اسلام و مقتضیات زمان، آشنایی با علوم اسلامی، آشنایی با قرآن، اصول فلسفه و روش رئالیسم
امامت و رهبری، امدادهای غیبی در زندگی بشر، انسان در قرآن، انسان کامل، انسان و ایمان، انسان و سرنوشت، بیست گفتار، پاسخهای استاد به نقدهای کتاب مساله حجاب، پیرامون انقلاب اسلامی، پیرامون جمهوری اسلامی، تعلیم و تربیت در اسلام، تکامل اجتماعی انسان، توحید، جاذبه و دافعه علی، جامعه و تاریخ، جهاد، جهان بینی توحیدی، حماسه حسینی،خاتمیت، خدمات متقابل اسلام و ایران، داستان راستان، نظام حقوق زن در اسلام و دهها اثر ارزشمند و مفید و علم اورانه دیگر که همگی به عنوان منابع اصیل و مستحکم تفکر اسلامی مورد استفاده اهل تحقیق و فکر و طالبان معرفت قرار گرفته است.
در پایان این نوشتار بخشی از پیام رهبر کبیر انقلاب اسلامی به مناسبت شهادت استاد مطهری را که واگویه ای عظیم و سترگ از دلبستگی پیرجماران به این فرزند رشید اسلام و انقلاب بوده و بازگوکننده وجهی شگرف از این شهید سعید است را مرور می کنیم:
«...من فرزند بسيار عزيزى را از دست دادهام و در سوگ او نشستم كه از شخصيّتهاى بود كه حاصل عمرم محسوب مىشد. در اسلام عزيز به شهادت اين فرزند برومند و عالم جاودان ثلمهاى وارد شد كه هيچ چيز جايگزين آن نيست. و تبريك از داشتن اين شخصيّتهايى فداكار كه در زندگى و پس از آن با جلوه خود نورافشانى كرده و مىكنند. من در تربيت چنين فرزندانى كه با شعاع فروزان خود مردگان را حيات مىبخشند و به ظلمتها نور مىافشانند، به اسلام بزرگ، مربّى انسانها و به امّت اسلامى تبريك مىگويم. من اگر چه فرزند عزيزى كه پاره تنم بود از دست دادم لكن مفتخرم كه چنين فرزندان فداكارى در اسلام وجود داشت و دارد.
«مطهّرى» كه در طهارت روح و قوّت ايمان و قدرت بيان كمنظير بود، رفت و به ملأ اعلى پيوست، لكن بدخواهان بدانند كه با رفتن او شخصيت اسلامى و علمى و فلسفىاش نمىرود...»
پی نوشتها و منابع:
*پایگاه اطلاع رسانی شهید مرتضی مطهری
*روح اللّه الموسوىّ الخمينى 12/ 2/ 58